نحوه خواندن کندل استیک به تنهایی
عنوان کتاب: چگونه در بورس دو میلیون دلار بدست آوردم
نویسنده: نیکلاس دارواس
مترجم: ساناز قهقرایی زمانی
داستان این کتاب در مورد یک مهاجر مجارستانی است که به شغل رقاصی در کلوپ های شبانه نیویورک مشغول بود و چگونگی ورود او به بورس و شرح ماجراجویی های وی در بازار سهام برای هر فردی که علاقه مند ورود به این بازار است بسیار آموزنده می باشد. کتاب مذکور نخستین بار در سال ۱۹۸۵، در آمریکا به چاپ رسیده است.
نکته طلایی و جالب در مورد کتاب ((چگونه در بورس دو میلیون دلار بدست آوردم)) این موضوع است که چگونه یک فرد بدون داشتن هیچ دانش و پشتوانه ای و بی هیچ حمایتی از سوی بازیگران بزرگ بازار بورس، توانسته به کسب ثروتی بیش از دو میلیون دلار از این بازار نائل شود، آن هم در حالیکه بخش بزرگی از آن را در طی یک مسافرت شغلی به دور دنیا، خلق کرده است.
در فصل یک این کتاب که با عنوان دوران کانادایی یاد شده است، ماجرای ورود اتفاقی این فرد به بازار بورس و چگونگی شروع حرکت وی در یک دنیای جدید و جذاب عنوان شده است.
از آنجایی که این فرد هیچ آشنایی قبلی با بازار سهام نداشته، با ورود به این بازار با سؤال هایی مثل: چطور باید شروع کنم؟ چگونه باید سهمی را برای خرید پیدا کنم؟ رو به رو بود. او فکر کرد که اگر از افراد زیادی در دور و اطرافش سؤال کند به نتایج خوبی می رسد و شروع کرد به سؤال کردن درباره بازار بورس از هرکس که می توانست. او از این دوران با عنوان دوران پیروی های کورکورانه یاد می کند. در همین زمان تصمیم به انتخاب یک کارگزار برای ادامه فعالیت هایش گرفت. از کسب سودهای اندک راضی بود و شاید به خاطر اطلاعات اندکی که از این بازار داشت حتی متوجه ضررهایی که می کرد نبود.
همین باعث شد به شرکت های مشاوره ای مالی و توصیه های اغلب تبلیغاتی آن ها روی بیاورد و او آن موقع نمیدانست که در یکی از دام های بزرگ گرفتار شده است. دامی که اغلب بر سر راه معامله گران خرده پا قرار دارد. سال ها طول کشید تا فهمید که زمانی که شرکت های مشاوره ای خرید سهمی را به معامله گران کوچک و تازه کار بازار پیشنهاد می کنند درست زمانی ست که حرفه ای هایی که مدت ها قبل آن سهم را خریده اند اقدام به فروش می کنند.
همزمان با خروج بازیگران اصلی و منابع حمایتی از معاملات یک سهم، گروهی از معامله گران خرده پا وارد معاملات می شوند. افرادی که همیشه خیلی دیر وارد بازار شده و سرمایه شان آنقدر کوچک است که نمی تواند بازار را در نقاط اوجی که حرفه ای ها در آنجا خارج می شده اند حمایت کند. او می دانست که نکته اساسی و مهم زمان درست ورود به بازار است.
در فصل دوم از ورود این تازه کار به وال استریت صحبت شده است. زمانی که او درگیر سودهای خیلی پایین بود، سودهایی که با راهنمایی های کارگزار به دست می آمد و زمان و انرژی زیادی را از او می گرفت. او برای اینکه بهتر بتواند از راهنمایی هایی کارگزارش استفاده کند، تصمیم به آشنایی با اصطلاحات بورسی و شرکت های بورسی مثل سود سهام، سود و سرمایه شرکت، انواع درآمدها و … گرفت.
این آموزش ها او را درگیر یک نوع اعتماد به نفس کاذب کرده بود و مغرورتر کرده بود. در ادامه فصل دوم به نمونه هایی از معاملاتی که او تحت تأثیر این احساسات انجام داده بود اشاره شده که مطالعه آن، نکات بسیار آمورنده ای را در اختیار شما قرار می دهد.
او همزمان با ادامه تجربه کردن در بازار معاملات به چند قانون کلی رسید از جمله اینکه:
نباید از شرکت های مشاوره ای پیروی کنم چون آنها مصون از اشتباه نیستند.
باید در مورد پیشنهادات کارگزاران محتاط بود.
در بازارهای غیر رسمی معامله کردن توصیه نمی شود چون اغلب خریداری برای سهمی که می خواهیم بفروشیم پیدا نمی شود.
نباید به شایعات توجه کنم. مهم نیست که چقدر معتبری داشته باشند.
و اینکه روش فاندامنتال بهتر از روش بخت نحوه خواندن کندل استیک به تنهایی و اقبال است.
و قانون دیگری که او برای خود تعریف کرد این بود که نگهداری سهمی که در حال رشد است برای یک دوره طولانی بهتر از درگیری با چندین سهم در دوره ای کوتاه مدت است که برای فهمیدن این موضوع بهترین راه روش فاندامنتالی بود. او برای این کار به مقایسه رتبه بندی های اعتباری سهم های مختلف که از طریق یک ماهنامه به دست آورده بود پرداخت و این کار او را با نتایج جالبی مواجه کرد.
فصل سوم به شرح فعالیت های این فرد با دانش فاندامنتالی می پردازد. او بر اساس دانشی که به دست آورده بود دو هدف برای خود ترسیم کرد. یکی یافتن صنعت برتر و دیگری پبدا کردن قوی ترین شرکت متعلق به آن صنعت.
در واقع او به بررسی رفتارهای سهام بر اساس رفتارهای هم گروهی هایش پرداخت. درباره این تجربه اش در بخشی از کتاب گفته: هرگاه سهمی رفتاری بهتر از سایر سهام عموم بازار نشان می داد فورا به رفتار هم گروهی هایش چشم می دوختم. اگر می دیدم که آن ها نیز در حال رشد هستند به دنبال سرگروهشان یعنی سهمی که بیشتر از سایرین رشد می کرد می گشتم. تعبیر من اغلب این بود که احتمالا برای کسب سود از خرید سرگروهشان، فرصت کافی ندارم و بنابراین می بایست به سراغ سایرین بروم.
او با همین نگاه یک جدول مقایسه از چند سهام برای خود ترسیم کرد (که به تفصیل در کتاب توضیح داده شده ) و بسیار خرسند و خوشجال بود از اینکه بر پایه ی علم و دانش در حال حرکت است. اما ناگهان اتفاقی رخ داد که درس هایی زیادی با خود داشت. برخلاف نتایجی که او از طریق مطالعاتش به دست آورده بود سهام شرکت جونز اند لالین که او حساب ویژه ای روی آن باز کرده بود با ریزش شدید مواجه شد و با ناباوری با ضرری حدود ۹۰۶۹،۱۸ دلار از سهم خارج شد.
وی با این سؤال مواجه شد که فایده تحقیق و مطالعه چیست و چرا تحلیل ها و بررسی های آماری من جواب نداد؟
اما تجربه ناموفق جونز اند لالین او را به سمت تئوری بزرگی به نام تحلیل تکنیکال راهنمایی کرد. در شروع فصل چهار کتاب ورود او به معاملات سهام با نگاه تکنیکالیستی عنوان شده است. او در همین راستا به بررسی رفتار سهام پرداخت و موفق به کسب سود هم شد و به همین دلیل او متقاعد شد که روش تکنیکال به تنهایی می تواند جوابگوی او در بازار بورس باشد. روش او اینگونه بود که اگر سهمی به طور غیرمعمول شروع به فعالیت کرد رفتارش را تحت بررسی قرار دهم و اگر قیمتش شروع به افزایش کرد آن را بخرم که روش گاهی موفق بود و گاهی نه.
در خلال همین بررسی ها متوجه الگوی رفتاری خاصی شد. او دریافت که حرکات سهام خیلی هم اتفاقی نیست. او بیان می دارد: سهم ها مانند بالون نیستند که به طور اتفاقی در هر جهتی حرکت کنند. اگر دلیل وجود داشته باشد در یکی از دو جهت صعود یا نزول حرکت می کنند و وقتی این روند أغاز شود تمایل دارند که در آن جهت راهشان را ادامه دهند. در این روندها، سهم ها سهم ها پر فواصل خاصی حرکت می کردند. و این آغاز نظریه چهارچوب بود.
وی در باره روشی که نظریه چهارچوب را بر طبق آن تعریف کرده بود می گوید:
هرگاه چهارچوب های تعیین شده قیمت به شکل یک هرم یکی بالای دیگری تشکیل شده و قیمت فعلی سهم در آخرین چهارچوب قرار می گرفت، رفتار آن سهم را به دقت زیر نظر می گرفتم. تا زمانیکه بین محدوده بالایی و پایینی آخرین چهارچوب نوسان می کرد، رفتارش از نظر من رضایت بخش بود. چیزی که باید درباره اش تصمیم می گرفتم میزان این دامنه نوسان و در واقع محدوده چهارچوب بود. نکته جالب این نظریه ای بود که بر طبق آن سهام برای جهش دورخیز می کند. مطالعه فصل چهارم کتاب و مثال هایی که از خرید و فروش سهام در قالب نظریه چهارچوب در آن بیان شده حاوی نکات بسیار جذاب و آموزنده ای است.
اما وقتی ۵۰۰ سهم نورت آمریکن اویلیشن بر طبق نظریه او عمل نکرد او با دائما با خود می گفت که نمیتواند این اتفاق بیفتد و قیمت سهم از این پایین تر بیاید. او بعدها فهمید در بازار بورس چیزی به نام نمیتواند وجود ندارد و هر سهمی هر کاری می تواند بکند.
او در این زمان تصمیم گرفت دستور خرید (( خرید به شرط رسیدن به قیمت …)) به همراه یک دستور فروش (( توقف ضرر در …)) در معاملات خود استفاده کند که کمک بسیاری به وی کرد.
او لیستی از اهداف جدیدش را بر پایه ی این روش ایجاد کرد شامل:
زمان بندی مناسب
در شروع فصل پنج یعنی جایی که شخصیت مورد نظر کتاب با درس هایی که از اشتباهات گذشته گرفته بود و با کنترل احساساتش روند رو به رشدی را در معاملات سهام طی می کرد، با چالش جدید رو به رو شد. او یک قرارداد کاری به امضا رسانده بود که بر اساس آن به مدت دو سال همراه با یک گروه رقص و تأتر باید به سرتاسر دنیا سفر می کرد و این معنی دورافتادن از معاملات و اطلاعاتی که لازم داشت بود. برای حل این مشکل او با مشورت با کارگزارش تصمیم گرفت در طی مدت سفرش اطلاعاتی که لازم داشت کارگزارش از طریق تلگراف برایش ارسال کند. اطلاعاتی که شامل قیمت پایانی سهم و جزییات نوسان روزانه قیمت میشد. در واقع انجام معاملات از طریق تلگراف باعث میشد که به دلیل نداشتن رابطه مستقیم با بازار از گیج شدن و افتادن در دام شایعات جلوگیری کند.
واگرایی مثبت و منفی در بورس به چه معناست؟
برای همه افرادی که در بازار بورس و فرابورس فعالیت دارند خیلی از نشانه ها و سیگنال ها اهمیت دارد، چراکه باور دارند هر تغییر کوچکی در بازار میتواند نشاندهنده یک سیگنالی باشد که برای انجام معاملات آگانه تر بهتر است به آن ها توجه کنند. سرمایه گذاران و سهامدارانی که به صورت حرفه ای در بورس فعالیت می کنند حتما با تحلیل تکنیکال و بنیادی آشنا هستند. یکی از مهمترین اصطلاحات تحلیل تکنیکال واگرایی مثبت و منفی است. سوالاتی مانند: واگرایی مثبت و منفی در بورس به چه معناست؟ تفاوت واگرایی معمولی با مخفی چیست؟ منظور از واگرایی معمولی در تحلیل تکنیکال چیست؟ و حتی شاید به موضوعاتی مانند: تشخیص واگرایی معمولی و مخفی، استراتژی واگرایی و … بخورده باشید. در این قسمت از یادگیری بورس قصد داریم که شما عزیزان را با یکی از مهمترین اصطلاحات تحلیل تکنیکال آشنا کنیم. واگرایی مثبت و منفی در بورس به چه معناست؟
مباحثی که در این پست مورد بررسی قرار می گیرند:
- تعریف واگرایی در بورس
- انواع واگرایی
- واگرایی مثبت و منفی در بورس به چه معناست؟
- استراتژی واگرایی
- معیاب واگرایی
تعریف واگرایی در بورس
واگرایی اصطلاحی است که در تحلیل تکنیکال بسیار شنیده اید و به منظور پاسخگویی به سوال ” واگرایی مثبت و منفی در بورس به چه معناست؟ ” بهتر نحوه خواندن کندل استیک به تنهایی است که یک تعریف مختصری از واگرایی بیان کنیم.
واگرایی در بورس به حرکات و تناقض های بین قیمت و اندیکاتور گفته میشود که قیمت یک دارایی یا سرمایه بر خلاف جهت اندیکاتور و داده های دیگر حرکت میکند.
انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال
واگرایی به انواع مختلفی دسته بندی میشود که برای تشخیص حرکت قیمت دارایی و سرمایه در روزهای آینده استفاده میشود. واگرایی به انواع معمولی، مخفی و زمان تقسیم میشود. که در این پست به واگرایی معمولی بیشتر میپرازیم.
بهتر است به این موضوع اشاره کنیم که واگرایی مثبت و منفی هم وجود دارد که همانطور که از اسمش پیداست، روند رشد یا رکود قیمت را در روزهای آتی نشان میدهد.
واگرایی مثبت و منفی در بورس به چه معناست؟
واگرایی ( Divergence) در واقع نشان دهنده تغییر روند قیمت یک دارایی و سرمایه در روزهای آتی است و یک هشدار است که نشاندهنده این است که روند فعلی قیمت در آینده به احتمال قوی در حال تضعیف و یا رشد باشد و همین امر موجب تغییر روند و جهت قیمت میشود. زمانی که همه داده ها و اندیکاتور ها در یک روند به سر میبرند اما اندیکاتوری به تنهایی در خلاف جهت آن ها پیشروی کند را واگرایی می گویند.
واگرایی مثبت زمانی اتفاق می افتد که قیمت یک دارایی یا سرمایه در حال حاظر کف جدیدی (قیمت کف) را ایجاد کرده باشد، اما یکی از اندیکاتور ها در خلاف جهت آن ها رو به رشد باشد.
به طور مثال، هنگامی که همه اندیکاتور ها و داده ها در یک بازه زمانی مشخص نشاندهنده یک کف هستند، یک اندیکاتور در همان بازه زمانی یک کف قیمتی را نشان میدهد که از کف قیمت اندیکاتورهای دیگر بالاتر است و در واقع نشاندهنده بیشتر بودن قدرت خریدارن به فروشندگان در این سهام است.
واگرایی منفی زمانی اتفاق می افتد که همه اندیکاتورها یک سقف را نمایش میدهند اما یک انیدکاتور دیگر بر خلاف دیگر اندیکاتورها و داده ها کف قیمتی کمتر از سقف را نشان میدهد؛ که در این صورت باید این سیگنال را دریافت کرد که در روزهای آتی قیمت و ارزش این سهام کاهش پیدا کرده و قدرت فروشندگان نسبت به خریداران در بازار بیشتر است.
در شرایط واگرایی منفی سرمایه گذار و یا صاحبان سهام باید تصمیم قطعی خود را اخذ کنند که آیا تمایل به خارج شدن از سهام را دارند؟ و یا میخواهند که با مشخص کردن حد ضرر، از ضرر های احتمالی در آینده جلوگیری کنند؟
باید به این نکته اشاره کرد که هر تناقضی در شاخص ها به طور حتم نشاندهنده واگرایی نیست . بهتر است در طولانی مدت و با توجه به تحلیل های تکنیکال آن ها را مورد بررسی قرار داد. در ادامه به نحوه عملکرد و استراتژی واگرایی می پردازیم.
تایید در واگرایی زمانی اتفاق می افتد که انیدکاتور و قیمت یا چند ایندیکاتور متفاوت یک سیگنال مشخص را به سرمایه گذار یا سهامدار بدهند. پس قبل از هر معامله ایی بر راستای واگرایی باید از طریق ایندیکاتور های دیگر تایید شود.
استراتژی واگرایی
برای شناخت و تایید درست واگرایی باید به نکات مهمی توجه کنیم و با توجه به آن ها از واگرایی مطمئن شویم، زیرا یک تشخیص اشتباه خسارات بسیار زیادی را به همراه دارد.
- اگر در سر میله های هیستوگرام مک دی تغییر جهت را مشاهده کردید و یا سر اندیکاتورهای CCI و RSI کج شده بود میتوانید به واگرایی اطمینان حاصل کنید.
- با مشاهده HD سرمایه گذاران و سهامداران باید سعی کنند تا نزدیک یک خط روند و یا سطح حمایت یا مقاومت قوی باشند.
- معمولا در منطقه PRZ یک واگرایی مشاهده می شود.
نشانه های دیگری هم هستند که میتوانید از آن ها به منظور شناسایی واگرایی استفاده کنید اما به این نکته توجه داشته باشید که واگرایی ها تنها نشانه هایی برای خرید و یا فروش سهام نیستند که میتوان از آن ها استفاده کرد پس بهتر است از این نشانه ها و واگرایی ها در کنار اطلاعات دیگر هم استفاده کرد تا نتیجه مطمئن تری را بگیریم.
معیاب واگرایی
به صورت تنهایی و تکی از اطلاعات واگرایی استفاده نکنید زیرا واگرایی حتما به معنی معکوس قیمت نیست.
چهار اندیکاتور برتر معاملاتی در سال 2019
اندیکاتورها و ابزارهای تحلیل تکنیکال امکاناتی هستند که معاملهگران از طریق آنها میتوانند اطلاعات لازم برای تصمیمهای معاملاتی را به دست بیاورند. این ابزارهای تحلیلی به آنها اجازه میدهد یک برنامه معاملاتی ایجاد کرده و موفقیت یا عدم موفقیت آن را تا حد زیادی پیش از گرفتن تصمیم تحلیل کنند. در سیستمهای معاملاتی پیشرفته مجموعه گستردهای از اندیکاتورها وجود دارد. این حجم گسترده گاهی باعث میشود معاملهگران تازهکار در انتخاب ابزار مناسب تحلیل تکنیکال گیج شوند. بررسی چهار اندیکاتور برتر معاملاتی در سال 2019 میتواند به این افراد در انتخاب ابزارهای مناسب کمک کند.
در این مطلب از اندیکاتور بورس، ضمن معرفی چهار اندیکاتور برتر 2019، کاربردها و نحوه استفاده از آنها توسط معاملهگران حرفهای بررسی میشود.
معرفی چهار اندیکاتور برتر معاملاتی در سال 2019
اندیکاتورها ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که هر یک بر اساس فرضیه و اصول خاصی عمل میکنند. این ابزارها به معاملهگران اجازه میدهند وضعیت قیمت و روندهای بازار را به خوبی بررسی کرده و شناخت لازم از آن را به دست بیاورند. معاملهگران بدون استفاده از اندیکاتورها نمیتوانند برنامههای معاملاتی قابل بررسی ترتیب دهند. بدون این برنامهها شانس موفقیت در معاملات مالی بسیار محدود خواهد بود.
معاملهگران از طریق اندیکاتورها اطلاعات مختلفی در مورد قیمت، بازار، و احساسات تاثیرگذار در روند قیمتی بازار به دست میآورند. حقیقت این که به کار بردن اندیکاتورها به شیوه درست و دریافت اطلاعات مناسب از آنها خودش هنر تمام عیاری است که فرق بین یک معاملهگر کار کشته و یک تازهکار را مشخص میکند. در حالی که معاملهگران تازهکار در انتخاب اندیکاتورها و ابزارهای تحلیلی مناسب مردد عمل میکنند، معاملهگران حرفهای به خوبی با استفاده و نحوه خواندن نتایج این ابزارها آشنایی دارند.
چهار اندیکاتور برتر معاملاتی در سال 2019 از جمله ابزارهایی هستند که معاملهگران حرفهای در بیشتر موارد برای تحلیل بازار به نتایج آنها رجوع میکنند. به این ترتیب میتوان گفت این اندیکاتورها ابزارهای تحلیلی قابل اتکایی هستند که در معاملات مالی کاربرد فراوانی دارند. به هر ترتیب، این اندیکاتورهای برتر شامل موارد زیر میشوند:
- میانگینهای متحرک
- مکدی
- شاخص قدرت نسبی
- حجم تعادلی
میانگینهای متحرک
بسیاری از تحلیلگران میانگینهای متحرک را عصای دست معاملهگران ترند یا روند معرفی میکنند. این اندیکاتور ساده از یک میانگین قیمت پیشرفته برای تحلیل دورههای معاملاتی گذشته (ساعت، ماه، سال و غیره) استفاده میکند. هر نقطهای روی خط میانگین متحرک شامل میانگین قیمت آن روز است که باعث میشود اندیکاتور میانگینهای متحرک یکی از سادهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال موجود باشد.
چندین پیکربندی جذاب و محبوب از میانگینهای متحرک وجود دارد که میتوانند برای چارچوبهای زمانی متفاوت و دادههای قیمت مختلف (قیمت بسته شدن، بالاترین قیمت، کمترین قیمت، و غیره) مورد استفاده قرار بگیرند. معمولا معاملهگران از میانگینهای متحرک برای شناسایی روندها، نقاط مقاومت و همچنین تقاطعها بین چندین میانگین متحرک استفاده میکنند.
میانگینهای متحرک یکی از چهار اندیکاتور برتر معاملاتی در سال 2019 هستند که کارایی بسیار گستردهای دارند. این اندیکاتور در بسیاری از ابزارهای تحلیل تکنیکال دیگر نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
اندیکاتور مکدی یا میانگین متحرک همگرایی واگرایی یکی دیگر از اندیکاتورهای برتر سیستم معاملاتی است که در سال 2019 از محبوبیت بسیار بالایی بین معاملهگران برخوردار بوده است. این اندیکاتور یک نوسانگر است که حول نقطه صفر نوسان دارد، و معیاری برای شناسایی هم روند قیمت و هم لحظه مناسب معامله به دست میدهد. محاسبه مکدی از همان قواعد میانگینهای متحرک تبعیت میکند، اما عناصر دیگری نیز در آن لحاظ میشود تا تصویر بهتری از میانگین متحرک قیمت اخیر به نسبت قیمتهای قدیمیتر ایجاد کند.
مکدی یکی از چهار اندیکاتور برتر معاملاتی در سال 2019 است که به معاملهگران اطلاعات قابل اعتنایی در مورد بازار ارائه میدهد. هنگامی که مکدی در محدوده مثبت ادامه پیدا کند، معمولا این اتفاق به عنوان یک سیگنال خرید در نظر گرفته میشود، و بر عکس، وقتی در محدوده منفی پیش برود، به عنوان سیگنال فروش در نظر گرفته میشود. معمولا از مکدی برای تائید اندیکاتورهای تکنیکال دیگر استفاده میشود، و به تنهایی در معاملات مالی چندان قابل اطمینان نیست.
شاخص قدرت نسبی
اندیکاتور بعدی از چهار اندیکاتور برتر معاملاتی در سال 2019 شاخص قدرت نسبی یا آراسآی (RSI) است که یکی از محبوبترین ابزارهای تکنیکال محسوب میشود. این اندیکاتور نیز یک نوسانگر است که نتایجی بین 0 تا 100 را نمایش میدهد. از شاخص قدرت نسبی برای تشخیص وضعیتهای خرید بیش از حد و فروش بیش از حد استفاده میشود. به این ترتیب که وقتی قیمت یک سهام یا محصول مالی در اندیکاتور آراسآی نتیجه 70 از صد را نشان میدهد، موقعیت «خرید بیش از حد» را نمایش میدهد. بر عکس، وقتی نتایج یک قیمت کمتر از 30 باشد، به معنای «فروش بیش از حد» در نظر گرفته میشود.
بسیاری از معاملهگران از آراسآی برای شناسایی روندهای قدرتمندی که ادامه پیدا میکنند استفاده میکنند. برای مثال وقتی قیمت یک سهام در اندیکاتور آراسآی نتیجه 60 را نشان میدهد احتمالا به این معنی است که قیمت تا مدتی به همین روند ادامه میدهد پیش از این که متوقف یا واژگون شود. به این ترتیب معاملهگران تشخیص میدهند که هنوز میتوانند از روند قیمت سود کسب کنند. شاخص قدرت نسبی در مجموع یکی از سادهترین و کاراترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال محسوب میشود که در اختیار معاملهگران قرار دارد.
حجم تعادلی
اندیکاتور حجم تعادلی همان طور که از عنوان آن میتوان حدس زد، اندیکاتوری است که حجم معاملات یک سهام یا محصول مالی را ارزیابی میکند. حجم معاملات یکی از عناصر بسیار مهم در اطلاعات بازار است که برای تائید روندهای قیمت از طریق تشخیص میزان حجم آنها کاربرد دارد.
در مجموع حجم بالای معاملات که با روندی صعودی همراه شود سیگنالی است که از ادامه روند قیمت خبر میدهد. در این موارد معاملهگران میتوانند همچنان انتظار کسب سود در روند قیمت را داشته باشند. بر عکس، هنگامی که حجم معاملات کم شود، حتی اگر قیمت در نقطه اوج باشد، به عنوان سیگنالی از واژگونی قیمت و شروع روند نزولی در نظر گرفته میشود.
حجم تعادلی تنها ابزار تحلیل تکنیکال بین چهار اندیکاتور برتر معاملاتی در سال 2019 است که به تحلیل حجم میپردازد. حجم معاملات از جمله عناصری است که احساسات بازار را نیز به معاملهگر منتقل میکند. به این ترتیب به کمک این اندیکاتور معاملهگران از قرارگیری در معاملاتی که از سود مناسبی برخوردار نیستند اجتناب میکنند.
سخن پایانی
در این مطلب از اندیکاتور بورس اندیکاتورهای برتر سیستم معاملاتی 2019 را بررسی کردیم. این اندیکاتورها همگی از اندیکاتورهای ساده و کاربردی محسوب میشوند که اطلاعات متفاوتی را در اختیار معاملهگران قرار میدهند. برای مثال، اندیکاتور میانگینهای محرک یکی از اندیکاتورهای پایهای است که در بسیاری از اندیکاتورهای دیگر تحلیل تکنیکال نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در نتیجه معاملهگران مختلف با توجه به میزان تسلط و شناختی که از بازار دارند، میتوانند اطلاعات متفاوتی از این اندیکاتورها به دست بیاورند.
معاملهگران تازهکار با بررسی بیشتر و تمرین نتایج چهار اندیکاتور برتر معاملاتی در سال 2019 میتوانند به درک مناسبی از ابزارهای تحلیلی کاربردی در بازارهای مالی دست پیدا کنند. با کمی تمرین و توجه به نتایج، آنها به خوبی میتوانند به نحوه خواندن و تحلیل نتایج این اندیکاتورها مسلط شوند. با این حال بهتر است به یاد داشته باشیم که اندیکاتورها ابزارهای تحلیلی قطعی نیستند و نتایج آنها همیشه ضرورتا درست نیست. در نتیجه بهتر است از آنها در کنار ابزارهای دیگر و در ترکیب با آنها، برای تائید برنامههای معاملاتی استفاده کرد. در صورتی که چند اندیکاتور یک نظر را تائید کنند، آن وقت احتمال درست بودن آن بسیار بیشتر بوده و معاملهگر میتواند با اطمینان بیشتری تصمیم بگیرد.
آموزش کامل فارکس
اگر میخواهید به شکلی اصولی فارکس را یاد بگیرید، نباید بیگدار به آب بزنید! احتمالاً با تریدرهای زیادی مواجه خواهید شد که با اینکه سالهاست مشغول معامله هستند اما برخی از اصول بنیادین و بدیهی بازار نحوه خواندن کندل استیک به تنهایی را نمیدانند و نسبت به ساز و کار بازار شناخت کافی ندارند. یکی از عوامل مهم ضررده بودن اکثر تریدرها این است که به اندازه کافی روی یادگیری زمان نمیگذراند و خیلی سریع میخواهند معاملات خود را شروع کنند!
یادگیری فارکس یک امر یک شبه نیست. هیچکس نمیتواند با گذراندن یک یا چند دوره به سودهای آنچنانی دست یابد. رسیدن به سوددهی مستمر احتیاج به سالها تجربه، تمرین و ممارست دارد.
یادتان باشد که توقعتان از بازارهای مالی را واقعی کنید. اگر برای یک شبه ره صد ساله را رفتن به فارکس روآوردهاید بدانید که قربانی این بازار هستید.
در این بخش در طی این سلسله مقالات با اصول کلی بازار فارکس آشنا شوید. اگر نحوه خواندن کندل استیک به تنهایی در ابتدا بعضی از مطالب را به طور کامل متوجه نشدید، نگران نباشید. در مراحل اول فقط قرار است یک دورنما و آشنایی کلی با بازار پیدا کنید.
فاركس حرفه اي
الگوي مستطيلي و معامله Pocketoption با نقاط شكست
نقاط شكست (Breakouts) معمولا ميتوانند فرصت هاي معاملاتي با پتانسيل بالاي ريسك و پاداش را ارائه كنند و معامله گران را وادارند كه از توقف ضررها به طور دقيقي بهره بگيرند.
يكي از محبوبترين راههاي اين كار، معامله بر اساس الگوهاي مستطيلي است كه وقتي قيمت بين يك منطقهي حمايت و مقاومت تعريف شده باقي ميماند، شكل ميگيرد.
در اين وضعيت، معامله گر منتظر دوره هايي ميماند كه در آن قيمت قبل از حركت بزرگ بعدي خود، ثبات پيدا ميكند.
الگوي مستطيلي در پاكت آپشن چيست؟
الگوي مستطيلي (Rectangle Pattern) در واقع با يك مكث در ترند و ثبات قيمت بين دو منطقهي حمايت و مقاومت، شناخته ميشود.
اين الگو معمولا يك ثبات در قيمت را نشان ميدهد و پس از آن در جهت قبلي ترند موجود در بازار به حركت خود ادامه ميدهد.
يك كندل تاييديه نزديك به بيرون از محدوده بالا يا پاييني، انتهاي الگوي مستطيلي را نشان ميدهد و از شكست جهت ترند سيگنال ميدهد.
الگوهاي مستطيلي را ميتواند در يك ترند صعودي يا ترند نزولي مشاهده كرد.
مزاياي الگوهاي مستطيلي براي معامله مبتني بر شكست قيمتي
چندين دليل مختلف براي محبوبيت الگوهاي مستطيلي بين معامله در هنگام استفاده از استراتژي نقاط شكست وجود دارد:
- قابليت شناسايي و مزربندي آسان خطوط حمايت و مقاومت درون يك الگوي مستطيلي.
- ميتوان اين استراتژي را بازارهاي مختلفي پيادهسازي كرد.
- مفهوم اين استراتژي به سادگي توسط معامله گران تازهكار قابل درك است: شناسايي يك الگوي ثبات درون يك ترند از قبل شناخته شده و معامله بر اساس نقطه شكست.
- سطوح ورود به معامله، حد و توقف ضرر به سادگي قابل شناسايي و پيادهسازي است.
- ميتوان از اين روش به عنوان يك استراتژي نقطه شكست يا يك استراتژي مبتني بر محدوده بهره گرفت.
در نهايت و به طور كلي، نقاط شكست شامل حركات قيمتي از طريق سطوح مقاومت و حمايت شناخته شده ميشوند و الگوهاي مستطيلي اين كانال ها را ايجاد ميكنند.
ايمو، وايبر، واتس آپ و تلگرام : 00971555406880
- روزبه افشاري
- سه شنبه ۲۰ مهر ۰۰ | ۲۱:۳۷
- ۱۴ بازديد
- ۰ نظر
معامله LiteForex در محدوده با فيبوناچي اصلاحي
تحليل فيبوناچي ميتواند بر روي بازارهاي مالي به منظور كشف حركات قيمتي احتمالي در آينده، اعمال شود و برخي حتي ممكن است آن را به به عنوان يك انديكاتور پيشرو در نظر بگيرند.
در اين مطلب به معاملات مبتني بر محدوده ميپردازيم و بررسي ميكنيم كه چطور ميتوان سطوح فيبوناچي اصلاحي را در هنگام جستجو براي سطوح مقاومت و حمايت به كار گرفت.
شرايط بازار: معامله مبتني بر محدوده ( Range Trading )
بازار به زبان ساده داراي دو شرايط هستند: در حال ترند و مبتني بر محدوده. در بين اين دو حالت يك وضعيت انتقالي به نام نقطه شكست وجود دارد كه يك محدوده را به يك ترند جديد تبديل ميكند.
در محيط يك بازار مبتني بر محدوده در واقع قيمت بين دو سطح شناخته شده نحوه خواندن کندل استیک به تنهایی مقاومت و حمايت نوسان پيدا ميكند.
قيمت در اين نوع بازارها معمولا با برخورد به سطوح حمايت و مقاومت دوباره به مسير خود بازگشته و در محدوده قرار ميگيرد.
ايجاد محدوده قيمتي با سطوح فيبوناچي اصلاحي
زماني كه قيمت يك نماد معاملاتي به طور قابل توجهي صعود يا سقوط ميكند، تمايلي در بازار وجود دارد كه قيمت دچار ثبات شود يا اينكه تا حركت تا ابتداي آن اصلاح شود.
سطوح فيبوناچي ميتوانند سرنخهايي از سطوح حمايت يا مقاومت ارائه كنند كه چنين ثبات و بازگشت در بازار در آن محتمل است.
اگر به چارت روزانهي GBP/USD زير توجه كنيد، منطقهاي را ميبينيد كه قيمت تمايل دارد بين دو سطح فيبوناچي نوسان كند.
در ماه مارچ 2020 در چارت حركت بزرگي رخ داده است كه ميتوان از آن يك سطح فيبوناچي اصلاحي رسم كرد و مشاهده ميكنيد كه تا 4 ماه بعد قيمت به اين سطوح اصلاحي واكنش نشان داده است.
توجه كنيد كه چطور حمايت موجود در سطوح اصلاحي 38.2 و 50 درصد كمك كرد تا در نقاط مختلفي، سطح حمايت به نمايش دربيايد.
اگر مايل به رسم كردن سطوح فيبوناچي اصلاحي هستيد، اين ابزار در اكثر پلتفرم هاي معاملاتي در دسترس است و ميتواند در حساب دمو نيز از آن بهره بگيرد و تمرين كنيد.
ايمو، وايبر، واتس آپ و تلگرام : 00971555406880
- روزبه افشاري
- سه شنبه ۲۰ مهر ۰۰ | ۲۱:۲۸
- ۱۱ بازديد
- ۰ نظر
نحوه معامله آلپاري با الگوي خط نفوذي
الگوي خط نفوذي (Piercing Line Pattern) در واقع از دو كندل استيك تشكيل ميشود كه نشان دهندهي تغيير جهت صعودي در بازار فاركس هستند.
اين الگوي نفوذي نبايد به تنهايي مورد استفاده قرار گيرد و بهتر است از آن در تركيب با ديگر ابزار تحليل تكنيكال استفاده نحوه خواندن کندل استیک به تنهایی نحوه خواندن کندل استیک به تنهایی شود تا بتوان سيگنال آن را تاييد كرد.
الگوي نفوذي Alpari چيست؟
الگوي خط نفوذي به عنوان يك الگوي كندل استيك تغيير جهت صعودي شناخته ميشود كه در انتهاي يك ترند نزولي ايجاد ميشود.
با ورود خريداران به بازار و هدايت كردن قيمت به سمت بالا، اين الگو رفته و رفته سيگنال قدرتمندتري براي تغيير جهت ترند ايجاد ميكند.
همانطور كه گفتيم اين الگو شامل دو كندل ميشود كه كندل دوم صعودي پايينتر از كندل اول نزولي باز ميشود.
پس از اين، شاهد هدايت كردن قيمت به حوالي 50 درصدي از بدنهي كندل اول توسط خريداران و بسته شدن قيمت در آن منطقه هستيم.
چطور يك الگوي خط نفوذي را شناسايي كنيم؟
مشخصه هاي يك الگوي خط نفوذي:
- ايجاد شدن در انتهاي يك ترند نزولي
- شامل يك كندل نزولي و يك كندل صعودي ميشود
- كندل صعودي پايينتر از قيمت بسته شدن كندل نزولي، باز ميشود
- كندل صعودي نزديك به سطح 50 درصد از بدنهي كندل نزولي، بسته ميشود
اين به معامله چه ميگويد؟
- احتمال تغيير جهت صعودي ترند معاملاتي
- فروشندگان در اين سطح قيمتي كليدي در حال از دست دادن نيروي خود هستند
مزاياي معامله با الگوي خط نفوذي:
- شناسايي آسان هم براي معامله گران تازه كار و هم براي معامله گران باتجربه
- احتمال ايجاد نسبت هاي ريسك به پاداش مناسب
- پس از تاييد شدن الگوي خط نفوذي، ميتوان به سطوح ورود به معامله مناسبي دست پيدا كرد
با اين حال اين الگو محدوديتهايي نيز دارد كه يكي از آنها اين است كه الگوي خط نفوذي تنها براي تغيير جهت هاي صعودي در بازار كاربرد دارد.
ايمو، وايبر، واتس آپ و تلگرام : 00971555406880
- روزبه افشاري
- سه شنبه ۲۰ مهر ۰۰ | ۲۱:۲۳
- ۱۶ بازديد
- ۰ نظر
خارج شدن از زنجيره ضرر icmbrokers
معامله در بازار فاركس ساده نيست و بسياري از معامله گران قبل از پيشرفت، سرمايهي خود را از دست ميدهند؛ مخصوصا اگر قبل از آن تمرين نكرده باشند و دانش كافي نداشته باشند.
اما گير افتادن در يك زنجيره از معاملات متضرر ميتواند شما را دلسرد كند. در زير به گامهاي خارج شدن از زنجيره هاي ضرر ميپردازيم.
1 – كمي از معامله كردن اجتناب كنيد
اگر در حال ضرر هستيد، معامله كردن را به طور موقت متوقف كنيد. اين صحت دارد كه ضرر كردن بخشي طبيعي از معامله است و خبري از يك تكنيك براي سودآوري 100 درصدي نيست.
اما اگر به طور مداوم در حال ضرر هستيد و خود را در شرايطي ميبينيد كه در حال معامله براي جبران معامله قبلي هستيد، بهتر است كمي به خود استراحت دهيد.
2 – احساسات خود را ارزيابي كنيد
احساسات قدرتمند ، هم منفي و مثبت، براي معامله خطرناك هستند. اين احساسات باعث ميشوند به طور غيرمنطقي عمل كنيد و ميتوانند باعث زنجيرهاي از معاملات متضرر شوند.
براي اينكه احساسات خود را از اتفاقات در حال رخ دادن در بازار جدا كنيد، اطمينان حاصل كنيد كه به برنامهي معاملاتي خود پايبند هستيد و طبق استراتژي عمل ميكنيد.
3 – ابتدا از حساب تمريني استفاده كنيد
قبل از اينكه دوباره سراغ معاملات واقعي برويد، سعي كنيد ابتدا از حساب تمريني يا دمو بهره بگيريد.
از آنجايي كه تمام ويژگي هاي بازار معاملاتي در آن وجود دارد اما نيازي به پول واقعي ندارد، حساب هاي تمريني براي اين مواقع بسيار مناسب هستند.
4 – ريسك را جدي بگيريد
معامله گران اغلب به دليل اينكه در مورد مديريت ريسك فراموش كردهاند يا آن را جدي نميگيرند، وارد زنجيره معاملات متضرر ميشوند.
چرا سرمايه گذاري تمام سرمايه خود بر روي يك معامله ايدهي بدي است؟ چون حتي در صورت چند بار سودآوري، بالاخره زماني ميرسد كه يك معامله ناموفق تمام سرمايه تان را از بين ميبرد.
5 – خود را براي موفقيت آماده كنيد
يك زنجيره از معاملات زيان آور ميتواند نتيجهاي از كارهاي خودتان باشد. اطمينان حاصل كنيد كه وقتي معامله ميكنيد، زمان و انرژي لازم را براي دنبال كردن بازار داريد.
قبل از ورود به معامله، به طور كامل آن را بررسي كنيد، نشست معاملاتي خود را در مسيري مثبت و سودآور قرار دهيد و در واقع خود را براي موفقيت آماده كنيد.
ايمو، وايبر، واتس آپ و تلگرام : 00971555406880
- روزبه افشاري
- سه شنبه ۲۰ مهر ۰۰ | ۲۱:۱۴
- ۱۷ بازديد
- ۰ نظر
تشخيص ترند با ميانگين متحرك هاي Pocketoption
ميانگين متحرك ها (Moving Averages) چندين كارايي مختلف در تحليل تكنيكال دارند اما يكي از مهمترين موارد، مفيد بودن به عنوان يك فيلتر ترند در هنگام تحليل معاملات است.
در اين مطلب، ما به مفهوم ميانگين متحركها ميپردازيم و نگاهي عميق به استفاده از اين انديكاتورها به منظور شناسايي ترندهاي قدرتمند، ميكنيم.
شناسايي يك ترند تازه در پاكت آپشن
پس از يك الگوي صعودي يا نزولي اغلب يك دوره اي از بلاتكليفي در بازار وجود دارد كه قيمت شروع به معامله در جهت مخالف ميكند.
اين ميتواند باعث ايجاد سردرگمي در ذهن معامله گران شود زيرا هنوز مشخص نيست كه اين شروعي براي يك ترند جديد است يا اينكه قيمت قبل از ادامه جهت ترند قبلي، در حال آماده سازي است.
اينجاست كه ميانگين متحرك ها ميتوانند وارد ميدان شده و به معامله گران در اين زمينه كمك كنند.
براي تحليل بهتر ترند، معامله گران ميتوانند سراغ ميانگين متحرك ساده 200 روزه بروند. اين ميانگين متحرك به عنوان فيلتري براي ترند هاي قدرتمند شناخته ميشود.
اين انديكاتور كه با نام 200 DMA نيز شناخته ميشود اما معامله گراني كه به حركت هاي قيمتي اخير بازار اهميت بيشتري ميدهند، ممكن است به سمت ميانگين متحرك نمايي (EMA) جذب شوند.
توجه داشته باشيد كه 200 DMA بايد به عنوان يك فيلتر ترند در نظر گرفته شوند؛ نه يك سيگنال ورود به معامله.
بنابراين، تنها زماني كه قيمت به بالاتر از ميانگين متحرك 200 DMA عبور ميكند، بايد ورود به معامله را در نظر بگيريد.
مزايا و محدوديت ميانگين متحرك ها در معامله مبتني بر ترند
مانند تمام انديكاتورهاي معاملاتي، مواقعي وجود دارد كه استفاده از ميانگين متحرك ها بسيار مفيد است و مواقعي نيز وجود دارد كه ميانگين متحرك ها كارايي ندارند.
يكي از مزاياي ميانگين متحرك ها انعطاف پذيري آنها است و شما ميتوانيد با تغيير دوره آن ميزان حساس بودن آن به تغييرات قيمتي را تغيير دهيد.
از طرف ديگر، عموما يك تاخير بين حركت ابتدايي در بازار و زماني كه خط ميانگين متحرك واكنش نشان ميدهد وجود دارد. به همين دليل ميانگين متحرك انديكاتورهايي تاخيردار هستند.
دیدگاه شما