انواع ریسک و مدیریت آن در بازار ارز دیجیتال
مقدمه هیچ سرمایهگذاری و هیچ بازار سرمایهای نمیتواند کاملاً بدون ریسک و خطر باشد. به همان قدر که بازار سرمایه میتواند باعث سودآوری شود، میتواند زیان هم به بار بیاورد. این قسمت ترسناک و البته چالشبرانگیز بازار سرمایه است. بازار ارز دیجیتال هم مثل دیگر بازارهای سرمایه از این قاعده مستثنی نیست. کسانی که میخواهند […]
مقدمه
هیچ سرمایهگذاری و هیچ بازار سرمایهای نمیتواند کاملاً بدون ریسک و خطر باشد. به همان قدر که بازار سرمایه میتواند باعث سودآوری شود، میتواند زیان هم به بار بیاورد. این قسمت ترسناک و البته چالشبرانگیز بازار سرمایه است. بازار ارز دیجیتال هم مثل دیگر بازارهای سرمایه از این قاعده مستثنی نیست. کسانی که میخواهند در این بازار فعالیت کنند باید به این امر آگاه باشند که به همان میزان که سرمایهگذاری درست و اصولی به سودآوری ختم میشود، یک سرمایهگذاری غلط باعث زیان میشود.
یکی از عواملی انواع ریسک در سرمایه گذاری که در بحث جلوگیری از زیان مؤثر است؛ بحث مدیریت ریسک است. اگر بتوانیم ریسکپذیریمان را در بازار ارز دیجیتال مدیریت کنیم نهتنها زیان نمیکنیم بلکه سود هم به دست میآوریم. در این مقاله با مبحث مدیریت ریسک ارز دیجیتال همراه ما باشید.
مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال به فرایند شناسایی، تحلیل و پاسخ به عوامل خطر سازی گفته میشود که در هنگام سرمایهگذاری در این بازار ممکن است پیش بیاید. اگر مدیریت ریسک ارز دیجیتال بهدرستی انجام شود، میتواند با کنترل وقایع آینده از ضررهای احتمالی پیشگیری کند.
ارزهای دیجیتال، داراییهای غیرمتمرکز هستند که بر خلاف ارزهای فیات تحت کنترل مرجع نظارتی یا بانک مرکزی قرار ندارند. این ارزها محصولی را به فروش نمیرسانند، بازدهی کسب نمیکنند یا برای هزاران نفر شغل ایجاد نمیکنند. آن ها بهطورکلی سود سهامی پرداخت نمیکنند. ازاینجهت ارزشگذاری آن ها بسیار دشوار است.
علاوه بر این یک سفارش نسبتاً بزرگ میتواند بهراحتی قیمت ارزهای دیجیتال را به سمت بالا یا پایین سوق دهد. در بازار رمزارزها همواره باید سعی کرد که در کف قیمت خرید کرد؛ یعنی هنگامی که قیمت ارز دیجیتال کاهش مییابد و در سقف قیمت فروخت. مشکل این است که اکثر مردم نمیدانند که چه زمانی دارایی خود را بفروشند. همه این موارد نشاندهندة ریسک بازار ارز دیجیتال است.
بازار ارز دیجیتال هم مانند هر بازار دیگری خالی از ریسک نیست.
انواع ریسک در بازار ارز دیجیتال
چهار نوع ریسک اصلی در بازار ارز دیجیتال وجود دارد که باید از آن ها آگاه بود تا معامله موفقیت آمیزی انجام داد:
ریسک بازار
یک اصطلاح قدیمی در ارز دیجیتال به نام “هودل” وجود دارد که میگوید توکنهای خود را حفظ کنید و امیدوار باشید که به ماه بروند (به معنای آنکه افزایش قیمت زیادی داشته باشند). نکته دیگر این است که در کف قیمت بخرید یعنی هنگامی که قیمت ارز دیجیتال کاهش مییابد به خرید آن بپردازید. نکتة دیگری که بسیاری از معامله گران هنوز متوجه آن نشدهاند، نحوه خروج از ضرر است.
خروج بهموقع برای کسب سود یک موضوع است و خروج از ضرر نیز یک موضوع کاملاً متفاوت است. در اینجا بحث سفارشهای استاپ لاس (stop-loss) یا حد ضرر به میان میآید. انجام معامله بینقص ملزم به داشتن نقاط ورودی و نقاط حد ضرر دقیق است تا به مدیریت ریسک و توقف ضرر خود در معاملات بپردازیم. اکثر معامله گران بین 1 الی 3 درصد سرمایه خود را در هر معامله ریسک میکنند. این محدوده ممکن است مناسب تمام افراد نباشد، اما سفارشهای حد ضرر همواره باید در این محدوده باشند.
ریسک طرف مقابل معامله
یکی دیگر از ریسکهای موجود در بازار ارز دیجیتال، ریسک طرف مقابل معامله (Counterparty Risk) است. در این شرایط امکان هک شدن صرافیها وجود دارد. نفوذهای امنیتی اغلب در عرصه ارز دیجیتال رخ میدهد. فقط در سال 2019، 12 صرافی بزرگ ارز دیجیتال هک شدند. این شرایط نامناسب معمولاً به تعطیل شدن صرافی، ازدسترفتن پول یا کسبوکار مردم و خروج کاربران از این حوزه منجر میشود. این یکی دیگر از ریسکهای بازار ارز دیجیتال است.
معاملات مارجین ارز دیجیتال
معاملات مارجین به معنای استفاده از سرمایههای قرض گرفته شده از کارگزاری بهمنظور انجام معاملات داراییهای مالی میباشد. معاملات مارجین میگویند که وثیقه وام از کارگزاری را شکل دهند. یکی روشهای کاهش ریسک طرف مقابله، انجام معاملات مارجین است. اکثر مردم اعتقاد دارند که معاملات مارجین بهترین روش برای ازدستدادن سرمایه است.
این حرف زمانی درست است که کاربر بداند چه کاری میخواهد انجام دهد. انجام معاملات مارجین بدون داشتن اطلاعات درباره آن همانند هدایت کشتی است بدون آن که اطلاعاتی دربارة ناخدا بودن داشته باشید؛ بنابراین اگر این معاملات بدون دانش کافی انجام شوند ریسک بزرگی محسوب میشوند.
ریسک روانشناختی
این ریسک ارتباط کمتری با پول شما دارد اما همچنان یک ریسک بزرگ محسوب میشود. اگر ذهن شما برای تصمیمگیریهای مهم و بزرگ آماده نباشد و نتوانید منطقی فکر کنید، معاملات خوبی هم نمیتوانید انجام دهید.
با مدیریت ریسک می توان مقدار ریسک معامله را کنترل کرد.
چگونه مدیریت ریسک کنیم؟
تنوع در سبد سرمایهگذاری
باتوجهبه نوسانات بازار ارز دیجیتال، بهتر است همة تخممرغهایتان را در یک سبد نگذارید. کلیه سرمایهگذاران باتجربه با سرمایهگذاری در داراییهای گوناگون و ایجاد تنوع، به محافظت از خود و سرمایهشان در برابر ریسک میپردازند. به طور معمول انتخاب ترکیبی از یک گروه دارایی (حتی ترکیبی از گروههای دارایی متفاوت در سبد سرمایهگذاری شما) برای سرمایهگذاری، تدبیر خوبی برای کاهش خسارات ناشی از نوسانهای ناگهانی قیمت در یک صنعت یا بازار است. نوسان بازار ارزهای دیجیتال میتواند حتی مطمئنترین معاملات را خراب کند و ضرر هنگفتی به سرمایهگذاران برساند؛ بنابراین بهتر است روی ارزهای متفاوتی سرمایهگذاری کنید.
توجه به سیاستهای قانونی کشور
هرچند ماهیت وجودی ارزهای دیجیتال و سرمایهگذاری برروی آن ها در اغلب کشورهای دنیا بهصورت قانونی پذیرفته شده است، اما برخی از دولتها برای مبادلات ارزهای دیجیتال، محدودیتهایی را اعمال کردهاند. این قوانین و محدودیتها باتوجهبه شرایط حاکم بر جامعه میتواند تغییر کند؛ بنابراین بهتر است همواره از قوانین جدید و تغییرات آن خبر داشته باشید.
مدیریت احساسات و هیجان
یکی از مواردی که میتواند معاملات را خراب کند، تصمیمهای احساسی و غیرمنطقی است. همیشه سعی کنید که خونسرد و منطقی باشید. احساسات خود را مدیریت کنید و بر اطلاعاتی که مقابل شما است مثل قیمت، حجم، اخبار و روند بازار تمرکز کنید.
رعایت نسبت ریسک به پاداش (ریوارد)
تریدرها اغلب از این نسبت برای تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده میکنند. نسبت ریسک به پاداش، نشان میدهد که سرمایهگذار بهازای ریسک ازدستدادن هر واحد از دارایی خود در یک سرمایهگذاری، حاضر است چه مقدار پاداش کسب کند. بسیاری از سرمایهگذاران از این نسبت برای مقایسه سودهای مورد انتظار (Expected Returns) از یک سرمایهگذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن سودها باید متحمل شوند، استفاده میکنند. توجه به این نسبت و محاسبه آن قبل از ورود به یک معامله، یکی از راههای مناسب برای مدیریت ریسک و جلوگیری از ضررهای احتمالی است.
سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال به ریسک پذیری نیاز دارد.
تحمل کردن ضرر
همة سرمایهگذاران در برخی از معاملهها ممکن است بخشی از سرمایه خود را از دست بدهند؛ سرمایهگذاران ارزهای دیجیتال نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برخی از افراد وقتی در یک روز سرمایه خود را از دست میدهند، برای جبران آنی خسارت شروع به تصمیمگیریهای احساسی میکنند. توجه به این نکته مهم است که عجله در تصمیمگیری برای جبران سرمایه ازدسترفته، شما را به ضرر بزرگتری سوق خواهد داد.
توجه به مسائل امنیتی
کیف پولهای زیادی برای سرمایهگذاری ارز دیجیتال بهصورت نرمافزاری و سختافزاری موجود هستند. اما تمام این کیف پولها برای سرمایهگذاری معتبر نیستند. بسیار مهم است که قبل از سرمایهگذاری شناخت و اطلاعات کافی راجع به کیف پولهای معتبر بازار داشته باشید. یک نکتة مهم دیگر حفاظت از رمز عبور کیف پولتان است. هرگز کلید دسترسی به کیف پولتان را که همان کلید خصوصی شماست را در اختیار افراد دیگر قرار ندهید.
نتیجهگیری
بازار ارز دیجیتال پر از ریسک است و سرمایهگذاری در این بازار نیازمند ریسکپذیری است. اما مهمتر از ریسکپذیر بودن، مدیریت ریسک ارز دیجیتال است. در این مقاله سعی شد که انواع ریسک و راههای مختلف مدیریت آن را به شما معرفی کنیم. بدیهی است هرگونه سرمایهگذاری به کسب آگاهی و مشورت با متخصصین این امر نیاز دارد.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز انواع ریسک در سرمایه گذاری انواع ریسک در سرمایه گذاری نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
انواع ریسک در امور مالی و روش های کنترل
انواع ریسک در امور مالی ، خطر احتمال تفاوت نتایج واقعی با نتایج مورد انتظار است. در مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه، ریسک به عنوان نوسان بازده تعریف می شود. مفهوم ریسک و بازده این است که دارایی های پرریسک باید بازده مورد انتظار بیشتری داشته باشند تا نوسانات بالاتر و افزایش ریسک را برای سرمایه گذاران توجیه پذیر نمایند.
ریسک در امور مالی
به طور کلی دو دسته ریسک اصلی وجود دارد: سیستماتیک و غیرسیستماتیک. ریسک سیستماتیک عدم اطمینان بازار در یک سرمایه گذاری است، به این معنی که احتمال آن وجود دارد که عوامل خارجی بر همه یا بسیاری از سازمان های یک صنعت یا گروه تاثیر می گذارد. ریسک غیرسیستماتیک نشان دهنده عدم قطعیت خاص دارایی است که می تواند بر عملکرد یک سرمایه گذاری تاثیر بگذارد.
در انواع ریسک در سرمایه گذاری زیر لیستی از مهم ترین انواع ریسک مالی وجود دارد که یک تحلیل گر مالی باید هنگام ارزیابی فرصت های سرمایه گذاری در نظر بگیرد:
- ریسک سیستماتیک – تاثیر کلی بازار
- ریسک غیرسیستماتیک – عدم اطمینان خاص دارایی
- ریسک سیاسی / نظارتی – تاثیر تصمیمات سیاسی و تغییرات در مقررات
- ریسک مالی – ساختار سرمایه سازمان (درجه اهرم مالی یا بار بدهی)
- ریسک نرخ بهره – تاثیر تغییر نرخ بهره
- ریسک کشوری – عدم قطعیت ها در خصوص یک کشور
- ریسک اجتماعی – تاثیر تغییرات در هنجارها و رفتارهای اجتماعی
- ریسک زیست محیطی – عدم اطمینان در مورد تعهدات زیست محیطی یا تاثیر تغییرات در محیط
- ریسک عملیاتی – عدم اطمینان در مورد عملکرد یک شرکت یا سازمان همکار از جمله زنجیره تامین آن، تحویل محصولات یا خدمات
- ریسک مدیریت – تاثیری که تصمیمات یک تیم مدیریت بر سازمان می گذارد
- ریسک حقوقی – عدم قطعیت مربوط به پرونده های قضایی
- رقابت – میزان رقابت در یک صنعت و تاثیر رقبا بر سازمان
زمان در مقابل انواع ریسک
هر چه جریان نقدینگی یا بازدهی مورد انتظار در آینده دورترباشد، این خطرناک تر و نامطمئن تر خواهد بود. بین زمان و عدم اطمینان همبستگی مثبت و شدیدی وجود دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت.
در ادامه دو روش مختلف برای فائق آمدن به این عدم اطمینان و مدیریت آن را بررسی خواهیم کرد که هر دو تابعی از زمان هستند.
تنظیم ریسک در امور مالی
از آنجا که سرمایه گذاری های مختلف دارای درجات مختلف عدم اطمینان یا نوسان هستند ، تحلیلگران مالی “میزان” عدم اطمینان درگیر را “تنظیم می کنند”. به طور کلی، دو روش معمول برای تعدیل وجود دارد: روش نرخ تنزیل و روش جریان مستقیم وجه نقد.
روش نرخ تنزیل در تنظیم ریسک امور مالی
روش نرخ تخفیف برای تعدیل ریسک برای سرمایه گذاری متداول ترین روش است، زیرا استفاده از آن کاملاً ساده است. مفهوم این است که جریان های نقدی پیش بینی شده در آینده از یک سرمایه گذاری باید با توجه به ارزش زمانی پول و حق بیمه اضافی سرمایه گذاری تنزیل داده شوند.
روش جریان نقدی مستقیم در تنظیم ریسک امور مالی
انجام روش جریان مستقیم وجوه نقد دشوارتر است، اما تجزیه و تحلیل دقیق تری را ارائه می دهد. در این روش، یک تحلیلگر مستقیماً جریان های نقدی آینده را با استفاده از یک ضریب اطمینان بر آن ها تنظیم می کند. ضریب اطمینان برآورد میزان واقعی دریافت جریان های نقدی است. از آنجا، تحلیلگر برای بدست آوردن ارزش فعلی خالص (NPV) سرمایه گذاری، به سادگی مجبور است جریانات نقدی را در زمان ارزش پول تنزیل کند. وارن بافت به دلیل استفاده از این روش برای ارزیابی شرکت ها مشهور است.
الگوهای کنترل ریسک
رویکردهای مختلفی وجود دارد که سرمایه گذاران و مدیران سازمانی می توانند برای مدیریت عدم اطمینان استفاده کنند. در زیر خلاصه ای از رایج ترین استراتژی های مدیریت ریسک آورده شده است:
متنوع سازی روشی برای کاهش ریسک غیر سیستماتیک (خاص) با سرمایه گذاری در تعدادی از دارایی های مختلف است. مفهوم این است که اگر یک سرمایه گذاری از یک حادثه خاص عبور کند و باعث کاهش سودآوری شود، سرمایه گذاری های دیگر آن را متعادل می کنند.
طیف گسترده ای از محصولات بیمه ای وجود دارد که می تواند برای محافظت از سرمایه گذاری ها در برابر حوادث فاجعه بار مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال می توان به بیمه اشخاص، بیمه مسئولیت عمومی، بیمه املاک و غیره اشاره کرد.
روش عملیاتی
روش های عملیاتی بی شماری وجود دارد که مدیران می توانند از آن ها برای کاهش خطرپذیری تجارت خود استفاده کنند. به عنوان مثال می توان به بررسی، تجزیه و تحلیل و بهبود شیوه های ایمنی آنها اشاره کرد. استفاده از مشاوران مدیریت برای بررسی کارایی عملیاتی؛ استفاده از روش های قوی برنامه ریزی مالی و متنوع کردن فعالیتهای تجاری از جمله آنها می باشد.
کلام آخر
شما چه روش های دیگری را موثر در کاهش ریسک در امور مالی می شناسید که در بالا به آن ها اشاره نکرده باشیم. چه تجربیاتی در این زمینه دارید؟ تجربیات و نظرات خود را با ما و دیگر کاربران وبلاگ مشاوره مدیریت غزال در میان بگذارید.
ریسک سیاسی چیست و چه تاثیری بر بورس دارد؟
گاهی پیش میآید که رشد یک بازار ناشی از تصمیمات یک کشور باشد. ممکن است همین تصمیمات، بازار دیگری را تضعیف کند. همچنین برخی مواقع ممکن است یک رویداد منجر به روند نزولی یا صعودی بازارها شود. در نتیجه با وقوع هر اتفاقی در یک بازار، میتوان بازتاب آن را در سایر بازارها ملاحظه کرد.
گاهی پیش میآید که رشد یک بازار ناشی از تصمیمات یک کشور باشد. ممکن است همین تصمیمات، بازار دیگری را تضعیف کند. همچنین برخی مواقع ممکن است یک رویداد منجر به روند نزولی یا صعودی بازارها شود. در نتیجه با وقوع هر اتفاقی در یک بازار، میتوان بازتاب آن را در سایر بازارها ملاحظه کرد. در این مطلب کوشیدهایم انواع ریسک را مورد مطالعه قرار دهیم و سپس تاثیرات ریسک سیاسی را در بازارهای داخلی و خارجی بررسی کنیم.
چرا بازارها تحت تاثیر ریسک سیاسی و سایر ریسکها قرار میگیرند؟
برای اینکه موضوع این انواع ریسک در سرمایه گذاری بحث بهتر برایتان جا بیفتد، مطلب را با ارائهی یک مثال ادامه میدهیم. فرض کنید نرخ بهره در یک کشور افزایش پیدا میکند. در نتیجه افراد تمایل بیشتری به تهیهی ارز آن کشور و سرمایهگذاری نشان میدهند. این اتفاق منجر به خروج سرمایه از بازارهای دیگر و تزریق آن به بازار ارز خواهد شد. اگر افراد زیادی اقدام به خروج سرمایه از بازارها کنند و این عمل توسط قشر وسیعی از مردم صورت گیرد، سایر بازارهای مالی با روند نزولی مواجه خواهند شد. اما در سوی دیگر بازار ارز رونقی چشمگیر را به خود خواهد دید.
در مثالی که ارائه کردیم یک تصمیم اقتصادی منجر به وقوع چنین اتفاقی شد. اما ممکن است این روند نزولی و یا صعودی، ناشی از تصمیمات سیاسی باشد. پس ریسک سیاسی نیز میتواند همواره در کمین بازار بورس باشد. هر چند میزان اثرگذاری رویدادهای مختلف بر هر بازار، به عمق آن بازار هم وابسته است.
همچنین بخوانید: یک روش برای کاهش ریسک در بورس
اگر تغییرات دلار در کشور ایران را در نظر بگیریم اثر آن را بر بازار بورس درمییابیم. به این ترتیب در مدتی که قیمت دلار روند صعودی دارد، خروج مقداری سرمایه را از بورس شاهد هستیم. نتیجهی این امر نزولی شدن روند بازار بورس است. چنین اتفاقی نشاندهندهی عمق کم بورس ایران است. سرعت حرکت نزولی و صعودی بازار با عمق آن نسبتی معکوس دارد. یعنی بازاری انواع ریسک در سرمایه گذاری عمق بیشتری دارد که سرعت نزول و یا صعود در آن کمتر باشد. در ادامه انواع ریسک در بازار سرمایه و اثر ریسک سیاسی در این بازارها را بررسی خواهیم کرد.
انواع ریسک در بازار سرمایه
به طور کلی ریسک در بازارهای مالی شامل دو دستهی سیستماتیک و غیرسیستماتیک است. ریسکهای سیستماتیک دربردارندهی موارد کلی هستند و قابل حذف نیستند. این ریسکها اجتنابناپذیرند و نمیتوان به کمک تحلیل و پیشبینی آنها را از بین برد. تنها شیوهی معقول و مرسوم در مواجهه با چنین ریسکهایی، سرمایهگذاری در بازارهای مختلف است. هر چند این اقدام نیز منجر به کاهش ریسک سیستماتیک نخواهد شد؛ بلکه تنها مدیریت آسانتر دارایی را (با در نظر گرفتن ریسک) در پی دارد. با این تعریف درمییابیم که ریسک سیاسی دردستهی ریسکهای سیستماتیک قرار میگیرد.
این طور در نظر بگیرید که جنگی در یک کشور رخ میدهد. رویدادی مانند جنگ از نوع ریسکهای سیستماتیک به شمار میرود. چنین واقعهای تاثیر منفی بر بازارهای کشورهای درگیر جنگ خواهد داشت. فارغ از این که افراد در کدام یک از بازارهای مالی سرمایهگذاری کردهاند، اثر منفی جنگ بر دارایی آنها نیز نمایان خواهد شد. اما در نظر بگیرید که فرد دارایی خود را در بازارهای مختلفی نظیر بورس، طلا و مسکن سرمایهگذاری کرده باشد. به این صورت هنگام وقوع رویدادی غیرمنتظره مانند جنگ، راحتتر میتواند بخشی از دارایی خود را نقد کند.
از دیگر ریسکهای سیستماتیک میتوان به وقایع اقتصادی و سیاسی، تورم و تحریم اشاره کرد. در مقابل، ریسکهای غیرسیستماتیک قابل پیشبینی و کنترل و اصطلاحا حذفشدنی هستند. رویدادها و اتفاقات درونسازمانی یک مجموعه و یا شرکت که سقوط سهام آن شرکت را در پی دارد، ریسکهایی غیرسیستماتیک هستند. در کل ریسکهای مربوط به یک صنعت یا سهام خاص و مواردی از این دست، در دسته ریسکهای غیرسیستماتیک قرار میگیرند. این ریسکها با پیگیری اخبار سهام و بر اساس تحلیلها، قابل پیشبینی و مدیریت هستند. فردی که چنین توانایی و مهارتی را برای مدیریت این قبیل ریسکها نداشته باشد، یک فرد مبتدی در بازارهای مالی است.
اثرات ریسک سیاسی بر بازارهای جهانی بورس
تغییرات سیاسی که ممکن است بهبود شرایط یک کشور را در پی داشته باشد به مرور زمان اتفاق میافتد. اگر این تغییرات به سرعت رخ دهد، پای ریسک سیاسی به میان میآید. تغییرات تدریجی تاثیر فراوانی در مسائل اقتصادی دارند اما چون به مرور رخ میدهند، قابل پیشبینی هستند. به همین جهت نمیتوان چنین تغییراتی را ریسک نامید.
تصمیمات ناگهانی دولتها، دخالت دولت در امور اقتصادی و وقایع ناخواسته سیاسی در زمره ریسک سیاسی قرار میگیرد. این ریسکهای ناخواسته و غیرقابل پیشبینی را ریسکهای حاکمیتی نیز مینامند.
در بازارهای مالی جهان، زمانی که سرمایهگذاران قصد سرمایهگذاری در بازارهای خارجی را دارند، به برخی مسائل توجه میکنند. آنها در مسیر سرمایهگذاری رتبه کشور و درجه شفافیت اطلاعاتی و قوانین حاکم بر آن کشور انواع ریسک در سرمایه گذاری انواع ریسک در سرمایه گذاری را مدنظر قرار میدهند. هرچه قوانین یک کشور قابلدرکتر و روانتر باشد و فساد مالی نیز در آن کمتر باشد، آن کشور میتواند از نظر سرمایهگذاری برای معاملهگران خارجی جذابتر باشد.
کدام کشورها برای سرمایهگذاری مناسب نیستند؟
در نقطه مقابل کشورهایی وجود دارند که برای سرمایهگذاری مطلوب نیستند. این کشورها نمیتوانند سرمایهگذاران داخلی و خارجی را به بازارهای مالی خود جذب کنند. دلایل این امر میتواند شامل موارد زیر باشد:
- احتمال وقوع انقلاب یا سایر تحولات حکومتی
- محدودیت تبدیل پول در قوانین آن کشور
- تحریم و مشکلات و موانع بر سر راه واردات
- سلب مالکیت دولت از املاک
- اقدامات مرتبط با کوچک شدن یا حذف بخش خصوصی
کشورهایی که از ثبات سیاسی و ثبات اقتصادی کمی برخوردارند، برای سرمایهگذاری مناسب نیستند. این کشورها در جذب سرمایهگذاران (چه خارجی و چه داخلی) عاجزند. سرمایهگذاران داخلی این کشورها داراییهای خود را در بازارهای خارجی سرمایهگذاری میکنند. در پی این اتفاق، ارزش اوراق بهادار در آن کشور افت میکند. پس از آن سیر نزولی اتفاق میافتد و شاهد ریسک سیاسی خواهیم بود.
بیمهنامه ریسک سیاسی
برخی شرکتهای بینالمللی اوضاع سیاسی و اقتصادی کشورها را تجزیهوتحلیل میکنند. آنها بر اساس ارزیابیهای خود کشورها را رتبهبندی میکند. مجله معروف یورومانی (Euromoney) این رتبهبندی را دو بار در سال منتشر میکند. این مجله این اطلاعات را با تکیه بر دانش مدیران ارشد اتحادیههای صنفی بازارهای اروپایی و بیمهگران ریسک سیاسی جمعآوری میکند. این ردهبندی از چندین منظر صورت میگیرد. اعتبار بینالمللی کشورها، پیشینه سیاسی و تامین مالی تجاری و حسن سابقه از جمله فاکتورهایی هستند که این رتبهبندی با توجه به آنها انجام میشود.
کشورهایی که در این ردهبندی در رتبههای بالا قرار دارند، بیمهنامههایی برای مدیریت ریسک سیاسی دارند. یکی از شرکتهای معروف در این زمینه، شرکت سهامی سرمایهگذاری خصوصی خارجی اوپیک (OPIC) است. فعالیت این شرکت در ایالات متحده آمریکا است و اغلب سرمایهگذاریهای خارجی انجام شده در این کشور را تحت پوشش بیمهای قرار میدهد.
همچنین بخوانید: بعد از ضرر بزرگ در بورس چه باید کرد؟
سرمایهگذاران خارجی در کشورهای دیگر نیز بیمه میشوند. سه نهاد مرتبط با این امر در سه کشور انگلستان، آلمان و کانادا عبارتند از:
- سازمان تضمین اعتبار صادرات (ECGD) در انگلستان
- نهاد هرمس (Hermes) در آلمان
- شورای توسعه صادرات کانادا (EDC)
اما در کشورهای آسیایی خبری از چنین نهادهایی نیست و اصلا بیمهنامه ریسک سیاسی وجود ندارد. البته کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی که اقتصاد قویتری دارند، چنین کاری را از طریق اوراق تضمین برای سرمایهگذاران انجام میدهند.
اثرات ریسک سیاسی بر بازار بورس ایران
ایران اکنون در برههای از زمان قرار دارد که تحریمهای فراوانی علیه آن صورت گرفته است. به همین دلیل بازارهای مالی در ایران شرایط متزلزلی دارند. هر رویدادی میتواند منجر به نوسان بازار بورس شود. عدهای این میزان اثرپذیری را به دلیل عمق کم بازار ایران میدانند. اما متخصصان تحلیل بنیادی عقیدهای دیگر دارند. این تحلیلگران با دید بلندمدت و نگاهی عمیق به مسائل مینگرند. آنها چنین نوساناتی را زودگذر میدانند. به عقیده آنها به رغم اثرگذاری ریسکهای سیستماتیک بر بازار، ارزش ذاتی سهام در طی زمان نمایان خواهد شد.
همچنین بخوانید: چرا پیدرپی ضرر میکنیم؟
البته نوسانات زودگذر مسئلهای است که به کرات شاهد آن بودهایم. افزایش قیمت دلار یکی از بهترین مثالهاست. هنگام افزایش قیمت دلار، برخی افراد مخصوصا سفتهبازان برای مدت کوتاهی از بازار بورس خارج میشوند. آنها با این سرمایه به خرید و فروش دلار میپردازند و از نوسانگیری کسب سود میکنند. در طی این مدت بازار بورس روندی نزولی را تجربه میکند.
کارشناسان چنین شرایطی را سطحی و زودگذر میدانند. پس از گذشت زمان، تثبیت قیمت دلار تاثیر خود را بر قیمت کالاهای دیگر میگذارد. در نتیجه شاهد سیر صعودی قیمت در تمام صنایع خواهیم بود. در پی این امر احتمالا سود شرکتها نیز زیاد میشود و بازارهای مالی نظیر بازار بورس مثبت میشوند. هر چند ممکن است در این مسیر شاهد نوسان باشیم اما نهایتا ثبات نسبی بر بازار حکمفرما خواهد شد. کارشناسان این شرایط با ثبات را با دید طولانیمدت و عمیق خود پیشبینی میکنند.
روانشناسی رفتار سهامداران در بورس ایران حاکی از آن است که رویدادهای سیاسی تصمیمات دو گروه را تحت تاثیر قرار میدهد:
- نوسانگیران
- افراد غیر حرفهای که بر اساس احساسات و شایعات معامله انواع ریسک در سرمایه گذاری میکنند
سرمایهگذاری افراد خارجی در ایران
دو نکته مثبت و منفی در خصوص سرمایهگذاری افراد خارجی در ایران وجود دارد. موسسه کردندو (Credendo) در سال 2019 ایران را در دسته پرریسکترین مناطق برای سرمایهگذاری انتخاب کرد. طبق این ردهبندی، ایران در جایگاه هفتم مناطق پرریسک دنیا برای سرمایهگذاری قرار گرفت. در این ردهبندی هیچ کشور دیگری پس از ایران در رتبه هشتم قرار نگرفته است. این موضوع اثری بسیار منفی در جذب سرمایهگذاران خارجی دارد.
از سوی دیگر افراد خارجی برای سرمایهگذاری در ایران، معمولا به سراغ ماشینآلات و تجهیزات تولیدی میروند. چرا که این ادوات به آسانی به پول نقد تبدیل نمیشوند. به همین دلیل خروج سرمایه خارجی از بازار ایران امر دشواری خواهد بود.
در این میان تحمیل تحریمهای بانکی علیه ایران، شرایط نقلوانتقال ارز را در سطوح بینالمللی با مشکل مواجه کرده است. هر چند این امر نکتهای منفی است اما تا حدودی مانع خروج سرمایه خواهد شد و میتوان آن را نکتهای مثبت تلقی کرد.
تاثیر ریسک سیاسی بر بورس در یک نگاه
سرمایهگذاری در هیچ یک از بازارهای مالی بدون ریسک نخواهد بود. این نکتهای است که باید همیشه آویزهی گوش سهامداران و سرمایهگذاران باشد. حتی وجود ضمانتنامهها و بیمهنامههایی برای پوشش ریسک سیاسی نیز در این میان منجر به عدم وجود ریسک نخواهد شد. این گمان که سرمایهگذاری در کشورهای خارجی بدون ریسک است، از پایه و اساس اشتباه است.
گفتیم که ریسک سیاسی انواع ریسک در سرمایه گذاری از انواع ریسکهای سیستماتیک به شمار میرود؛ یعنی ریسکی که اجتنابناپذیر است. در این میان سرمایهگذاری در چند بازار مختلف و پرهیز از رفتارهای هیجانی میتواند اقدام صحیحی باشد. مدیریت ریسک مهارت و دانشی است که در پی ارتقای دانش مالی، یادگیری روشهای تحلیلی (مانند تحلیل تکنیکال و بنیادی) و همچنین برگزیدن استراتژی معاملاتی صحیح به دست میآید.
نمیتوان به دلیل وجود ریسک، فعالیتها و سرمایهگذاریهای مالی را متوقف کرد. چرا که چشمپوشی از سود سرمایهگذاری در بازارهای مالی امری منطقی نیست. بهتر است مهارتهای سرمایهگذاری را در خود تقویت کنیم و با کسب دانش مالی به فعالیت خود در بازار بورس و سایر بازارها ادامه دهیم.
ریسک مالی چیست؟+ انواع آن
بانک اول - بسیاری از سرویس های مالی یا تراکنش ها ذاتا خطر از دست دادن را دارند و این چیزی است که ما آن را ریسک مالی می نامیم. به طور کلی این مفهوم میتواند در سناریو های مختلفی استفاده شود، مثل بازار های مالی، مدیریت تجارت و دستگاه های دولتی.
به اشتراک بگذارید:
به گزارش بانک اول به فرایند ارزیابی و مقابله با ریسک های مالی ، "مدیریت ریسک " گفته می شود. اما قبل از پرداختن به مقوله مدیریت ریسک لازم است اطلاعات پایه ای در باره ریسک مالی و انواع مختلف آن داشته باشید.
روش های مختلفی برای دسته بندی و تعریف ریسک های مالی وجود دارد. مثال های مهم آن شامل ریسک سرمابه گذاری، ریسک عملیاتی، ریسک Compliance ( زیان هایی که در صورت غیر قانونی بودن یک کار ممکن است به فرد وارد شود مثل خدشه دار شدن حسن شهرت فرد در بازار)، ریسک سیستمی.
انواع ریسک های مالی:
همانطور که گفته شد، روش های مختلفی برای دسته بندی ریسک های مالی وجود دارد که تعریف هریک از آنها بر اساس روش دسته بندی و موضوع آن میتواند متفاوت باشد. در این مقاله بررسی مختصری بر ریسک های سرمایه گذاری، عملیاتی، compliance و سیستمی، خواهیم داشت.
ریسک سرمایه گذاری(investment risk):
همانطور که از نام آن مشخص است، ریسک سرمایه گذاری به فعالیت های سرمایه گذاری و ترید اشاره دارد. شکل های مختلفی از ریسک های سرمایه گذاری وجود دارد اما بیشتر آنها در ارتباط با نوسان قیمت بازار است. ریسک بازار، نقدینگی(liquid)، واعتبار بخشهایی از ریسک سرمایه گذاری است.
ریسک بازار(market risk)
ریسک بازار، نوسان قیمت انواع ریسک در سرمایه گذاری دارایی ها در بازار را بررسی میکند. به عنوان مثال، اگر Alice بیتکوین خریداری کند در معرض ریسک بازار قرار میگیرد چرا که نوسانات بازار ممکن است باعث افت قیمت بیتکون شود. مدیریت ریسک بازار با در نظر گرفتن این مسئله آغاز میشود که اگر قیمت بیتکون در جهت عکس موقعیت Alice حرکت کند، او چقدر متضرر خواهد شد .گام بعدی ایجاد یک استراتژی است که Alice در برخورد با این حرکت بازار چه واکنشی داشته باشد.
معمولا سرمایه گذارها با ریسک های مستقیم و غیر مستقیم بازار روبرو هستند. ریسک مستقیم احتمال از دست دادن دارایی به علت تغییرات نامطلوب قیمت در بازار است، که در مثال قبل گفته شد(Alice قبل از افت قیمت بیتکوین خریداری کرده است.)
در سمت دیگر، ریسک غیر مستقیم در ارتباط با دارایی هایی است که ریسک فرعی و ثانویه دارند، یعنی چندان مشهود نیستند. به عنوان مثال در بورس اوراق بها دار نرخ سود به طور غیر مستقیم بر قیمت سهام تاثیر میگذارد.
به عنوان مثال اگر Bob سهام یک شرکت را خریداری کند، سهام او میتواند به طور غیر مستقیم تحت تاثیر نوسان نرخ سود باشد. بالا بودن نرخ سود سهام، رشد شرکت و سودآور ماندن آن را دشوار خواهد کرد و سرمایه گذاران دیگر را ترغیب به فروش سهامشان می کند تا بدهی های خود را پرداخت کنند، چرا که در این شرایط نگه داری سرمایه هزینه های بیشتری دارد.
لازم به ذکر است که نرخ سود هم به صورت مستقیم و هم غیر مستفیم بر بازار های مالی تاثیر میگذارد. در حالی که نرخ سود روی بورس تاثیر غیر مستقیم دارد، تاثیر مستقیمی روی سهام و سایراوراق بها دار با درامد ثابت خواهد داشت. بنا بر این، با توجه به نوع دارایی، ریسک نرخ سود میتواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد.
ریسک نقدینگی(liquid risk)
در این ریسک سرمایه گذاران و تریدر ها نمیتوانند دارایی خاص خود را بدون تغییر شدید در قیمت آن خرید یا فروش کنند.
به عنوان مثال،فرض کنید Alice 1000 واحد از یک رمزارز را به قیمت هر واحد 10 دلار خریداری کرده است، قیمت بعد از چند ماه هنوز در خدود 10 دلار ثابت ماندها است. در بازار liquid (وضعیتی از بازار که به راحتی بتوان دارایی های خود را نقد کرد)، Alice میتواند تمام 10000 دلار خود را بفروشد چرا که خریداران زیادی هستند که با قیمت هر واحد 10 دلار حاظر به خرید هستند. اما اگر بازار liquid نباشد، خریداران کمی وجود دارند که حاضر به خرید هر واحد را 10 دلار هستند، پس Alice مجبور به فروش رمزارز خود با قیمت پایین تری است.
ریسک اعتباری(credit risk)
ریسکی است که در آن وام دهنده به علت کوتاهی وام گیرنده، پول خود را از دست میدهد. به عنوان مثال Bob از Alice پولی را به عنوان وام میگیرد، در این حالت Alice با ریسک اعتباری روبرو است. به عبارت دیگر این احتمال وجود دارد که Bob پول Alice را پس ندهد، این احتمال چیزی است که به آن ریسک اعتباری میگوییم. اگر Bob کوتاهی کند، Alice پول خود را از دست خواهد داد.
از دید بزرگتر، اگر درکشوری ریسک اعتباری به صورت غیر منطقی رشد کند، آن کشور دچار بحران اقتصادی خواهد شد. بدترین بحران های مالی در 90 سال گذشته به دلیل گسترش جهانی ریسک اعتباری رخ داده اند.
زمانی بانک های آمریکایی میلیون ها معامله آفست (شکلی از تجارت که در آن وارد کننده تمام یا بخشی از قیمت کالای خریداری شده را به شکل کالا به صادر کننده پرداخت می کند.) را با هزاران طرف قرارداد انجام دادند. زمانی که با بانک Lehmen Brothers برای معامله های افست قرار داد بسته شد ، ریسک اعتباری به سرعت در سرار جهان گسترش یافت و یک بحران مالی را ایجاد کرد که منجر به یک رکود بزرگ شد.
ریسک عملیاتی (Operational risk)
ریسک عملیاتی، خطر ضررهای مالی است که به علت نقص در فرایند های داخلی، سیستم ها و یا روش ها، اتفاق می افتد. این نقص ها غالبا ناشی از اشتباهات انسانی است که تصادفا اتفاق می افتند و یا فعالیت های کلاه برداری است که عمدی است.
برای کاهش ریسک عملیاتی، هر شرکت باید به صورت دوره ای بازرسی های امنیتی را انجام دهد و در کنار آن رویه های قوی اتخاذ کرده و مدیریت داخلی قویی داشته باشد.
نمونه های بیشماری وجود دارد از کارمندان شرکتهایی که به علت مدیریت ضعیف ، معاملات غیر مجازی را با دارایی های شرکت انجام داده اند. این قبیل فعالیت ها را تجارت سرکش میگویند که باعث خسارات مالی بسیار بزرگ در سراسر جهان به ویژه در صنعت بانکی میشود.
نقص های عملیاتی همچنین انواع ریسک در سرمایه گذاری ممکن است به علت حوادث خارجی ایجاد شوند که به صورت غیر مستقیم بر عملکرد شرکت تاثیر گذار خواهند بود، مثل زلزله، رعد وبرق و سایر بلایای طبیعی.
ریسک Compliance
زمانی که یک کمپانی قوانین و مقررات وضع شده در حوزه قضایی خود را زیر پا بگذارد ممکن است متحمل زیان هایی شود که به آن ریسک compliance میگویند. برای پیشگیری از چنین زیان هایی، بسیاری از شرکت ها رویه های خاصی مثل مبارزه با پولشویی (AML: Anti money laundering) و سیستم احراز هویت مشتری (KYC: know your customer )، را به کار میبرند.
اگر شرکت و یا ارائه دهنده خدمات نتوانند با قوانین سازگار باشند، ممکن است منجر به تعطیل شدن و یا مجازات های جدی تری شود. بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری و بانک ها به علت عدم انطباق با قوانین با مجازات روبرو شده اند( مثل فعالیت بدون مجوز). Insider trading (خرید و فروش غیر قانونی سهام یک کمپانی توسط کارمندان بدون اینکه به صورت عمومی فراخوان شده باشد ) و فساد نمونه هایی از ریسک compliance است.
ریسک سیستمی(systemic risk)
ریسک سیستمی، احتمال وقوع یک رویداد خاص که باعث ایجاد تاثیرات منفی در یک صنعت یا بازار خاص شود، است. به عنوان مثال فروپاشی بانک Lehman Brothers بحران مالی جدی در ایالات متحده آمریکا ایجاد کرد که بسیاری از کشور ها را نیز تحت تاثیر قرار داد.
ریسک های سیستمی اغلب در کمپانی هایی مشاهده میشود که بخشی از یک صنعت هستند و وابستگی شدیدی یه یکدیگر دارند. اگر بانک Lehman Brothers وابستگی عمیقی با سیستم مالی آمریکا نداشت، ورشکستگی آن هم تاثیر کمتری داشت.
یک روش ساده برای به خاطر سپردن مفهوم ریسک سیستمی، عملکرد دومینو است. وقتی یک قطعه می افتد باعث میشود بقیه قطعه ها هم بیوفتند.
قابل توجه است که، صنعت فلزات گرانبها بعد ار بحران مالی سال 2008 رشد چشمگیری را تجربه کرد. بنا بر این تنوع بخشی یکی از روشهای کاهش ریسک سیستمی است.
ریسک سیستمی در مقایسه با ریسک سیستماتیک:
ریسک سیستمی را با ریسک سیستماتیک اشتباه نگیرید. ریسک سیستماتیک تعریف سخت تری دارد و به طیف گسترده تری از خطرات اشاره دارد نه تنها مالی.
ریسک سیستماتیک میتواند به شماری از عوامل اقتصادی و اجتماعی اشاره دارد، مثل تورم، نرخ سود، جنگ، بلایای طبیعی و تغییرات عمده سیاست های دولتی.
اساسا ریسک سیستماتیک با رخداد هایی در ارتباط است که کشور یا جامعه را در زمینه های مختلفی تحت تاثیر قرار میدهد، مثل صنعت کشاورزی، ساخت و ساز،معدن، تولید، امور مالی و . . به همین دلیل ریسک سیستمی را با ترکیب دارایی هایی که وابستگی کمی با هم دارند میتوان کاهش داد ولی این امر در مورد ریسک سیستماتیک کارساز نیست.
جمع بندی
در این مقاله در باره چند نوع از انواع بی شمار ریسک های مالی صحبت کردیم که عبارتند از ریسک سرمایه گذاری،عملیاتی، compliance و سیستمی. در گروه ریسک سرمایه گذاری، مفاهیم ریسک بازار، ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری بررسی شدند.
وقتی بحث بازار های مالی به میان می آید، اجتناب از ریسک ها کاملا غیر ممکن است. بهترین کاری که یک تریدر یا سرمایه گذار میتواند انجام دهد، کاهش یا کنترل این ریسک ها است، پس شناخت بعضی از انواع اصلی ریسک اولین گام در ایجاد یک استراتژی موثر در مدیریت ریسک است.
دیدگاه شما