کاربرد اقتصاد رفتاری در بازارهای مالی
احتمالاً طی سالهای گذشته، اخباری پیرامون «رفتار تودهای۱» به گوش بسیاری از ما خورده است. رفتار تودهای یا گلهای یکی از شایعترین سوگیریهای شناختی در دنیای واقعی است که در این نوشتار به تشریح آن میپردازیم.
مقدمه
رفتار تودهای یا گلهای به رفتار، باورها یا سبکی اشاره میکند که چون افراد بسیار زیادی آن را انجام میدهند، ما نیز آن را میپذیریم و انجام میدهیم. تبعیت ما از مد، یک مثال عمومی از وقوع رفتار تودهای است، همانجاکه در هر فصل سال، رنگ خاصی مد میشود و بسیاری افراد به پیروی از یکدیگر، آن رنگ را بهعنوان رنگ فصل خود انتخاب میکنند. این در حالی است که محدوده اثرگذاری این نوع از سوگیریهای شناختی بسیار گسترده است. برای مثال، گاهی برخی به دانشگاه میروند فقط به این دلیل که بقیه هم به دانشگاه رفتهاند، بسیاری از افراد نیز چند سال بعد از ازدواج بچهدار میشوند، فقط به این دلیل که بسیاری زوجها پس از چند سال بچهدار شدهاند، یا اینکه ما از یک اپلیکیشن ارتباطی خاص استفاده میکنیم، چون سایرین آن را بهعنوان اپلیکیشن ارتباطی خود پذیرفتهاند.
با این حال، شاید مهمترین اثر پیروی از این نوع خطاهای رفتاری در بازارهای مالی قابلرؤیت باشد، مسئلهای که خود را در بروز حبابهای قیمتی نشان میدهد. سرخوشی غیرعقلایی۲ اساس روانشناختی یک حباب سوداگرانه است. ایجاد حباب سوداگرانه به شرایطی گفته میشود که در آن، اخبار مربوط به افزایش قیمت موجب ایجاد اشتیاق در سرمایهگذاران میشود و در ادامه با سرایت روانشناختی از فردی به فرد دیگر، گسترش مییابد و داستانهایی مبنی بر افزایش قیمت را توجیه میکند. در این زمینه، برخی افراد بهدلیل احساس حسادت نسبت به موفقیت دیگران و برخی دیگر بهدلیل هیجان ناشی از سودآوری وارد این فضا میشوند. این حرکتهای تودهای تقریباً در رابطه با همه حبابهای مالی دیده میشوند و بر همین اساس بهتر است یکی از مهمترین آنها، یعنی حباب داتکام را توضیح دهیم.
حباب داتکام
دوره داتکام در اواخر دهه ۹۰ میلادی شکل گرفت. در واقع، در سال ۱۹۸۴ تنها ۸ درصد از خانوادههای آمریکایی به کامپیوتر شخصی دسترسی داشتند، اما این دسترسی در سال ۱۹۹۷ به ۳۶/۶ درصد و در سال ۲۰۰۰ به ۵۱ درصد رسید. در این زمان بود که کارآفرینان آن را فرصتی برای سودآوری شناسایی کردند و تصمیم گرفتند وارد میدان شوند. تعداد وبسایتهایی که طی سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ ساخته شدند از ۱ به ۲۳,۵۰۰ عدد رسید و از سال ۱۹۹۵ تا سال ۱۹۹۶ به ۲۵۷,۶۰۱ سایت افزایش یافت.
این روند در ماه اوت سال ۱۹۹۵ که نت اسکیپ۳ در بازار سهام عرضه شد و دنیا رو متحیر کرد، با قدرت بیشتری ادامه یافت. نت اسکیپ یک شرکت در حوزه خدمات اینترنتی بود که در وهله اول با مرورگرهایی مانند موزیلا یا گوگل کروم شناخته شد. در این رابطه، عرضه اولیه شرکت به این معنا بود که سهام شرکت موردنظر که قبلاً در دست بنیانگذاران آن بود، حالا در بازار سهام معامله میشد و مردم میتوانستند آن را خریداری کنند. سهام نت اسکیپ با قیمت ۲۸ دلار عرضه شده و توانسته بود در پایان همان روز به قیمت ۷۵ دلار برسد، یعنی قیمت آن طی یک روز سه برابر شده بود، آنهم در شرایطی که از زمان تأسیس نت اسکیپ تا عرضه اولیه آن در بازار، فقط ۱۸ ماه گذشته بود. بعد از گذشت یک سال، ارزش شرکت به ۲/۹ میلیارد دلار رسید و این، آغاز خیزش دیوانهکننده شرکتهای داتکامی در بازار سهام بود.
در این شرایط، وب وجود فرصتهای جدیدی را فریاد میزد و مردم برای اینکه پول خود را در این شرکتها سرمایهگذاری کنند، شتاب میکردند. بهعنوان مثال، در سال ۱۹۹۹، تعداد ۴۵۷ عرضه اولیه صورت گرفت که بسیاری از آنها مربوط به شرکتهای داتکامی و اتفاقاً بسیار موفقیتآمیز بودند.
در سال ۱۹۹۶، هر عرضه اولیه بهطور متوسط در روز عرضه معادل ۱۷ درصد بازدهی داشت، اما در سال ۱۹۹۹، شرکتهای غیراینترنتی ۵۸ درصد و شرکتهای داتکامی ۸۹ درصد بازدهی داشتند و قیمت سهام ۱۱۷ شرکت بورسی در روز اول عرضه اولیه دو برابر شده بود. همچنین از سال ۱۹۹۵ تا سال ۲۰۰۱، سرمایه ۴۳۹ شرکت داتکامی معادل ۳۴ میلیارد دلار افزایش یافت. در ادامه، این روند صعودی با یک سری متغیرهای دیگر بههم آمیخت، مثلاً در پایان دهه ۹۰ میلادی، نرخ بهره در پایینترین میزان خود از دهه ۷۰ قرار داشت و دولت نیز نرخ مالیات را از ۲۸ درصد به ۲۰ درصد کاهش داده بود، این یعنی سرمایهگذاری در اوراق قرضه هم زمانبر بود و هم در نهایت برای فرد سرمایهگذار عایدی نداشت. در مقابل، سرمایهگذاران به خرید سهام شرکتهایی که سود تقسیمی کمی داشتند یا سودی کسب نکرده بودند، در قیاس با سهام شرکتهایی که سود تقسیمی بالایی داشتند، بیشتر تمایل داشتند. یک شرکت باید ارزشی خلق کند تا بتواند سودده باشد، این موضوع کاملاً مشخص است و همه ما به آن آگاهیم، اما زمانیکه درگیر سرخوشی غیرعقلایی هستیم، دیدن حقیقت آنچنانکه به نظر میرسد، آسان نیست.
سرانجام در ۱۰ مارس سال ۲۰۰۰، شاخص بورس نزدک۴ به ۵,۱۳۲ واحد رسید و همزمان رئیس فدرال رزرو اعلام کرد که نیاز است نرخ بهره افزایش قابلتوجهی داشته باشد، خبری که بهمحض انتشار به افزایش سفتهبازی منجر شد، بهگونهایکه به فاصله سه روز بعد، شاخص نزدک سقف تاریخی خود را شکست.
در همین زمان، یک اتفاق مهم رخ داد و آن اینکه ژاپن اعلام کرد که اقتصاد این کشور وارد رکود خواهد شد. ازآنجاکه ژاپن یک بازیگر مهم در بازار تکنولوژی بود، انتشار این خبر بهمثابه آتش زیر خاکستر عمل کرد و سهام شرکتهای آسیبپذیر در مواجهه با آن، شروع به ریزش کردند. این تازه شروع ریزشها بود، در ادامه فدرال رزرو در ۲۰ مارس، نرخ بهره را افزایش داد و ریزشها تشدید شدند، بهنحویکه شاخص نزدک تنها در سال ۲۰۰۰، معادل ۳۹ درصد ریزش کرد. در این دوران، سرخوشیها از بین رفتند و دیگر خبری از میلیونرها و متخصصها نبود. در همان سال، شرکتهای تکنولوژی ۱/۷۵ هزار میلیارد دلار ضرر کردند و ۲۲ هزار نفر کارشان را در دنیای داتکام از دست رفتار توده ای در بازار سرمایه دادند. این روند ادامه یافت، بهطوریکه در سال ۲۰۰۲، شاخص نزدک ۷۸ درصد از نقطه اوج خود فاصله گرفت و به ۱,۱۱۴ واحد رسید، یعنی همان سطحی که در سال ۱۹۹۵ آغاز کرده بود.
چرا دچار رفتار تودهای میشویم؟
هرچه یک ایده یا باور محبوبتر باشد و عمومیت بیشتری پیدا کند، احتمال بیشتری وجود دارد که ما نیز آن را بپذیریم، اما چرا این اتفاق رخ میدهد؟
استفاده مغز از میانبرها
مغز ما عادت دارد که از یک سری میانبرها استفاده کند. میانبرها کمک میکنند که مغز انرژی کمتری مصرف کند و با سرعت بیشتری بتواند به اخذ تصمیم برسد. در واقع فکر کردن، فرآیندی زمانبر است که اتفاقاً به تلاش نیاز دارد، بنابراین بسیاری از ما وجود پذیرش گسترده در رابطه با یک موضوع را نشانهای از وجود یک خرد جمعی در پس آن قلمداد میکنیم و به همین دلیل نیازی نمیبینیم که خودمان نیز به آن فکر کنیم. در این حالت، ما مرحله سخت ارزیابی فردی را پشت سر میگذاریم و به خرد افراد دیگر تکیه میکنیم.
تمایل به موردقبول بودن در جمعها
اکثر ما دوست داریم که موردقبول جمع واقع شویم و زمانیکه همراه با دیگران حرکت نمیکنیم، احساس ناخوشایندی به ما دست میدهد. در چنین شرایطی، احساس میکنیم این ما هستیم که رفتار نامتعارفی داریم و همین موضوع ما را به سمت همنوایی و پیروی از دیگران سوق میدهد.
درست تلقی شدن عقاید اکثریت
غالباً این عقیده یا عقاید گروه اجتماعی بزرگتر یا اکثریت است که درست تلقی شده و متعاقباً پذیرفته میشود. ما نظر جمع را میپذیریم، چراکه میخواهیم در سمت برنده ماجرا بایستیم و ایستادگی در برابر موج اکثریت، بهلحاظ تکاملی برایمان امری خطرناک است.
چگونه میتوان بر این سوگیری بسیار قدرتمند غلبه کرد؟
در ابتدا بهتر است برای خنثی کردن این اثر به سمت کند کردن روند تصمیمگیری برویم. در این رابطه، باید گفت که ما دارای دو سیستم تفکر هستیم؛ «سیستم تفکر یک» که بسیار سریع و اغلب ناهوشیار است و همین خصوصیات سبب میشود که پر از خطا و سوگیری باشد و «سیستم تفکر دو» که کند، تحلیلی و آگاهانه است و به همین دلیل مرتکب خطای کمتری میشود. ما در طول بخش اعظمی از زندگی خود، از سیستم تفکر یک بهره میبریم، حال آنکه برای اتخاذ یک تصمیم عقلایی لازم است که بین تفکر و تصمیم یک وقفه زمانی انداخته شود، گاهی یک مکث کوتاه بهاندازه ریختن یک چای میتواند باعث شود که تصمیم بهتری بگیریم.
در وهله بعد بهتر است سعی کنیم در محیطی که ممکن است تحت فشار دیگران قرار داشته باشیم، تصمیم نگیریم. همچنین، لازم است گزینههای دیگری را که برخلاف دیدگاه اکثریت است نیز در نظر داشته باشیم.
واقعیت این است که ما با اطلاعات بهصورت انتخابی برخورد میکنیم و معمولاً بهدنبال شواهدی میرویم که تأییدکننده نظر ما باشند. همین موضوع باعث میشود شواهد متناقض با نظر خود را نبینیم و تصمیماتی بعضاً نادرست بگیریم.
رفتار توده ای در بازار سرمایه
رفتار گلهای حاکی از تمایل انسان به رفتارکردن شبیه دیگران است. وقتی توده جامعه کار خاصی انجام میدهند یا عکسالعمل خاصی از خود بروز میدهند، از نظر ذهنی برای افراد خیلی سخت است که رفتاری متفاوت از بقیه داشته باشند. به بیان رفتار توده ای در بازار سرمایه دیگر رفتار گلهای به رفتار مجموعهای از افراد گفته میشود که بدون هماهنگی با یکدیگر، رفتاری شبیه به هم از خود نشان میدهند. تحقیقات نشان داده است بسیاری از سرمایهگذاران که به کار خرید و فروش سهام مبادرت میورزند، از اطلاعات رد و بدل شده و ارتباطات موجود بین سرمایهگذاران استفاده میکنند.
مفهوم رفتار گله ای
دلایل بسیاری وجود دارد که سرمایهگذارانی که به دنبال حداکثر کردن سود یا مطلوبیت خود هستند، پس از مشاهده دیگران تحت تأثیر قرار میگیرند. مثلاً سایرین ممکن است اطلاعاتی راجع به بازده سرمایهگذاری داشته باشند که عملکردشان حاوی این اطلاعات است. یا در مورد مدیران مالی که برای دیگران سرمایهگذاری میکنند، انگیرههایی که از نحوه نظام پاداشدهی و یا استخدام کارمندان به وجود میآید، رفتاری تقلیدی را به دنبال داشته باشد. دلیل دیگر میتواند تمایل ذاتی افراد برای همراهی با جمع باشد.
به طور کلی میتوان انتظار بروز رفتار گلهای در بازارهای مالی را برای سه گروه اصلی فعالان بازار در نظر گرفت:
۱- سرمایهگذاران انفرادی؛ ۲- مدیران سرمایهگذاری؛ ۳- نهادهای بزرگ سرمایهگذاری
طبقه بندی رفتارهای گله ای
رفتارهای گلهای را به دو دسته عقلایی و غیرعقلایی یا شبهعقلانی میتوان تقسیم کرد. دیدگاه غیرعقلایی بر جنبه روانشناسی سرمایهگذاران متمرکز میشود. اعتقاد این دیدگاه بر این است که مدیران بدون مدنظر قرار دادن تجزیه و تحلیلهای عقلایی، صرفاً به تقلید کورکورانه از یکدیگر روی میآورند، در نتیجه سرمایهگذاران عاقلتر قادر به کسب سود بیشتری از این رفتار هستند.
در مقابل رفتار گلهای عقلایی، بر تصمیمات بهینهای تمرکز دارد که در اثر اختلالات اطلاعاتی یا موضوعات انگیزشی تخریب میشوند و دیدگاه عقلایی خارجی بر اثرات خارجی، برتصمیمگیری بهینه متأثر از مشکلات بر سر راه اطلاعات و اعمال انگیزشی متمرکز میشود.
رفتار گلهای ممکن است عامدانه و یا ناآگاهانه باشد. در حالت عامدانه افراد با قصد، شبیه دیگران عمل میکنند و با همان شدت نیز حرکت معکوس از خود بروز میدهند. در حالت ناآگاهانه به علت مواجه شدن با شرایط یکسان، گروهی از سرمایهگذاران شبیه هم عمل میکنند. رفتار گلهای عامدانه خود به دو صورت عقلایی (بر اساس منافع) و غیرعقلایی بررسی میشود که در هر حالت به بروز مشکلات در بازار سرمایه میانجامد.
علل اصلی رفتار گلهای عقلایی (بر اساس منافع) عبارتند از: ۱-دغدغه شهرت، ۲-سیستم جبران خدمات و ۳-استفاده از تکنیکهای یکسان و علل اصلی رفتار گلهای غیرعقلایی شامل: ۱-نبود شفافیت اطلاعاتی، ۲-توسعه نیافتگی نهادهای تخصصی و ۳-الگوی فرهنگی جامعه و کم عمق بودن بازار سهام.
انواع رفتارهای گله ای
۱-رفتارهای گلهای مبتنی بر اطلاعات و آبشارها
کلیترین تعبیر و تفسیری که هماکنون بتوان از رفتار گلهای ارائه نمود، شاید زنجیرههای اطلاعاتی باشند، که توسط بیچاندنی و همکاران (۱۹۹۲) و ولچ [۱] (۱۹۹۲) معرفی گردید. زنجیرهای اطلاعاتی حاکی از آن است که افراد حاضر در آخرین حلقههای یک زنجیره اطلاعاتی، اطلاعات خود را از اقدامات افراد حلقههای پیشین خود بدست میآورند و به دلخواه تصمیم به نادیده گرفتن اطلاعات خود و تبعیت از اقدامات دیگران میگیرند. الگوی اصلی زنجیرهواری اطلاعاتی زمانی کاربرد دارد که، اعمال و اقدامات دیگران به جای اینکه اطلاعات خصوصی برای خود آنها باشد، قابلمشاهده برای عموم باشند. اعتقاد بر این است که مدیران با مشاهده تصمیمات مدیران قبلی، به اطلاعاتی در خصوص این نکته دست مییابند که چه موقع باید اطلاعات رفتار توده ای در بازار سرمایه خصوصی خود را، بطور کاملاً عقلایی نادیده بگیرند.
۲-رفتارهای گلهای مبتنی بر شهرت:
شارفشتین واشتین (۱۹۹۰)، ترومن (۱۹۹۴)، زوبیل (۱۹۹۵)، پرندرگاست و استول (۱۹۹۶) و گراهام(۱۹۹۵) نظریه دیگری را در موردرفتار گلهای بر مبنای نگرانی در خصوص حسن شهرت برای مدیران صندوق و تحلیل گران، بیان کردند. نگرانی برای شغل و حسن شهرت رفتار توده ای در بازار سرمایه معمولاً در نتیجه عدماطمینان در خصوص توانایی یا مهارت یک مدیر خاص رخ میدهد. عقیده اصلی در این مورد توسط شارفشتین و اشتین بیان شد که، اگر یک مدیر سرمایهگذاری یا مشتری او در مورد توانایی او برای انتخاب بهترین سهم دچار عدماطمینان هستند. پیروی او از سایر متخصصان سرمایهگذاری، عدماطمینان در مورد تواناییاش جهت اداره پرتفوی را در هالهای از ابهام نگه خواهد داشت. بنابراین اگر سایر متخصصان سرمایهگذاری در وضعیت مشابهی باشند، توده تشکیل خواهد شد.
بنابراین، شکلگیری رفتار گله عقلایی میتواند ناشی از موضوعات مرتبط با مسئله مالک – مدیر نیز باشد، زیرا معمولاً ارزیابی عملکرد مدیران بر اساس عملکرد نسبی آنها و نه عمکرد مطلق انجام میشود. بطور مستدل نشان دادند که حسن شهرت مدیران برتر با ناتوانیها و شکستهای آن صنعت ارتباط ندارد، بلکه با عملکرد ضعیف شرکتی در همان صنعت مرتبط است. چنین الگوهای رفتار گلهای، حکایت از آن دارد که هر یک از مدیران تقلید و متابعت از رفتار و اقدامات دیگر مدیران را ترجیح میدهند، به نحوی که بطور کامل اطلاعات خصوصی خود را نادیده میگیرند تا از آشکار شدن ناتوانی یا ضعفهایشان اجتناب نمایند.
۳-رفتارهای گلهای مبتنی بر نظام پاداش و جزا
اگر حقوق و دستمزد یک مدیر سرمایهگذاری وابسته به عملکرد او در مقایسه با سایر مدیران باشد، این مساله موجب تحریف انگیزههای مدیر و تشکیل پرتفوی غیر بهینه میگردد، که نهایتاً نوعی از رفتار گلهای را به همراه دارد.
ماگ و نیک (۱۹۹۶)، یک سرمایهگذار ریسکگریز را درنظر گرفتند که درآمد او با بالا رفتن میزان کارایی و بازده شخصیاش باتوجه به یک معیار سنجش که این معیار میتواند عملکرد گروهی مجزا از سرمایهگذاران و یا بازده یک شاخص مورد نظر باشد، افزایش و کاهش مییابد و اطلاعات خصوصی سرمایهگذار و معیار سنجشی که انتخاب نموده است از نقص اطلاعات برخودار بوده و اطلاعات محرمانه در مورد بازده سهام را نمیداند. سرمایهگذار بر اساس معیار سنجه خاصی که در نظر گرفته، تصمیم به سرمایهگذاری میگیرد، سپس با ارائه آن به کارگزار پس از بررسی و مشاهده نتایج این معیارها یک پرتفوی خاص را به سرمایهگذار ارائه میدهد.
بنابراین کارگزار تمایل به تقلید از رفتار توده ای در بازار سرمایه معیار دارد، یعنی پرتفوی سرمایهگذاری بهینه او پس از مشاهده اقدامات معیار، به پرتفوی معیار بسیار نزدیک میگردد. از سوی دیگر طرح در نظر گرفته شده برای پرداخت حقوق و دستمزد دلیل مضاعفی از سوی کارگزار برای کپی برداری و تقلید از معیارها و سنجههای در نظرگرفته شده است. این واقعیت که میزان حقوق و دستمزد کارگزار بدلیل عدول و دوری گزیدن از این معیارها ممکن است کاهش یابد باعث میشود تمایل مدیر برای سوق دادن سرمایه به سوی پرتفوی بدست آمده از این معیارها افزایش یافته به نوعی که سرمایهگذار فقط دارد با آنچه خود دارد و میداند سرمایهگذاری میکند. برخی فرآیندهای اجتماعی وجود دارند که میتوانند سبب تقویت همگرایی و یا واگرایی رفتار شوند که میتوان آنها را در قالب زیر دسته بندی کرد:
۱-اثرات خارجی دستاوردها: معمولاً اثر شبکهای یا مکملهای استراتژیک نامیده میشود، مثلاً فردی از ایمل استفاده میکند چون همه این کار را میکنند.
۲-مجازات به مجرد انحراف: مانند زمانیکه مخالفان در یک حکومت دیکتاتوری زندانی میشوند یا مورد شکنجه قرار میگیرند.
۳-اثر متقابل ترجیحات: مثلاً برخی در یک فصل لباسی را میپوشند فقط به این دلیل که بقیه این کار را انجام میدهند و گروهی دیگر ممکن است از مثلاً رنگ خاصی استفاده نکنند فقط به این دلیل که مد شده است.
۴-ارتباطات مستقیم: برخی به سادگی میان دو گزینه تعیین میکنند کدامیک بهتر است، اما به این راحتیها هم نیست زیرا اینجا مساله اعتبار مطرح میشود.
۵-اثر دیداری یا مبنی بر مشاهده: فرد ممکن است عملکرد یا نتیجه عملکرد سایرین را مشاهده کند.
مقررات جدید مانع رفتار تودهای و موجسازی میشود
یک کارشناس بازار سرمایه معتقد است، افزایش حجم مبنا مانعی برای حرکات بدون تحلیل، تودهای و قیمتسازی است.
یک کارشناس بازار سرمایه معتقد است، افزایش حجم مبنا مانعی برای حرکات بدون تحلیل، تودهای و قیمتسازی است. به گزارش سنا، مجتبی شهبازی با اشاره به مصوبه جدید سازمان بورس مبنی بر افزایش حجم مبنا گفت: در شرایط فعلی که موج ورود نقدینگی همچنان ادامه دارد و برخی سهامداران جدید بدون دانش و بررسی دقیق بازار سرمایه وارد میشوند این اقدام کاملا بجا است. وی افزود: گاهی اوقات برخی سودجویان با ایجاد شایعه سهامداران جدید را درگیر حواشی میکنند که این سهامداران در نهایت نه تنها متحمل زیان میشوند، بلکه روند بازار را از رفتار منطقی به سمت رفتار هیجانی تغییر میدهند، اما افزایش حجم مبنا یک ابزار کنترل رفتار، همچنین تقویت معاملات بر پایه تحلیل است. شهبازی بازار سرمایه کشورمان را نسبت به دیگر کشورهای توسعه یافته جوان دانست و گفت: بورس ایران، بازاری پویا و جوان است که نشاط لازم برای شکوفایی بیشتر را دارد؛ بهویژه آنکه به عقیده بنده خلأ ابزار در بازار سهام وجود ندارد. وجود ابزار یک الزام است و با تمرکز روی ابزارهای موجود میتوان آنها را توسعه داد و پوشش ریسک بیشتری برای معاملات رفتار توده ای در بازار سرمایه در نظر گرفت. وی در خصوص ورود سهامداران جدید به بورس گفت: سرمایهگذاری مستقیم سهامداران غیرحرفهای پر ریسک است و این افراد باید از طریق صندوقهای سرمایهگذاری یا بهطور غیر مستقیم وارد بورس شوند که این روند باعث پختهتر شدن رفتارها در بازار میشود. این کارشناس بازار سرمایه خاطرنشان کرد: خرید و فروشهای بدون تحلیل روی سهام کم پتانسیل، ناخودآگاه کل بازار را درگیر میکند؛ از طرفی مردم به خرید سهامی که به ارزش ذاتی خود نزدیک هستند و نه سهام شناور پایین، مشتاق ترند. وی با اشاره به اینکه ورود به بورس جذاب است اما بدون آموزش ریسک سرمایهگذاری به اوج میرسد، بیان کرد: ورود پول جدید به بازار سرمایه خوب است اما مردم رفتار توده ای در بازار سرمایه باید بدانند که بورس، محلی برای ورود و خروجهای کوتاهمدت نیست. شهبازی با بیان اینکه افراد نباید این بازار را بازاری برای سرمایهگذاری کوتاهمدت در نظر بگیرند، افزود: اینکه مردم عادی داراییشان را بدون دانش معاملات به بورس تزریق کنند و در مدت زمان کوتاه سود حداقلی هم کسب کنند و سپس از بازار خارج شوند، نه تنها روند منطقی را برهم میزند بلکه به مرور زمان باعث از دست دادن داراییهای آنها خواهد شد.
خطای رفتاری در بازار سهام
دنیای اقتصاد : رصد بازارهای مالی کشور در شرایط فعلی اقتصاد نشان از حرکتهای تودهوار دارد. هر چند این روند در تمامی بازارهای سرمایهگذاری قابل مشاهده است، اما در بازارهای ارز و بورس با شدت بیشتری دنبال میشود. یکی از رفتارهای بشری که در زمینههای مختلفی نمایان میشود، رفتار تودهوار یا همان رفتار گروهی (Herding Behavior) است. رفتاری که خواسته یا ناخواسته فرد را مجبور به تبعیت از اکثریت میکند. این امر در هر زمینهای وجود داشته، اما رصد آن در بازارهای مالی نمود بیشتری دارد.
بهطوریکه کارشناسان معتقدند در زمانهایی که کمبود اطلاعات، عدم تقارن اطلاعات و عدم نقد شوندگی در بازارها افزایش مییابد، چنین رفتارهایی شدت میگیرد. در این راستا هفتهنامه «تجارت فردا» در گفتوگو با علی ابراهیمنژاد، استادیار دانشگاه صنعتی شریف و تحلیلگر سابق شرکت Cornerstone Research آمریکا، به بررسی پدیده رفتار گروهی و آثار و تبعات آن پرداخته است. وی معتقد است افزایش قابلتوجه تعداد معاملهگران مبتنی بر بازخورد مثبت (یا دنبالهرو روندها)، افق زمانی سرمایهگذاران و رواج داشتن معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی از جمله مهمترین عواملی است که میتواند رفتار کلی بازار را بهرغم وجود معاملهگران عقلایی، یکسویه یا تودهوار کند. چنین رفتارهایی در اقتصادهای در حال توسعه در مقایسه با کشورهای توسعهیافته رایجتر است.
پدیده رفتار تودهوار چیست؟
علی ابراهیمنژاد در ابتدا به تشریح اصطلاح رفتار گروهی یا تودهوار پرداخت و گفت: با عنوان این نوع رفتار بلافاصله بهصورت ضمنی، یک تصویر غیرعقلایی و یک سوگیری رفتاری از سوی فعالان بازار به ذهن میآید. به عبارت دیگر، معمولا این اصطلاح، بار معنایی منفی دارد.وی در ادامه به بررسی این رفتار در سطح کل بازار و هم در سطح تکتک معاملهگران پرداخت و گفت: در سطح کلان بازار، وقتی صحبت از حرکت تودهوار میشود، معمولا مراد این است که همه قیمتها در یک جهت و همسو با یکدیگر حرکت میکنند. گویی در بیشتر یا تمام سهمهای بازار، فشار خرید (یا فروش) بر طرف مقابل میچربد و از اینرو قیمتها در یک جهت حرکت میکنند.ابراهیمنژاد ادامه داد: در سطح خرد، زمانی که میگوییم فلان معاملهگر رفتار تودهوار دارد، معمولا منظور این است که تصمیم وی برای خرید یا فروش، دقیقا همجهت با روند جمعی است. به این معنا که اگر قیمتها در حال افزایش است، او هم میخرد و اگر قیمتها در حال کاهش است، میفروشد. در اصطلاح مالی، به این رفتار، معاملهگری مبتنی بر بازخورد مثبت (Positive Feedback Trading) گفته میشود.
وی در ادامه تاکید کرد: معاملهگری مبتنی بر بازخورد مثبت یا به اصطلاح عامه، رفتار تودهوار، لزوما به معنای رفتار غیرعقلایی (Irrational) یک معاملهگر نیست. بهعنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است بر اساس اصول منطقی و با آزمودن دادههای تاریخی به این نتیجه برسد که اگر سهمی دو روز منفی باشد، به احتمال بسیار بالایی روز بعد هم منفی خواهد بود. یا اینکه اگر سهمی در یک بازه زمانی کوتاه ۱۰ درصد یا بیشتر افت قیمت داشته باشد، این افت قیمت در روزهای بعد معمولا تا ۲۰ درصد ادامه پیدا خواهد کرد. در این صورت، وی ممکن است از سفارش حد ضرر (Stop-Loss Order) استفاده کند و مثلا اگر قیمتها بیش از ۱۰ درصد افت کرد، بلافاصله سهام خود را بفروشد. این رفتار کاملا عقلایی بوده و میتواند سودده باشد.
ابراهیمنژاد ادامه داد: در بازارهایی مثل بازار آتی، ممکن است معاملهگران عقلایی به دلیل نوسان زیاد قیمتها دچار فراخوانی یا همان مارجین کال (Margin Call) شوند و اگر توانایی تامین منابع را نداشته باشند، ناچار به بستن موقعیت خود شوند. در این صورت، ممکن است به نظر برسد که معاملهگر رفتار تودهوار و غیرعقلایی دارد، در حالی که کاملا بر اساس منطق رفتار کرده است. وی در ادامه با اظهار این مطلب که هر زمان یک معاملهگر از روند بازار پیروی کند، نباید برچسب غیرعقلایی به آن بزنیم، گفت: فرض کنید در بازار دو گروه سرمایهگذار عقلایی و هیجانی داشته باشیم. بر اساس تئوریهای مالی، اگر تعداد سرمایهگذاران هیجانی (که پیرو روند بازار هستند) از حد مشخصی کمتر باشد، زمانی که این معاملهگران به دلیل هیجان و سوگیریهای رفتاری، قیمتها را بهصورت غیرمنطقی از ارزش ذاتی دور میکنند سرمایهگذاران عقلایی و بلندمدت، در طرف مقابل معامله آنها قرار گرفته و با خرید داراییهای زیر قیمت (Under-Valued) و فروش داراییهای گران (Over-Valued) قیمتها را به نقطه تعادل و ارزش ذاتی برمیگردانند. ابراهیمنژاد در ادامه تاکید کرد: به عبارت دیگر، استراتژی بهینه برای سرمایهگذار عقلایی در چنین بازاری، تصحیح خطای معاملهگران گلهای است.به گفته این مدرس دانشگاه، اگر تعداد معاملهگران هیجانی از حد مشخصی فراتر رود، استراتژی بهینه برای سرمایهگذاران عقلایی بهطور کامل تغییر میکند. اتفاقا این سرمایهگذاران بهصورت کاملا عقلایی تصمیم میگیرند همسو با بازار شوند و بعد از اینکه قطار رشد (یا سقوط) قیمتها به انتهای خط نزدیک شد، قبل از بقیه از قطار پیاده شوند. به عبارت دیگر، در بازاری که غالب سرمایهگذاران، معاملهگری با بازخورد مثبت میکنند، حتی معاملهگران عقلایی هم ترجیح میدهند رفتار تودهای داشته باشند.
زمان تشکیل رفتار گروهی
ابراهیمنژاد در ادامه به بررسی زمان تشکیل چنین رفتارهایی در بازارهای مالی پرداخت و گفت: یکی از عواملی که میتواند رفتار کلی بازار را بهرغم وجود معاملهگران عقلایی، یکسویه یا تودهوار کند، این است که تعداد معاملهگران مبتنی بر بازخورد مثبت (یا دنبالهرو روندها) از رفتار توده ای در بازار سرمایه حد مشخصی فراتر رود. در این صورت، معاملهگران عقلایی نیز بهصورت کاملا منطقی تغییر رفتار داده و به اصطلاح، همرنگ جماعت میشوند. وی در ادامه به بررسی دومین عامل پرداخت و گفت: یک عامل مهم دیگر، افق زمانی سرمایهگذاران است که بر رفتار آنها تاثیر مستقیم دارد. اینکه چه عواملی بر افق سرمایهگذاری تاثیرگذار هستند تابع عوامل رفتار توده ای در بازار سرمایه رفتار توده ای در بازار سرمایه مختلفی است. اما به زبان ساده، در اقتصادی که نرخ بهره و تورم بالا باشد، مثلا اتفاقات مالی که پنج سال بعد قرار است بیفتد عملا ارزش کنونی ناچیزی دارد و لذا، سرمایهگذار صرفا بر افق کوتاهمدت که ارزش کنونی جریانات نقدی معنادار و قابلتوجه است تمرکز میکند. علاوه بر آن، نوسانات اقتصادی و سیاسی و نااطمینانیهای محیطی نیز به سرمایهگذار اجازه فکر کردن و برنامهریزی برای افق بلندمدت را نمیدهد. ابراهیمنژاد در ادامه یکی دیگر از دلایلی که میتواند به رفتار تودهوار دامن بزند، رواج داشتن معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی (Insider Trading) دانست و گفت: دو بازار را در نظر بگیرید که در یکی، معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی بسیار رایج است و معاملهگران به محض مشاهده یک رفتار عجیب (مثلا فروش پرحجم) آن را با احتمال بالایی به داشتن اطلاعات نهانی از سوی فروشنده نسبت میدهند. در مقابل، بازار دیگری را فرض کنید که معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی به ندرت رخ میدهد. بنابراین مشاهده حجم بالای فروش، از نظر معاملهگران لزوما به منزله داشتن اطلاعات نهانی منفی راجعبه رفتار توده ای در بازار سرمایه سهم نیست، بلکه به دلایلی همچون نیاز یک سرمایهگذار حقوقی به وجه نقد است. وی در ادامه توضیح داد: در بازار اول، معاملهگران به محض مشاهده فروش پرحجم، آن را سیگنالی از اطلاعات نهانی منفی تلقی میکنند و با معاملهگری تهاجمی (Predatory Trading) سعی میکنند قبل از سایرین سهم را بفروشند تا متحمل زیان نشوند. در مقابل در بازار دوم، به محض مشاهده حجم بالای فروش، از آنجا که سرمایهگذاران این فروش را علامت کاهش ارزش ذاتی تلقی نکرده و صرفا نیاز به نقدینگی از سوی یک سرمایهگذار میدانند، بهجای معاملهگری تهاجمی و هجوم برای فروش، تلاش میکنند سهم را خریداری کنند (Sunshine Trading). به گفته این کارشناس بازار سرمایه، در بازار اول آنچه مشاهده میشود این است که به محض بروز یک شوک منفی قیمتی، همه برای فروش سهم هجوم میآورند و به محض بروز یک شوک مثبت قیمتی، همه در صف خرید مینشینند. اما در بازار دوم، این رفتار گروهی مشاهده نمیشود و معاملهگران در مقابل فشار خرید و فروش مقاومت بیشتری میکنند و لذا، رفتار تودهوار کمتر مشاهده میشود.
اقتصادهای درگیر حرکت تودهای
ابراهیمنژاد در ادامه در پاسخ به این سوال که این الگو مختص چه نوع اقتصادهایی است؟ گفت: در این راستا پژوهشهای بسیار زیادی صورت گرفته و عوامل متعددی شناسایی شدهاند. بهطور خلاصه، در اقتصادهای در حال توسعه در مقایسه با کشورهای توسعهیافته این پدیده رایجتر است.وی در ادامه به بررسی دلایل این امر پرداخت و گفت: یکی از دلایل مهم این است که در بازارهای در حال توسعه، به دلیل عدم اعمال قانون و نظارت کافی بر شرکتها، معمولا اطلاعات مربوط به وضعیت کسبوکار شرکت و پتانسیل سودآوری آن به سادگی در اختیار بازار قرار نمیگیرد. به این ترتیب صورتهای مالی نیز از دقت و قابلیت اتکای بالایی برخوردار نیستند. ابراهیمنژاد ادامه داد: به همین دلیل، فعالان بازار عمده تحلیلهای خود را صرفا بر اساس اطلاعات مربوط به متغیرهای کلان بازار (مثل نرخ ارز و تورم) که در اختیار همه هست قرار میدهند. این باعث میشود که مثلا اگر نرخ ارز افزایش پیدا میکند، بازار نتواند بهطور کامل تشخیص دهد که اثر آن روی دو شرکت مشابه مثلا گلگهر و چادرملو چه تفاوتی دارد و به همین دلیل، هردو این شرکتها را مشابه هم میبیند.
شناسایی آسیبها
این مدرس دانشگاه در ادامه به بررسی آسیبهای ناشی از چنین رفتارهایی پرداخت و گفت: معمولا افرادی که دانش مالی و اقتصادی کمتری دارند و از توانایی مالی کمتری هم برخوردار هستند، در انتهای زنجیره نشر اطلاعات قرار دارند. به رفتار توده ای در بازار سرمایه عبارت دیگر، بعد از همه خبردار میشوند که مثلا در بازار ارز یا طلا یا سهام فرصت سودآوری وجود دارد و قیمتها در حال افزایش است. ابراهیمنژاد ادامه داد: به همین دلیل، معمولا این افراد دیرتر از همه وارد میشوند و دیرتر از همه از بازار خارج میشوند. به عبارت دیگر در بالاترین قیمتها میخرند و در پایینترین قیمتها میفروشند و بیشترین زیان را متحمل میشوند.
نگاهی به نقش سیاستگذار
این کارشناس بازار سرمایه در ادامه و در پاسخ به این سوال که نقش سیاستگذار و نهاد ناظر در جلوگیری از چنین رفتارهایی چیست، گفت: تاکید میکنم که نباید خطاهای رفتاری را تنها عامل بروز رفتار تودهوار در بازار بدانیم. به این معنا که اگر ما تنها عامل رفتار تودهوار را خطای سرمایهگذار بدانیم، یا کاملا از اصلاح خطاهای رفتاری ناامید میشویم (چون این خطاها عمدتا ریشه در ساختار ذهنی و غریزی انسان دارند و به سادگی قابل اصلاح نیستند)، یا در بهترین حالت، تنها راه را آموزش و فرهنگسازی میدانیم. در حالی که اگر نقش عوامل دیگر، مانند افق کوتاهمدت سرمایهگذاری، رواج داشتن معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی و عدم دسترسی سرمایهگذاران به اطلاعات خاص شرکت را هم در این موضوع دخیل بدانیم، آن وقت است که نقش سیاستگذار بسیار پررنگ میشود و از آموزش و فرهنگسازی صرف فراتر میرود.
ابراهیمنژاد ادامه داد: سیاستگذار در این حالت، میفهمد که اگر رایج بودن معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی به رفتار تودهوار دامن میزند، اولویت اصلی خود را باید مبارزه و برخورد قانونی با این تخلفات بداند. عدم دسترسی سرمایهگذاران به اطلاعات دقیق و جزئی شرکتها باعث میشود آنها فقط بتوانند بر اساس اطلاعات اقتصاد کلان (مثل نرخ ارز، نرخ خوراک و. ) معامله کنند، لذا قیمتها در بازار یکسویه خواهند بود و بازار نمیتواند سهم خوب و بد را از هم تفکیک کند.وی در ادامه افزود: در این صورت، اولویت اصلی خود را الزام شرکتها به افشای هرچه بیشتر اطلاعات و شفافیت حداکثری میداند. بهعنوان یک مثال دیگر، اگر سیاستگذار قائل به غیرعقلایی بودن اکثر فعالان بازار ارز باشد، ممکن است تصمیم بهینه را در این ببیند که حتیالامکان از شفافیت قیمتها و باخبر شدن جامعه از افزایش قیمتها جلوگیری کند که مبادا با هجوم مردم مواجه شود. برعکس، اگر سیاستگذار به این قائل باشد که یکی از عوامل حرکت تودهوار، کمبود اطلاعات درست و شفاف و قابل اتکاست، اتفاقا تلاش میکند قیمتها را شفاف و دقیق در اختیار جامعه قرار دهد.ابراهیمنژاد در ادامه تاکید کرد: در واقع سیاستگذار به سرمایهگذاران به دید مشتی معاملهگر غیرعقلایی و هیجانزده که صرفا نیازمند نصیحت و آموزش هستند نگاه نمیکند، بلکه به دنبال اصلاحات زیرساختی در بازار میرود. به گونهای که زمین بازی طوری تغییر کند که بازار بهجای رفتار دستهجمعی و یکسویه، مبتنی بر ارزش ذاتی داراییها و بهصورت کارآ فعالیت کند.
آشنایی با مالی رفتاری
اندیشمندان حوزه مطالعه های مالی که همواره درصدد شناخت و تبیین رفتارها و علل وقایع بازارهای مالی بودند، تلاش نموده اند با کمک گرفتن از علوم رفتاری درصدد تشریح رفتار تصمیم گیرندگان در بازارهای مالی برآیند و با طرح محدودیت های تئوریهای مالی کلاسیک در تبیین واقعیت ها از جمله محدودیت در آربیتراژ و محدودیتهای شناختی انسان، عامل رفتار غیرعقلایی انسان، در کنار سایر متغیرهای اقتصادی به عنوان عوامل مؤثر بر رفتارهای اقتصادی شناخته شد.از این رو شناخت و بررسی عوامل رفتاری در دانش مالی از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود به نحوی که سرمایه گذار و حتی سیاست گذار را در شناخت و تحلیل مسائل و انتخاب تصمیم درست راهنمایی خواهد کرد.در این ویدیو آموزشی سعی خواهد شد تا ابعاد مالی رفتاری و کاربرد دانش روانشناسی در بررسی رفتار افراد در بازارهای مالی مورد بررسی قرار گیرد.
توضیحات
معرفی ویدیو آموزشی:
کارآمدی نظام مالی در یک کشور بعنوان زیرمجموعه ای از نظام اقتصادی آن و در ارتباط با دیگر نظام های این سیستم میتواند نقش بسزایی در کارآمدی و شکوفایی یک اقتصاد داشته باشد.دراین میان بازار سرمایه بعنوان یکی از مهم ترین اجزای نظام مالی از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که سهم بزرگی در تجمیع و جمع آوری منابع و نقدینگی جهت هدایت به فعالیت های مولد و تولید محور دارد.از طرفی با توجه به عرضه واحد های اقتصادی بزرگ و مهم کشور در بازار سرمایه،هرگونه نوسانات اقتصادی میتواند بازار بورس و اواراق بهادار را دچار نوسان نماید.با این وصف شکوفایی بازار سرمایه در نظام مالی و اقتصادی یک کشور باعث شکوفایی صنایع،جهش تولید و اشتغال و برون رفت از مشکلات اقتصادی نظیر از بین رفتن نقدینگی افسارگسیخته در جامعه خواهد شد.
پارادایم غالب در نظریه های مالی بر حداکثرسازی مطلوبیت انتظاری سرمایه گذار و ریسک گریزی وی تأکید دارد در حالی که مطالعات تجربی از دنیای واقعی هجمه های فراوانی را در سال های اخیر به تئوری های مدرن مالی و فرض انسان عقلایی وارد کرده است. مطالعات روانشناسان نشان میدهد که انسانها در عمل، رفتاری متفاوت از آنچه که تئوری های مدرن مالی از انسان عقلایی ترسیم میکنند از خود بروز میدهند . بنابراین اندیشمندان حوزه مطالعه های مالی که همواره درصدد شناخت و تبیین رفتارها و علل وقایع بازارهای مالی بودند، تلاش نمودند با کمک گرفتن از علوم رفتاری درصدد تشریح رفتار تصمیم گیرندگان در بازارهای مالی برآیند و با طرح محدودیت های تئوریهای مالی کلاسیک در تبیین واقعیت ها از جمله محدودیت در آربیتراژ و محدودیتهای شناختی انسان، عامل رفتار غیرعقلایی انسان، در کنار سایر متغیرهای اقتصادی به عنوان عوامل مؤثر بر رفتارهای اقتصادی شناخته شد.از این رو شناخت و بررسی عوامل رفتاری در دانش مالی از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود به نحوی که سرمایه گذار و حتی سیاست گذار را در شناخت و تحلیل مسائل و انتخاب تصمیم درست راهنمایی خواهد کرد.در این ویدیو آموزشی سعی خواهد شد تا ابعاد مالی رفتاری و کاربرد دانش روانشناسی در بررسی رفتار افراد در بازارهای مالی مورد بررسی قرار گیرد.
سرفصل های ویدیو آموزشی:
- ساختار ذهنی انسان و انواع تفکر
- اصول اولیه تحلیل رفتار سرمایه گذاری ریسکی
- بررسی نقایص موجود در مدل های مدرن تحلیلگری بازار سهام
- شواهد ناکارآیی و بیقاعدگی های بازار
- آشنایی با رایج ترین تورش های رفتاری شامل زیان گریزی، حسابداری ذهنی، اثر تمایلی و ….
- مهم ترین خطاهای سرمایه گذاری در فعالان مختلف بازار و پیامدهای آن از منظر سرمایه گذاری و کسب بازده:
- سرمایه گذاران کم تجربه
- تحلیلگران بازار سرمایه
- شرکت های مشاوره سرمایه گذاری و سایر نهادهای مالی
مدرس دوره:
دکتر علی ابراهیم نژاد:
- دکترای مدیریت مالی از Boston College
- عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف
- مشاور معاونت اقتصادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
- Associate در شرکت Cornerstone Research، بوستون، امریکا
- تحلیلگر ارشد سهام، شرکت سرمایهگذاری فیروزه، ایران
- و…
محتویات مجموعه:
این مجموعه شامل ۶ ساعت آموزشی تدریس و فایل اسلاید از ارائه مدرس می باشد.
پس از خرید فیلم و پرداخت هزینه،لینک مشاهده فیلم ها و سایر فایل های مرتبط با دوره برای شما نشان داده خواهد شد.لازم بذکر است،لینک های مشاهده آنلاین بدون محدودیت زمانی و بدون محدودیت تعداد استفاده قابل استفاده خواهد بود.جهت دسترسی به لینک ها در هر زمان دلخواه میتوانید وارد ناحیه کاربری خود در سایت شوید و با انتخاب بخش سفارشات،محصول مورد نظر و فایل های مربوط را مشاهده نمایید.
در صورت بروز هرگونه مشکل میتوانید از طریق بخش تیکت های پشتیبانی در ناحیه کاربری اقدام به ارسال تیکت نمایید یا از پشتیبانی آنلاین سایت استفاده نمایید و یا با شماره ۰۲۱۹۱۳۰۶۱۶۸ داخلی ۱۲۰ تماس حاصل فرمایید.
دیدگاه شما