ارزش فعلی خالص و سایر معیارهای ارزیابی سرمایه گذاری
فرایند تخصیص یا بودجه بندی سرمایه معمولا از یک تصمیم گیری ساده در مورد خرید یا عدم خرید یک دارایی ثابت خاص، پیچیده تر است. در بودجه بندی سرمایه ای با موضوعات گسترده تری مانند تولید یا عدم تولید یک محصول جدید و یا وارد شدن به یک بازار جدید مواجه هستیم. چنین تصمیم هایی ماهیت عملیات و محصولات شرکت را در سالهای آینده تعیین می کنند؛ زیرا سرمایه گذاری در داراییهای ثابت اصولأ بلندمدت است و پس از تصمیم گیری، نمی توان به راحتی آنها را لغو کرد یا تغییر داد.
شرکت خدمات مالی مهم ترین تصمیمی که هر شرکت باید اتخاذ کند را به خط تولید آن شرکت ارتباط می دهد: چه خدماتی عرضه خواهیم کرد با چه محصولاتی خواهیم فروخت؟ در چه بازارهایی رقابت خواهیم کرد؟ چه محصولات جدیدی معرفی خواهیم کرد؟ پاسخ به هریک از این سؤالها شرکت مورد نظر را ملزم می کند که سرمایه کمیاب و ارزشمند خود را به انواع نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز خاصی از داراییها اختصاص دهد. در نتیجه، تمامی این موضوعات راهبردی در سرفصل کلی بودجه بندی سرمایه ای قرار می گیرد. بنابراین، می توان به فرایند بودجه بندی سرمایه ای عنوان دیگری هم داد که آن را بهتر توصیف می کند:
تخصیص راهبردی داراییها
بنا به دلایلی که برشمردیم، احتمالا سؤال بودجه بندی سرمایه ای مهم ترین موضوع در مدیریت مالی است. البته، اینکه یک شرکت چگونه فعالیتهای خود را تأمین مالی می کند (سؤال مربوط به ساختار سرمایه) و چگونه فعالیتهای عملیاتی کوتاه مدت خود را مدیریت می کند (سؤال مربوط به سرمایه در گردش) هم اهمیت خاصی دارند، ولی داراییهای ثابت هر شرکت، مشخص کننده ماهیت عملیات شرکت است. مثلا شرکتهای هواپیمایی، صرفا به دلیل استفاده از هواپیماهای خود برای ارائه خدمت و جابه جایی مسافران، شرکت هواپیمایی هستند، صرف نظر از اینکه چگونه این هواپیماها را تأمین مالی می کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به تخصیص راهبردی دارایی ها با شرکت خدمات مالی آینده سازان فراز کام در ارتباط باشید.
هر شرکت تعداد بسیار زیادی طرح سرمایه گذاری بالقوه دارد. هر یک از این سرمایه گذاریهای بالقوه، گزینه ای است که در اختیار شرکت قرار دارد. برخی از این گزینه ها ارزشمند و برخی دیگر بی ارزش هستند. البته، اساس مدیریت مالی موفق این است کدام سرمایه گذاریها ارزشمند و کدام یک بی ارزش است. با توجه به این موضوع، هدف ما در این فصل معرفی فنونی است که با استفاده از آنها بتوانید سرمایه گذاریهای بالقوه را تجزیه و تحلیل کنید و بر اساس آن تصمیم بگیرید که کدام یک از آنها ارزش اجرا کردن دارد.
در این راستا، چندین روش عملی مختلف را معرفی و مقایسه می کنیم. هدف اصلی از معرفی این روشها آن است که با نقاط قوت و ضعف هر یک از آنها آشنا شوید. همان طور که خواهیم دید در این زمینه، مهم ترین روش، ارزش فعلی خالص است که اکنون به آن می پردازیم.
الف.ارزش فعلی خالص
همانطور که قبلا گفتیم هدف مدیریت مالی ایجاد ارزش برای سهامداران است. بنابراین، مدیرمالی باید یک طرح سرمایه گذاری بالقوه را از نظراثر احتمالی آن بر قیمت سهام شرکت، مورد بررسی قرار دهد. در این قسمت، رویه ای را که در بررسی طرح های سرمایه گذاری بالقوه کاربرد گسترده ای دارد، یعنی روش ارزش فعلی خالص، تشریح می کنیم.
ب.روش دوره بازگشت سرمایه
در عمل، به دوره بازگشت سرمایه توجه زیادی می شود. به طور کلی، دوره بازگشت سرمایه مدت زمانی است که طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود. از آنجا که درک این روش ساده و استفاده از آن بسیار رایج است، آن را بررسی و به صورت نسبتا مفصل نقد می کنیم.
تجزیه و تحلیل روش دوره بازگشت سرمایه
دوره بازگشت سرمایه در مقایسه با روش ارزش فعلی خاص، چندین ایراد نسبتا جدی دارد: اولآ، دوره بازگشت سرمایه صرفا با جمع کردن جریانات نقدی آتی به دست می آید. در این روش هیچ یک از جریانات نقدی آتی تنزیل نمی شود. بنابراین ارزش زمانی پول ناديده گرفته می شود. ثانيا، در این روش تفاوتهای موجود در ریسکها در نظر گرفته نمی شود یعنی دوره بازگشت، هم برای پروژه های پرریسک و هم برای پروژه های کم ریسک، به یک شکل محاسبه می شود.
شاید مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه پیدا کردن مدت زمان مناسب به عنوان مبنای مقایسه باشد، چون در واقع هیچ مبنایی عینی برای انتخاب این مدت زمان وجود ندارد. به عبارت دیگر، اصولا هیچ منطق اقتصادی برای تعیین دوره بازگشت مطلوب وجود ندارد. پس رهنمودی برای انتخاب مدت زمان مناسب در اختیار نداریم. در نتیجه، از عددی استفاده می کنیم که به صورت اختیاری انتخاب شده است.
خلاصه روش دوره بازگشت سرمایه
به طور خلاصه، دوره بازگشت سرمایه نوعی معیار «سربه سری» است. از آنجا که در این روش ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود، می توانید دوره بازگشت سرمایه را طول مدت زمانی تلقی کنید که پروژه از نظر حسابداری به نقطه سربه سری می رسد ولی از نقطه نظر اقتصادی نمی توانید چنین تفسیری از دوره بازگشت داشته باشید. مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه این است که به سؤال اصلی (در بودجه بندی سرمایه ای) نمی پردازد. (در بودجه بندی سرمایه ای) موضوع مهم، تاثیر انجام دادن سرمایه گذاری مورد نظر بر ارزش سهام شرکت است، نه اینکه چند سال طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود.
به هر حال چون این روش بسیار ساده است، شرکتها غالبا آن را به عنوان یک ابزار نظارتی (برای کنترل مخارج سرمایه ای)، در تعداد بسیار زیادی از سرمایه گذاریهای کم اهمیت که باید در مورد آنها تصمیم گیری کنند، به کار می گیرند. البته این کار هیچ ایرادی ندارد. مانند هر روش ساده سرانگشتی دیگری، استفاده از این روش هم با خطاهایی همراه خواهد بود، اما اگر روش مفیدی نبود، سالهای سال از آن استفاده نمی شد. اکنون که این روش را درک کرده اید، می توانید هوشیارانه مراقب موقعیتهایی باشید که در آنهاء استفاده از این روش می تواند به مشکل منجر شود. جدول زیر به شما کمک می کند تا مزایا و معایب این روش را مرور کنید:
مزایا و معایب روش دوره بازگشت سرمایه:
1.درک آن آسان است.
2.عدم قطعیت جریانهای نقدی دورتر را تعدیل می کند.
3.به نقدینگی گرایش دارد.
1.ارزش زمانی پول را نادیده می گیرد.
2.مبنایی اقتصادی برای تعیین مدت زمان مطلوب وجود ندارد.
3. جریانات نقدی که پس از دوره برگشت سرمایه اتفاق می افتد را نادیده می گیرد.
4. پروژه های بلند مدت مانند پروژه های تحقیق و توسعه و پروژه های جدید را رد می کند.
پ.روش دوره بازگشت تنزیلی
دیدیم که یکی از ایرادهای معیار دوره بازگشت سرمایه این است که در آن، ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود. نوع دیگری از دوره بازگشت هم وجود دارد که این مشکل خاص را برطرف می کند و دوره بازگشت تنزیلی نامیده می شود. دوره بازگشت تنزیلی طول مدت زمانی است که مجموع جریانات نقدی تنزیل شده با سرمایه گذاری اولیه برابر می شود. قاعده دوره بازگشت تنزیلی به صورت زیر است:
براساس قاعده دوره بازگشت تنزیلی، یک سرمایه گذاری زمانی پذیرفته می شود که دوره بازگشت تنزیلی آن از تعداد سال هایی که قبلا معین شده است کمتر باشد.
دوره بازگشت تنزیلی را چگونه تفصیر می کنید؟ به یاد دارید که دوره بازگشت معمولی طول مدتی است که پروژه از نظر حسابداری به نقطه ی سربه سری می رسد. به طورکلی، در این مثال اصل پول و فرع مبلغ سرمایه گذاری را می توانیم پس از 4سال از محل جریانات نقدی آن به دست آوریم.
ت.نرخ نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز بازده داخلی
اکنون به مهم ترین جایگزین ارزش فعلی خالص، یعنی نرخ بازده داخلی میرسیم. خواهیم دید که نرخ بازده داخلی ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. با تعیین نرخ بازده داخلی سعی می کنیم یک نرخ بازده خاص بیابیم که ویژگی های پروژه را خلاصه کند. در ضمن تمایل داریم این نرخ یک نرخ داخلی باشد، از این نظر که صرفا به جریانات نقدی یک سرمایه گذاری خاص بستگی داشته باشد نه به نرخ هایی که برای سرمایه گذاری های دیگر پیشنهاد می شود.
ث.محاسبه نرخ مشترک
نرخ مشترک، نرخ تنزیلی است که در آن، ارزش فعلی خالص دو پروژه باهم برابر است.
ویژگیهای توجیه کننده استفاده از نرخ بازده داخلی
علی رغم اشکالاتی که برای روش نرخ بازده داخلی ذکر کردیم، این روش در عمل، حتی از ارزش فعلی خالص هم بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد؛ احتمالا به این دلیل که نیازی که روش ارزش فعلی خالص قادر به برآوردن آن نیست را برآورده می کند: به نظر می رسد که در تجزیه و تحلیل سرمایه گذاریها، افراد عادی به طور عام و تحلیل گران مالی به طور خاص ترجیح می دهند در مورد نرخ بازده صحبت کنند تا در مورد ارزش بر حسب واحد پول.
به همین ترتیب، به نظر می رسد که استفاده از روش نرخ بازده داخلی برای انتقال اطلاعات مربوط به یک پروژه، راهی ساده فراهم می آورد. مثلا ممکن است یک مدیر به مدیر دیگری بگوید: «تغییر سیستم رایانه ای شرکت ۲۰ درصد بازده دارد. در چنین جمله ای ساده تر از درک این جمله است: «در نرخ تنزیل ۱۰ درصد، ارزش فعلی خالص 4000 دلار است.
سرانجام، در شرایط اطمینان، از بعد عملی ممکن است روش نرخ بازده داخلی بر روش ارزش فعلی خالص، برتری داشته باشد: بدون داشتن نرخ تنزیل (نرخ بازده مورد توقع) نمی توانیم ارزش فعلی خالص را برآورد کنیم، در حالی که می توانیم نرخ بازده داخلی را تخمین بزنیم. مثلا فرض کنید نرخ بازده مورد توقع از یک سرمایه گذاری مشخص نیست، ولی می دانیم که نرخ بازده آن مثلا ۴۰ درصد است. به احتمال زیاد، نرخ بازده مورد توقع پایین تر از ۴۰ درصد است و بنابراین، این پروژه را خواهیم پذیرفت. مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی در جدول زیر خلاصه شده است:
مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی:
1.ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. و عموما این دو روش به نتایج یکسانی
برای تصمیم گیری منتهی می شوند.
2.درک آن ساده و انتقال اطلاعات یک پروژه با استفاده از آن آسان است.
1.در صورت وجود جریانات نقدی نامتعارف، ممکن است نتیجه آن، جواب چند گانه باشد یا جواب نداشته باشد.
2.ممکن است در مقایسه سرمایه گذاری های مانعة الجمع به تصمیمات نادرست منجر شود.
1.معیارهای مبتنی بر جریانات نقدی تنزیل شده
الف)ارزش فعلی خالص(NPV ): ارزش فعلی خالص یک سرمایه گذاری عبارتست از مابه التفاوت بین ارزش بازار و بهای تمام شده ی آن. باتوجه به این معیار چنانچه NPVیک پروژه مثبت باشد، آن پروژه پذیرفته می شود. ارزش فعلی خالص معمولا با محاسبه ارزش فعلی جریانات نقدی تنزیل شده (برای برآورد کردن ارزش بازار) و سپس کسر کردن بهای تمام شده از آن، برآورده می شود. روش ارزش فعلی خالص هیچ اشکال خاصی ندارد و معیار ارجح برای تصمیم گیری است.
ب)نرخ بازده داخلی (IRR): نرخ بازده داخلی نرخ تنزیلی است که ارزش فعلی خالص برآورد شده یک سرمایه گذاری برابر با صفر می کند. گاهی اوقات نرخ بازده داخلی، نرخ بازده جریانات نقدی تنزیل شده هم نامیده می شود. این معیار، با ارزش فعلی خالص ارتباط نزدیکی دارد و چنانچه جریانات نقدی پروژه ها متعارف باشد یا پروژه ها از یکدیگر مستقل باشند، استفاده از هر دو روش مذکور به نتیجه واحدی ختم می شود. در صورتی که جریانات نقدی پروژه ها متعارف نباشد، ممکن است نرخ بازدهی وجود نداشته باشد یا تعداد نرخ بازده داخلی بیش از یک باشد. مهم تر اینکه نمی توان با استفاده از نرخ بازده داخلی، پروژه های مانعة الجمع را رتبه بندی کرد. پروژه ای که دارای بالاترین نرخ بازده داخلی باشد، لزوما بهترین پروژه نیست.
ج) شاخص سود آوری(PI) : شاخص سودآوری که به نام نسبت منفعت به هزینه هم شناخته می شود، برابراست با حاصل تقسیم ارزش فعلی جریانات نقدی پروژه بر بهای تمام شده آن باشد، باید آن پروژه را پذیرفت. شاخص سودآوری ارزش فعلی یک سرمایه گذاری را به ازای هر دلاری که سرمایه گذاری شده است می سنجد. این روش به روش ارزش فعلی خالص شباهت زیادی دارد، ولی مانند نرخ بازده داخلی، نمی توان از آن در رتبه بندی پروژه های مانعة الجمع استفاده کرد. با وجود این، در صورتی که یک شرکت چندین پروژه مستقل با ارزش فعلی خالص مثبت در اختیار داشته باشد و نتواند همه آنها را تأمین مالی کند، می تواند از این شاخص برای رتبه بندی پروژه های مذکور استفاده کند
2. معیارهای مبتنی بر دوره بازگشت
الف) دوره بازگشت سرمایه: دوره بازگشت سرمایه، مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات نقدی یک سرمایه گذاری با هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت سرمایه، چنانچه دوره بازگشت سرمایه پروژهای از مدت زمان مورد نظر کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. اصولا این معیار نقایصی دارد، چون ریسک، ارزش زمانی پول و جریانات نقدی را که پس از دوره بازگشت اتفاق می افتد، نادیده می گیرد.
ب) دوره بازگشت تنزیلی: دوره بازگشت تنزیلی مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات تقدي تنزيل شده یک سرمایه گذاری با هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت تنزیلی، اگر دوره بازگشت تنزیلی پروژه ای از مدت زمان معینی کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. این معیار هم ناقص است چون در این روش جریانات نقدی که پس از دوره بازگشت اتفاق می افتد، نادیده گرفته می شود.
3. معیارهای حسابداری
میانگین بازده حسابداری (AAR): میانگین بازده حسابداری معیاری برای سنجش سود حسابداری سرمایه گذاری نسبت به ارزش دفتری آن است. این معیار با نرخ بازده داخلی ارتباطی ندارد، ولی شبیه نسبت بازده دارایی ها (ROA) است. قاعده میانگین بازده حسابداری بیانگر آن است که چنانچه میانگین بازده حسابداری یک سرمایه گذاری از میانگین بازده حسابداری تعیین شده بیشتر باشد، باید آن سرمایه گذاری را پذيرفت. روش میانگین بازده حسابداری به چندین دلیل دارای اشکالات جدی است و دلایل اندکی برای استفاده از آن وجود دارد.
در این بخش معیارهای مختلفی که در ارزیابی طرحهای سرمایه گذاری به کار می روند، معرفی شدند. شش معیاری که مورد بررسی قرار گرفت، عبارت است از :
1. ارزش فعلی خالص NPV
2.دوره بازگشت سرمایه
3. دوره بازگشت تنزیلی
4.میانگین بازده حسابداری AAR
5.نرخ بازده داخلی IRR
6. شاخص سود آوری (PI)
همچنین، نحوه محاسبه هر یک از معیارهای فوق توضیح داده شد و نحوه تفسیر نتایج هم
مورد بحث قرار گرفت. مزایا و معایب هر یک از آنها نیز توضیح داده شد. در نهایت به این
موضوع پرداختیم که یک معیار معتبر در بودجه بندی سرمایه ای باید دو موضوع را مشخص
کند: ۱) آیا یک پروژه خاص، سرمایه گذاری مناسبی است؟ ۲) اگر بیش از یک پروژه
مناسب وجود داشته باشد ولی ناگزیر به انتخاب فقط یکی از آنها باشیم، کدام یک را
انتخاب کنیم؟ نکته اصلی این فصل آن است که فقط ارزش فعلی خالص می تواند به درستی
به دو سؤال فوق پاسخ دهد.
به همین دلیل، ارزش فعلی خالص، یکی از دو یا سه مفهومی است که در علوم مالی بیشترین اهمیت را دارند. در سایر فصلهای این کتاب، بارها و بارها از آن استفاده خواهیم کرد. در این زمینه دو نکته را به خاطر بسپارید: ۱) همیشه ارزش فعلی خالص، تفاوت بین ارزش یک پروژه یا یک دارایی و بهای تمام شده آن است و ۲) مدیر مالی با شناسایی و اجرای پروژه هایی که ارزش فعلی خالص آنها مثبت است، به بهترین شکل درجهت منافع سهامداران عمل می کند.
در نهایت اشاره کردیم که به طور طبیعی نمی توان ارزشهای فعلی خالص را در بازار مشاهده کرد، بلکه باید آنها را تخمین زد. از آنجا که احتمال ضعیف بودن برآوردها وجود دارد، مدیران مالی در ارزیابی پروژه ها از چندین معیار مختلف استفاده می کنند. این معیارها، اطلاعات بیشتری در مورد اینکه آیا واقعا ارزش فعلی خالص یک پروژه مثبت است یا خیر، فراهم می آورند.
برای کسب اطلاعات بیشتر با مشاوران مالی شرکت مالی تماس بگیرید
نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / بازده سهام چیست و روش های محاسبه آن و عوامل تاثیرگذار در بازده سهام
بازده سهام چیست و روش های محاسبه آن و عوامل تاثیرگذار در بازده سهام
در واقع دلیلی تمام سرمایه گذاری ها بهرمندی از سود و بازده می باشد و افراد در بازار بورس به امید کسب بازدهی مورد قبول به خرید و فروش سهام می پردازند و اما بازده سهام چیست؟
ما در این مطلب به تعریف بازده سهام ،روش های محاسبه سهام که شامل روش سود بر قیمت،روش پیش بینی سود نقدی، روش بازده کل(واقعی)،روش ارزش ذاتی و همچنین به بررسی عوامل تاثیرگذار در بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازیم.
منظور از بازده سهام چیست؟
جهت درک بیشتر در ابتدا به تعریف بازده و سهام ، سپس به بررسی بازده سهام می پردازیم.
بازده پاداشی است که سرمایه گذار از سرمایه گذاری خود در طراحی های مختلف به دست می آورد. این طرح ها شامل (دارایی های واقعی و مالی-طرح ها و پروژه ها) می باشد. بنابراین بازده همان نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می نماید.
سهام یک نوع ورقه بهادار است که نشان دهنده مالکیت و ادعای دارنده آن بر بخشی از یک شرکت و درآمدها و دارایی های آن است که عموما سهام شرکت ها به دو گونه سهام عادی و سهام ممتاز تقسیم شده اند.
معنا و مفهوم بازده سهام (Stock returns) بطور کلی عبارت است از هدف نهایی گزارش های حسابداری و مدیریت واحد تجاری تصمیم گیـری منطقـی و افـزایش ثروت سهامداران و معیار تعیین شده جهت شناسایی تغییـرات در ثـروت سـهامداران است .
به زبان ساده تر بازده سهام، همان سود سـالانه و تغییـرات در قیمـت سـهام مـی باشـد کـه تغییـرات (قیمت) ناشی از افزایش سرمایه و سود سهمی از آن حذف گردیـده اسـت.
ایـن بـازده معمـولاً به صورت درصد و نرخ نشان داده می شـود. جهـت محاسـبه بـازده سـهام روش هـای گونـاگونی وجود دارد که در این تحقیق چهار روش اصلی آن مورد بررسی قرار می گیرد.
روش های محاسبه بازده سهام
چهار روش برای محاسبه بازده سهام وجود دارد که ما در این مطلب به صورت تعریفی و فرمولی به توضیح آنها می پردازیم؛ که عبارتند از:
الف) روش سود بر قیمت
در روش سود بر قیمت بازده سهامدار برای یک دوره معین به شرح زیر محاسبه میشود:
Ke : بازده هر سهم
E : سود سالیانه هر سهم
P : قیمت خرید سهم (ارزش بازار)
نکته : در این فرمول تغییرات قیمت سهام در نظر گرفته نمی شود در حالتی که بخش مهمـی از افـزایش دارایی ســهامداران ناشــی از تغییــرات قیمــت ســهام بوده و ایــن روش کمتــر مورد استقبال سرمایه گذاران قرار می گیرد.
ب) روش پیش بینی سودنقدی
در روش پیش بینی سود نقدی فرض بر این است که سهامدار، سهم خـود را برای همیشه نگهـداری مـیکنـد بنـابراین منفعت ناشی از تغییرات قیمت سهام (بدلیل عدم مبادله سهم) هیچوق به سهامدار نمی رسد، همچنین سهام حاصل از افزایش سرمایه ، به دلیل عدم احتمال فروش در آینده قابل پیش بینی، به فروش نخواهد رفت. بنابراین تنهـا منفعتـی کـه از خریـد و نگهـداری سـهام نصیب سرمایه گذار میشود سود نقدی (سود تقسیمی) است.
در روش پیش بینی سود نقدی برای محاسبه بازده سهامدار از فرمول زیر استفاده میشود:
Ke : نرخ بازده مورد انتظار سهامداران
Dt: سود نقدی مورد انتظار در پایان سال
.P : قیمت هر سهم در ابتدای دوره
اگر سهامداران انتظار سود نقدی همراه با رشد سالیانه ثـابتی را داشـته باشـند بـازده سـهام دار بـه شرح زیر محاسبه میگردد:
D1: سود تقسیمی هر سهم
g : نرخ رشد سود تقسیمی هر سهم
مدل فوق به مدل گوردون مشهور است و یکی از مدلهای معمول جهـت محاسـبه بـازده مـورد انتظار سهام داران است.
برای یک دوره سه ساله مدل بسط داده شده گوردون به شرح زیر است:
نکته : محاسبه این نوع بازده بیشتر مورد توجه سرمایه گذارانی است کـه سـهام را بـه منظـور نگهداری بلند مدت خریداری می کنند و هدف آنها سفته بازی سـهام در کوتـاه مـدت نیسـت.
بر این اساس فرض بر این است که سهام در ابتدای یک دوره ای معـین خریـداری شـده و در پایـان همان دوره به فروش رسیده است. این مدل جهت محاسبه بازده مورد انتظار در فرآینـد محاسـبه میانگین موزون هزینه های سرمایه های استفاده شده است.
ج ـ روش بازده کل (واقعی)
در روش بازده کل بازده سهام از دیدگاه شرکت برای سهامداران محاسبه مـیشـود. بـازده یـک سهم از دو قسمت تشکیل شده است:
- بازده ناشی از دریافت سود سهام
- بازده ناشی از افزایش قیمت سهم در پایان دوره نسبت به اول دوره
بازده واقعی یا بازده کل، مجموعه مزایایی است که در طول سال بـه سـهم تعلـق مـیگیـرد. مجموعه این مزایا شامل موارد به شرح ذیل است:
۱ .سود نقدی خالص هر سهم که طبق مصوبه مجمع عمومی صاحبان سهام پرداخت میشود.
۲ .افزایشی که قیمت سهام در آخر سال مالی نسبت به ابتدای سال دارد.
۳ .مزایای ناشی از حق تقدم خرید سهام که قابل تقویم به ارزش ریالی است.
۴ .مزایایی که از سود سهمی یا سهام جایزه ناشی میشود.
فرمول محاسبه به شرح زیر می باشد:
Re : بازده کل سهام نسبت به اولین قیمت در ابتدای دوره
قبل از تجزیه و تحلیل این روش لازم است تا شرح مختصـری دربـاره هـر کـدام از اجـزاء تشکیل دهنده آن را ارائه دهیم:
سود نقدی، سود تصویب شده در مجمـع عمـومی صـاحبان سـهام جهـت تقسیم بین سهامداران است.سود نقدی از تقسیم آن برتعداد سهام شرکت، سود هر سهم به دست می آید.
در محاسبه بازده واقعی اولا سعی بر این است که سهامداران از حـق تقدم استفاده می کند، ثانیاً سهامداران حق تقدم خود را تا پایان دوره محاسبه، نگهداری و سپس آن را به همراه اصل سهم به فروش می رسانند. با توجه به این موارد ارزش حق تقدم بـه صـورت زیر محاسبه می شود:
درصد افزایش سرمایه × (مبلغ اسمی هر سهم ـ آخرین قیمت سهم درپایان دوره) = ارزش حق تقدم
در فرمول محاسبه بازده کل نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز فرض بر این است که سـهامدار، سـود سهمی دریافتی را تا پایان دوره نگهداری نموده و سپس آن را به همراه خود سهم و احتمالاً حق تقدم به فروش می رساند. با این فرض ارزش سود سهمی برای سهامدار به قیمت سـهام در پایـان دوره مورد محاسبه در نظر گرفته میشود.
درصد افزایش سرمایه × آخرین قیمت = ارزش سهام جایزه
منظور تفـاوت آخـرین قیمـت سـهام در پایـان دوره مـالی نسبت به اولین قیمت سهام در ابتدای دوره مالی است.
اگر ایـن اختنلاف مثبـت شود ایـن عامـل باعث افزایش نرخ بازده کل و اگر منفی شود باعث کاهش نرخ بازده کل خواهد گردید. بـرای اینکه اختلاف نرخ در مدل تحقیق یابد، باید فرض شـود کـه سـهامدار در ابتـدای دوره اقـدام بـه خرید سهام کرده و در انتهای دوره اقدام به فروش آن می نماید.
بازده کل به دلیل درنظر گرفتن کلیه منافع، توسط سهامداران جامع به نظر می رسد امـا در نظر نگرفتن ارزش زمانی پول و به کارگیری مفروضات تاریخ خرید و فروش سهامداران از نقاط ضعف آن به شمار میرود.
د) روش ارزش ذاتی
الگوهای مبتنی بر ارزش ذاتی دارای دو رکن اصلی هستند:
- پیشبینی جریـان هـای نقـدی آینـده
- نرخ تنزیلی که با استفاده از آن ، ارزش فعلی این جریان هـای نقـدی محاسـبه مـی شـود
معمـولا در الگوی مبتنی بر ارزش ذاتی فرض می شـود کـه جریـآن هـای نقـدی آتـی را می توان حـدس و تخمین زد.
روش ارزش ذاتی بر این فرض مبتنی است کـه سـرمایه گـذاران از ریسـک هـای مربـوط بـه خرید دارایی های مالی آگاهی کامل دارند و نـرخ تنزیلـی کـه آنهـا بـرای تعیـین ارزش فعلـی بـه کـار می برند معکوس کننده درجه ریسک این اوراق است.
اوراق بهادار دارای ریسک های متفاوتی است که شامل ریسک مـالی و تجاری و نیز ریسک نوسان نرخ بهره و ریسک تورم می شود . اگر شخص فقط در یک نوع اوراق بهـادار سرمایه گذاری کرده باشد نرخ تأمین مالی که مورد استفاده قرار میدهـد مـنعکس کننـده کـل ریسـک آن اوراق بهادار است.
اگر آن اوراق بهادار جزئی از یک مجموعه اوراق بهـادار (پرتفـوی) باشـد، نـرخ تنزیل بر اساس ریسک سیستماتیک آن اوراق تعیین میگردد.
عوامل تاثیرگذار در بازده سهام
براساس پیشینۀ پژوهش و مرور کامل مطالعات انجامشده در حوزه عوامل تاثیرگذار در بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، گفتنی است عوامل متعددی در بازده سهام تأثیر میگذارند؛
ولی بطور کلی مهم ترین این عوامل:
نسبت های نقدینگی، نسبت های اهرمی، نسبت های فعالیت، نسبت های سودآوری، نسبت های بازار، نسبت های مبتنی بر جریان های نقدی، شاخص های ریسک، مدیریت سود، پیشبینی سود، سرمایه گذاری واقعی و ویژگی های شرکت می باشد.
بر این اساس، فرضیه های پژوهش بهشرح زیر خواهد بود:
- نسبت های نقدینگی در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- نسبت های اهرمی در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- نسبت های فعالیت در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- نسبت های سودآوری در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- نسبت های بازار در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- نسبت های مبتنی بر جریان های نقدی در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- شاخص های ریسک بر بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- مدیریت سود در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- پیشبینی سود در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- سرمایهگذاری واقعی در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
- ویژگی های شرکت در بازده سهام شرکت ها تأثیر دارد.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
محاسبه و تعریف نرخ رشد بازار
یک روش کلیدی برای تست دوام و بقا در تجارت شما محاسبه نرخ رشد بازار است. در اینجا نحوه انجام این کار و این که چرا لازم است آن را بدانید را توضیح می دهیم.
آیا تجارت جدید شما موفقیت آمیز است؟ همه ما آرزو می کنیم قبل از شروع به خواندن این مقاله جواب را بدانیم. هر کسب و کاری در ابتدای شروع خود در حد فقط یک آرزو یا یک ایده بوده است
شما نمی توانید آینده را بگویید، اما می توانید برخی از پیش بینی های محکم را محاسبه کنید. یکی از این پیش بینی ها نرخ رشد بازار است. نرخ رشد بازار چقدر است و چگونه می تواند به شما کمک کند؟
نرخ رشد مقداری است که در آن ارزش یک سرمایه گذاری، دارایی، پرتفوی یا کسب و کار در یک دوره خاص افزایش می یابد. نرخ رشد اطلاعات مهمی در مورد ارزش دارایی یا سرمایه گذاری در اختیار شما قرار می دهد، زیرا به شما کمک می کند بفهمید که آن دارایی یا سرمایه گذاری چگونه در طول زمان رشد یا تغییر می کند و یا در شرایط مختلف چه عملکردی از خود نشان می دهد. این اطلاعات می تواند به شما در پیش بینی درآمد آینده یک دارایی یا سرمایه گذاری خاص کمک کند.
ما می توانیم پیش بینی کنیم که نرخ رشد بازار شغل های خدماتی مربوط به نظافت و بسته بندی محصولات پس از همه گیری ویروس کویید 19 سر به فلک کشیده است. یا به طور مثال ما می توانیم پیش بینی کنیم که نرخ رشد بازار در صنعت سیگار کند و تاکنون وجود ندارد. این تعداد مشتری مطمئناً در حال کاهش است. بازارهای عمده و هزینه های مصرف کننده با گذشت زمان تغییر می کند.
وقتی یک معیار قابل قبول یا یک دید وسیع به کسب و کار خود و اتفاقات پیرامون داشته باشید، می توانید درمورد ارزش شغلی خود قضاوت کنید. به عنوان مثال، امروزه ما یک شرکت دخانیات تاسیس نمی کنیم.
این یک اتفاق خوب است که صنعت شما در حال رشد است. اما این مهم هنوز به طور کامل اعتبار کسب و کار شما را به عنوان یک بازیگر بلند مدت تأیید نمی کند.
به عنوان مثال، ممکن است به دلیل شیوع ویروس کرونا، صنعت محصولات تمیز کننده در حال افزایش باشد. بیایید یک محصول خاص را بررسی کنیم، به طور مثال صابون. اکنون هیچ کس نمی خواهد یک صابون جامد به اشتراک بگذارد. دستگاه های توزیع صابون مایع به طور خودکار صابون مایع را در کف دست شما می ریزند. ژل آنتی باکتریال در هر گوشه ای قرار دارد. آیا سهم بازار شما با محصولات صابون فقط به این دلیل است که این صنعت به طور کلی در حال رشد است؟
پاسخ میتواند آری یا خیر باشد. این نمونه ای از چگونگی تأثیر نگرش مصرف کننده بر سهم بازار شماست. به همین دلیل شما برای ساخت مدل های دقیق تجاری باید سهم بازار را محاسبه کنید.
رشد بازار مهم است زیرا شما می خواهید مطمئن شوید خدمات یا محصول شما دارای پایه ایی قابل قبول باشد. در آینده چقدر مفید خواهد بود؟ آیا محصول یا خدمات شما در مدت 5 سال همچنان مورد تقاضا است؟ آیا بیش از هر زمان دیگری مشتری برای خرید در بازار وجود دارد؟
این همان چیزی است که شما به دنبال آن هستید. شما می خواهید وقت و انرژی خود را صرف مشاغلی کنید که دارای طول عمر بالایی است.
اگر به دنبال سرمایه گذاری هستید، نرخ رشد بازار از اهمیت دو چندانی برخوردار است. سرمایه گذاران می خواهند ببینند که شما در مورد مسیر موقعیت صنعت خود فکر کرده اید. چه عواملی می تواند روی آن تأثیر بگذارد؟ آیا ساختن تجارت دیگری در این فضا منطقی است؟
اگر نرخ رشد بازار خود را به عنوان یک تجارت مستقر موجود محاسبه می کنید، بازهم مفید است. شما می دانید که آیا کسب و کار شما هنوز می تواند رشد کند و پیشرفت کند. یا وقت آن رسیده است که محوری شود؟
به عنوان مثال شرکت های دخانیات می توانند به دنبال تغییر مسیر صنعت خود به سمت سیگار های الکترونیکی و. باشند.
نرخ رشد مهم است زیرا به شما می گوید که یک دارایی، سرمایه گذاری، پورتفوی یا کسب و کار در یک دوره خاص چقدر رشد می کند و به شما کمک می کند تا رشد آینده را پیش بینی کنید. از نرخ رشد می توان برای نشان دادن موارد زیر استفاده کرد:
- درصد تغییر در کل جمعیت از یک سال به سال دیگر
- عملکرد یک کسب و کار و رشد مورد انتظار آن در آینده
- رشد آتی مورد انتظار سایر دارایی ها و سرمایه گذاری ها
ابتدا باید مدت زمانی را که اندازه گیری می کنید تعریف کنید. شما می خواهید محاسبه کنید که بازار شما در یک زمان مشخص چقدر رشد کرده است. این می تواند 1 سال، 3 سال یا 5 سال باشد. اگر می خواهید یک تغییر چشمگیر را ببینید، حتی 10 سال کار می کند.
اگرچه سرمایه گذاران مایل به دیدن شواهدی از رشد سریع هستند. بنابراین هرچه دوره زمانی کوچکتر باشد، بهتر است.
((اندازه بازار فعلی - اندازه اصلی بازار در ابتدای دوره زمانی مشخص شده) / (اندازه اصلی بازار))* 100 = نرخ رشد بازار
اکثر بازارها دارای رشد سالانه آهسته و ثابت هستند. به ندرت با نرخ ثابت. برخی از صنایع از سایر صنایع متغیر هستند. کسب و کارتان ارزش این را دارد که چندین بار محاسبات مختلف انجام دهید تا میانگین نرخ رشد صنعت خود را در طول سال مقایسه کنید. در حالت ایده آل می خواهید یک خط روند رو به بالا، حتی اگر اندک باشد، ببینید.
نرخ رشد بازار برای صنعت شما می تواند به شما کمک کند تا آینده کسب و کار خود را پیش بینی کنید. شما می توانید اهداف و نقاط عطفی واقع بینانه تعیین کنید. می توانید اعتبار یک ایده جدید تجاری را تأیید کنید. شما همچنین می توانید سرمایه گذاران را متقاعد کنید که صنعت شما فقط در حال صعود و افزایش است.
هنگام معامله با سرمایه گذار ها یا افراد صاحب دارایی که علاقه مند به صرف دارایی خود در یک تجارت را دارند اعداد متعددی وجود دارد که به شما کمک می کند ارزش دارایی یا سرمایه گذاری نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز خود را درک کنید. نرخ رشد که معمولاً به آن "درصد تغییر" نیز گفته می شود، یکی از محاسباتی است که باید در نظر گرفته شود. درک نحوه محاسبه نرخ رشد می تواند به شما کمک کند تغییرات را در طول زمان اندازه گیری کنید و آن تغییر را به صورت درصد نشان دهید.
در این مقاله ما سعی کرده ایم که چندین روش برای محاسبه نرخ رشد را با مثال به شما آموزش دهیم امیدواریم که برای شما مفید واقع شود.
روش های محاسبه نرخ رشد
سه نوع فرمول وجود دارد که می توانید برای محاسبه نرخ رشد بسته به موقعیت خود استفاده کنید:
1) روش تغییر درصد خط مستقیم
2) روش نقطه میانی
3) محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
1) روش تغییر درصد خط مستقیم
روش درصد تغییر خط مستقیم رایج ترین فرمولی است که برای محاسبه نرخ های رشد پایه و ساده استفاده می شود. این روش محاسبه نرخ رشد هنگام محاسبه نرخ های رشد ساده که نیازی به مقایسه با نتایج دیگر ندارید، بهترین کارایی را دارد. با این حال، مهم است که بدانید این فرمول ممکن است نتایج یکنواختی برای تغییرات منفی در رشد ایجاد نکند. این محدودیت روش درصد تغییر خط مستقیم به نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز عنوان مسئله نقطه پایانی شناخته می شود.
2) روش نقطه میانی
روش نقطه میانی فرمولی است که برای محاسبه نرخ رشد در زمانی که نیاز به استفاده از اطلاعات برای مقایسه دارید استفاده می شود. مزیت استفاده از روش نقطه میانی این است که نتایج یکنواختی را بدون توجه به جهت تغییر ارائه می دهد و از مشکل نقطه پایانی که هنگام استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم وجود دارد اجتناب می کند. روش نقطه میانی با استفاده از میانگین مقادیر اصلی و پایانی به عنوان مخرج بر این چالش غلبه می کند.
3) محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
روش محاسبه درصد تغییر خط مستقیم و روش محاسبه نقطه میانی زمانی که تغییر رشد را بین دو سال مقایسه میکنید، به خوبی کار میکنند. با این حال، زمانی که تغییرات رشد را برای چندین سال مقایسه می کنید، بهتر است از این روش محاسبه برای یافتن میانگین نرخ رشد در سال استفاده کنید.
نحوه محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم
برای محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم مراحل زیر را دنبال کنید:
1. فرمول را بنویسید
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
3. تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید
4. تبدیل به درصد
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول درصد تغییر خط مستقیم است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای این فرمول، باید مقدار اصلی و مقدار جدید را بدانید. فرمول استفاده شده برای روش درصد تغییر خط مستقیم، تقسیم تغییر مطلق بر مقدار اصلی است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار اصلی)
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم پیدا کنید، تغییر مطلق بین مقدار جدید و مقدار اصلی است. شما می توانید تغییر مطلق را به سادگی با کم کردن مقدار اصلی از مقدار جدید محاسبه کنید. تفاوت حاصل تغییر مطلق است.
(تغییر مطلق = مقدار جدید - مقدار اصلی)
3. تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید
سپس، تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید. پاسخ این محاسبه نرخ رشد است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار اصلی)
4. تبدیل به درصد
در نهایت، باید نرخ رشد را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده درصد تغییر باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد بدیهی و کافی است که نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
(درصد تغییر = نرخ رشد × 100)
نحوه محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش نقطه میانی
برای محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش نقطه میانی مراحل زیر را دنبال کنید:
فرمول را بنویسید
تغییر مطلق را پیدا کنید
مقدار متوسط را پیدا کنید
تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول نقطه میانی است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای فرمول نقطه میانی، باید مقدار اصلی، مقدار جدید و میانگین دو مقدار را بدانید. فرمول استفاده شده برای روش نقطه میانی تقسیم تغییر مطلق بر مقدار میانگین است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار متوسط)
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش نقطه میانی پیدا کنید، تغییر مطلق بین مقدار جدید و مقدار اصلی است. شما می توانید تغییر مطلق را به سادگی با کم کردن مقدار اصلی از مقدار جدید محاسبه کنید. تفاوت حاصل تغییر مطلق است.
(تغییر مطلق = ارزش جدید - ارزش اصلی)
3. مقدار متوسط را پیدا کنید
در مرحله بعد، باید میانگین مقدار اصلی و مقدار جدید را محاسبه کنید. شما می توانید مقدار میانگین را با جمع کردن دو مقدار با هم و تقسیم بر دو محاسبه کنید.
(مقدار متوسط = مجموع مقادیر / 2)
4. تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید
بعد، تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید. پاسخ این محاسبه نرخ رشد است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار متوسط)
5. تبدیل به درصد
در نهایت، باید نرخ رشد را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده درصد تغییر باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد کافی است نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
(درصد تغییر = نرخ رشد × 100)
نحوه محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
برای محاسبه میانگین نرخ رشد مداوم سالانه مراحل زیر را دنبال کنید:
فرمول را بنویسید
تفاوت بین ارزش حال و گذشته را پیدا کنید
اختلاف را در توان 1/Nام ضرب کنید
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول میانگین نرخ رشد در طول زمان است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای فرمول میانگین نرخ رشد در طول زمان، باید مقادیر هر سال و تعداد سال هایی را که مقایسه می کنید بدانید. فرمول مورد استفاده برای روش میانگین نرخ رشد در طول زمان، تقسیم مقدار فعلی بر مقدار گذشته، ضرب در توان 1/N و سپس تفریق یک است. "N" در این فرمول تعداد سال ها را نشان می دهد.
[نرخ رشد = (مقدار فعلی / ارزش گذشته) 1/N - 1]
2. تفاوت بین ارزش حال و گذشته را بیابید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان پیدا کنید، تفاوت بین ارزش فعلی و ارزش گذشته است. شما می توانید این مقدار را به سادگی با کم کردن مقدار گذشته از مقدار فعلی پیدا کنید.
(مقدار فعلی - ارزش گذشته)
3. اختلاف را در توان 1/N ضرب کنید
در مرحله بعد، باید اختلاف حاصل را از مرحله دو در توان 1/N ضرب کنید، جایی که N نشان دهنده تعداد سال ها است.
4. یک را کم کنید
در مرحله بعد، یکی از پاسخ به دست آمده را از مرحله سه کم کنید.
(نرخ رشد = پاسخ مرحله 3 - 1)
5. تبدیل به درصد
در نهایت، باید پاسخ خود را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده میانگین نرخ رشد سالانه در سال باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد کافی است نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
نرخ بازگشت سرمایه یا ROI چیست و نحوه محاسبه آن
نرخ بازگشت سرمایه ROI (Return on investment) یک معیار عملکردی است که برای ارزیابی کارایی یا سودآوری یک سرمایهگذاری یا مقایسه کارایی تعدادی از سرمایهگذاریهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
ROI سعی میکند به طور مستقیم مقدار بازگست یک سرمایهگذاری خاص را نسبت به هزینه آن سرمایهگذاری اندازهگیری کند.
برای محاسبه ROI، سود یک سرمایهگذاری بر هزینه سرمایهگذاری تقسیم میشود. نتیجه به صورت درصد یا نسبت بیان میشود.
نکات کلیدی:
- بازگشت سرمایه (ROI) یک معیار سودآوری محبوب است که برای ارزیابی میزان عملکرد یک سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میگیرد.
- ROI به صورت درصد بیان میشود و با تقسیم سود (یا ضرر) خالص یک سرمایهگذاری بر هزینه اولیه آن محاسبه میشود.
- ROI را میتوان برای انجام مقایسههای منطقی و رتبهبندی سرمایهگذاریها در پروژهها یا داراییهای مختلف بکار برد.
- ROI دوره نگهداری یا گذر زمان به حساب نمیآورد و بنابراین ممکن است هزینههای فرصت سرمایهگذاری در جاهای دیگر را از دست دهد.
- اینکه آیا چیزی ROI خوب ارائه میدهد یا نه، باید با سایر فرصتهای موجود مقایسه شود.
فهرست مطالب نرخ بازگشت سرمایه یا ROI
نحوه محاسبه بازگشت سرمایه یا ROI
فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI به صورت زیر است:
ROI= (ارزش جاری سرمایهگذاری – هزینه سرمایهگذاری)/ هزینه سرمایهگذاری
ارزش جاری سرمایهگذاری به سود بدست آمده از فروش سرمایهگذاری مورد نظر اشاره دارد. از آنجایی که ROI به صورت درصد محاسبه میشود، به سادگی میتوان آن را با درآمد حاصل از سرمایهگذاریهای دیگر مقایسه کرد.
این امر به فرد اجازه میدهد تا انواع مختلفی از سرمایهگذاریها را با یکدیگر مقایسه کند.
درک نرخ بازگشت سرمایه یا ROI
ROI به دلیل سادگی و تنوع یک معیار محبوب است. اساسا، ROI را میتوان به عنوان یک معیار اولیه از سودآوری سرمایهگذاری مورد استفاده قرار داد.
این میتواند ROI در یک سرمایهگذاری سهام، ROI مورد انتظار یک شرکت برای گسترش کارخانه یا ROI ایجاد شده توسط معاملات املاک باشد.
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه به خودی خود پیچیده نیست و تفسیر آن به دلیل طیف وسیعی از کاربردهایی که دارد، نسبتا آسان است. اگر ROI یک سرمایهگذاری خالص مثبت باشد، به احتمال زیاد ارزشمند است.
اما اگر فرصتهای دیگری با نرخ ROI بالاتری در دسترس باشند، این سیگنالها میتوانند به سرمایهگذار کمک کنند تا بهترین گزینه را انتخاب یا حذف کند. به همین ترتیب، سرمایهگذاران باید از ROIهای منفی اجتناب کنند زیرا به معنی زیان خالص است.
به عنوان مثال، فرض کنید جو در سال 2017، 1000 دلار در Slice Pizza Corp سرمایهگذاری کرد و یک سال بعد سهام را به مبلغ 1200 دلار فروخت. برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایهگذاری، سود خالص (1200 دلار – 1000 دلار = 200 دلار) را بر هزینه سرمایهگذاری (1000 دلار) تقسیم کنید، در نتیجه نرخ بازگشت سرمایه 200/1000 دلار یا 20 درصد است.
با این اطلاعات میتوان سرمایهگذاری در Slice Pizza Corp را با هر پروژه دیگری مقایسه کرد. فرض کنید جو همچنین در سال 2014 در Big-Sale Stores Inc. دو هزار دلار سرمایهگذاری کرد و در سال 2017 سهام را به مبلغ 2800 دلار فروخت. بازگشت سرمایه در داراییهای جو در Big-Sale 800/ 2000 دلار یا 40 درصد خواهد بود.
محدودیتهای ROI
مثالهایی مانند مثال جو که در بالا ذکر شد، برخی از محدودیتهای استفاده از ROI به خصوص هنگام مقایسه سرمایهگذاریها را نشان میدهد. در حالی که ROI سرمایهگذاری دوم جو دوبرابر سرمایهگذاری اول او بود، زمان بین خرید و فروش جو برای سرمایهگذاری اول یک سال و برای سرمایهگذاری دوم سه سال بود.
جو میتواند ROI سرمایهگذاری چند ساله را بر این اساس تنظیم کند. از آنجایی که کل نرخ بازگشت سرمایه 40% بود، برای به دست آوردن میانگین بازگشت سرمایه سالانه، جو میتوانست 40% را بر 3 تقسیم کند تا 33/13 % سالانه به دست آید. به این ترتیب، به نظر میرسد که اگرچه سرمایهگذاری دوم جو سود بیشتری کسب کرد، سرمایهگذاری اول در واقع انتخاب کارآمدتری بود.
ROI را میتوان همراه با نرخ بازده (RoR) استفاده کرد. نرخ بازده چارچوب زمانی پروژه را در نظر میگیرد. همچنین میتوان از ارزش فعلی خالص (NPV) استفاده کرد که تفاوتهای ارزش پول با گذشت زمان به دلیل تورم را به حساب میآورد. استفاده از NPV هنگام محاسبه RoR اغلب نرخ بازده واقعی نامیده میشود.
تحولات در ROI
به تازگی، سرمایهگذاران و کسب و کارهای خاص به توسعه اشکال جدیدی از ROI به نام «بازگشت اجتماعی سرمایه» یا SROI علاقمند شدهاند.
SROI در ابتدا در اواخر 1990 توسعه یافت و تاثیرات گستردهتری از پروژهها را با استفاده از ارزش فرامالی در نظر میگیرد (یعنی معیارهای اجتماعی و محیطی در حال حاضر در حسابهای مالی مرسوم در نظر گرفته نمیشوند.)
SROI به درک ارزش پیشنهادی معیارهای زست محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) مورد استفاده در روشهای سرمایهگذاری با مسئولیت اجتماعی (SRI) کمک میکند.
به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است تصمیم بگیرد تا آب را در کارخانههای خود بازیافت کند و تمام لامپها را با لامپهای LED نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز جایگزین کند. این اقدامات موجب کاهش فوری هزینههایی میشوند که تاثیر منفی بر ROI مرسوم دارند. با این وجود، سود خالص برای جامعه و محیط زیست میتواند به SROI مثبت منجر شود.
گونههای متعددی از ROIها وجود دارند که برای اهداف خاص توسعه یافتهاند. آمار شبکههای اجتماعی برای ROI، اثربخشی کمپینهای رسانههای اجتماعی را مشخص میکند. به عنوان مثال، چند کلیک یا لایک برای یک اقدام خاص تولید شده است. به طور مشابه، آمار بازاریابی ROI سعی میکند تا بازگشت سرمایه متناسب با کمپینهای تبلیغاتی یا بازاریابی را شناسایی نماید.
نکته: اصطلاح ROI یادگیری به مقدار اطلاعات آموخته نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز شده و حفظ شده به عنوان بازگشت آموزش یا آموزش مهارتها مربوط میشود. با پیشرفت جهان و تغییر اقتصاد، مطمئناً چندین شکل خاص دیگر از ROI در آینده توسعه خواهند یافت.
ROI در اصطلاحی ساده چیست؟
اساسا، نرخ بازگشت سرمایه یا ROI به شما میگوید که با احتساب هزینههای انجام شده برای یک سرمایهگذاری، چه مقدار پول از آن پروژه بدست آورده یا از دست دادهاید.
چگونه میتوانید نرخ بازشگت سرمایه (ROI) را محاسبه کنید؟
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) با تقسیم سود بدست آمده از یک سرمایهگذاری بر هزینه آن سرمایهگذاری محاسبه میشود. به عنوان مثال، سرمایهگذاری با سود 100 دلار و هزینه 100 دلار دارای بازگشت سرمایه 1 یا 100 درصد است که به صورت درصد بیان شود.
اگرچه ROI یک روش ساده و سریع برای تخمین موفقیت یک سرمایهگذاری است، اما محدودیتهای جدی دارد.به عنوان مثال، ROI ارزش پول با گذشت زمان را در نظر نمیگیرد و مقایسه معنادار آن میتواند دشوار باشد زیرا برخی از سرمایهگذاریها برای سودآوری به زمان بیشتری نیاز دارند.
به همین دلیل، سرمایهگذارهای حرفهای تمایل دارند از معیارهای دیگر مانند ارزش فعلی خالص (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) استفاده کنند.
یک ROI خوب چیست؟
آنچه به عنوان یک ROI خوب در نظر گرفته میشود به فاکتورهایی مانند تحمل ریسک سرمایهگذار و زمان مورد نیاز برای سرمایهگذاری برای ایجاد بازگشت سرمایه بستگی دارد.
اگر همه شرایط با هم برابر در نظر گرفته شود، سرمایهگذارانی که ریسکگریزتر هستند، احتمالا ROIهای کمتر را در قبال ریسک کمتر میپذیرند. به همین ترتیب، سرمایهگذاریهایی که برای بازده به زمان بیشتری نیاز دارند، برای جذب سرمایهگذار به ROI بالاتری نیاز خواهند داشت.
کدام صنایع بالاترین ROI را دارند؟
از لحاظ تاریخی، ROI میانیگن برای S&P 500 حدود 10% در سال بوده است. با این حال، این رقم بسته به صنایع مختلف میتواند دستخوش تغییرات شود.
به عنوان مثال، در طول سال 2020، بسیاری از شرکتهای تکنولوژی درآمد سالانه بالاتر از آستانه 10% را ثبت کردند. در همین حال، شرکتها در صنایع دیگر مانند شرکتهای انرژی و آب و برق، ROI کمتری را تولید کرده و در برخی موارد نسبت به سال گذشته با ضرر مواجه شدند.
با گذشت زمان، طبیعی است که میانگین نرخ بازگشت سرمایه یک صنعت به دلیل فاکتورهایی مانند افزایش رقابت، تغییرات تکنولوژی و تغییر در اولویتهای مشتری دچار تغییر شود.
اگر قصد دارید در دنیای دیجیتال تبلیغ کنید و نرخ بازگشت سرمایه خوبی داشته باشیدو ما در کنار ما هستیم. آژانس تبلیغات دیجیتال مگنت با تبلیغ در رسانه های اجتماعی، تبلیغات گوگل، وب سایت های با کیفیت و دیگر رسانه های بومی بهترین نرخ تبدیل را ایجاد می کند.
هزینه سرمایه چیست و با چه فرمول هایی محاسبه میشود؟
برای هر کسب و کاری، هزینه سرمایه یکی از اجزای مهم حسابداری و تحلیل مالی محسوب میشود. برای کسب و کارهایی که با موفقیت امور مالی خود را مدیریت می کنند، هزینه سرمایه باید کمترین میزان ممکن باشد. در ادامه این مطلب در مورد هزینه سـرمایه و اهمیت آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. همچنین فرمول محاسبه هزینـه سرمایه را با ذکر چند مثال توضیح میدهیم تا شما نیز بتوانید برای کسب و کار خود، هزینه سرمایهتان را حساب کنید.
فهرست مطالب
سرمایه چیست و چرا مهم است؟
سرمایه معنای بسیار گسترده ای دارد و می تواند شامل هر چیزی باشد که به صاحبش ارزش یا منفعت میبخشد. برای مثال، یک کارخانه و ماشین آلات آن، مالکیت معنوی مانند حق ثبت اختراع یا داراییهای مالی یک کسب و کار یا یک فرد را باید سرمایه در نظر گرفت. هرچند میتوان خود پول را به عنوان سرمایه تعریف کرد، اما سرمایه اغلب با پول نقدی مرتبط است که برای مقاصد تولیدی یا سرمایه گذاری به کار گرفته میشود.
سرمایه همان پولی است که یک کسب و کار در اختیار دارد تا برای پیشبرد فعالیتها و عملیات روزانه خود بپردازد و رشد آینده خود را تأمین کند.
به طور کلی، سرمایه یک جزء حیاتی برای اداره یک کسب و کار و تضمین کننده رشد آن کسب و کار در بلندمدت است. سرمایه یک کسب و کار ممکن است از عملیات تجاری آن حاصل شود یا از طریق قرض یا فروش سهام تامین شود. هنگام بودجه بندی، همه کسب و کارها، فعال در هر حوزهای و در هر اندازهای، معمولاً بر سه نوع سرمایه تمرکز میکنند: سرمایه در گردش، سرمایه سهام و سرمایه قرضی. در صنایع مالی، یک کسب و کار سرمایه تجاری خود را به عنوان جزء چهارم شناسایی میکند.
هزینه سرمایه چیست؟
منظور از هزینه سرمایه میزان بازدهی یا بازگشت سرمایهای است که یک شرکت از یک سرمایه گذاری خاص انتظار دارد تا ارزش مصرف منابع را داشته باشد. به عبارت دیگر، هزینه سرمایه، نرخ بازگشت یک سرمایه را برای ترغیب سرمایه گذاران برای تامین مالی یک پروژه تعیین میکند.
هزینه سرمایه برای محاسبه حداقل بازدهی یک شرکت به کار میرود که برای توجیه انجام یک پروژه بودجه ریزی سرمایه، مانند ساخت یک کارخانه جدید، ضروری است. اصطلاح “هزینه سرمایه” توسط تحلیلگران و سرمایه گذاران استفاده میشود، اما همیشه ارزیابی این موضوع است که آیا یک تصمیم پیش بینی شده میتواند با هزینه آن توجیه شود یا خیر. سرمایه گذاران همچنین ممکن است از این اصطلاح برای اشاره به ارزیابی بازده بالقوه یک سرمایه گذاری در رابطه با هزینه و خطرات آن استفاده کنند.
هزینه سرمایه تا حد بسیار زیادی به نوع تامین مالی شرکتها بستگی دارد. یک شرکت یا کسب و کار میتواند از طریق وام، اعتبار و یا از طریق فروش سهام سرمایه خود را تامین کند. با این حال، اکثر شرکتها ترکیبی از روشهای مختلف تامین مالی را به کار میگیرند. بنابراین هزینه سرمایه، از میانگین موزون تمام منابع مالی یک شرکت حاصل میشود.
منابع هزینه سرمایه
- سرمایه حاصل از فروش سهام
- سرمایه سهام ترجیحی
- اقراض و دیون
- سود انباشته
چرا هزینه سرمایه اهمیت دارد؟
بیشتر کسب و کارها برای رشد و توسعه خود تلاش میکنند و ممکن است گزینهها و راههای زیادی را امتحان کنند: گسترش و توسعه یک کارخانه، حذف کردن یک رقیب، ایجاد یک محصول یا سرویس جدید، ایجاد و راه اندازی شعب بیشتر و بزرگتر و… . قبل از اینکه شرکت در مورد هر یک از این گزینه ها تصمیم بگیرد، هزینه سرمایه برای هر پروژه پیشنهادی را تعیین میکند.
تعیین هزینه سرمایه نشان میدهد که چقدر طول میکشد تا هزینههای یک پروژه تسویه شوند و در آینده، چقدر قرار است به صاحبان شرکت و سهامداران آن سود بدهد. البته چنین پیش بینیهایی همیشه تخمینی هستند. اما در هر صورت، هر شرکت و کسب و کاری باید از یک روش و قاعده منطقی برای انتخاب بین گزینهها پیروی کند.
از دیدگاه یک سرمایه گذار، هزینه سرمایه ارزیابی میزان بازدهی است که میتوان از خرید سهام یا هر سرمایه گذاری دیگری انتظار داشت. این یک مقدار تخمینی است و ممکن است شامل بهترین و بدترین احتمالات باشد. یک سرمایه گذار ممکن است به نوسانات (بتا) نتایج مالی یک شرکت نگاه کند و نتیجه بگیرد که آیا هزینه سرمایه گذاری در این سهام با بازده احتمالی آن توجیه میشود یا خیر.
- هزینه سرمایه بر تصمیم گیری مدیران شرکت برای سرمایه گذاری تأثیر میگذارد.
- هزینه سرمایه بر ارزش گذاری شرکت تأثیر میگذارد. شرکتهایی که هزینه سرمایه آنها روبه رشد و افزایش است میتوانند ریسکهای بالاتر و ارزش کمتری داشته باشند.
- هزینه سرمایه نرخ تنزیل شرکت را تعیین میکند. تحلیلگران مالی اغلب از میانگین موزون هزینه سرمایه برای تعیین نرخ تنزیل جریانهای نقدی آتی شرکت در تحلیل جریان نقدی تنزیل شده (DCF) استفاده میکنند.
تفاوت هزینه سرمایه با نرخ تنزیل
هزینه سرمایه و نرخ تنزیل تا حدودی مشابه هستند و به همین دلیل اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند. اما این دو اصطلاح تفاوتهایی نیز با هم دارند. هزینه سرمایه اغلب توسط بخش مالی و حسابداری یک شرکت محاسبه میشود و توسط مدیریت برای تعیین نرخ تنزیل (یا نرخ مانع) استفاده میشود. نرخ تنزیل نقطهای است که باید شکسته شود تا یک سرمایه گذاری توجیه منطقی داشته باشد.
هزینه سرمایه یک محاسبه نسبتاً ساده از نقطه سر به سر یک پروژه است. با استفاده از محاسبه هزینه سرمایه، تیم مدیریت نرخ تنزیل را تعیین میکند. در واقع، از طریق محاسبه هزینه سرمایه و نرخ تنزیل، مدیران تصمیم میگیرند که آیا یک پروژه میتواند به اندازه کافی بازدهی داشته باشد که نه تنها هزینههای آن را بازپرداخت کند، بلکه به سهامداران شرکت نیز سود برساند.
مفهوم هزینه سرمایه اطلاعات کلیدی است که برای تعیین نرخ مانع یک پروژه استفاده میشود. شرکتی که یک پروژه بزرگ را آغاز میکند باید بداند که پروژه باید چقدر پول تولید کند تا هزینههای راه اندازی و اجرای آن را جبران کند و سپس به تولید سود برای شرکت ادامه دهد.
مولفه های هزینه سرمایه
هزینه سرمایه از سه مولفه یا عنصر اصلی تشکیل میشود:
بازده ریسک صفر
بازده ریسک صفر در مورد نرخ بازگشت مورد انتظار، در زمانی صحبت میکند که یک پروژه هیچ ریسک مالی یا تجاری نداشته باشد.
پاداش در ازای ریسک تجاری
ریسک تجاری با تصمیمات بودجه بندی سرمایهای که یک شرکت برای فرصتهای سرمایه گذاری خود اتخاذ میکند، تعیین میشود. بنابراین، اگر شرکتی پروژهای را انتخاب کند که دارای ریسک بیش از حد معمول باشد، بدیهی است که تأمینکنندگان سرمایه نرخ بازدهی بالاتری را نسبت به نرخ معمولی میخواهند یا تقاضا میکنند.
بنابراین میزان پاداش در ازای ریسک نقش مهمی در محاسبه هزینه سرمایه ایفا میکند، زیرا هزینه سرمایه را افزایش میدهد. اما این پاداش باید چقدر باشد؟ این بستگی به تصمیمگیری مدیران در انتخاب پروژه شرکت دارد و حتی شاید ربطی به اهداف و مقاصد شرکت و اینکه چقدر میخواهند پروژه ارزش بازار خود را افزایش دهد نداشته باشد.
پاداش در ازای ریسک مالی
ریسک مالی با الگوی ساختار سرمایه شرکت مرتبط است. در اینجا، پاداش به حجم بدهیهایی که شرکت بر ذمه دارد وابسته است. هر چه سرمایه حاصل از دیون و بدهیهای یک شرکت بیشتر باشد (در مقایسه با شرکتی که بدهی نسبتاً پایینی دارد) در معرض ریسک بیشتری نیز خواهد بود.
نحوه محاسبه هزینه سرمایه
هر شرکتی، در هر حوزه و صنعتی که فعالیت میکند، میانگین هزینه سرمایه متفاوتی دارد. طبق تحقیقاتی که در دانشکده کسب و کار استرن نیویورک انجام شد، در صنعت ساخت و ساز، هزینه سرمایه بالایی لازم است، چیزی حدود 6.35 درصد. در حالی که در حوزه خرده فروشی مواد غذایی، هزینه سرمایه رقم نسبتا کوچکی است، چیزی حدود 1.98 درصد.
برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC)، ابتدا باید هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام را محاسبه کنید که با فرمولهای زیر به دست میآیند:
1- هزینه بدهی
هزینه بدهی به نرخ بهره پرداخت شده برای هر بدهی مانند وام مسکن و اوراق قرضه اشاره دارد. هزینه بهره، سود پرداختی به بدهی جاری است.
در اینجا، هزینه بدهی برابر است با کل بدهی تقسیم بر هزینه بهره ضربدر 1 منهای نرخ مالیات حاشیه ای.
2- هزینه حقوق صاحبان سهام
هزینه حقوق صاحبان سهام به این موضوع اشاره دارد که آیا بازگشت سرمایه لازم و مدنظر شرکت از یک سرمایه گذاری معین حاصل شده است یا خیر. همچنین، هزینه حقوق صاحبان سهام نشان دهنده میزان تقاضای بازار در ازای مالکیت دارایی و در نتیجه حفظ ریسک مالکیت است.
هزینه حقوق صاحبان سهام توسط مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) تقریب زده میشود:
Rf همان نرخ بازگشت بدون ریسک است.
Rm نرخ بازگشت بازار است.
و بتا، میزان برآوردشده ریسک یا نوسانات ارزش است.
3- میانگین موزون هزینه سرمایه
هزینه سرمایه بر مبنای میانگین موزون هزینه بدهی (WACC) و هزینه حقوق صاحبان سهام استوار است.
E ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت است.
D ارزش بازار دیون و بدهیهای شرکت است.
V مجموع E و D است.
Re هزینه حقوق صاحبان سهام است.
Rd هزینه بدهی است.
و Tc نرخ مالیات بر درآمد است.
نمونه هایی از هزینه سرمایه
همان طور که گفتیم، هزینه سرمایه در صنایع مختلف متفاوت است. برای مثال، در میان شرکتهای داروسازی و بیوتکنولوژی و پزشکی، تولیدکنندگان فولاد، شرکتهای نرمافزار اینترنتی و شرکتهای نفت و گاز یکپارچه هزینه سرمایه بالاست. این صنایع تمایل دارند سرمایهگذاری قابل توجهی به بخشهای تحقیق، توسعه، تجهیزات و ایجاد و راه اندازی کارخانه اختصاص دهند.
از جمله صنایعی که هزینه سرمایه کمتری دارند میتوان به بانکهای پول محور، شرکتهای برق، موسسات سرمایهگذاری املاک و مستغلات و شرکتهای تامین انرژی آب و برق اشاره کرد. چنین شرکتهایی ممکن است به تجهیزات کمتری نیاز داشته باشند یا شاید از جریانهای نقدینگی کاملا ثابت بهره ببرند.
شرکتهایی که به طور کارآمد و موثر عمل میکنند باید هزینه سرمایه کمتر یا برابر با رقبای خود در همان صنعت داشته باشند. در اینجا، چند مثال برای روشن کردن هزینه سرمایه و نحوه محاسبه آن مطرح میکنیم:
مثال 1
شرکت نیوهومز در صنعت املاک و سرمایه گذاری در این حوزه فعالیت میکند و در حال تجزیه و تحلیل بازسازی آشپزخانه و حمام در 25 خانه آپارتمانی است. هزینه بازسازی این 25 آپارتمان 30 میلیون دلار خواهد بود و پیش بینی میشود برای پنج سال آینده، سالانه 5 میلیون دلار به نفع شرکت صرفه جویی شود. اما این ریسک جزئی نیز وجود دارد که بازسازی خانههای جدید نتواند کل 5 میلیون دلار در سال را به نفع شرکت ذخیره و صرفه جویی کند. از طرف دیگر، نیوهومز میتواند روی اوراق قرضه پنج ساله سرمایهگذاری کند که همان میزان ریسک را دارد و بازدهی 10 درصدی در سال دارد.
انتظار میرود که پروژه نوسازی 16٪ در سال (5,000,000 دلار الی 30,000,000 دلار) بازدهی داشته باشد. پس پروژه نوسازی، نسبت به اوراق قرضه پنج ساله، سرمایه گذاری بهتری محسوب میشود، زیرا نرخ بازگشت موردنظر شرکت از 10 درصد عبور میکند و این میزان، از سرمایه گذاری در هر جای دیگری، برای شرکت نیوهومز سود بیشتری به همراه میآورد.
مثال 2
شرکت Gold که تازه تأسیس شده است برای خرید دفتر و تجهیزات لازم برای انجام کار خود نیاز به جذب 1.5 میلیون دلار سرمایه دارد. این شرکت 800000 دلار اول را با فروش سهام تامین میکند. سهامداران تقاضای بازگشت 5 درصدی سرمایه گذاری خود را دارند، بنابراین هزینه حقوق صاحبان سهام 5 درصد است.
در گام بعدی، این شرکت 700 اوراق قرضه را به قیمت 1000 دلار میفروشد تا 700000 دلار باقیمانده سرمایه مورد نیاز خود را تامین کند. افرادی که این اوراق را خریداری میکنند انتظار بازدهی 10 درصدی دارند، بنابراین هزینه بدهی شرکت 10 درصد است.
ارزش کل بازار شرکت Gold یک و نیم میلیون دلار و نرخ مالیات شرکتی آن 25 درصد است. میانگین موزون هزینه سرمایه را میتوان به صورت زیر محاسبه کرد:
بنابراین، میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت گلد 6.1 درصد است.
نرم افزار نحوه محاسبه نرخ بازده مورد نیاز حسابداری محک به ساده تر شدن محاسبات شما کمک میکند
همان طور که دیدید، هزینه سرمایه برای تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران از اهمیت ویژهای برخوردار است. این افراد انتظار دارند تا شرکتها و کسب و کارها اطلاعات دقیق و موثقی در اختیار سرمایه گذاران قرار دهند و آنها را به یک سرمایه گذاری مطمئن و سودآور ترغیب کنند. محاسبه هزینه سرمایه نیاز به اطلاعات درست و البته مهارت دارد.
به شما پیشنهاد میکنیم تا با کمک ابزارهای نوین مالی، مثل نرم افزار حسابداری محک، اطلاعات لازم را تهیه و گزارشات موردنیاز را در اختیار افراد ذیصلاح قرار دهید.
دیدگاه شما