محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس


فرمول محاسبه ی سود هر سهم (EPS)

شاخص ROA در بورس چیست؟ | نحوه محاسبه + نکات کلیدی

در این مقاله از وب سایت مهد سرمایه می خواهیم بدانیم که مفهوم شاخص ROA در بورس چیست؟ در بازار سرمایه آگاهی از مفاهیم و اطلاعات اقتصادی یکی از اصلی ترین شرایط موفقیت می باشد. یکی از مؤلفه بسیار مهم در تحلیل بنیادی شاخص ROA می باشد. اما معنی و مفهوم این شاخص چیست؟ ROA شاخصی از چگونگی سود آوری یک شرکت وابسته به کل دارائی های آن شرکت می باشد. در ادامه در مقاله پیش رو در مورد آن توضیحاتی خواهیم داد. اگر تمایل به کسب اطلاعات دقیق در ارتباط با آموزش سرمایه گذاری در بورس و آموزش بورس جهانی دارید با متخصصان مهد سرمایه در ارتباط باشید.

شاخص چیست؟

قبل از اینکه در مورد شاخص ROA در بورس صحبتی کنیم بهتر است در مورد واژه شاخص توضیح مختصری بدهیم. شاخص یعنی چه؟ در فرهنگ معین شاخص بدین صورت تعریف شده است. عددی است که میانگین ارزش مجموعه از اقلام مرتبط با یکدیگر بر حسب درصدی از همان میانگین در فاصله زمانی دو تاریخ را بیان کند، شاخص می گویند. طبق این تعریف شاخص نماینده مجموعه ای از متغیر های هم خانواده و هم شکل است. در معاملات بورس از آنجایی که دارایی اصلی مورد مبادله سهام است بنابراین قیمت سهام به عنوان متغیراصلی تعریف می شود.

شاخص ها در بورس انواع متفاوتی دارند که عبارتند از: شاخص کل قیمت، شاخص قیمت و بازده نقدی، شاخص نقدی، شاخص صنعت و شاخص مالی، شاخص آزاد سهام شناور، شاخص بازار اول و شاخص بازار دوم که هر کدام اصول و قوائد خاص خود را دارند. در ادامه به شاخص ROA که یکی از شاخص های بازار بورس می باشد پرداخته و در مورد آن توضیحاتی خواهیم داد.

نکاتی پیرامون شاخصROA

این شاخص یا بازده کل دارایی ها معیاری دقیق از عملکرد مدیران یک شرکت می باشد. در واقع این شاخص ROA در بورس نمایانگر مقدار سودی است که یک شرکت از هر واحد از دارایی هایش بدست می آورد. البته در اینجا بایستی یادآوری کنیم دارایی های یک شرکت شامل نقدینگی حساب های دریافتی شرکت ملک و مستغلات زمین و انواع تجهیزات می باشد. البته بعضی از سرمایه گذاران در موقع محاسبه هزینه بهره را به درآمد شرکت اضافه می کنند. شاخصROA به شما می گوید که سود حاصل از دارایی های سرمایه گذاری شده چه مقدار می باشد. این شاخص به شدت وابسته به صنعت و گروه می باشد. به همین دلیل زمانی که از این شاخص به عنوان مقیاسی برای محاسبه استفاده می شود بهتر است از شاخص های ROA سال های گذشته شرکت یا شرکت های مشابه هم صنعت یا هم گروه نیز استفاده شود.

شاخص ROA در بورس

چگونه شاخص ROA در بورس مناسب جهت سرمایه گذاری را تشخیص دهیم؟

این شاخص نشان دهنده آن است که شرکت تا چه حد در تبدیل پولی که سرمایه گذاری کرده است به سود خالص موفق شده است. میزان ROA هر شرکتی به صورت درصد محاسبه می شود. پس هر چه در صد این شاخص بالا تر باشد نشان دهنده سودآوری بیشتر از یک پایه دارایی ثابت می باشد. همین امر باعث می شود تا سرمایه گذاران یک شرکت باشاخص ROA بالاتر را بر شرکتی با شاخصه پایین تر ترحیح دهند.

نحوه محاسبه شاخص ROA در بورس

این محاسبه بدین صورت است که بازده دارایی ها یا همان شاخص ROA در بورس مساوی است با سود خالص تقسیم بر کل دارایی ها. ROA =سود خالص÷ کل دارایی ها.

مقدار شاخص ROA در بورس این ایده را به سرمایه گذار می دهد که شناخت دقیقی از سود خالص شرکت مورد نظر داشته باشد تا تصمیم صحیح و نهایی خود را بگیرد. به عنوان مثال اگر درآمد خالص یک شرکت ۲۰ میلیون ریال باشد و دارایی های آن برابر با۱۰۰ میلیون ریال باشد، شاخص ROA آن سود ۲۰ درصدی را نشان می دهد.

حال اگر شرکت دیگری با دارایی ۲۰۰ میلیون ریال با شاخص ROAهمان سود ۲۰ درصدی را داشته باشد مسلما شرکت اولی در تبدیل وجوه سرمایه گذاری شده به سود موفق تر بوده است. در اینجا به این مسئله می رسیم که مدیریت خردمندانه تلاش خواهد کرد تا انتخاب خوبی را در جمع آوری منابع مالی به عنوان سرمایه داشته باشد. هرکسی می تواند با سرمایه زیاد سودآوری مناسب و زیادی داشته باشد. اما برای مدیر موفقیت در آن است که با سرمایه کم به سودآوری زیاد برسد. شاخص ROA در بورس این کمک را به افراد می کند.

ارزش گذاری سهام چیست و به چه روش هایی انجام می شود؟

ارزش گذاری سهام

ارزیابی سهام یا ارزش گذاری سهام و تعیین ارزش واقعی سهام یا به‌اصطلاح قیمت گذاری سهم از موضوعات بسیار مهمی است که در بررسی و محاسبه ارزش دارایی و سهام شرکت‌ها و همچنین تصمیمات سرمایه‌گذاری حائز اهمیت است. به همین دلیل در این مقاله به مفهوم ارزش گذاری سهام و روش‌های آن می‌پردازیم. ارزش گذاری دارایی‌ها از جمله اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی مؤثر بر تصمیمات سرمایه‌گذاری است. ارزش گذاری اصولی و صحیح دارایی‌ها باعث تخصیص بهینه منابع سرمایه‌ای می‌شود. اتخاذ تصمیمات اصولی سرمایه‌گذاری و تخصیص بهینه منابع سرمایه‌ای مستلزم ارزش گذاری سهام با استفاده از روش‌های معتبر علمی است، زیرا به قیمت‌های بازار نمی‌توان چندان اطمینان کرد یا حداقل این‌که پدیده کشف قیمت در کوتاه‌مدت به علت نوسانات شدید و غیر واقعی در بازار محقق نمی‌شود.

روش های ارزش گذاری شرکت ها

جهت ارزش گذاری شرکت‌ها و دارایی‌ها، می‌توان از مدل‌های ارزش گذاری زیر استفاده کرد:

  1. ارزیابی براساس دارایی های شرکت
  2. ارزیابی براساس دیدگاه سودآوری شرکت
  3. ارزیابی براساس جریان های نقدی تنزیلی
  4. ارزیابی براساس معیارهای مقایسه‌ای

ارزیابی بر اساس دارایی های شرکت

ارزش گذاری براساس دارایی های شرکت به ۶ روش زیر انجام می‌شود:

۱- ارزش اسمی سهام

ارزشی است که در زمان تأسیس شرکت برای اوراق سهام منتشر شده تعیین می‌شود. این ارزش، ارزش واقعی نبوده و قیمتی است که در اساسنامه شرکت نیز درج می‌شود. در حال حاضر، ارزش اسمی هر برگه سهم عادی در ایران برابر با ۱۰۰۰ ریال یا ۱۰۰ تومان است. ضمنأ ارزش اسمی هر سهم شرکت از تقسیم سرمایه آن شرکت بر تعداد سهام به دست می‌‌آید. در رابطه با ارزش اسمی توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:

  1. ارزش اسمی سهام با ارزش بازار متفاوت است و هیچ ارتباطی به ‌هم ندارد. زیرا ممکن است سهام یک شرکت چندین برابر ارزش اسمی خود، در بازار بورس یا فرابورس معامله شود.
  2. برای آن دسته از شرکت‌ها که قصد افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات حال شده دارند، لازم است قیمت هر سهم عادی آن‌ها بالاتر از ارزش اسمی قرار بگیرد.
  3. بینارزش اسمی در اوراق مشارکت و اوراق قرضه با ارزش اسمی سهام عادی تفاوت وجود دارد.

۲- ارزش دفتری سهام

برای هر دارایی شرکت سهامی در ترازنامه شرکت، عددی به عنوان ارزش آن دارایی ثبت شده ‌است. این عدد همان ارزش دفتری دارایی است. اساس تعیین ارزش دفتری سهام یک شرکت، ارزش دفتری دارایی‌های آن شرکت پس از کسر بدهی‌هایش است. به بیان دیگر بدهی‌های شرکت را از دارایی‌های آن کم می‌کنیم سپس تعداد سهام ممتاز را از این عدد کم می‌کنیم و بر تعداد سهام عادی منتشر شده از سوی شرکت، تقسیم می‌کنیم.

  • در رابطه با ارزش دفتری توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:
  1. ارزش دفتری سهم بر پایه ارزش دارایی‌های ثبتی در ترازنامه است، ولی ارزش بازار سهم بر اساس ارزیابی سرمایه‌گذاران (خریداران و فروشندگان) از نحوه عملیات شرکت و ارزش عرفی دارایی‌های آن است. بنابراین به طور معمول ارزش دفتری سهام و ارزش بازار با هم برابر نیست.
  2. با توجه به این که دارایی‌ها هر سال مستهلک می‌شوند، ارزش دفتری نیز هر سال کاهش می‌یابد.
  3. در صورتی که شرکت منحل و یا ورشکست شود، ارزش دفتری بروزرسانی شده سهام، آن چیزی است که پس از تسویه به سهامداران خواهد رسید.

۳- ارزش بازار سهام

به قیمتی که از طریق مکانیزم عرضه و تقاضا در بازار حاصل می‌شود، ارزش بازار سهام می‌گویند.

۴- ارزش جایگزینی سهام

به ارزش یک ورقه ‌بهادار شرکت با این فرض که قصد ایجاد شرکت موردنظر را در تاریخ محاسبه داشته باشیم، ارزش جایگزینی می‌گویند. به عبارت دیگر، این ارزش بیان‌گر مخارجی است که باید برای خرید یا ساخت یک ‌قلم موجودی کاملاً مشابه با دارایی فعلی، متحمل شویم. در واقع این مبلغ هزینه‌ای است که برای کسب همان دارایی پرداخت می‌شود. این ارزش، بهای هر برگه سهم شرکت با قصد راه‌اندازی شرکتی دیگر با خصوصیات مشابه و در وضعیت فعلی است.

۵- ارزش سهام بر مبنای خالص ارزش دارایی ها

NAV عبارت است از ارزش خالص دارایی‌های یک شرکت و به عبارت دیگر، ارزش کل دارایی‌های شرکت پس از کسر بدهی‌ها است. در این نوع ارزش گذاری سهم، ارزش روز دارایی‌ها را از بدهی‌ها کسر و از عدد حاصل، سهام ممتاز را نیز کم می‌کنیم. حال عدد بدست آمده را بر تعداد سهام منتشر شده تقسیم می‌کنیم.

۶- ارزش تصفیه ای

مبنای ارزش گذاری براساس ارزش تصفیه، موازنه حساب‌های شرکت و پرداخت حقوق صاحبان سهام است. به بیان دیگر حساب‌ها و بدهی‌های شرکت پس از فروش دارایی‌ها پرداخت‌شده و سپس ارزش هر سهم تعیین می‌گردد. در این شیوه از ارزش گذاری می‌خواهیم بدانیم اگر شرکت منحل شود و دارایی‌های آن به وجه نقد تبدیل شود، چه مقدار ارزش برای شرکت ایجاد خواهد شد. مبلغ حاصل از ارزش تصفیه، قابل تقسیم بین سهام‌داران و مالکان شرکت است. اگر بدهی‌های شرکت مساوی یا بیشتر از وجوه نقدی باشد که شرکت دریافت می‌کند، ارزش انحلال یا تسویه برابر با صفر شده یا مقادیر منفی می‌گیرد و به دنبال آن هیچ مبلغی به سهام‌داران پرداخت نخواهد شد. همان‌طور که گفته شد، در این روش فرض بر این است که شرکت رو به انحلال بوده و پس از فروش دارایی‌های شرکت، ابتدا سهم بستانکاران پرداخته شده و در انتها باقی‌مانده آن بین سهام‌داران تقسیم خواهد شد. بنابراین مبنای این روش، انحلال شرکت است.

ارزیابی بر اساس دیدگاه سودآوری شرکت

ارزش گذاری براساس سودآوری شرکت به ۲ روش زیر انجام می‌شود:

۱- ارزش ذاتی سهام

در این روش، قیمت عوامل اصلی و مؤثر بر ارزش سهام در نظر گرفته می‌شود و آن را از قیمت جاری بازار متمایز می‌کنند. در واقع هدف از تحلیل ارزش ذاتی سهام مقایسه آن با قیمت بازار است.

ارزش ذاتی سهام، ارزش واقعی یک شرکت یا یک دارایی است که بر پایه بررسی تمام ابعاد کسب و کار مورد نظر مانند صورت‌های مالی، پتانسیل رشد شرکت و لحاظ کردن دارایی‌های مشهود و نامهشود انجام گرفته است. ارزش فعلی جریانات نقدی که سهام یک شرکت در آینده برای سرمایه‌گذاران ایجاد می‌کند، تعیین کننده ارزش ذاتی سهام است. در نتیجه سود مورد انتظار آینده شرکت یکی از مهم‌ترین عوامل در تعیین قیمت است. بنابراین ارزش ذاتی سهام با توجه به نرخ رشد آینده شرکت مشخص می‎شود. در واقع ارزش ذاتی سهام بر مبنای هر گونه منافعی است که درآینده حاصل از منافع شرکت تعیین می‌شود. برای محاسبه ارش ذاتی سهام روش‌های مختلفی وجود دارد که یکی از رایج‌ترین آنها جریانات نقدی آتی سهام است.

۲- ارزش گذاری به روش محاسبه P/E

یکی از روش‌های متداول برای ارزش گذاری سهام شرکت‌ها، روش P/E است. این نسبت بیان کننده نسبت قیمت یک سهم به پیش‌بینی سود سهام آن است که با سودی معادل حداقل ریسک (شامل سود بانکی و سود اوراق مشارکت) قابل قیاس است.

ارزیابی براساس جریان‌های نقدی تنزیلی

جریانات نقدی تنزیل شده یک روش ارزیابی است که برای تعیین جذابیت یک فرصت سرمایه‌گذاری به کار می‌رود. تحلیل جریانات نقدی تنزیل یافته از تخمین‌های جریان نقدی آزاد آتی و تنزیل آن‌ها استفاده می‌کند تا به تخمین ارزش فعلی برسد که برای ارزیابی پتانسیل یک سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد. اگر ارزش به ‌دست ‌آمده از طریق تحلیل جریان نقدی تنزیل یافته بیش‌تر از هزینه فعلی سرمایه‌گذاری‌ها باشد، این فرصت ممکن است فرصت خوبی به شمار بیاید. این روش، شامل ۱۰ روش ارزش‍گذاری است که عبارتند از:

  1. تنزیل جریان‌های نقدی آزاد با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه
  2. جریان‌های نقدی حقوق صاحبان سهام که با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سهام داران تنزیل می شود.
  3. جریان‌های نقدی سرمایه که با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه قبل از مالیات تنزیل می شود.
  4. ارزش فعلی تعدیل شده
  5. جریان‌های نقدی آزاد شرکت که توسط ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بازدهی مورد انتظار دارایی‌ها تنزیل می شود.
  6. جریان‌های نقدی حقوق صاحبان سهام شرکت که توسط ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بازدهی مورد انتظار دارایی‌ها تنزیل می‌شود.
  7. سود اقتصادی که با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران تنزیل می‌شود.
  8. ارزش افزوده اقتصادی که براساس میانگین موزون هزینه سرمایه تنزیل می‌شود.
  9. جریان‌های نقدی آزاد که توسط نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل می‌شود.
  10. جریان‌های نقدی حقوق صاحبان سهام که توسط نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل شده است.

ارزیابی براساس معیارهای مقایسه‌ای

در روش‌های مقایسه‌ای از ضرایب (قیمتی و بنگاه) استفاده می‌شود و به همین دلیل آن‌ها را روش‌های تحلیل ضرایب و ضرایب ارزش گذاری نیز می‌نامند. این روش‌ها زمانی استفاده می‌شوند که استفاده از دیگر روش‌ها مشکل باشد. به طور کلی، ضریب یا نسبت به دسته‌ای از شاخص‌ها اتلاق می‌شود که برای ارزش گذاری سهام به‌کار می‌روند. ضرایب قیمتی از تقسیم ارزش بازار سهام بر کمیتی بنیادی از ارزش شرکت بدست می‌آیند. در مقابل، ضرایب ارزش بنگاه نیز ارزش بازار بنگاه (و نه فقط حقوق صاحبان سهام آن) را بر حسب معیاری بنیادین از ارزش شرکت بیان می‌کنند. ایده اساسی در استفاده از ضرایب قیمتی این است که سرمایه‌گذاران قیمت یک سهم را بر این اساس تعیین می‌کنند که آن سهم چقدر سود خالص دارد، چه میزان دارایی خالص دارد، جریان نقدی آن چقدر است و … .

به همین ترتیب، در ضرایب ارزش بنگاه نیز فرض می‌شود که سرمایه‌گذاران ارزش بازار کل بنگاه را برحسب سود عملیاتی، فروش، جریان نقد عملیاتی و یا معیارهای دیگری می‌سنجند. بدین ترتیب، تحلیل‌گر فرض می‌کند که یک نسبت می‌تواند به صورت معقولی به شرکت‌های مختلف فعال در یک صنعت و یا یک کسب‌و‌کار تعمیم داده شود؛ یعنی وقتی شرکت‌ها مشابه هستند، می‌توان از ارزش یک شرکت به ارزش دیگری رسید. رویکرد ارزش گذاری مقایسه‌ای بسیاری از ویژگی‌های عملیاتی و مالی شرکت را در یک عدد خلاصه می‌کند؛ کمیتی که می‌تواند با ضرب شدن در شاخص‌های مالی شرکت مورد بررسی ارزش شرکت یا ارزش سهام آن را به دست دهد. در روش‌های ارزش گذاری مقایسه‌ای معمولاً از ضرایب صنعت مورد فعالیت شرکت (و نه فقط یک شرکت) برای استفاده می‌شود.

بنابراین، ابتدا شرکت‌های مشابه با شرکت مورد بررسی شناسایی و ارزش‌ بازار هرکدام محاسبه می‌شود. سپس، ضرایب موردنظر هرکدام محاسبه و با استفاده از یک شاخص کلیدی نظیر میانگین یا میانه استاندارد می‌شود. این مقدار استاندارد در کمیت مورد بررسی در شرکت موردنظر (ارزش سهام یا بنگاه) ضرب و ارزش موردنظر تعیین می‌شود.

حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس و کاربرد آن ها

حاشیه سود خالص و ناخالص

بررسی حاشیه سود یا «Profit Marigin» یکی از مواردی است که تحلیل‌های بنیادین در بازارهای مالی بر پایه آن انجام می‌شود. اگرچه بررسی حاشیه سود برای خود عوامل شرکت ضروری است، اما تحلیل‌‌گران برای محاسبه سود سهام خود، این مفهوم را بسیار جدی‌تر به کار می‌برند. البته حاشیه سود، انواع مختلفی دارد که از جمله آن‌ها می‌توان حاشیه سود خالص، ناخالص، عملیاتی، قبل از مالیات، پس از مالیات و …. را نام برد؛ اما در این مطلب صرفاً به بررسی حاشیه سود خالص و سود ناخالص شرکت‌ها می‌پردازیم تا به ماهیت اصلی این اصطلاحات پی ببریم. اگر شما هم یکی از سرمایه‌‌گذاران بازارهای مالی مانند بورس هستید، آشنایی با این مفاهیم می‌تواند در هر سطحی که هستید، عملکردتان را ارتقا دهد. پس تا انتهای این مقاله از دلفین وست همراه ما باشید.

حاشیه سود خالص چیست؟

حاشیه سود خالص یا «Net profit Margin» در پی محاسبه‌ی سود خالص شرکت‌ها بدست می‌آید. سود خالص یک واحد تولیدی یا خدماتی را می‌توان پس از کسر تمام هزینه‌ها، اعم از هزینه‌های تولید، هزینه‌های متفرقه و غیرمستقیم، حقوق و دستمزدها، مالیات و …. محاسبه کرد. این نوع از حاشیه سود با درصد بیان می‌شود و نشان دهنده‌ی سود اصلی حاصل از فعالیت شرکت‌ها است. برای مثال وقتی می‌شنویم که می‌گویند: «سود خالص فلان شرکت 35 ٪ است»، یعنی از هر 1000 تومان فروش آن شرکت، 350 تومان آن سود خالص به شمار می‌آید. به بیان ساده‌تر، از هر 100 میلیون تومان فروش آن شرکت، 35 میلیون تومان آن حاشیه سود خالص خواهد بود.

لازم به ذکر است که سود خالص شرکت‌ها همیشه مثبت نیست و می‌تواند به منفی هم برسد. اگر سود خالص یک شرکت منفی باشد، می‌توان آن را «زیان خالص» آن شرکت نیز در نظر گرفت. اگر مقدار سود مثبت باشد، در اصطلاح عمومی به آن «درآمد خالص» نیز گفته می‌شود که سهامداران به آن «سود هر سهم» می‌گویند. هرچقدر مقدار سود خالص بیشتر باشد، سودآوری یک شرکت بالاتر بوده و سوددهی آن در بازارهای مالی نیز بیشتر است. بنابراین می‌توان روی سهام آن سرمایه‌گذاری کرد.

حاشیه سود ناخالص چیست؟

حاشیه سود ناخالص یا «Gross Profit Margin» به سود حاصل از فروش محصولات شرکت بدون در نظر گرفتن هزینه‌های تولید، عملیاتی، دستمزدی، مالیاتی و ….. گفته می‌شود. این نوع از سود را نیز با درصد بیان می‌کنند که نشان دهنده‌ی بازدهی بالا، مدیریت قدرتمند و توان استفاده از درآمد برای دیگر هزینه‌ها است.

اگر محصولی با قیمت نهایی 2000 تومان در بازار به فروش رسیده باشد و قیمت تمام‌شده‌ی آن برای شرکت، 1000 تومان باشد، پس می‌توان حاشیه سود ناخالص این محصول را 1000 تومان یا 100 ٪ در نظر گرفت. همین‌طور اگر سود ناخالص یک شرکت برابر با 50 ٪ باشد، به این معنی است که از هر 1000 تومان فروش آن شرکت، 500 تومان سود بوده. البته این سود یک سود ناخالص است، چون دیگر هزینه‌های متفرقه‌ی دخیل در تولید و عرضه‌ی آن، محاسبه نشده است. پس می‌توان سود ناخالص را اختلاف فروش و بهای تمام شده‌ی یک محصول در نظر گرفت. بنابراین با فرمول زیر می‌توان آن را محاسبه کرد:

بهای تمام شده محصول قیمت فروش = سود ناخالص آن محصول

پس از بدست آوردن مقدار سود خالص، حاشیه آن، یعنی حاشیه سود ناخالص آن محصول را نیز با فرمول زیر محاسبه می‌کنند:

سود ناخالص محصول / فروش = حاشیه سود ناخالص

البته این فرمول‌ها می‌تواند برای کل فروش محصولات یک شرکت در نظر گرفته شود و تنها یک محصول خاص را دربر نگیرد. در این‌صورت باید برای محاسبه‌ی سود ناخالص، میانگین قیمت‌ها لحاظ شود، چراکه ممکن است سود ناخالص یک محصول 30 درصد و سود ناخالص محصول دیگر 60 درصد باشد.

هرچقدر هزینه‌ی تمام شده‌ی یک محصول پایین‌تر باشد یا با قیمت بالاتری به فروش برسد، حاشیه سود ناخالص آن محصول بالاتر خواهد بود. البته ارزانتر بودن بهای تمام شده و افزایش قیمت، باید در چهارچوبی باشد که به کیفیت محصول آسیب نزند، در غیر این‌صورت سود ناخالص بالای یک محصول پایدار نخواهد بود.

تفاوت سود خالص و سود ناخالص

تفاوت سود خالص و سود ناخالص در چیست؟

سود خالص و ناخالص در تحلیل‌های بنیادی بازارهای مالی مورد استفاده قرار می‌گیرند که هریک برای در نظر گرفتن بخشی از جریان فعالیت شرکت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. سود خالص، همانطور که از نامش پیداست، تمام سود باقی مانده برای شرکت را با کسر تمام هزینه‌ها، در اختیار ما قرار می‌دهد؛ این در حالی است که مقدار سود ناخالص، تنها بیانگر سود فروش است و هزینه‌های اعمال شده در تولید یا توزیع آن محصول در نظر گرفته نمی‌شود.

محاسبه‌ی سود ناخالص، راحت‌تر و سریع‌تر از محاسبه‌ی سود خالص است؛ چون در نظر گرفتن تمام هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم شرکت و کسر آن از سود حاصله، امری است که نیاز به دقت و شناخت فراوان از محصولات، بازار و … دارد. بنابراین سود ناخالص شرکت‌ها، به مراتب بیشتر از سود خالص آن‌ها مورد تجزیه، تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد. البته در مواردی که تحلیل‌گران بنیادی نیاز به بررسی‌های دقیق‌تری داشته باشند، حساب کردن سود خالص شرکت‌ها در اولویت قرار می‌گیرد.

کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس چیست؟

کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس به نوع تحلیل‌ها بستگی دارد. اگر کسی از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی‌های این بازار استفاده کند، نیازی به بررسی حاشیه سود خالص و ناخالص نخواهد داشت. این تنها تحلیل‌گران بنیادی هستند که از حاشیه سود خالص و ناخالص شرکت‌ها برای پیش‌بینی‌های خود بهره می‌گیرند.

لازم به ذکر است که بیشتر تحلیل‌گران بازارهای مالی، تحلیل‌گران تکنیکالیست هستند، چراکه تحلیل تکنیکال به نسبت تحلیل بنیادی سریع‌تر محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس و راحت‌تر است، اما تحلیل بنیادی درصد خطای کمتری دارد و حرفه‌ای‌تر و کاربردی‌تر از تحلیل تکنیکال است.

نکات مهم حاشیه سود خالص و ناخالص

اگرچه محاسبه‌ی حاشیه سودها در بررسی‌های مالی کاربرد فراوانی دارد، اما چون بررسی این اصطلاحات، به زمان، انرژی و محاسبات دقیقی نیاز دارد، بهتر است قبل از هرگونه محاسبه حاشیه سود، نکات زیر را در نظر بگیرید:

کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص

بررسی شرکت ها با مدل کسب و کار یکسان

با توجه به اینکه شرکت‌های مختلف حاشیه‌های سود متفاوتی دارند، از بررسی حاشیه سودها باید در مقایسه شرکت‌هایی که دارای مدل کسب‌وکار یکسان هستند، استفاده شود. مقایسه حاشیه سود شرکت‌هایی که مدل‌های کاری متفاوتی دارند و در صنعت‌ متفاوتی فعالیت می‌کنند، بی‌نتیجه خواهد بود. (برخی از شرکت‌ها با توجه به نوع فعالیت و تولیدات خود ممکن است حاشیه سود بالا و فروش کم یا حاشیه سود پایین و فروش زیاد داشته باشد!)

استفاده از سایت کدال

برای محاسبه‌ی سود خالص شرکت‌ها، به صورت‌های مالی 3، 6 یا 12 ماهه نیاز خواهد بود؛ این اطلاعات را می‌توان در سایت خود شرکت‌ها یا در سامانه‌ی کدال «ir» مشاهده کرد.

توجه به حاشیه سود پایین

اگرچه حاشیه سود پایین، همیشه نشان از ضعف یک شرکت است، اما در برخی از موارد، حاشیه سود می‌تواند دوره‌ای باشد یا بخاطر استراتژی خاصی صورت بگیرد. مثلاً ممکن است یک شرکت برای بدست گرفتن سهم بیشتری از بازار هدف، قیمت‌های فروش خود را کاهش داده باشد!

بررسی حاشیه سود در بازه زمانی مشخص

تحلیل‌گران با بررسی صورت‌های مالی و حاشیه سود شرکت‌ها در دوره‌های زمانی مشخص، به پیشرفت یا پس‌رفت شرکت‌ها و افزایش یا کاهش ارزش ذاتی سهام آن‌ها پی ببرند. بنابراین بهتر است بررسی حاشیه سود با دقت بالا و در یک دوره زمانی مشخص انجام شود.

حاشیه سود دروغین

ممکن است یک شرکت در صورت‌های مالی ارائه شده‌ی خود، حاشیه سود را کمتر یا بیشتر از حد معمول خود در نظر گرفته باشد. به همین خاطر علی‌رغم گزارشات موجود در سایت شرکت‌ها، سهم بازار، نحوه بازاریابی، تیم مدیریت و …. آن شرکت را نیز رصد کنید.

سخن پایانی

در این مطلب، تعریف، موارد لازم و کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس را مورد بررسی قرار دادیم. تمام کسانی که به تازگی قصد ورود به بورس را دارند یا می‌خواهند تحلیل بنیادی را فرا بگیرند، به بررسی این مفاهیم نیاز خواهند داشت. با توجه به دقت بالایی که محاسبه حاشیه سودها می‌طلبد، می‌توانید از آموزش‌‌های جامع تحلیل بنیادی کارشناسان دلفین‌وِست استفاده کنید.

سوالات متداول

حاشیه سود چیست؟ در تعریف کلی نسبت سود به فروش شرکت را حاشیه سود می‌گویند.

سود خالص چیست؟ به مجموعه درآمد باقی مانده بعد از کسر مالیات، هزینه‌های عملیاتی و سایر هزینه های مالی سود خالص گفته می‌شود.

برای یادگیری “انواع سود” مسیر زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

ROA یا بازده کل دارایی شرکت ها یک تکنیک بنیادی ساده

یک شاخص از چگونگی سودآوری شرکت وابسته به کل دارایی‌های آن شرکت می باشد.
ROA در واقع به ما اطلاع از توانایی مدیریت شرکت در رابطه با استفاده از دارایی‌های خود در جهت سود سازی به ما می‌دهد. میزان ROA هر شرکتی به صورت درصد محاسبه می شود. پس هر چه در صد این شاخص بالا تر باشد نشان دهنده سودآوری بیشتر از یک پایه دارایی ثابت می باشد. همین امر باعث می شود تا سرمایه گذاران یک شرکت باشاخص ROA بالاتر را بر شرکتی با شاخصه پایین تر ترجیح دهند.
در واقع ROA یک شرکت، از تقسیم درآمد خالص شرکت به کل دارایی های شرکت به دست می آید.
مقدار شاخص ROA در بورس شناخت دقیقی از سود خالص شرکت مورد نظر به سرمایه گذار میدهد. به عنوان مثال اگر درآمد خالص یک شرکت 20 میلیارد تومان باشد و دارایی های آن برابر با100 میلیارد باشد، شاخص ROA آن عدد 0.2 یا همان ۲۰ درصدی را به عنوان سود نشان می دهد.
این شاخص به شدت وابسته به صنعت و گروه می باشد. به همین دلیل زمانی که از این شاخص به عنوان مقیاسی برای محاسبه استفاده می شود بهتر است از شاخص های ROA سال های گذشته شرکت یا شرکت های مشابه هم صنعت یا هم گروه نیز استفاده شود و در هر صنعت این شاخص با سهام های موجود در آن صنعت مقایسه شود چونکه صنایع مختلف بورسی حاشیه سود های مختلفی دارند.
حال طریقه ی محاسبه ی دقیق یک سهم مثل فولاد را از سامانه کدال به شما آموزش میدهیم

ابتدا وارد سامانه کدال میشویم و از قسمت جستجو نماد مورد نظر مورد نظر را پیدا میکنیم سپس از گزارش ها و صورتهای مالی موجود آخرین صورت مالی را باز میکنیم سپس از قسمت سود و زیان باید سود و زیان خالص را بر جمع دارایی ها تقسیم کنیم که این قسمت در سربرگ صورت وضعیت مالی قرار دارد عدد به دست آمده شاخص roa میباشد.

سود هر سهم (EPS) و هرآنچه باید پیرامون آن بدانیم

سود هر سهم یا EPS

فرض کنیم می‌خواهیم سهام یک شرکت بورسی را بخریم یا سهامی که اکنون داریم بفروشیم. با مشاهده‌ی چه متغیری روی تابلوی tsetmc می‌توانیم به ارزش‌گذاری سهم و پیش‌بینی سوددهی یا ضرردهی یک شرکت بورسی در آینده بپردازیم؟

ازآنجاکه بزرگ‌ترین هدف هر کسب‌وکاری بالابردن سود خالص و رساندن سرمایه‌گذاران و سهام‌داران به بیشترین سود است، پرداختن به مبحث سود خالص، نحوه‌ی تقسیم سود و تخصیص آن به هر واحد سرمایه‌گذاری، به‌طور خاص درمورد شرکت‌های سهامی یا صندوق‌های سرمایه‌گذاری که از تجمیع سرمایه‌های عمومی تشکیل شده‌اند، بسیار ضروری می‌نماید. در این مقاله به یکی از مهم‌ترین موضوعاتی خواهیم پرداخت که می‌تواند معیار مناسبی برای ارزش‌گذاری یا ارزش‌یابی سهام شرکت‌ها باشد. این مفهوم چیزی نیست جز سود خالص هر سهم یا eps. تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.

محاسبه‌ی سود خالص و اثر آن بر سود سهام (EPS):

در هر دوره با افزودن سود (زیان) ناخالص (حاصل از فعالیت اصلی شرکت) به سود (زیان) غیرعملیاتی (حاصل از فعالیتی غیر از فعالیت اصلی شرکت)، سپس کسر سایر هزینه‌ها اعم از مالی، بیمه و مالیاتی از عدد باقیمانده می‌توان به سود (زیان) خالص شرکت در پایان آن دوره‌ی مالی رسید. به‌صورت بسیار ساده‌شده می‌توان سود خالص را از این فرمول محاسبه نمود:

کل درآمدها (اعم از درآمد فروش و درآمد غیرعملیاتی) – کل هزینه‌ها (بهای تمام‌شده، هزینه‌های ثابت، بیمه، مالی و مالیات) = سود خالص

سود خالص یکی از معیارهای ارزش‌گذاری قیمت قابل معامله‌ی سهام و عملکرد شرکت است که نشان می‌دهد شرکت در طی دوره تا چه میزان از منابع و سرمایه‌های موجود به‌درستی استفاده نموده است و ادامه‌ی فعالیت شرکت سودده خواهد بود یا منجر به زیان خواهد شد.

پس از رسیدن به سود خالص می‌توان میزان سود به‌دست‌آمده به‌ازای هر برگ سهام (eps) را نیز محاسبه نمود تا هر شخص بداند به‌ازای هر واحد سرمایه‌گذاری در شرکت مذکور، در پایان دوره چه میزان سود از سرمایه‌ی خود حاصل کرده یا خواهد کرد.

فرمول محاسبه ی سود هر سهم (EPS)

نحوه‌ی محاسبه‌ی سود هر سهم بسیار ساده است. برای این کار کافیست سود خالص شرکت را بر تعداد کل سهام آن تقسیم کنید.

فرمول محاسبه ی سود هر سهم (EPS)

فرمول محاسبه ی سود هر سهم (EPS)

همان گونه که فرمول سود هر سهم یا eps می‌بینید، EPS از تقسیم کل سود خالص پایان دوره، بر تعداد سهام جاری (منتشر شده و موجود در دست سهام‌داران) به‌دست می‌آید که نشان می‌دهد شرکت به‌ازای هر واحد سرمایه‌گذاری، در این دوره چه میزان سود ساخته و نصیب سرمایه‌گذاران خود ساخته است.

نکته: ازآنجاکه تعداد سهام موجود در بازار می‌تواند در طول زمان تغییر کند، برای محاسبه‌ی دقیق‌تر EPS، توصیه می‌شود از میانگین وزنی تعداد سهام در طول دوره استفاده گردد، نه صرفاً تعداد سهام موجود در زمان محاسبه (پایان دوره).

از فرمول یادشده می‌توان برای محاسبه‌ی سود محقق شده (TTM EPS) یا سودی را که در آینده برای هر واحد سرمایه‌گذاری تخمین زده می‌شود (EPS FORWARD) محاسبه نمود. در ادامه به تفاوت این دو دیدگاه که به‌اصطلاح EPS گذشته‌نگر و eps آینده‌نگر نامیده می‌شوند و کاربرد هر یک از آنها می‌پردازیم.

TTM EPS یا eps گذشته‌نگر چیست؟

در تابلوی بورس، در کنار عدد EPS عبارت TTM را مشاهده می‌کنیم که مخفف Trailing Twelve Months به معنای «پس از 12 ماه» است. این عبارت نشان می‌دهد رویکرد محاسبه‌ی عدد پیش روی ما با رویکرد گذشته‌نگر یعنی بر پایه‌ی کل سود (زیان) خالص محقق‌شده در 12 ماه اخیر، تقسیم بر میانگین سهامِ منتشر شده‌ی موجود در بازار محاسبه گردیده است. این رویکرد برای محاسبه‌ی سود تقسیمی بین سهام‌داران و به‌عنوان معیاری برای بهینه بودن یا نبودن عملکرد شرکت طی دوره‌های گذشته کاربرد دارد.

eps گذشته نگر

تحلیل EPS گذشته نگر

در رویکرد گذشته‌نگر بهتر است علاوه بر TTM EPS، به روند سوددهی یا زیان دهی شرکت در بازه‌های مالی کوتاه‌مدت‌تر (۳ماهه) نیز توجه داشته باشیم زیرا ممکن است در روش TTM زیان‌های رخ‌داده در ۳ماهه یا ۶ ماهه‌ی ابتدایی دوره، روند مثبت و رشد عملکرد شرکت را طی محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس دوره‌‌های اخیر از نظر پوشانده، در کل شرکت را به زیان‌دهی معرفی نماید و موجب تصمیم سهام‌دار برای خروج از سرمایه‌گذاری گردد. یا ممکن است شرکت تحت‌تأثیر سودهای ناشی از سرمایه‌گذاری در دوره‌های قبل، تا اواسط دوره‌ی ۱۲ماهه سودده بوده، اما طی یکی دو دوره‌ی 3 ماهه‌ی اخیر عملکردی زیان‌ده داشته است، اما با نگاه صِرف به میانگین سود 12 ماهه‌ی اخیر (محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس TTM EPS) از روند نزولی عملکرد شرکت غفلت نمود.

سود پیش‌بینی‌شده به‌ازای هر سهم (forward EPS) چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

در رویکرد آینده‌نگر EPS نگاه به‌سوی آینده‌ی سهم است نه گذشته‌ی آن؛ در واقع در این روش سود قابل پیش‌بینی به‌ازای هر سهم (forward earning per share) به اطلاع سهام‌داران موجود و سهام‌داران بالقوه می‌رسد تا دیدگاه شفافی برای خرید یا فروش سهام موردنظر به آنان ارائه دهد.

همان‌طور که گفتیم در محاسبه‌ی EPS از سود خالص محقق‌شده استفاده می‌کردیم اما در محاسبه‌ی forward EPS از سود خالصی که پیش‌بینی می‌شود شرکت بتواند تا پایان دوره بسازد، تقسیم بر تعداد سهام موجود و بالقوه برای انتشار تا پایان دوره استفاده می‌کنیم؛ پس forward EPS بالاتر یعنی پتانسیل رشد بیشتر سهم در آینده.

از طریق محاسبه‌ی EPS forward تخمین می‌زنند که یک کسب‌وکار قادر است در پایان دوره چقدر سود به‌ازای هر سهم خود ایجاد نماید، در نتیجه EPS forward را به‌عنوان شاخص سوددهی یک کسب‌وکار در دوره‌های پیشِ رو موردتوجه قرار می‌دهند. این عدد همان معیاری است که اغلب برای تخمین قیمت قابل معامله‌ی سهم، ارزش‌گذاری آن روی تابلوی بورس و حد رشد سهم در تحلیل بنیادی استفاده می‌شود. EPS بالاتر نشان‌دهنده ارزش بیشتر سهام شرکت است زیرا اگر سرمایه‌گذاران فکر کنند شرکتی سوددهی بیشتری نسبت به قیمت سهم دارد، برای خرید سهام آن پول بیشتری می‌پردازند.

نکاتی در محاسبه‌ی forward EPS

  • ازآنجاکه تعداد سهام موجود در بازار می‌تواند در طول زمان تغییر کند، برای محاسبه‌ی دقیق‌تر forward EPS، توصیه می‌شود از میانگین وزنی تعداد سهام در طول دوره یعنی تعداد سهام موجود و بالقوه برای انتشار استفاده گردد.
  • در این محاسبه باید نرخ تنزیل سود بانکی را هم در نظر گرفت، زیرا سهام وقتی ارزش خواهد داشت که پیش‌بینی گردد حداقل میزانی بیش از نرخ سود بانکی سوددهی داشته باشد، در غیر این صورت انگیزه‌ای برای سهام‌داری وجود نخواهد داشت.
  • درصورتی‌که شرکت دارای ساختار مالی پیچیده‌ای است، لازم است عوامل بنیادی مؤثر بر صنعت، بدهی‌های قابل تبدیل، ضمانت‌نامه‌ها و عملیات ادامه‌دار نیز در معادلات در نظر گرفته شود، بدین ترتیب محاسبه‌ی سود تخمینی، دقیق‌تر خواهد بود. واضح است که هر چه سود تخمینی به‌ازای هر سهم در ابتدای سال شفاف‌تر باشد، در طول دوره نیاز کمتری به تغییر و تعدیل آن وجود خواهد داشت و اعتماد سهام‌دار نیز به سوددهی شرکت بیشتر خواهد شد.

سود نقدی (DPS) و ارتباط آن با EPS چیست؟

شاید این سؤال برای شما پیش آید که آیا EPS همان سودی است که به‌صورت نقدی به سهام‌داران پرداخت می‌شود؟ در شرکت‌های سهامی که دارایی آن‌ها متشکل از سرمایه‌گذاری چندین سرمایه‌گذار (سهامی خاص) یا عده‌ی کثیری از عموم مردم (سهامی عام) است، کل سود خالص حاصل‌شده در هر دوره بین سهام‌داران تقسیم نمی‌گردد و بخشی از آن در پایان هر دوره بر مبنای رأی اکثریت سهام‌داران یا سهام‌دار عمده‌ی شرکت در مجمع سالانه به‌عنوان سود انباشته برای توسعه‌ی کسب‌وکار ذخیره می‌گردد و آنچه باقی می‌ماند به‌عنوان سود قابل تقسیم نقدی اعلام می‌گردد.
با تقسیم کل سود قابل پرداخت نقدی بر تعداد سهام موجود در بازار، به عدد سود نقدی به‌ازای هر سهم (Dividend Per Share) می‌رسیم.
شرکت‌های سهامی اغلب پس از تشکیل مجمع تصمیم می‌گیرند چه میزان از سود خالص را به‌عنوان سود انباشته ذخیره و چه میزان را به‌عنوان سود نقدی تقسیمی (DPS) بین سهام‌داران توزیع کنند. مجمع گاه حتی کل سود خالص را به سود انباشته اختصاص داده، مبلغی برای تقسیم به‌صورت نقدی بین سهام‌داران در نظر نمی‌گیرد؛ این اتفاق اغلب در شرکت‌های نوپا و استارتاپی رخ می‌دهد که نیاز به افزایش سرمایه‌ی زیادی برای تحقیق و توسعه دارند.
برای آشنایی بیشتر با DPS و جزئیات آن می‌توانید به مقاله‌ی سود نقدی به‌ازای هر سهم (DPS) چیست؟ مراجعه فرمایید.

نکاتی در تفسیر EPS (مزایا و معایب)

EPS معیار خوبی برای سنجش عملکرد یک شرکت در کوتاه‌مدت نیست زیرا هزینه‌ی فرصت سرمایه را در نظر نمی‌گیرد و ممکن است با اقدامات کوتاه‌مدت دست‌کاری شود (بالاتر یا پایین‌تر نمایش داده شود)؛ یا برخی ضمانت‌نامه‌ها یا وام‌ها ممکن است طی دوره‌های بعدی نقد شوند و سود خالص شرکت را افزایش دهند که اقساط یا هزینه‌‌های آنها در سود و زیان این دوره محاسبه‌ شده است و EPS این دوره متأثر از آن است. پس برای تفسیر صحیح EPS باید دیدگاهی بلندمدت و جامع به عملکرد گذشته و آینده‌ی شرکت داشت و حداقل یک دوره‌ی دوازده‌ماهه تا تحقق EPS صبر نمود تا سودهای انباشته که به چرخه‌ی کسب‌وکار بازگشته‌اند و در محاسبه‌ی EPS لحاظ نشده بودند (EPS پایین‌تر نشان داده شده بود)، به سوددهی برسند.

به‌علاوه در تحلیل EPS شرکت‌ها باید در نظر داشته باشیم که سود محقق شده ناشی از فعالیت‌های مستمر و اصلی شرکت است. برای مثال در ارزش‌‌گذاری شرکت‌ها با استفاده از EPS اگر یک شرکت تولیدی سودی ناشی از فروش یک زمین شناسایی کرده باشد، آن سود به معنای موفقیت شرکت در خلق ارزش ناشی از فعالیت‌های اصلی نیست.

از سوی دیگر صِرف درنظرگرفتن EPS بالاتر نمی‌توان حکم به عملکرد بهتر یک شرکت داد، زیرا لازم است سود به‌دست‌آمده به‌ازای هر سهم در مقایسه با قیمت آن سهم در نظر گرفته شود. قطعاً 50 تومان سود برای سهمی 100 تومانی بسیار ارزشمندتر از 50 تومان سود برای سهمی 1000 تومانی است. پس ملاک صحیح‌تر برای تشخیص ارزشمندی یک سهم بر اساس میزان سوددهی آن، معیار P به E یعنی مقیاس قیمت (Price) به میزان سوددهی آن (EPS) است.

نسبت P/E (price/earnings ratio) و ارتباط آن با سود هر سهم چیست؟

تناسب بین قیمت سهم و سود سهم (نسبت P/E)، احتمالاً پرکاربردترین شاخص در بحث ارزش اوراق بهادار است که قیمت سهم را به میزان سوددهی هر سهم (EPS) مرتبط می‌کند. نسبت P/E بالاتر نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاران به دلیل انتظارات رشد در آینده، حاضرند امروز قیمت بالاتری برای سهم بپردازند. در این فرمول P به معنای قیمت سهم (price) و E همان EPS است که میزان سوددهی به‌ازای هر سهم را نشان می‌دهد. باید در نظر داشته باشید که P/E شرکت‌ها متناسب با سایر شرکت‌های صنعت سنجیده می‌شود؛ به تعبیری دیگر P/E شرکتی در صنعت تکنولوژی نباید با P/E شرکتی در صنعت فولاد مقایسه شود.

جمع‌بندی آکادمی دانایان

در این مقاله دانستیم که سود خالص چگونه محاسبه می‌شود و نقش آن در تعیین EPS چیست؛ همچنین دانستیم اصطلاح سود تقسیمی به‌ازای هر سهم (DPS) به سودی اشاره دارد که شرکت در پایان یک دوره‌ (فصلی یا ۱۲ماهه) پس از کسر مبالغ مجاز برای اندوخته‌ها و پس‌اندازها (سود انباشته)، به‌ازای هر سهم جاری موجود در بازار واقعاً به سهام‌داران خود پرداخت می‌کند، پس در بسیاری از شرکت‌ها DPS از EPS بسیار کمتر است و گاه نمی‌توان آن را به‌عنوان درآمد چشمگیری در نظر گرفت.
همچنین دانستیم EPS معیار ارزش‌گذاری سهم بر اساس سود تحقق‌یافته و Forward EPS معیاری برای تخمین بازه‌ی رشد یا نزول قیمت آتی سهم، پیش از پایان دوره و تحقق واقعی سود، بر اساس اطلاعات در دسترس از عملکرد گذشته‌ی شرکت و پیش‌بینی‌های آتی مدیران از سوددهی شرکت است؛ این عدد مبنای قیمت‌گذاری سهم روی تابلوی بورس و معاملات خریداران و فروشندگان سهم، تحلیل‌های تکنیکال و بنیادی خواهد بود.
همان‌طور که گفته شد هنگام سرمایه‌گذاری در شرکت‌های سهامی، عده‌ای صرفاً از نوسان‌گیری سود (یا ضرر) می‌کنند و به دنبال سود نقدی در پایان دوره یا حتی در بلندمدت‌تر بهره‌بردن از سود انباشته نیستند. اما عده‌ای که دیدگاه بلندمدت (چندین ساله) نسبت به سرمایه‌گذاری در شرکت دارند باید بر اساس سودده یا زیان‌ده بودن شرکت مدنظر در سال‌های گذشته، رویکرد شرکت نسبت به میزان برداشت بخشی از سود خالص به‌عنوان سود انباشته، طرح‌های توسعه‌ای شرکت و سیاست تصمیم‌گیری شرکت برای میزان سود نقدی تقسیمی بین سهام‌داران تصمیم‌گیری کنند.

با مقایسه‌ی عملکرد شرکت مدنظر در سال‌های گذشته و نیز با شرکت‌های مشابه، به این نتیجه برسند که آیا برای بلندمدت تصمیم به نگهداری سرمایه در آن شرکت دارند یا بهتر است منتظر تشکیل مجمع نشده، به سود حاصل از نوسانات قیمت سهام بسنده نموده، با خروج به‌موقع سرمایه‌ی خود پیش از توقف در مجمع، آن را در زمینه‌های سودده دیگری سرمایه‌گذاری نمایند.
در صورتی خود صاحب کسب‌وکاری هستید یا به سرمایه‌گذاری یا شراکت در کسب‌وکاری علاقه دارید، برای آشنایی بهتر با مفاهیمی چون نحوه‌ی محاسبه‌ی سود و زیان و عوامل مؤثر بر آن از جمله‌ بهای تمام‌شده، سود ناخالص، هزینه‌های غیرعملیاتی، سود غیرعملیاتی و در آخر سود یا زیان خالص می‌توانید از دیگر مقالات مربوط به مبحث سود در سایت آکادمی دانایان استفاده نمایید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.