چند نوع نمودار به طور کلی وجود دارد؟


الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال

آشنایی با الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال و انواع آن

یک اصل مهم در تحلیل تکنیکال وجود دارد که می‌گوید: «گذشته تکرار خواهد شد». بر اساس همین اصل می‌توان گفت که نوسانات قیمت، موجب ایجاد الگوهایی روی نمودار خواهند شد. از آنجایی که این الگوها تکرارپذیر هستند، می‌توان آن‌ها را در بازه‌های زمانی مختلف مشاهده نمود و بر اساس آن‌ها به تحلیل و پیش‌بینی قیمت‌ها در آینده پرداخت. در تحلیل تکنیکال، دو نوع کلی از الگوهای قیمتی وجود دارد. الگوهای بازگشتی (reversal pattern) و الگوهای ادامه‌دهنده (continuation pattern). الگوهای بازگشتی در سه نوع الگوی کف و سقف دوقلو، الگوی کف و سقف سه‌قلو و الگوی سر و شانه وجود دارد. پیش‌تر در مقاله آموزشی الگوی سر و شانه در بورس، راجع به این نمونه از الگوی بازگشتی و اهمیت آن صحبت کردیم. اما دسته‌ی دیگر از الگوهای قیمتی، الگوهای ادامه‌دهنده هستند که خود به سه نوع الگوی پرچم و الگوی مستطیل و الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال تقسیم می‌شوند.

در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به سراغ الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال رفتیم. در ادامه‌ی این مطلب سعی داریم تا با نگاهی دقیق به بررسی الگوی مثلث در بورس و شرح ویژگی‌ها، انواع و کاربرد این الگوها در حوزه‌ی تحلیل تکنیکال بپردازیم.

الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال چیست؟

الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال چیست

الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال

همان‌طور که گفتیم الگوهای مثلث از جمله الگوهای ادامه دهنده به شمار می‌آیند. چرا که به صورت توقف قیمت یا یک روند خنثی عمل می‌کنند و پس از اتمام الگو، قیمت سهم در همان روند قبلی، به حرکت خود ادامه خواهد داد. اما دقت داشته باشید که گاهی اوقات این الگوها همانند الگوهای برگشتی نیز عمل می‌کنند. تشخیص الگوی مثلثی در تحلیل تکنیکال به این صورت است که باید بتوان روند حرکت قیمت سهم را با رسم دو خط همگرا درون یک مثلث جای داد. این الگو بسته به شرایط مختلف، می‌تواند ادامه‌دهنده یا بازگشتی باشد.

الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال چگونه شکل می‌گیرد؟

الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال در نمودارهای قیمت شکل می‌گیرد. این الگو معمولاً وقتی بالاها (قله‌ها) و پایین‌ها (دره‌ها)ی عملکرد قیمت، مانند طرفین یک مثلث نسبت به هم حرکت می‌کنند، شناسایی می‌شود. هنگامی که سطح بالایی و پایینی مثلث در تعامل باشند، می‌توان منتظر یک شکست مقاومتی (Breakout)، از این مثلث بود و از این الگو برای شناسایی نقاط ورود به معامله استفاده کرد.

انواع الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال

انواع الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال

دسته بندی مدل های الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال

قبل از اینکه شروع به معامله از طریق الگوهای مثلثی نمایید، باید تفاوت انواع مختلف آن را یاد بگیرید. به طور کلی، ۴ نوع الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال وجود دارد. الگوی مثلث صعودی، الگوی مثلث نزولی، الگوی مثلث متقارن و الگوی مثلث انبساطی (پهن شونده). هر نوع از این مثلث‌ها، تقریباً شکلی متفاوت از دیگری دارند و قاعدتاً نحوه‌ی پیش‌بینی آن‌ها نیز با یکدیگر متفاوت خواهد بود. برای مثال الگوی مثلث صعودی و نزولی، از انواع الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال هستند. این الگوها مثلث‌هایی هستند که یک طرف افقی مسطح و یک طرف شیب‌دار دارند که این طرف شیب‌دار به سمت افقی مسطح حرکت می‌کند. الگوهای مسطح صعودی و نزولی آینه‌ی یکدیگر هستند. بسته به اینکه کدام طرف افقی مسطح و کدام شیب‌دار باشد، صعودی یا نزولی بودنشان مشخص می‌شود. در ادامه‌ی این بخش به معرفی دقیق‌تر هر یک از این الگوها می‌پردازیم.

۱. الگوی مثلث صعودی (افزایشی)

این نوع از الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال از یک طرف بالایی مسطح و یک طرف پایینی صعودی تشکیل شده است. به این ترتیب بالاهای آن در یک سطح و پایین‌های آن افزایشی هستند. این نوع مثلث ویژگی صعودی دارد. وقتی الگوی مثلث صعودی را در نمودار می‌بینید، آماده باشید تا یک حرکت قیمت صعودی برابر با حداقل اندازه‌ی مثلث داشته باشید. به این ترتیب شکست‌های مقاومتی طرف برای تنظیم نقاط ورود به پوزیشن‌های بلندمدت استفاده می‌شود. وقتی در طول یک روند پررونق یک مثلث صعودی شکل می‌گیرد، روند ادامه پیدا می‌کند.

۲. الگوی مثلث نزولی (کاهشی)

الگوی مثلث نزولی (کاهشی)، نوع دیگری از الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال می‌باشد. طرف مسطح این مثلث، زیر عملکرد قیمت (price action) و طرف بالا به سمت پایین شیب دارد. در بازار کم‌رونق، مثلث نزولی، پتانسیل نزولی حداقل برابر با اندازه‌ی مثلث دارد. به همین دلیل از این مثلث برای باز کردن پوزیشن‌های کوتاه‌ استفاده می‌کنند. وقتی یک مثلث نزولی در طول یک گرایش قیمت نزولی ایجاد می‌شود، روند ادامه پیدا می‌کند. نکته‌ی چند نوع نمودار به طور کلی وجود دارد؟ بسیار مهم این است که مثلث‌های صعودی و نزولی، گاهی از سطح شیب‌دار شکسته می‌شوند و سیگنال‌های جعلی ایجاد می‌کنند. برای تایید شکست‌های مقاومتی همیشه باید منتظر بسته شدن کندل بود. با این کار سیگنال‌های نادرست کمتری دریافت می‌کنید.

۳. الگوی مثلث متقارن

این نوع از الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال موقعیتی در نمودار می‌باشد که در آن بالاهای عملکرد قیمت (price action)، پایین‌تر و پایین‌ها بالاتر هستند. همچنین طرفین مثلث چند نوع نمودار به طور کلی وجود دارد؟ با یک زاویه شیب دارند. این موضوع باعث شده تا مثلث تقارن داشته باشد. به طور معمول در یک مثلث متقارن، شکست مقاومتی نامشخص است. چرا که حرکت نزولی و صعودی، قدرت برابر دارند و این موضوع در عملکرد قیمتی به راحتی قابل مشاهده می‌باشد. وقتی در نهایت یک شکست مقاومتی اتفاق می‌افتد، احتمالاً حرکت قیمت هم‌اندازه با الگو ایجاد خواهد کرد. پس برای اینکه بتوانید در بازار، پوزیشن مناسبی انتخاب کنید، باید با دقت هرچه تمام‌تر یک شکست مقاومتی بالقوه را در سطح بالایی یا پایینی مثلث متقارن شناسایی کنید.

۴. الگوی مثلث انبساطی (پهن شونده)

شما می‌توانید به راحتی، این نوع از الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال را روی نمودار تشخیص دهید. حتما می‌پرسید چطور؟ هر دو طرف الگوی مثلث انبساطی (پهن شونده)، شیب‌دار اما در دو جهت مخالف هستند. جهت حرکت بالقوه‌ی قیمت در این الگو به سختی قابل تعیین می‌باشد. چرا که این دسته از الگوها، یک حالت غیرمعمول و نسبتاً کمیاب از مثلث‌ها هستند. بنابراین برای تشخیص باید چند نکته را بدانید.

  • خطوط کاهشی: اگر طرفین این نوع از الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال کاهشی باشد، الگو ویژگی صعودی دارد.
  • خطوط افزایشی: چنانچه هر دو طرف مثلث در حال گسترش یا الگوی مثلث انبساطی، افزایشی باشد، الگو ویژگی نزولی خواهد داشت.
  • خطوط متقارن: اگر الگوی مثلث انبساطی، عکس یک مثلث متقارن باشد، پس باید این الگو را به عنوان یک الگوی ادامه‌دهنده‌ی روند، معامله کرد.
  • یک طرف قوی‌تر از طرف دیگر: اگر نقاط بالایی عملکرد قیمت در حال افزایش باشد و نقاط پایینی آن با شدت بیش‌تری در حال ریزش باشد، الگو نزولی خواهد بود. در مقابل اگر نقاط پایینی در حال ریزش، اما نقاط بالایی با شدت بیش‌تری در حال افزایش باشد، الگو صعودی خواهد بود. به عبارت دیگر شما باید در جهتی که شیب بیش‌تری دارد، معامله نمایید.

اهمیت حجم معاملات در الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال

اهمیت حجم معاملات در الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال

اهمیت حجم معاملات در الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال

هم‌زمان با نوسان قیمت در مثلث و نزدیک شدن به راس، حجم معاملات کاهش پیدا می‌کند. در حالی‌که هم‌زمان با نفوذ قیمت در خط روند؛ درست زمانی که الگو تکمیل می‌شود، حجم معاملات بایستی به ‌طور فراوان افزایش یابد. معمولاً، روند بازگشتی با فعالیت بیشتر قیمت در زمان و همراه با حجم معاملات سبک‌تری انجام خواهد شد. البته در رابطه با حجم معاملات در الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال باید به نکته‌ی دیگری نیز توجه داشته باشید. درست است که میزان حجم معاملات در طی شکل‌گیری الگوی مثلث کاهش می‌یابد، اما بررسی دقیق حجم معاملات اغلب می‌تواند در مورد اینکه آیا حجم معاملات در زمان حرکات افزایشی قیمت سنگین‌تر است یا در زمان حرکات کاهشی قیمت راهنمای خوبی باشد. به عنوان مثال، در یک‌ روند افزایشی احتمالاً در زمان صعود قیمت، معاملات سنگین‌تری نسبت به زمان نزول قیمت انجام خواهد پذیرفت.

سخن آخر

در این مقاله از سایت آموزش چراغ راجع به الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال و انواع آن صحبت کردیم. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران با یادگیری الگوهای مثلثی، می‌توانند به راحتی تشخیص دهند که سهم موردنظرشان رشد می‌کند و یا این‌که روند نزولی در پیش خواهد گرفت. بنابراین پیش از انجام معاملات مهم در بورس به شما توصیه می‌کنیم تا به شناخت کافی از الگوهای مثلثی دست پیدا کنید. البته انواع دیگری از الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال وجود دارند که در مقالات آموزشی آتی حتما شما را با آن‌ها آشنا خواهیم ساخت. شناخت و تحلیل انواع الگوها، به سرمایه‌گذاران در تعیین زمان مناسب برای ورود و خروج از یک سهم، کمک بسیاری خواهد کرد. توصیه می‌شود برای آشنایی بیشتر با تحلیل تکنیکال ویدیو آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی را مشاهده نمایید. چراغ به عنوان پلتفرم آموزش و استخدام در تلاش است تا با بیان نکات آموزشی در زمینه‌ی بورس، به شما راه و رسم سرمایه‌گذاری حرفه‌ای در این بازار پرتلاطم را بیاموزد.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟

به ‌طور معمول راه‌های متفاوتی به‌ منظور سرمایه‌گذاری وجود دارد که در اصطلاح شامل بازارهای متفاوتی هستند که به آن‌ها بازارهای سرمایه‌گذاری موازی نیز گفته می‌شود. در همین راستا بازار سرمایه به ‌عنوان یکی از پرسودترین بازارهای سرمایه‌گذاری شناخته‌ شده است و در دهه‌های اخیر افراد زیادی سرمایه خود را به‌ منظور کسب سود در این بازار تزریق کرده‌اند. یکی از شروط مهم و پایه‌ای در بازار بورس داشتن مهارت کافی و لازم در این حوزه است که افراد با کسب این مهارت‌ها قادرند به بهترین شکل ممکن سرمایه خود را چند برابر کنند. البته در کنار مهارت‌های موردنیاز آشنایی با بازار و اخبار مهم و در ارتباط بودن با اشخاص حرفه‌ای و فعالین بازار نیز جزو ارکان این نوع از سرمایه‌گذاری نیز محسوب می‌شود. از قدیم از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال به‌عنوان دو بازوی قدرتمند تحلیل سهام و بارز بورس یاد می‌شده که در زمان حال نیز همین تعریف صادق است.

تحلیل تکنیکال چیست؟

همان‌طور که از اسم تکنیکال مشخص است، تحلیل تکنیکال با استفاده از داده‌های نظیر نمودار، قیمت و حجم معاملات و ابزارهای مختلف به ارزیابی و تحلیل سهام و روند آن در روزهای آینده می‌پردازد. در اصل از تحلیل تکنیکال به‌ عنوان یک نوع استراتژی معاملاتی به ‌منظور ارزیابی سهم موردنظر و شناسایی فرصت‌های خوب برای ورود و خروج به سهم یاد می‌شود. شما از تحلیل تکنیکال می‌توانید بر روی تمام اوراق بهادری که دارای تاریخچه هستند و سوابق نوسانات و امور سرمایه‌گذاری آن قابل‌دسترس باشد استفاده نمایید. از تحلیل تکنیکال در اوراق سهم، بازار آتی و سایر اوراق استفاده می‌شود اما در نظر داشته باشید که عمده استفاده از این روش بیشتر در تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس کاربرد دارد.

می‌توان حدس زد که از زمان گذشته فرآیند تحلیل تکنیکال دستخوش تغییرات فراوانی بوده و اظهار نظرات بسیاری در این تکنیک پیاده‌سازی شده و در نهایت قالب اصلی آن در اختیار عموم گذاشته شد. تحلیل‌گران معمولاً از الگوهای متفاوتی در این پروسه از تحلیل سهام استفاده می‌کنند و به نتیجه دلخواه خود دست می‌یابند. در ادامه قصد داریم شما را با این الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال برمیگردد به شخصی به نام چارلز داو که او به ‌عنوان متخصص امور مالی در گذشته از جایگاه بالایی بهره‌مند بود و جالب این است که از او به‌عنوان روزنامه‌نگار و کارآفرین یاد می‌شده. آقای داو بنیان‌گذار نشریه معروف وال‌استریت ژورنال نیز بوده و همچنین درگذر زمان شاخص صنعتی داو جونز نیز توسط وی تأسیس شد. چارلز داو به دنبال موفقیت‌های پی‌درپی در صنعت سرمایه‌گذاری، جزو اولین اشخاصی بود که قدم به عرصه تحلیل تکنیکال نهاد او با تشخیص و تعیین قیمت متوسط روزانه و هفتگی و ماهانه و نظم و ترتیب دادن به برخی الگوها به جریانات بازار پرداخت. بعدها با حضور اشخاص برجسته در بازار سرمایه و ارائه نظرات علمی و دقیق، تحلیل تکنیکال به ‌عنوان پایه و اساس شناخت سهم و روند آن در آینده مشخص شد.

چگونه تحلیل تکنیکال کنیم

معمولاً در این حوزه تحلیلگر تکنیکال با تمام حواس و دانسته‌های خود در تلاش است که روند حرکت سهم در آینده و تغییرات قیمتی سهم را پیش‌بینی کند. در کنار داده‌های مختلف به‌ منظور تحلیل، تحلیل‌گر می‌تواند از دو عامل قیمت و حجم معاملات سهم موردنظر ارزیابی خود را پیش ببرد. معمولاً برای انجام فرآیند تحلیل تکنیکال می‌توان از نظریه‌ها و الگوهای بی‌شماری استفاده کرد تا به نتیجه دلخواه رسید اما هر تحلیلگری با توجه به پشتوانه علمی و تجربیات خود در حوزه بازار بورس از این علم مهم در ارزیابی‌های خود استفاده می‌کند. جالب است بدانید که از بین تمامی ابزارهای موجود و معرفی‌شده در حوزه تحلیل تکنیکال، برخی از آن‌ها بر روند کنونی و در حال حاضر سهم تمرکز دارند و برخی از آن‌ها مختص پیش‌بینی روند آینده سهم هستند.

بررسی فرضیات مهم در تحلیل تکنیکال

در قسمت‌های قبلی مقاله با چارلز داو آشنا شدید در این قسمت یک نقل ‌قولی از داو وجود دارد که بیان داشت، مهم‌ترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را مشخص می‌کند. در صورت آشنایی با بازار بورس و شناخت فن‌های تحلیل تکنیکال متوجه خواهید شد که این نوع از تحلیل بیشتر بر تحلیل آماری نوسانات قیمت سهم تکیه دارد و در تلاش است که با بررسی الگوهای گذشته و روندهایی که طی کرده و وضعیت کنونی سهم، به پیش‌بینی قیمتی سهم بپردازد. شما به ‌عنوان یک معامله‌گر باید این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که امکان دارد معادلات در نظر گرفته‌ شده شما با انتشار یک خبر یا تزریق هیجانات در بازار جور درنیاید و روند سهم برخلاف پیش‌بینی شما حرکت کند.

نظریه بعدی در مورد تحلیل تکنیکال که توسط داو مطرح شد به این شکل است که نوسانات قیمتی بازار به‌ صورت تصادفی نبوده و الگوها و روند آن در طی زمان تکرار خواهد شد. بر اساس این نظریه متوجه می‌شوید که این روندها ممکن است در بازه زمانی کوتاه‌مدت و یا بلندمدت خود را نشان دهند و در همین راستا شما با مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال قادر هستید که در این بازه‌های زمانی از سرمایه خود در بازار بورس سود کسب کنید. در حال حاضر تحلیل تکنیکال مهم شناخته می‌شود که در ادامه به تشریح آن‌ها می‌پردازیم.

  1. قیمت همه‌چیز را مشخص می‌کند: در دنیای تحلیل تکنیکال طبیعتاً عده‌ای هم منتقد وجود خواهند داشت که بر اساس اظهارنظر آن‌ها این موضوع که تنها در نظر گرفتن نوسانات قیمتی یک سهم برای پیش‌بینی روند آن سهم کافی است را قبول ندارند. اصل تحلیل تکنیکال بر این معتقد است که همه موارد از جمله فرآیند اصول بنیادی نیز در قیمت یک سهم مشخص بوده، در ادامه تنها چیزی که بسیار مهم واقع می‌شود تحرکات قیمتی سهم است که با استفاده از آن می‌توان میزان عرضه و تقاضای بازار را سنجید.
  2. قیمت در روند نمودار حرکت می‌کند: تحلیلگران تکنیکالی بر این اصل معتقد هستند که قیمت‌ها در چند نوع نمودار به طور کلی وجود دارد؟ روندهای زمانی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت در حال حرکت‌اند و روال گذشته را تکرار می‌کنند.
  3. گذشته تمایل به تکرار دارد: معمولاً با فعالیت در بازار بورس و بررسی اجمالی نمودارهای سهم‌های متفاوت متوجه خواهید شد که روند قیمت از گذشته تاکنون تکرار می‌شود. در اصل مواردی نظیر برخورد احساسی و تزریق هیجانات منفی و مثبت در بازار بورس منجر به ایجاد این تکرار می‌شوند.

معرفی سطوح مختلف تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال سطوح مختلفی دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

سطح اول: بررسی انواع نمودارها

نمودار یک جدول است که بر روی آن خطوط گرافیکی‌ای درج می‌شوند تا بتوان تاریخچه‌ی قیمت‌ها را مشاهده کرد، نمودارها پایه و اساس تحلیل را شکل می‌دهند که قبل از هرچیزی لازم است ابتدا به آن‌ها توجه شود.
در تحلیل تکنیکال 3 نوع نمودار معروف وجود دارند که در ادامه برای هرکدام مثال‌هایی خواهیم آورد:

1. خطی

نمودار خطی

نمودار خطی، یک خط زیگزاگی است که نقاط بسته شدن معاملات سهام شرکت را در بازه‌ی زمانی نشان می‌دهد.
وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد می‌شود که وضعیت کلی را به ما نشان می‌دهد.

نمودار میله‌ای

2. میله‌‎ای
هر میله در این نمودار به معنای یک بازه‌ی زمانی است، مثلا نیم ساعت، یک ساعت یا یک روز، میله‌ها قیمت معاملات در آن بازه‌ی زمانی را نشان می‌دهند که تا سقف و کف آن چه بوده.

نمودار شمعی

3. شمعی
نمودار شمعی تقریباً مانند میله‌ای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما می‌دهد.
هر شمع به معنای یک بازه‌ی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم می‌شوند، بیانگر صعود یا نزول قیمت‌ها است. اندازه‌ی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان می‌دهد که هر شکلی یک معنی به‌خصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفاده‌ترین نوع نمودار شمعی است که میان معامله‌گران و تحلیل‌گران بورس، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان می‌کند.

سطح دوم: حمایت و مقاومت

حمایت و مقاومت

این سطح یکی از با ارزش‌ترین سطوحی است که بعد از شناخت نمودارها، لازم است آن را فرا بگیرید، حمایت به معنای نزول قیمت بوده و مقاومت به معنای صعود قیمت است که حال جمع بندی‌شان نیز یک روند حمایتی یا مقاومتی را بیان می‌کند.
در تصویر فوق، کلیت نمودار مقاومتی است اما سطوح حمایتی نیز در آن دیده می‌شوند که پیش‌بینی این سطوح اجمالاً به همین درس مربوط است و اساس کلی آن در این سطح بررسی می‌شوند تا شخص بتواند اصول اولیه پیش‌بینی را بیاموزد.

سطح سوم: خطوط روند و رسم کانال

خطوط روند و رسم کانال

رسم خطوط روند باعث ایجاد کانال‌هایی می‌شوند که می‌توان با استفاده از آن‌ها بازار را بهتر روانشناسی کرد.
هر نمودار می‌تواند در برگیرنده‌ی سه نوع کانال باشد:
یک نوع؛ صعودیِ آبی «رو به بالا» است.
نوع دیگر؛ نزولیِ قرمز «رو به پایین» است.
و نوع آخر: مستطیل مشکیِ ثابت است.
این کانال‌ها با توجه به سطوح مقاومتی و حمایتی روند رسم می‌شوند و تا زمانی که روند تغییر جهت نداده ادامه داده می‌شوند.
به طور کلی کف کانال به معنای محدوده خرید بوده و سقف کانال محدوده فروش.
در حقیقت چیزی که این کانال‌ها به معامله‌گران می‌گویند: بیان الگوهای تکرار شونده مثل «امواج الیوت» هستند که درک‌شان را تسهیل بخشیده و پیش‌بینی روند یک نمودار را ساده می‌کنند.

سطح چهارم: علوم فیبوناچی

بحثی که برای استفاده‌ی حرفه‌ای از دانسته‌های مربوط به نمودارها لازم است، آموزش اندیکاتور فیبوناچی می‌باشد.
شما بعد از شناخت کلی نمودارها، سطوح نموداری و کانال‌ها، لازم است اصول و نسبت‌هایی که برای تحلیل لازم هستند را بیاموزید که متعارفاً سرفصل‌های آن به فیبوناچی باز می‌گردد.
فیبوناچی، سطوحی هستند که برای شناخت فرصت‌های ورود و خروج از سهام را نشان می‌دهند که به نسبت‌های ریاضی مربوط می‌شود.

سطح پنجم: خواندن شاخص‌ها

«شاخص» در حقیقت به معنای رقمی است که در یک بازه‌ی زمانی به ‌عنوان سود یا ضرر میانگین چند مشترک تعیین می‌شود. این مساله در بورس نیز همین معنی را می‌دهد.
به‌طور‌ کلی در بازار بورس ایران تعدادی زیادی شاخص اصلی و‌ فرعی مختلف داریم که هر کدام طبق دسته‌بندی خود وضعیت مجموعه‌ای از شرکت‌ها را نشان می‌دهند. این سطح به بررسی این شاخص‌ها و شناخت‌شان می‌پردازد.

سطح ششم: مرور تخصصی یا استفاده پیشرفته

همانطور که می‌دانید، هر علمی یا دانشی در سطوح مقدماتی، متوسطه و پیشرفته تدریس می‌شود و یادگیری هر علم به همین شکل صورت می‌پذیرد. یعنی؛ نکات پیشرفته را لازم است بعد از طی کرن سطوح نامبرده انجام داد، اما چرا؟
اگر به کارکرد یادگیری انسان نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که مغز، ابتدا موارد ساده را از میان اطلاعات بررسی کرده، ذخیره می‌کند و سپس به سراغ موارد پیشرفته می‌رود. اگر در سطوح آموزشیِ تحلیلِ تکنیکال، در هر سطح به موضوعات پیشرفته یا پیچیده نیز پرداخته شود، مغز در یادگیری آن اطلاعات و طبقه‌بندی آن‌ها دچار اشکال شده و همان موضوعات پایه را نیز فراموش می‌کند.
به همین سبب سطوح پیشرفته اغلب برای انتهای هر آموزش استفاده می‌شوند تا شخص بتواند ساختار یافته‌تر آن علم را آموخته و استفاده موثرتری از آن داشته باشد.

تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟

همان‌طور که در قسمت‌های ابتدایی به این اصل اشاره کردیم، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از بهترین و پرکاربردترین روش‌های معاملاتی در بازار بورس هستند. از هر کدام از این روش‌ها به‌ منظور تحلیل، بررسی داده‌ها، ارزیابی موقعیت فعلی و پیش‌بینی قیمتی آینده سهم استفاده می‌شود که همانند عرصه‌های مختلف در حوزه مالی و سرمایه‌گذاری دارای حامیان و منتقدان خاص خود است.

در تحلیل بنیادی به‌ طور معمول به ارزش ذاتی سهم پرداخته ‌شده و مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. این ارزیابی از داده‌های اقتصادی، صنایع و شرایط مالی شرکت‌ها و … استفاده می‌کند تا به تحلیل بنیادی سهم بپردازد. تحلیل تکنیکال از این‌ جهت با تحلیل بنیادی متفاوت است که عامل قیمت و حجم سهم موردنظر، به‌عنوان تنها ورودی‌های ارزیابی یا تحلیل به شمار می‌آیند. در تحلیل تکنیکال به ارزش ذاتی سهم پرداخته نمی‌شود اما در عوض از نمودار سهام استفاده می‌شود که با تعیین الگوهای آن، رفتار سهم را در آینده نمایش داده شود.

سخن آخر

با توجه به مطالب ارائه ‌شده در مقاله تحلیل تکنیکال چیست؟ متوجه شدیم که تحلیل تکنیکال به تنهایی پتانسیل بسیار بالایی برای ارزیابی بازار و روند قیمتی سهم داشته و می‌توان با تکیه ‌بر آن تصمیم‌گیری‌های معقول‌تری به‌منظور سرمایه‌گذاری در این بازار اتخاذ کرد. یکی از مزیت‌های تحلیل تکنیکال وجود الگوها و ابزارهای متنوع در آن است که هر فردی با تکیه ‌بر دانش و تخصص خود در آن حوزه یا الگوی به‌ خصوص قادر به انجام ارزیابی یا تحلیل سهم‌ها خواهد بود. پیشنهاد می‌کنیم به‌ منظور شروع سرمایه‌گذاری موفق در بازار بورس و کسب سود عالی از فن‌های تحلیل تکنیکال بهره‌مند شوید.

کندل چیست؟ انواع آن و آموزش کندل شناسی تکنیکال (با فیلم)

کندل چیست و انواع آن

سال جاری، سال پرفراز و نشیب برای بورس در کشور ما بوده و مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفته است. ازاین رو لازم است تا دانش و آگاهی خود را نسبت به نحوه عملکرد آن افزایش دهیم. تحلیل تکنیکال یکی از راه های بررسی وضعیت بازارهای مالی است. برای فعالان این حوزه بررسی لحظه ای روند تغییرات بسیار حائز اهمیت است. به طور کلی فعالان بازار بورس از سه نمودار برای تحلیلات خود استفاده میکنند. نمودارخطی، میله ای و کندل استیک است. که از این سه نمودار کندل استیک بسیار حائز اهمیت است. که این توجه به واسطه تحلیل آسان و تشخیص راحت روند صعودی و نزولی یک سهم است. در این مقاله به طور جامع به بررسی کندل و انواع آن خواهیم پرداخت.

کندل چیست؟

تاریخچه کندل و استفاده از آن به بازار برنج فروشان ژاپن برمیگردد. بازرگانان برنج برای شناساسی قیمت و شتاب بازار از این مدل ریاضی استفاده میکردند.

در واقع کندل، یک نوع نمودار قیمتی است که با کمک آن می‌توان قیمت‌های بالا، پایین، بازشدن و بسته شدن یک اوراق بهادار در یک دوره زمانی مشخص را نشان داد. به بیان دیگر، از کندل استیک‌ها زمانی استفاده می‌شود که تغییرات قیمت سهم دارای روند یعنی صعودی یا نزولی باشد.

توی این پک فوق العاده، تحلیل تکنیکال در بورس رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! بورس رو سریع یاد بگیر وحسابی پول دربیار!

نحوه استفاده از کندل در تشخیص روند قیمت بازار

الگوهای کندل استیک معمولاً در نقاط حمایت و مقاومت سهم (اگر الگویی تشکیل‌شده باشد) مورد توجه قرار می‌گیرند و انتخاب قیمت‌های مناسب برای خرید سهام جزیی از نقاط قوت الگوهای کندل استیک است. این در حالی است که این الگوها برای قیمت‌های خروج از سهم معمولأ عملکرد مناسبی ندارند.

نمودار کندل (شمعی)، احساسات و هیجانات سرمایه‌گذاران در بازار را به شکل تصویری در می‌آورند، به این ترتیب تحلیلگران تکنیکال می‌توانند زمان مناسب خرید و فروش را با بررسی و تحلیل این نمودارها تشخیص دهند. به همین دلیل است که کندل‌ها، یک تکنیک بسیار مناسب برای ارزیابی دارایی‌هایی مانند سهام، معاملات فارکس و معاملات آتی محسوب می‌شوند.

اجزای کندل

به طور کلی یک کندل استیک از چهار بخش اصلی تشکیل شده است. این چهار داده عبارتند از:

  • قیمت آغازین open
  • قیمت پایانی close
  • بالاترین قیمت در بازه زمانی High
  • پایین ترین قیمتی که در بازه زمانی Low

در شکل زیر میتوانید این چهار جز را مشاهده کنید. نکته قابل ذکر این نمودار توپر و توخالی بودن الگوی کندل است. زمانی که بدنه اصلی توخالی باشد، روند بازار صعودی و زمانی که توپر است نشان از روند نزولی بازار است.

با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!

کندل چیست؟ + مهمترین انواع کندل ها

نمودارهای کندل استیک (شمعی – ژاپنی) یکی از پرکاربردترین نمودارها در تحلیل تکنیکال هستند. کندل‌ها (Candle) به عنوان اجزای اصلی این نمودارها حاوی تمام اطلاعات قیمتی موردنیاز در آن تایم فریم خاص می‌باشند. اهمیت کندل (معنی فارسی: شمع) در تحلیل تکنیکال زمانی مشخص می‌شود که شما صرفا با دیدن نمودارهای شمعی و یافتن الگوهای CandleStick روند قیمتی را پیش‌بینی می‌کنید. وجه تمایز کندل‌ها در ارائه هیجانات و احساسات معامله‌گران بصورت بصری است. بیشترین اطلاعات قیمتی در Candle گنجانده می‌شود به طوری که با تحلیل آنها می‌توان رفتار آینده بازار را پیش‌بینی کرد. اگر گام صفر آموزش تحلیل تکنیکال را یادگیری مفهوم کندل و انواع آن بدانیم اغراق نکرده ایم!

سرفصل آموزشی

کندل چیست و انواع آن

نمودار کندل استیک در تحلیل تکنیکال

طبق اولین اصل تحلیل تکنیکال “قیمت، همه چیز است!” در واقع تکنیکالیست‌ها معتقدند تمامی عوامل موثر بر تغییرات قیمت در خود قیمت مستتر است. در واقع فقط کافی است با استفاده از تحلیل نمودار، روند قیمتی را پیش‌بینی کنیم. بنابراین “نمودارهای قیمتی” نقش مهمی دارند چرا که نمودار با اطلاعات کامل‌تر و بهتر، می‌تواند باعث بهبود کارایی تحلیل شود. سه نوع نمودار در تحلیل تکنیکال وجود دارد:

  • نمودار خطی: از اتصال نقاط قیمت پایانی بدست می‌آید. اطلاعات زیادی در این نمودار از بین می‌رود.
  • نمودار میله‌ای: اطلاعات قیمت بصورت یک خط عمودی (میله) شامل 4 پارامتر اصلی قیمت یعنی قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت است.
  • نمودار کندل استیک (CandleStick Chart): مشکل نمودارهای میله‌ای، عدم فهم سریع اطلاعات هر میله است. این مشکل در نمودارهای کندل استیک با اضافه شدن بدنه حل شد. بنابراین مزیت نمودارهای شمعی – ژاپنی فهم راحت‌تر و سریع‌تر است. در این نمودارها، کندل‌ها (Candle) به عنوان عنصر اصلی نمودار شناخته می‌شوند. استفاده از نمودارهای CandleStick در بین تحلیل‌گران پرایس اکشن کاربرد فراوانی دارد.

کندل چیست؟

کندل در لغت به معنای شمع است و جزء اصلی نمودارهای Candlestick است. 4 پارامتر اصلی قیمت (قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت) در یک تایم فریم خاص را شامل می‌شود. کندل‌ها از دو بخش اصلی تشکیل می‌شوند: بدنه (Real Body) و سایه (Shadow). بدنه کندل بیانگر قیمت بسته شدن (Close Price) و قیمت بازگشایی (Open Price) است. دو خطی که در ابتدا و انتهای بدنه قرار دارد به شادو یا همان سایه معروف است. سایه پایینی و بالایی به ترتیب معرف کمترین قیمت (Low Price) و بیشترین قیمت (High Price) هستند. در واقع طول سایه‌ها بیانگر دامنه نوسان قیمت است.

با توجه به قیمت پایانی (Close) و آغازین (Open) دو نوع کندل داریم: صعودی یا نزولی. اگر قیمت پایانی بیشتر از آغازین باشد بیانگر کندل صعودی با بدنه توخالی و رنگ سفید است. همچنین اگر قیمت پایانی کمتر از قیمت بازگشایی باشد کندل نزولی خواهیم داشت که رنگ بدنه آن بصورت توپر و با رنگ سیاه خواهد بود. دقت بفرمایید که نمایش بدنه کندل صعودی و نزولی به ترتیب با رنگ سبز و قرمز رایج‌تر است. شکل زیر مفهوم کندل را با جزئیات تمام نشان می‌دهد.

کندل چیست

مفاهیم کندل ها در یک نگاه

می‌توان اولین کاربرد نمودار کندل استیک را فهم سریع و آسان نوسانات قیمت درنظر گرفت. در واقع به راحتی و صرفا با دیدن کندل‌ها می‌توانیم کل معاملات در یک تایم‌فریم را تحلیل کنیم. چرا که هر کندل منعکس‌کننده عکس‌العمل و رفتار تمامی معامله‌گران در یک تایم‌فریم خاص است. در ادامه چند تفسیر ابتدایی از کندل‌ها را خدمت‌تان بیان می‌کنیم که صرفا با نیم‌نگاهی به نمودار شمعی می‌توان این مفاهیم را برداشت کرد.

  1. بدنه مشکی و سفید به ترتیب بیانگر قدرت بالای فروشندگان و خریداران است. هر چه طول بدنه کندل بزرگتر باشد قدرت بیشتری از خرید یا فروش را نشان می‌دهد.
  2. شادو با توجه به رنگ بدنه می‌تواند مفاهیم مهمی را به معامله‌گران گوشزد کند. برای مثال بلند بودن طول سایه بالایی در یک کندل نزولی بیانگر قدرت بالای فروشندگان و افزایش تقاضای عرضه است.
  3. بلند بودن طول سایه پایینی در یک کندل صعودی نیز نشان از قدرت بالای خریداران و افزایش تقاضای خرید دارد.

انواع کندل ها — مهم‌ترین الگوهای شمعی (Candlestick)

با شناسایی واکنش بازار به قرارگیری خاص کندل‌ها کنار یکدیگر، الگوهای کندل استیک (Candlestick Patterns) ساخته می‌شوند. 3 نوع کلی الگوی کندل استیک داریم. بیشتر این الگوهای برای پیش‌بینی بازگشت روند در سطوح حمایت و مقاومت مورد استفاده قرار می‌گیرند. در واقع الگوهای کمی برای تایید و ادامه‌دار بودن روند فعلی وجود دارند. انواع کندل‌های برگشتی به 2 دسته صعودی و نزولی تقسیم می‌شوند.

  • برگشتی صعودی
  • برگشتی نزولی
  • ادامه‌دهنده

یک دسته‌بندی دیگر نیز با توجه به ترتیب قرارگیری چند کندل و بررسی طول بدنه و سایه آنها وجود دارد مثل الگوهای یک، دو و سه کندلی. در ادامه مهم‌ترین این الگوها را به شما آموزش خواهیم داد.

1. کندل مارابوزو

به یک کندل صعودی بدون سایه (بدنه سفید یا سبز)، الگوی مارابوزو سفید یا Bullish Marubozu می‌گویند که یک روند صعودی و بازار گاوی را در پی خواهد داشت چرا که این الگو نشان از افزایش سطح تقاضا و فشار خرید معامله‌گران دارد.

به یک کندل نزولی بدون سایه (بدنه سیاه یا قرمز)، الگوی ماروبوزو سیاه یا Bearish Marubozu می‌گویند که یک روند نزولی و بازار خرسی را در پی خواهد داشت چرا که این الگو نشان از افزایش سطح عرضه و فشار فروش معامله‌گران دارد در شکل زیر این دو الگو نشان داده شده است. در این دو الگو، هر چه طول بدنه شمع بلندتر باشد قدرت بیشتری از خرید یا فروش را نشان می‌دهد.

الگوی مارابوزو سفید و سیاه

2. الگوی کندل استیک دوجی (Doji)

الگوی دوجی نیز جزء الگوهای تک کندلی است بدین صورت که بدنه کندل بسیار کوتاه و عموما بصورت یک خط نازک می‌باشد و به معنی یکسان بودن قیمت بازگشایی و قیمت پایانی است. الگوی دوجی در تحلیل تکنیکال بیانگر تشویش و بی‌تصمیمی معامله‌گران است. در حالت کلی 4 نوع کندل دوجی داریم: پایه بلند، سنگ قبر، سنجاقک و چهار قیمت!

الگوی دوجی پایه بلند: بدنه نازک، سایه بلند از هر دو طرفبرابر بودن فشار عرضه و تقاضا ← تشویش و دودلی معامله‌گران
الگوی دوجی سنگ قبر: بدنه نازک، سایه بالایی بلندقدرت زیاد فروشندگان ← سیگنال فروش در انتهای روند صعودی
الگوی دوجی سنجاقک: بدنه نازک، سایه پایینی بلندقدرت زیاد خریداران ← سیگنال خرید در انتهای روند نزولی
کندل دوجی چهار قیمت: بدنه و سایه کوتاه!بیانگر صف خرید و فروش — برابری قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت

انواع کندل دوجی

همراه شدن Doji با الگوی Marubozu نتایج جالبی در پی دارد:

  • اگر الگوی دوجی همراه با ماروبوز سفید باشد نشان از تضعیف قدرت خریداران و احتمال افزایش فشار فروش دارد بنابراین کاهش قدرت روند صعودی را در پی دارد و باید با احتیاط بیشتری نسبت به خرید سهام اقدام کرد!
  • اگر الگوی دوجی همراه با ماروبوز سیاه باشد نشان از تضعیف قدرت فروشندگان و احتمال افزایش فشار خرید دارد بنابراین کاهش قدرت روند نزولی را در پی دارد و احتمال توقف روند کاهشی قیمت وجود دارد!

3. الگوی مرد به دار آویخته (Hanging Man)

ویژگی الگوی Hanging Man (مرد به دار آویخته یا مرد اعدامی) عدم وجود سایه بالایی کندل یا کوتاه بودن آن می‌باشد همچنین سایه پایینی باید حداقل 2 برابر بدنه باشد. این الگو در انتهای یک روند صعودی و در نقاط مقاومت رخ می‌دهد و به علت قدرت زیاد فروشندگان و افزایش سطح عرضه، بیانگر تغییر روند صعودی به نزولی است و اگر رنگ بدنه مشکی (قرمز) باشد قدرت الگوی مرد به دار آویخته بیشتر خواهد بود.

کندل مرد به دار آویخته Hanging Man

4. کندل چکش (Hammer) در تحلیل تکنیکال

در این الگو، سایه پایینی 2 تا 3 برابر بدنه کندل است و سایه بالایی نداریم یا خیلی کوتاه می‌باشد. این الگو در انتهای یک روند نزولی و در نقاط حمایت رخ می‌دهد و نشان از افزایش سطح تقاضا و شکل‌گیری روند صعودی دارد. رنگ بدنه اهمیت زیادی ندارد اما رنگ سفید (سبز) بدنه، بیانگر قدرت بیشتر الگو برای بازگشت و تغییر روند نزولی به صعودی خواهد بود. این الگو به پین بار صعودی نیز معروف است.

کندل چکش

الگوی چکش معکوس (Inverted Hammer) از نظر رفتاری مشابه کندل چکش است با این تفاوت که سایه بالایی 2 برابر بدنه است و سایه پایینی خیلی کوتاه می‌باشد. دقت بفرمایید که این الگو از اعتبار کمتری برای بازگشت و تغییر روند نزولی به صعودی برخوردار است.

5. الگوی ستاره دنباله دار (Shooting Star)

این الگو که به پین بار نزولی معروف است در انتهای روند صعودی شکل می‌گیرد. سایه بالایی حداقل 2 برابر بدنه و کندل فاقد سایه پایینی (یا خیلی کوتاه) است. الگوی شوتینگ استار (ستاره ثاقب) بیانگر افزایش تقاضای فروش و در نتیجه تغییر روند صعودی به نزولی است و اگر رنگ بدنه سیاه باشد (نزولی – بدنه قرمز) قدرت بازگشت روند بیشتر خواهد بود. اگر بعد از تشکیل الگوی ستاره دنباله دار، یک کندل پایین‌تر از کف قیمتی شکل بگیرد می‌توان آنرا سیگنال قوی فروش دانست.

الگوی کندل استیک ستاره دنباله دار (Shooting Star)

6. الگوی ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover)

جز الگوهای دو کندلی و بازگشتی است که تغییر روند صعودی به نزولی را در پی دارد بدین صورت که در یک روند صعودی ابتدا یک شمع سفید با بدنه نسبتا بلند و سپس کندلی با رنگ سیاه تشکیل خواهد شد شمع قرمز باید حداقل 50% بدنه کندل سبز را شامل شود و سقف قیمتی آن باید بالاتر از سقف شمع سیاه باشد. تشکیل این الگو در نقطه مقاومت باعث قدرت بیشتر آن در تغییر روند خواهد بود.

الگوی ابر سیاه پوشاننده - Dark Cloud Cover

7. الگوی اینگالف نزولی (Bearish Engulfing)

این الگو که به پوشای نزولی نیز معروف است در بازار خرسی و هنگام تغییر روند صعودی به نزولی تشکیل می‌شود بدین صورت که یک کندل قرمز، یک یا چند شمع قبلی خود را شامل می‌شود! و پوشش بیشتر کندل‌ها باعث افزایش قدرت بازگشتی آن خواهد شد. کندل سیاه باید شمع سفید قبل خود را کامل پوشش دهد بدین صورت که قیمت آغازین و پایانی آن باید بیشتر از قیمت پایانی و آغازین کندل سبز قبلی باشد.

الگوی اینگالف نزولی

8. الگوی اینگالف صعودی (Bullish Engulfing)

این کندل صعودی در بازار گاوی و انتهای روند نزولی شکل می‌گیرد. بدین‌صورت که یک کندل سبز، یک یا چند شمع قبلی خود را پوشش می‌دهد و هر چه کندل‌های بیشتری را شامل شود قدرت بازگشت آن بیشتر خواهد بود. کندل سفید باید شمع سیاه قبل خود را کامل بپوشاند. شناسایی الگو اینگالف صعودی در نقاط حمایتی معتبر می‌تواند به عنوان سیگنال خرید تلقی شود. Engulfing به الگوی پوششی یا پوشا نیز معروف است.

الگوی اینگالف صعودی

9. الگوی ستاره صبحگاهی در تحلیل تکنیکال (Morning Star)

از الگوهای سه کندلی و برگشتی صعودی است بدین صورت که در پایان یک روند نزولی، یک شمع سیاه بلند تشکیل می‌شود که روند نزولی فعلی را تایید می‌کند سپس شمع دوم با بدنه‌ای کوچک و پایین‌تر از بدنه شمع اول شکل می‌گیرد. رنگ بدنه شمع دوم اهمیت ندارد! آخرین کندل در بالای بدنه شمع دوم و با رنگ سفید ظاهر می‌شود و باید حداقل 50% بدنه شمع اول را پوشش دهد. دقت بفرمایید که کوچک بودن بدنه شمع دوم و شباهت آن با ستاره! دلیل نامگذاری این الگو است و به شمع میانی، ستاره نیز می‌گویند.

الگوی ستاره صبحگاهی Morning Star

10. الگوی ستاره عصرگاهی (Evening Star)

نقطه مقابل الگوی قبلی است! یعنی در پایان یک روند صعودی شکل می‌گیرد و نشان از برگشت روند صعودی دارد و جزء الگوهای قوی برگشتی است. در این الگو شمع اول بصورت یک کندل بلند سفید، شمع دوم با بدنه‌ای کوچک و بالاتر از شمع اول و نهایتا آخرین کندل در زیر بدنه ستاره و با رنگ سیاه ظاهر می‌شود که قیمت پایانی آن زیر خط میانی بدنه شمع اول است. ستاره عصرگاهی سیاره زهره است که قبل از تاریکی هوا ظاهر می‌شود! برخلاف ستاره صبحگاهی (سیاره عطارد) که نشانه طلوع آفتاب است!

کندل ستاره عصرگاهی

11. الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)

یکی از الگوهای پرقدرت تحلیل تکنیکال جهت تغییر روند صعودی به نزولی است سه کندل سیاه با اندازه‌های تقریبا یکسان، سیگنال کاهش قیمت را صادر می‌کنند! این الگو بیانگر فشار عرضه و فروشندگان قوی است. در مقابل این الگو، الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers) قرار دارد که 3 شمع سبز پشت سر هم نوید یک روند صعودی و افزایش قیمت را می‌دهند.

12. الگوی عشق: عشق بورزید، پرواز کنید!

اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش تحلیل تکنیکال را دارید به شما توصیه می‌کنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش تحلیل تکنیکال در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارس‌سهام باشید.

نمودار حسابی و نمودار لگاریتمی در تحلیل تکنیکال

نمودار حسابی و نمودار لگاریتمی در تحلیل تکنیکال

نمودار قیمت بر حسب زمان تنها داده‌ای است که تحلیل‌گران تکنیکال از آن استفاده می‌کنند. اما می‌دانیم که در دنیای ریاضی نمودارها انواع مختلفی دارند. مثلا نمودار حسابی و نمودار لگاریتمی دو نوع از مهم‌ترین انواع آنها هستند. حالا سوال مهمی که پیش می‌آید این است که کدام یک از این نمودارها در تحلیل تکنیکال به دردبخورتر هستند؟ در این مقاله می‌خواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم. با مدرسه تحلیل همراه باشید.

نمودار حسابی و نمودار لگاریتمی

در تحلیل تکنیکال از نمودار حسابی استفاده کنم یا نمودار لگاریتمی؟ تفاوت این دو نمودار در چیست؟ چرا از نمودار لگاریتمی استفاده کنم؟ اینها سوالاتی هستند که ممکن است به عنوان یک تحلیل‌گر تکنیکال در ذهن‌تان باشد.

در مبحث تحلیل تکنیکال، نمودار قیمت مهمترین ابزار مورد استفاده فرد به شمار می‌رود که کلیت تحلیل و تصمیم‌گیری در رابطه با انجام معامله توسط آن انجام می‌شود. به همین دلیل، حساسیت زیادی روی نوع نمودار مورد استفاده توسط تحلیلگر وجود دارد و این که چه نموداری برای تحلیل نماد مدنظر استفاده شود بسیار مهم است.

برای کسب اطلاعات بیشتر در ارتباط با نمودارها به مقاله‌ی نمودارخوانی (Chart Analysis) مراجعه کنید.

انواع نمودار قیمت

نمودار قیمت از دو بخش زمان در محور افقی (محور X) و قیمت در محور عمودی (محور Y) تشکیل شده است. زمان در هر صورت با گام‌های ثابت مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ ولی تغییرات قیمت به دو صورت تحلیل می‌شود: حسابی و لگاریتمی.

در تغییرات قیمت برحسب مقیاس حسابی یا خطی، تغییرات ارزی قیمت (ریال، دلار، تتر و …) بررسی می‌شود؛ به نحوی که به طور مثال فاصله 1000 ریال تا 1200 ریال با فاصله 4000 ریال تا 4200 ریال یکسان است. این مقیاس هنگامی کاربرد دارد که روند کلی بازار مدنظر خنثی بوده یا تغییرات قیمتی در بازه زمانی مدنظر کم باشد (زیر 100 درصد).

از طرفی در مقیاس لگاریتمی، میزان تغییرات قیمت، مستقل از ارز پایه و برحسب درصد محاسبه و رسم می‌شود؛ به طوری که در نمودار قیمت با مقیاس لگاریتمی، برای مثال فاصله 1000 ریال تا 2000 ریال با فاصله 2000 ریال تا 4000 ریال یکسان است. زیرا هردو، گام قیمتی 100% را نشان می‌دهند. مقیاس لگاریتمی در بازارهای ناپایدار با تغییرات شدید قیمتی یا در بازه‌های بلندمدت در بازارهای با پایداری قیمتی بیشتر کاربرد دارد. به طور کلی برای تغییرات قیمتی بزرگ (بالای 100 درصد) از مقیاس لگاریتمی استفاده می‌شود. نکته دیگر در رابطه با این مقیاس آن است که از آنجاییکه در نمودارهای با این مقیاس تنها محور عمودی لگاریتمی بوده و محور افقی که نشان‌دهنده زمان است همچنان خطی بررسی می‌شود، گاهاً به آن مقیاس و یا نمودار نیمه لگاریتمی (Semi-log) نیز گفته می‌شود.

یک نکته دیگر در رابطه با استفاده از انواع مقیاس‌ها این است که در تغییرات کم قیمت (زیر 100 درصد) مقیاس حسابی و لگاریتمی با هم تفاوت چندانی ندارند و به همین دلیل هر دوی آن‌ها قابل استفاده هستند.

مثال 1

در مثال زیر، نماد خودرو (ایران خودرو) از بازار بورس تهران، از اواخر سال 1397 تا اواخر سال 1399 نشان داده شده است. در طول این دو سال تغییرات قیمت تعدیل شده در بازه 130 ریال تا 8000 ریال بوده است که حدود 6,000 درصد نوسان قیمتی را نشان می‌دهد. همانطور که در عکس مشخص است، نمودار با مقیاس حسابی تقریباً تا انتهای سال 1398 را به سختی و تقریباً ثابت نشان می‌دهد، در حالی که نوسان در این بازه از 130 ریال تا 675 ریال و حدود 400 درصد بوده است که اصلاً مقدار کمی نیست.

مقیاس لگاریتمی مقیاس حسابی

مثال 2

در این مثال، شاخص بیت‌کوین با نماد BLX (BraveNewCoin Liquid Index for Bitcoin) از بازار ارزهای دیجیتال مورد بررسی قرار گرفته است. بازه مورد بررسی از اواخر سال 2011 تا اواخر سال 2017 می‌باشد که از حدود 2 دلار تا چند نوع نمودار به طور کلی وجود دارد؟ حدود 19500 دلار تغییرات قیمت داشته است که این میزان تغییرات نزدیک به یک میلیون درصد می‌باشد. همانند مثال قبل، در این مثال نیز با بررسی نمودار با مقیاس حسابی عملاً تا مارس 2017 تغییرات محسوس قیمت مشاهده نمی‌شود، در حالی که در نمودار لگاریتمی و با بررسی تغییرات قیمت، بیش از 55,000% نوسان قیمتی از 2 دلار تا حدود 1200 دلار را شاهد خواهیم بود.

نمودار لگاریتمی در تحلیل تکنیکال نمودار حسابی در تحلیل تکنیکال

مثال 3

جفت ارز EURJPY (یورو برحسب ین ژاپن) در بازار فارکس، از سال 1993 به صورت ثبت شده مبادلات فعال داشته است. در تمام مدت فعالیت این جفت ارز، پایین‌ترین قیمت ثبت شده 89.581 ین ژاپن در اکتبر سال 2000 و بالاترین قیمت 169.723 ین ژاپن در ژولای سال 2008 می‌باشد. در ماژورترین حالت نیز تغییرات قیمت زیر 100 درصد است و همانطور که در شکل مشخص است تفاوت چندانی بین نمودار حسابی و لگاریتمی وجود ندارد. برای همین در تحلیل جفت ارزهای بازار فارکس، حساسیت خاصی در رابطه با انتخاب نوع نمودار وجود ندارد.

نحوه محاسبه سطوح در نمودار لگاریتمی

در نمودار لگاریتمی، همانطور که گفته شد، تغییرات درصدی قیمت مورد بررسی قرار می‌گیرد. این تغییرات به صورت یک ضریب در قیمت اولیه ضرب می‌شود تا به قیمت نهائی برسد. به عنوان مثال اگر بگوییم قیمت از x به اندازه n درصد رشد داشته تا به قیمت y برسد، در این صورت داریم:

علت اضافه شدن عدد 100 به n لحاظ کردن قیمت اولیه است. برای درک بهتر این موضوع رشد 50 درصدی 1000 ریال را در نظر بگیرید که به 1500 ریال می‌رسد. حال داریم:

1000 * (100+50)/100 = 1500

حال با توجه به قوانین محاسبات لگاریتمی خواهیم داشت:

log(x * y) = log(x) + log(y) = log(z)

در نتیجه در محاسبات لگاریتمی خواهیم داشت:

log(x) + log((100+n)/100) = log(y)

که این فرمول کاملاً نشان می‌دهد که اگر میزان تغییرات قیمت بر حسب درصد یکسان باشد، گام افزایشی یا کاهشی داخل نمودار ثابت خواهد بود که در طول نمودار باعث می‌شود نوسانات قدرتمند اولیه هم در بازارهای با تغییر قیمت بالا قابل رویت باشند.

فلسفه استفاده از نمودارهای حسابی و لگاریتمی

در تغییرات قیمت از 1000 ریال به 1500 ریال به صورت حسابی، فردی با 10 میلیون ریال سرمایه معادل حاصلضرب 500 ریال در 10,000 سهم به میزان 5 میلیون ریال سود خواهد داشت؛ در حالی که فردی با 100 میلیون ریال سرمایه معادل حاصلضرب 500 ریال در 100,000 سهم برابر با 50 میلیون ریال سودآوری داشته است. این تغییرات قیمت در حالت لگاریتمی برای هر دو فرد به میزان 50% بازدهی خواهد بود که مستقل از قدرت خرید اولیه فرد است.

نتیجه‌گیری

استفاده از نمودار لگاریتمی در بازارهای رونددار و با تغییرات قیمتی بزرگ به تحلیل‌گر دید بهتری می‌دهد، در حالی که استفاده از نمودار لگاریتمی و حسابی در نمودارهای با روند خنثی و با تغییرات قیمتی کم، جوابدهی یکسانی داشته و تفاوت چندانی ندارند. با توجه به این بحث و تمایل به جامعیت بخشی به سیستم تحلیلی واحد، شاید استفاده از نمودار لگاریتمی بهتر باشد.

سوالات متداول

نمودار قیمت از دو بخش زمان در محور افقی (محور X) و قیمت در محور عمودی (محور Y) تشکیل شده است. زمان در هر صورت با گام‌های ثابت مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ ولی تغییرات قیمت به دو صورت تحلیل می‌شود: حسابی و لگاریتمی.

استفاده از نمودار لگاریتمی در بازارهای رونددار و با تغییرات قیمتی بزرگ به تحلیل‌گر دید بهتری می‌دهد، در حالی که استفاده از نمودار لگاریتمی و حسابی در نمودارهای با روند خنثی و با تغییرات قیمتی کم، جوابدهی یکسانی داشته و تفاوت چندانی ندارند. با توجه به این بحث و تمایل به جامعیت بخشی به سیستم تحلیلی واحد، شاید استفاده از نمودار لگاریتمی بهتر باشد.

Murphy, John J.. Technical Analysis of the Financial Markets: A Comprehensive Guide to Trading Methods and Applications. United Kingdom: New York Institute of Finance, 1999.

Prechter, Robert Rougelot., Frost, Alfred John. ELLIOTT WAVE PRINCIPLE – KEY T. United States: PROBUS PUBLISHING Company, 2005.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.