معاملات آتی
درسال 1848 میلادی در شیکاگو تولیدکنندگان گندم برای فروش محصولات خود نیاز به بازاری داشتند تا معاملات نقدی را انجام دهند یعنی گندم بدهند و پول آنرا بستانند. به تدریج فروشندگان و خریداران شروع به نوعی تعهد جهت دریافت وجه نقد خود در آینده گرفتند و زمینه معاملات آتی (Futures) را پایه ریزی کردند بدین معنی که: تولیدکننده موافقت نماید که محصول خود را به خریدار در تاریخ آینده با قیمت توافق شده بفروشد.
آذرماه ١٣٨۴ را می توان به عنوان سرآغاز جشن بلوغ بازار سرمایه ایران قلمداد کرد. در آن تاریخ طبق تصویب مجلس شورای اسلامی بر اساس قانون جدید بازار سرمایه که توسط دولت محترم به مجلس تقدیم شد، معاملات اوراق مشتقه مانند قراردادهای آتی کالا در بورس شکل قانونی پیدا نمود و مراجع تقلید نیز قبل از دولت و مجلس مجوز لازم را تنفیذ نموده بودند.
آتی کالا
قرارداد آتی توافقنامه ای است مبتنی بر خرید یا فروش دارایی مشخص در زمان معین در آینده، با قیمت مشخص. در این قرارداد خریدار متعهد می گردد کالای مورد نظر را در تاریخ تعیین شده تحویل گرفته و مبلغ مشخصی را بابت هر واحد از آن پرداخت نماید و فروشنده نیز متعهد میگردد درتاریخ موردنظر درازای دریافت وجه مشخصی کالای مورد نظر را تحویل نماید. برای جلوگیری از امتناع طرفین از انجام قرارداد، طرفین به صورت شرط ضمن عقد متعهد می شوند مبلغی را به عنوان وجه تضمین نزد اتاق پایاپای بگذارند و متعهد می شوند متناسب با تغییرات قیمت آتی، وجه تضمین را تعدیل کنند و اتاق پایاپای از طرف آنان وکالت دارد متناسب با تغییرات قیمت، بخشی از وجه تضمین هریک از طرفین را به عنوان اباحه تصرف در اختیار دیگری قرار دهد و او حق استفاده از آن را خواهد داشت تا در سررسید باهم تسویه کنند. هم اکنون زعفران رشته ای بریده ممتاز ،زعفران رشته ای درجه یک ، زیره سبز و پسته داراییهای پایه پذیرفته شده به عنوان دارایی پایه قراردادهای آتی بورس کالا می باشد.
از مزایای قراردادهای آتی امکان پوشش ریسک (hedging) با هزینه کم، امکان سود آوری در بازار نزولی ( short sell)، امکان ورود در بازارهای بزرگتر با سرمایه کم (leverage)، آربیتراژ می باشد.
نرخ تسویه درپایان روز معاملاتی کشف میگردد و با توجه به آن به روزرسانی حسابها صورت میپذیرد و سود و زیان کلیه قراردادهای باز توسط اتاق پایاپای بورس محاسبه و در حساب مشتریان اعمال می گردد. قیمت تسویه روزانه هم اکنون بر اساس میانگین قیمت 30% پایانی حجم معاملات منتهی به پایان آخرین جلسه معاملاتی و قیمت تسویه لحظه ای براساس میانگین قیمت 30% پایانی حجم معاملات منتهی به هر لحظه محاسبه خواهد شد.
در صورتیکه پس از کشف نرخ تسویه و اعمال آن در صورتحساب مشتریان، موجودی حساب از حداقل سپرده تعیین شده توسط بورس کمتر گردد اخطار افزایش وجه تضمین برای مشتریان ارسال می گردد. مشتریان فرصت دارند تا یک ساعت پس از شروع معاملات روز بعد نسبت به افزایش موجودی خود اقدام نمایند.در صورت عدم واریز وجه در زمان اعلام کارگزار از سوی مشتری، کارگزار موظف است با اخذ موقعیت معکوس نسبت به بستن معامله باز مشتری اقدام نماید.
بیشتر قراردادهای آتی، منجر به تحویل فیزیکی کالا نمیشود علتش آن است که اکثر سرمایه گذاران قبل از فرا رسیدن زمان تحویل کالا، اقدام به بستن قرارداد یا Offsetting می نمایند. تبدیل تعهد از طریق اتخاذ یک ”موقعیت تعهدی“ جدید معکوس در مقابل ”موقعیت تعهدی باز“ مشتری صورت می پذیرد.
تمامی افراد حقیقی و حقوقی میتوانند با مراجعه به شعب کارگزاری سهم آشنا با همراه داشتن اصل مدارک هویتی و تکمیل فرم ها اقدام به اخذ کد معاملاتی قرارداد آتی نمایند. و همچنین در صورت داشتن شرایط لازم بعد از اخذ مجوز دسترسی به سامانه برخط معاملات قراردادهای آتی، کد کاربری و کلمه عبور برای استفاده از خدمات آنلاین برای مشتریان محترم صادر میگردد .
گواهی سپرده کالایی
گواهی سپرده کالایی اوراق بهاداری است که نشان دهنده مالکیت دارنده ی آن بر مقدار معینی کالاست و پشتوانه آن قبض انبار استانداری است که توسط انبارهای موردتایید بورس صادر می گردد. بر اساس گزارش های منتشر شده توسط نهادهای بین المللی قبوض انبار از ابزارهای متداول تامین مالی در کشورهای توسعه یافته و حتی برخی کشورهای در حال توسعه به حساب می آیند. از کاربردهای مهم قبوض انبار در تامین مالی، برای تمامی بخش های اقتصادی، ابزار تحویل در قراردهای آتی می باشد.
تمام اشخاص حقیقی و حقوقی که کد معاملات اوراق بهادار دارند، میتوانند اقدام به معامله گواهی سپرده کالایی هر کالایی نمایند. برای تحویل گرفتن کالا از انبار (در صورت داشتن گواهی سپرده در کد بورسی) باید مدارک لازم شامل معرفی نامه برای انبار از کارگزاری دریافت شود و با ارائه مدارک به انبار و واریز هزینه های انباردار کالا به خریدار تحویل داده می شود.
مدیریت سرمایه یعنی چه؟ کنترل یا مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال
مدیریت سرمایه یعنی چه؟ کنترل یا مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال
همه افرادی که وارد بازار ارزهای دیجیتال میگردند، به دنبال رسیدن به سود هستند و در صورتی این امر محقق خواهد شد که در این زمینه دارای دانش و اطلاعات لازم باشند. یکی از روشهای مختلفی که به آنها کمک خواهد کرد تا به سود مناسبی دست یابند داشتن اطلاعات لازم در مورد کنترل یا مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال خواهد بود و به همین جهت در این مقاله به بررسی این موضوعات که اصلا مدیریت سرمایه یعنی چه؟ و ارکان اصلی مدیریت سرمایه چیست؟ خواهیم پرداخت.
مدیریت سرمایه یعنی چه؟
به مدیریت سرمایه گاهی نیز مدیریت ریسک خواهند گفت و در واقع داشتن مهارت بسیار بالا جهت سرمایه گذاری میباشد تا نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی با کمترین ریسک بتوانند به بیشترین سود دست یابند و در نتیجه در معاملات این امکان را داشته باشند که به کنترل ریسک و حفظ دارایی بپردازند. یک سرمایه گذار باید جهت رسیدن به بازده مورد نظرش یک ریسک مشخصی را هم در نظر بگیرد. بنابراین جهت جلوگیری از روی دادن ضررهای سنگین، باید قبل از آن که وارد معاملاتی شود مقدار این ریسک و بازده مشخص گردد و این بازده دارای اعتدال مناسب بوده تا برای بدست آوردن سود مورد انتظار و معقول، ضرر کمی افراد را تهدید نماید.
میتوان گفت مدیریت سبد ارز دیجیتال یکی از مهمترین موارد جهت کنترل و مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال خواهد بود، مثلا فرمولی که جهت سرمایه گذرای در بازارهای ارز دیجیتال معمولا افراد ریسک گریز مورد استفاده قرار می دهند به قرار زیر خواهد بود:
- ۱۰ درصد، سرمایه گذاری بلند مدت ۵ ساله
- ۳۰ درصد، سرمایه گذاری بلند مدت ۱ الی ۳ ساله
- ۲۰ درصد، سرمایه گذاری میان مدت ۳ الی ۶ ماهه
- ۳۰ درصد، نوسان گیری روزانه و بازار اسپات
- ۱۰درصد، سرمایه گذاری در مورد معاملات اهرمی و بازار فیوچرز
باید افراد در نظر بگیرند تا زمانی که اطلاعات و آگاهی لازم جهت معامله در این بازار را یاد نگرفتهاند، نباید در این بازار وارد شوند چرا که موجب از بین رفتن کل سرمایه آنها نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی خواهد شد. بنابراین مدیریت اصل سرمایه یکی از موارد مهمی است که افراد قبل از ورود به بازارهای ارز دیجیتال باید اطلاعات لازم را در مورد آن داشته باشند تا هیچ ضرری اصل سرمایه آنها را تهدید نکند. یکی از موارد مهمی که افراد پیش از ترید کردن در بازارهای ارز دیجیتال باید به آن توجه نمایند آن است که در مورد نوع صرافی اطلاعات جامع و کاملی داشته باشند و صرافی های را انتخاب نمایند که جهت مبادله ارزهای دیجیتال هیچ گونه مشکلاتی ایجاد نکنند. یکی دیگر از مواردی که به هنگام مدیریت اصل سرمایه باید به آن توجه نمود انتخاب کیف مناسب جهت نگهداری و ذخیره سازی ارزهای دیجیتال میباشد تا از سرقت ارزهای دیجیتال تا حد زیادی جلوگیری شود.
میتوان جهت مدیریت سرمایه همچنین از شرکتها و سازمانهای فعال در این زمینه استفاده کرد که توانستهاند جهت مدیریت سرمایه در سالهای اخیر به پیشرفت قابل توجهی دست یابند، آنها دارای مهارت بسیار بالایی هستند و با توجه به شرایط بازار عمل مینمایند و به همین دلیل دارای سودآوری فراوانی هستند.
آشنایی با ارکان مدیریت سرمایه
معمولا جهت مدیریت سرمایه هیچ گونه قوانینی و فرمول خاصی وجود ندارد اما امروزه از شاخصهای مختلفی استفاده مینمایند تا به بررسی موقعیتهای دقیق معاملاتی بپردازند و قوانین مدیریت سرمایه تعیین شود. بنابراین سرمایه گذار با توجه به این اصول پیش از ورود به بازار ارزهای دیجیتال و معاملات در این بازار، به بررسی دقیق آنها خواهد پرداخت و بدین ترتیب معاملات اصولی و موفقیت آمیز خواهد داشت. بنابراین در اینجا ۵ رکن مهم جهت مدیریت سرمایه را این طور بیان خواهیم کرد:
- ریسک: در حقیقت ریسک یعنی زیان احتمالی که در سرمایه گذاری ایجاد خواهد شد و به همین جهت در معاملات هوشمندانه همیشه باید میزان ریسک مشخصی را در نظر گرفت. بنابراین میتوان گفت یک سرمایه گذار جهت انجام یک معامله موفق باید مشخص کند، میزان ضرر احتمالی منطقی در کل یک معامله چند درصد خواهد بود. بدین ترتیب سرمایه گذار باید بر میزان ریسک معاملات در نظر گرفته شده پایبند باشد چرا که در برخی از مواقع دچار وسوسه خواهد شد تا با ریسک بیشتر به سود بالاتر دست یابد که ممکن است موجب تقبل یک ریسک نامحدود گردد و یک روند نزولی بلند مدت را ببیند.
- بازده: بازده در حقیقت سودی میباشد که از طریق سرمایه گذاری بدست خواهد آمد و بیان آن براساس درصد است و در یک دوره زمانی خاص، به بررسی و ارزیابی عملکرد شاخص های پولی و سایر داراییها خواهد پرداخت. مثلا در بازار سهام، بازدهی سرمایه گذاران با توجه به افزایش قیمت سهام و سود نقدی سالانه بدست خواهد آمد. می توان گفت یک بازده مناسب و مطلوب با توجه به موارد مختلفی تعیین خواهد شد که از جمله میتوان به هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم اشاره کرد. از این رو می توان گفت هیچ معیار درست و مشخصی جهت تعیین میزان درصد بازده معاملاتی وجود ندارد و سرمایه گذرانی امکان دست یابی به بازده مطلوب معاملاتی را خواهند داشت که مهارت معاملهگری لازم را از هنگام ورود به بازار ارزهای دیجیتال تا هنگام خروج از این بازار داشته باشند و از آن به نحو احسنت استفاده نمایند.
- حجم معاملات: میزان واحدهای که سرمایه گذاران با پرداخت هزینه و قیمت آنها، مالکیتشان را بدست خواهند آورد را حجم معاملات میگویند، از این رو میتوان گفت واحد شمارش در بازارهای سرمایه گذاری تفاوتهای گوناگونی با یکدیگر خواهند داشت، مثلا شمش طلا را با واحد گرم ارزیابی میکنند و ارز را با واحد اسکناس میشناسند و سهام نیز با برگه سهم معامله خواهد شد. بنابراین معامله گران جهت تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، موقعیت معاملاتی خود را براساس ریسک احتمالی بدست خواهند آورد. بدین ترتیب میتوان گفت، یک سرمایه گذار منطقی و کار بلد هیچ گاه تمامی سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی نخواهد کرد و حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک یک معامله تعیین مینمایند. بدین ترتیب میزانی از سرمایه وارد بازار خواهد شد و نقاط خروج این سرمایه مشخص خواهد شد تا بخشی کمی از آن در مواجه با ریسک قرار بگیرد.
- نسبت بازده به ریسک: یکدیگر از شاخصهای بسیار مهم در مدیریت سرمایه را میتوان نسبت بازده به ریسک بیان کرد، در حقیقت در موقعیتهای معاملاتی مختلف این نسبت از تقسیم کردن بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی حاصل خواهد شد. بنابراین سرمایه گذاران پیش از آن که بر روی ارزی سرمایه گذاری نمایند و وارد معاملاتی گردند، باید این نسبت را بدست آورند. این شاخص میزان ارزش یک سرمایه گذاری را نشان خواهد داد و در عین حال نشان می دهد نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی اگر سرمایه در خطر قرار گیرد چیزی در حدود چندین برابر بازده احتمالی حاصل خواهد شد. مطابق با اصول سرمایه گذاری منطقی، حداقل میزان مجاز در این سرمایه گذاری برابر با عدد ۱ است و بدین معنی که در یک موقعیت سرمایه گذاری توان سرمایه گذاری در بدترین حالت باید برابر با بازده مورد انتظار باشد. نسبت های که مقادیر آن کمتر از یک است قابل قبول نخواهند بود و لذا نباید وارد معامله گردند. از آنجایی که سرمایه گذار مطابق با بازده احتمالی، متحمل ریسک بیشتری خواهد شد و ممکن است در بلند مدت برای او با زیان همراه باشد.
- نسبت افت سرمایه: نسبت افت سرمایه با درصد نشان داده میشود و میزان افت یک سرمایه گذاری، صندوق یا حساب معاملاتی را در یک دوره زمانی نشان خواهد داد. این نسبت در واقع درصد کاهش ثروت سرمایه گذار را نشان خواهد داد که در معاملات زیان ده و ناموفق بدست خواهد آمد. این نسبت میزان اختلاف سطح قبلی سرمایه قبل از ضرر و سطح بعدی سرمایه بعد از ضرر را بیان خواهد کرد. همه سرمایه گذاران باید توجه داشته باشند که اصل بقا یکی از مهمترین اهداف در بازار ارزهای دیجیتال خواهد بود و به همین جهت تریدرهای حرفهای نسبت به افراد غیر حرفهای میزان ضرر کمتری را تجربه مینمایند.
توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- همه سرمایه گذاران با توجه به شخصیت خود باید دارای یک استراتژی و رویکرد مناسب معاملاتی باشند که به آن پایبند هستند.
- اهداف اصلی یک مدیریت سرمایه، در واقع حفظ و بقای آن است و موارد مختلفی دیگری همچون افزایش سرمایه و بدست آوردن سود در مراحل بعدی قرار گرفتهاند.
- قبل از وارد شدن به یک معامله باید میزان ریسک و بازده معامله مورد نظر مشخص گردد.
- با توجه به نظر بسیاری از کارشناسان میزان ریسک معاملات، نباید بیشتر از سه درصد باشد.
- اگر سرمایه گذاری چندین موقعیت سرمایه گذاری مختلف دارد، باید یک ریسک قابل تحملی را بین موقعیتهای معاملاتی مختلف تقسیمبندی نماید.
جمع بندی
باید سرمایه گذاران پیش از و.رود به بازار ارزهای دیجیتال نوع معامله گری و روش و سبک خود را در معاملات تعیین نمایند و بدین ترتیب به طراحی نوعی استراتژی معاملاتی بپردازند تا مدیریت سرمایه در بستر آن صورت پذیرد. بنابراین در این مقاله در مورد تعریف مدیریت سرمایه چیست، پرداختهایم و ارکانهای مختلف مدیریت سرمایه را بیان کردیم تا افراد و سرمایه گذارانی که قصد ورود به بازار ارزهای دیجیتال دارند با آگاهی بیشتری وارد این عرصه گردند.
شما میتوانید جهت دریافت مشاوره رایگان در رابطه با خرید ارزهای دیجیتال و یا کار با صرافیها، با شماره ۰۹۹۳۲۴۳۶۷۸۷ تماس حاصل فرمائید.
همچنین برای اطلاع بیشتر شما عزیزان در سایت بیت سرور مقاله مختلف دیگری نیز در زمینههای ارزهای دیجیتال ارائه گردیده است که خواندن آنها شما را بیشتر با دنیای پر راز و رمز این ارزها آشنا میسازد که برخی از آنها به قرار زیر هستند:
آموزش پیدا کردن نقطه ورود در معاملات فارکس
اگر مدیریت سرمایه نیمی از معاملات باشد، تعیین نقطه ورود فارکس بخش دیگر را تشکیل میدهد. اگر نتوانید نقاط ورود به معامله را به درستی تعیین کنید، حتی بهترین تحلیلها نیز تاثیر چندانی نخواهد داشت. حتی اگر از افزایش قیمت یک جفت ارز در آینده اطلاع داشته باشیم، اگر از زمان وقوع این افزایش قیمت اطلاعی نداشته باشید، بعید است دانش شما سودی به همراه داشته باشد. در مقابل نیز اگر شرایط جفت ارزی شرایط مناسبی برای خرید نداشته باشد و شما در موقعیت نامناسب وارد معامله شوید، سرمایه خود را در معرض ریسک قرار میدهید.
تسلط بر زمان ورود به معاملات، بازدهی مثبت شما را در نوسانات بازار فارکس افزایش میدهد. در نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی این مقاله سعی کردیم به بررسی ۳ استراتژی بپردازیم که در ورود شما به معاملات مفید خواهد بود.
نقطه ورود در معاملات فارکس چیست؟
نقطه ورود فارکس (entry point)، سطح یا قیمت مشخصی است که یک معاملهگر، به قصد خرید یا فروش، وارد معامله میشود. تصمیمگیری درباره نقطه ورود معاملات در فارکس، به علت عوامل متغییر زیادی که در بازار فارکس وجود دارد، اندکی پیچیده است. بهترین زمان برای ورود به معاملات فارکس به استراتژی و سبک معامله بستگی دارد. رویکردهای متفاوتی در این زمینه وجود دارد. ۳ موردی که در مقاله بررسی خواهیم کرد، تنها رویکردهای محبوب هستند و تنها روشهای موجود نیستند.
استراتژی نقطه ورود فارکس شماره 1: کانالهای روند
خطوط روند ابزارهای اساسی مورد استفاده تحلیلگرهای تکنیکال هستند. عموما از این ابزارهای برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشود. در مثال زیر، قیمت به وضوح حرکات سقفهای بالاتر (Higher Highs) و کفهای بالاتر (Higher Lows) مشخصی را نشان میدهد که نشان از یک روند صعودی برجسته دارد. این موضوع امکان تشخیص سوگیری معاملاتی (trading bias) خرید در حمایت و کسب سود در مقامت را فراهم میکند. وقتی قیمت این سطوح کلیدی حمایت و مقاومت را شکست، معاملهگران باید از احتمال برکاوت (Breakout) یا معکوس شدن روند آگاه باشند.
استراتژی ورود فارکس بر اساس کانالهای روند، نمودار هفتگی USD/ZAR
سوگیری معاملاتی (trading bias) نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی چیست؟
سوگیری معاملاتی (trading bias)، یک نوع آمادگی یا چشمانداز در بازارهای مالی است که در آن معاملهگران نسبت به وقوع یک نتیجه مشخص در مقایسه با سایر گزینههای جایگزین، احتمال بیشتری قائل میشوند. این سوگیریهای معاملاتی، معمولا توسط عوامل فاندامنتال یا تکنیکال تعیین میشوند. این مفهوم اغلب با روند بازار ارتباط مستقیم دارد.
استراتژی نقطه ورود فارکس شماره 2: الگوهای کندلی
الگوهای کندلی (Candlestick) ابزار قدرتمندی است که توسط معاملهگران، برای جستجوی نقاط ورود فارکس و سیگنالهای فارکس، استفاده میشود. در مثال زیر، الگوی کندلی چکشی (hammer) را میتوان به عنوان نطقه ورود در جفت ارز فارکس EUR/USD در نظر گرفت.
البته در نظر داشته باشید که شناسایی چکش یا هر الگوی کندلی دیگر، نقطه ورود شما به معامله را تایید نمیکند. نقاط ورود به اندازه الگوهای کندلی اهمیت دارند. نقاط ورود بیشتر الگوی کندلی را تایید میکند، بنابراین ریسک را کاهش داده و احتمال موفقیت را بالا میبرد.
الگوی کندل چکشی، نمودار روزانه EUR/USD
در نمودار بالا، الگوی چکشی با دایره آبی مشخص شده است. با وجود اینکه الگوی کندل چکش تغییر روند را نشان میدهد؛ اما بدون تاییدهای دیگر، این الگو ممکن است سیگنال درستی را نشان ندهد. در این حالت، درصورتیکه بعد از کندل چکش یک کندل صعودی تشکیل شود، احتمال اینکه کندل تشکیل شده، تاییدی برای تغییر روند باشد بالاست. این سوگیری قوی و رو به بالا بوده و کندل چکشی را برای معاملهگران تایید میکند.
معاملهگران اغلب به دنبال نشانههای متعددی برای تایید اعتبار معاملهها (مانند اندیکاتورها)، در الگوهای کندلی، حرکات قیمت و اخبار، هستند؛ اما در این مقاله سعی کردیم از استراتژیهای ساده استفاده کنیم.
استراتژی نقطه ورود فارکس شماره 3: برکاوت (Breakout)
استفاده از برکاوت به عنوان سیگنال ورود، یکی از پرکاربردترین ابزارهای تعیین نقطه ورود فارکس توسط معاملهگران است. استراتژی بریک اوت شامل شناسایی سطوح کلیدی و استفاده از آنها برای مشخص کردن نقطه ورود است. کسب اطلاعات در زمینه حرکات قیمت یا پرایس اکشن، کلید استفاده از استراتژی بریکاوت است. معاملات بریکاوت زمانی رخ میدهد که قیمتها فراتر از سطوح حمایت یا مقاومت حرکت کند.
به دلیل سادگی این استراتژی، استفاده از بریک اوت برای تشخیص نقطه ورود جهت استفاده معاملهگران تازهکار نیز مناسب است. مثال زیر یک سطح حمایت کلیدی (به رنگ قرمز) را نشان میدهد. بعد از آن یک بریکاوت همراه با افزایش حجم رخ میدهد که بیشتر از حرکات نزولی حمایت میکند. ورود با یک جهش ساده از سطح حمایت تحریک میشود. در موارد دیگر، معاملهگران به دنبال یک کندل تایید کننده هستند که خارج از سطوح کلیدی تشکیل شود.
استراتژی ورود به معامله فارکس بر اساس بریک اوت، نمودار روزانه USD/JPY
حد ضرر چیست و چه کمکی به معاملات میکند؟
بازار رمز ارز ها فضایی پر تلاطم است. که با تحلیل های تریدر ها پیش روی میکند. در این مقاله به بررسی Stop Loss و یا حد ضرر میپردازیم.
ضرر چیست؟
شرط لازم برای شروع کسب درآمد از بازارهای مالی مانند کریپتوکارنسی داشتن حداقل سرمایه و شرط کافی کسب دانش لازم در این حوزه است. پس در ابتدا برای سرمایه گذاری، نیاز به یک مبلغ پایه برای خرید کوین داریم. این مبلغ از سمت کاربر بسته به آنالیز وی از شرایط مالی و تصمیمات او برای سرمایه گذاری انتخاب و به بازار تزریق میشود.
میتوان ضرر را این گونه تعریف کرد: که با انجام معاملات و قرار گرفتن در فضای پر نوسانات و همچنین اشتباهات پی در پی میزان دارایی نهایی شما از مقدار اولیه سرمایه تان کمتر شده باشد. با این حساب میتوان گفت که ضرر اتفاق افتاده است.
و یا به عقیده برخی تریدر ها از دست دادن موقعیت های ایده آل سرمایه گذاری خود نوعی ضرر به حساب میآید.
حد ضرر چیست؟
هر شخص که برای شروع پا به دنیای سرمایه میگذارد. قطعا به هدف کسب سود بیشتر و یا بهینه کردن دارایی خود با په این عرصه میگذارند. بازار سرمایه قوانین خود را دارد. و به عقیده برخی افراد برای اشتباهات فرصتی را در نظر نمیگیرد. بخصوص اگر تجربه کاربری تان کم باشد.
حد ضرر ابزاری است که با به کار گیری درست آن در موقعیت های مالی بازدهی معاملات را بالا برده و بر کیفیت آن تاثیر گذار بوده است. در واقع با استفاده از تعیین حد ضرر شرطی را متناسب با تحلیل خود برای صرافی مشخص میکنید. که به کمک آن شرط شما در معاملات بخصوص در زمان نوسانات زیاد دچار ضرر نشوید. اگر ارز در موقعیتی که شما شرط را تعیین کرده اید قرار گیرد، آنگاه به صورت اتوماتیک عملیات تریدینگ برای شما ثبت خواهد شد.
مثلا قیمت بیت کوین 2000 دلار است، در نوسانات بازار شما روند صعودی را برای این ارز پیش بینی کرده اید. و فرضا انتظار افزایش قیمت تا سقف 2200 دلار را دارید. اما بلعکس بازار نزولی شده و نمودار قیمت بیت کوین به سمت منفی سوق میکند. در این حالت شما برای ارز خود استاپ لاس را روی قیمت 1800 دلار تعیین کرده اید. به این معنا که اگر قیمت بیت کوین به 1800 دلار رسید. صرافی بیت کوین را به صورت اتوماتیک به فروش برساند. با این کار شما دستوری مبنی بر اینکه بیشتر از 1800 دلار قصد ضرر را ندارم و یا با پایین تر رفتن قیمت از این مقدار جبران ضرر دشوار بوده و ارزش هودل کردن را ندارد.
سنجش موقعیت و اخذ تصمیمات درست در فضای مالی موضوع مهمی است. در بسیاری از معاملات خارج شدن از معامله بیشتر از صبر کردن فایده دارد. چرا که از ضرر بیشتر و از خطر لیکویید شدن جلوگیری میکند.
چگونه نقاط حد ضرر را درست انتخاب کنیم؟
شاید این نکته به نظر خیلی ساده برسد اما برای تعیین حد ضرر، باید طبق تحلیل تعیین شود. نه به صورت شانسی و یا احساسی. زمانی که حد ضرر تعیین میکنید.
برنامه معاملاتی:
با تعیین برنامه معاملاتی، تکلیف خود را از خواسته تان از بازار روشن خواهید کرد. معاملات بایستی در چارچوب اهداف قرار گیرند.اگر برنامه معاملاتی ندارید. بدانید که هدفتان لحظه ای است و احتمالا بیشتر تصمیماتتان احساسی خواهد بود. بر اساس نسبت ریسک پذیری، هدف مالی، و سطح سود برنامه معاملاتی مربوط به خود را تنظیم و بر پایه آن معاملات خود را پیش ببرید.
سنجش بازدهی برنامه معاملاتی:
پس از انتخاب برنامه برای معاملات و تعیین حد ضرر در آن با استفاده از معاملات کوچک با ریسک های کمتر آن را تست کنید. و به اعداد دقیق تری برای برنامه معاملاتی تان برسید. با کنترل و سنجش نتایج حاصل از این تست، میتوانید تسلط بیشتری بر موقعیت و عملکرد داشته باشید.
بهبود برنامه معاملاتی:
پس از سنجش برنامه و کنترل آن، به طبع با نواقص آن روبه رو خواهید شد. از طرفی برنامه باید برای شما سودآور باشد. اگر برنامه شما با سودآوری و یا سایر فاکتور ها هم جهت نیست پس با اضافه و کم کردن برخی ایده ها آن را کامل تر کنید. و کم کم بر شاخ و برگ های این درخت بیافزایید.
تقویت پلن معاملاتی:
پس از گذشت سه مرحله مهم، برای رسیدن به نقشه راه درست، باستی در سطح بزرگتر آن را تست و معاملات جدی تری را انجام دهیم. باید در نظر بگیرید تمامی تصمیم های معاملاتی شما مثل تعیین نقاط حد ضرر، استراتژی های خرید و فروش بر اساس این چارچوب خواهد بود. پس تقویت پلن معاملاتی با استفاده از رصد کردن پی در پی عملکرد و اطلاعات امری مهم خواهد بود.
بر چه اساسی حد ضرر را تعیین کنیم؟
سقف سرمایه گذاری:
در برنامه های معاملاتی دو نقطه افراط و تفریط عدم ریسک پذیری و یا ریسک با کل سرمایه است. هر شخصی که در هر یک از این نقاط ایستاده باشد. سرمایه گذار نبوده و اگر با این دو روحیه وارد بازار سرمایه گذاری شده باشد. باید بگوییم که بازار سرمایه خیلی سریع وی را از میدان خارج میکند.
تعیین حد ضرر با استفاده از درصدی از سرمایه، ساده ترین ایده برای تعیین این سقف است. فرض کنید یک تریدر از کل سرمایه خود 3 درصد آن را برای ریسک درنظر گرفته است. با این حساب تریدر با سنجش وضعیت معاملاتی خود حد ضرر را تعیین میکند. تعیین این مقدار به میزان ریسک پذیری سرمایه گذار بستگی دارد.
آخرین نوسانات بازار:
در این روش با در نظر گرفتن سه فاکتور زیر حد ضرر تعیین میشود:
- آخرین نوسانات بازار
- نوسانات پیشین بازار
- میانگین نوسانات بازر
روشی دیگر توجه به آخرین نوسانات بازار و تعیین ریسک با استفاده از پایین ترین قیمت بازار است. کوچک بودن بازه قیمتی باعث ریسک کمتر شده ولی از طرفی هم ممکن است موقعیت هایی را نیز سوخت کند. که در تعریف ضرر سوخت موقعیت های سود ده، خود نیز ضرر محسوب میشود.
بر همین اساس عده ای از سرمایه گذاران ایده تعیین حد ضرر بر اساس آخرین دیتای معامله قبلی را مد نظر قرار میدهند. که این خود نیز باعث میشود که Stop Loss به داده پرت تبدیل شود و کارایی خوبی نداشته باشد.
ایده بعدی استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک برای آنالیز سطوح مقاومت و قیمتی است. با بهره بردن از این دو فاکتور و بررسی تایم فریم های گوناگون روشی مناسب برای تعیین Stop Loss است. با این روش بایستی استاپ لاس را به صورت مداوم تغییر داد که این خود از معایب این روش است.
سطح حمایت و مقاومت:
در آنالیز نمودار با فشار خریداران قیمت ارز افزایشی و با فشار فروشندگان به بازا قیمت کاهشی است. که این خود بیانگر یک نبرد میان خریداران و فروشندگان است. که با تحلیل این سطوح میتوان حد مناسب Stop Loss را تعیین کرد. توجه داشته باشید که تحلیل درست دراین حالت نکته مهمی خواهد بود. همچنین نوسانات قیمت در تعیین Stop Loss موثر است. که بایستی قبل از تعیین حد ضرر درصد خطایی را برای نوسانات در نظر بگیرید.
نتیجه:
عوامل و شاخص های بسیاری وجود دارد که میتوان با استفاده از آنها به تعیین Stop Loss پرداخت. از طرفی روشی مناسب است که با تحلیل بازار مطابقت کند. استفاده از اندیکاتور ها در این خصوص کمک بسزایی به تریدر ها خواهد کرد.
بهترین نوع تحلیل برای فارکس کدام است؟
بعد از سپری کردن سفرتان به عنوان یک تریدر فارکس مشتاق، با طرفداران هر نوع تحلیل برخورد زیادی میکنید.
چه در مورد تحلیل تکنیکال که شامل گشت و گذار در چارت برای پیدا کردن الگوها یا روندها باشد چه تحلیل فاندامنتال که شامل گشتن در بین گزارشات و دادههای اقتصادی و سرتیتر اخبار است.
طرفداران سرسخت تحلیل تکنیکال که فقط براساس تکنیکال ترید میکنند در جبهه خود فریاد میزنند: «تحلیل فاندامنتال اصلاً مهم نیست»، همه اطلاعات در قیمت نهفته است که شما میتوانید در چارت آن را ببینید.
طرفداران سرسخت تحلیل فاندامنتال که فقط براساس تحلیل بنیادی ترید میکنند در جبهه خود فریاد میزنند:
«تحلیل تکنیکال فقط یک سری خطوط و نقاشی ذهنی هستند!»
در همین حین، طرفداران تحلیل سنتیمنتال در جبهه خود این دو جبهه را میبینند که در سر و کله خود میزنند و سطوح سنتیمنت این دو گروه را رصد میکنند😂😂
خوشبختانه، انواع مختلف تحلیل بازار همدیگر را تکمیل میکنند.
حتی تریدرهای تکنیکالی بسیار قوی ممکن است تکههای طلایی فاندامنتالی پیدا کنند که میتواند به تحلیل تکنیکال آنها کمک کند و برعکس.
این یعنی روندهای قیمت روی فاندامنتال تاثیر میگذارد و همچنین فاندامنتال نیز روی قیمت تاثیر میگذارد.
و همانطور که شما در درسهای بعدی متوجه خواهید شد، شناسایی روندها بخش عظیمی از تحلیل تکنیکال است.
اصلاً گول افراد متعصب یک جبههای را نخورید. هیچ کدام از این تحلیلها از دیگری بهتر نیست، هر کدام فقط دید متفاوتی به بازار است.
در آخر کار شما باید با تحلیلی که از همه با آن راحتترید و سود بیشتری میگیرید را انتخاب کنید.
فقط برای یادآورید: تحلیل تکنیکال مطالعه حرکت قیمت در چارت است در صورتی که تحلیل فاندامنتال به این نگاه میکند که فاکتورهای اقتصادی چطور است.
تحلیل سنتیمنتال نیز تعیین میکند که آیا با وقایع مختلف فاندامنتالی و تکنیکالی، گرایش بازار خرسی است یا گاوی.
فاکتورهای فاندامنتال سنتیمنت را شکل میدهند، در صورتی که تحلیل تکنیکال کمک میکند آن سنتیمنت را بهتر نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی ببینیم و بتوانیم طرحهای ترید برای خودمان بسازیم.
این ۳ تحلیل دست در دست هم کمک میکنند تریدر بهتری شویم.
تمام تاریخچه قیمت و وقایع اقتصادی وجود دارند، تنها کاری که باید بکنید این است که آن را تست کنید.
اجازه دهید دوباره به ۳-پایه خودمان اشاره کنیم تا اهمیت این سه تحلیل در کنار هم را بهتر درک کنید.
هر پایه از این ۳-پایه را بردارید یا لق کنید و ببینید که کل سازه آن میافتد.
برای تبدیل شدن به یک تریدر قوی، شما باید بدانید چطور از این سه نوع تحلیل به درستی استفاده کنید.
به حرف ما ایمان ندارید که بهترین نوع تحلیل همین است؟
اجازه دهید مثالی بزنیم که چطور فقط تمرکز روی یک نوع تحلیل میتواند منجر به یک واقعه تلخ شود.
- بیایید فرض کنیم شما به چارت نگاه میکنید و یک موقعیت معاملاتی میبینید.🎯
- شما از اینکه قرار است از آسمان برایتان باران پول ببارد، هیجانزده میشوید.🤑
- به خدتان میگویید، «پسر، تو عمرم همچین موقعیت معاملاتی روی gbp/usdندیده بودم. من عاشق چارتها هستم. حالا عشقم را با پول نشون بده !!
- بعد از آن اقدام به گرفتن پوزیشن خرید در GBP/USD با یک لبخند روی لبتان میکنید( از آن خندههایی که کل گاله فرد پیداست🤣)
- شما از این لحظه باشکوه یک سلفی میگیرید و در اینستاگرام در اشتراک میگذارید.🤳
- سپس یک رقص زیبا میکنید و آن را استوری میکنید!💃
- اما صبر کن! در یک آن، تریدی که باز کرده بودید ۱۰۰ پیپ در خلاف پوزیشن شما حرکت میکند.
- شما هیچی نمیدانستید که انگلستان EU پشت کرده است.
- از آنجایی که شما فقط به چارت نگاه میکردید، هیچ نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی ایدهای ندارید چه اتفاقی افتاده و EU دیگر چه کوفتی است! پس آن را در گوگل سرچ میکنید
- میفهمید مخفف «اتحادیه اروپا» است. که شامل یک اتحاد اقتصادی و سیاسی بین ۲۸ کشور اروپایی است. این اتحاد به کشورهای عضو اجازه تجارت آزاد را میدهد یعنی کالاها میتوانند بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا بدون کمیسیون و هزینه اضافی جابجا شوند.
- یا خدا! شما تازه فهمیدید که این اقدام انگلستان بسیار جدی بوده است، اقتصاد آنها بسیار تاثیر میگیرد، احتمالاً بسیاری شغل از بین خواهد رفت.🤯
- ناگهان، سنتیمنت و روانشناسی بازار به بریتانیا ترش میشود و همه پوزیشن معکوس میگیرند.
- لبخند گشاد شما، ناگهان برعکس میشود و شما حس خشم شدیدی به چارت پیدا میکنید.🤯
- شما کامپیوتر خود را با لقد پرت میکنید و آن را پودر میکنید( یک عکس از آن میگیرید و در شبکههای مجازی آپلود میکنید)
- شما در یک لحظه پول زیادی از دست دادید، و حالا کامپویتر شما هم داغون شده(البته پستتان میلیونها لایک گرفته😂)
- همه این وقایع به این دلیل رخ داد که شما به طور کامل تحلیل فاندامنتال و سنتیمنتال را فراموش کرده بودید.💀
خب این داستان کمی اغراقآمیز بود اما شما فهوای کلام را گرفتید.
یادتان است مادرتان در بچگی به شما میگفت : «افراط در هرچیزی بد است»؟
خب، شاید این جمله در فارکس و بازارهای مالی دیگر هم کاربرد داشته باشد.
فقط روی یک چیز تکیه نکنید.
به جای آن، باید یاد بگیرید تعادلی بین همه آنها برقرار کنید. فقط در آن زمان است که شما میتوانید از تریدهای خود بیشترین بازدهی را بگیرید.
حال در مسیر بهترین نوع تحلیل، از اینجا به کجا میرویم؟
حال که نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی شما این بخش آموزش هم گذراندید و کمی درباره هر تحلیل آموختید، زمان آن رسیده که کمی عمیقتر شویم.
در سطح بعدی آموزشها شما با تمام بخشهای تحلیل تکنیکال مثل سطوح حمایت و مقاومت، کندل یا شمع ژاپنی، اندیکاتورها مثل میانگین متحرک و MACD و از همه اینها مهمتر، با پرایس اکشن آشنا میشوید.
پس در بخش بعدی با تمام جوانب تحلیل تکنیکال آشنا میشوید.
ما همچنین به بخشهای پیشرفتهتر تکنیکال مثل نقاط پیووت، واگراییها، هیاکن اشی، تئوری امواج الیت و الگوهای هارمونیک میپردازیم.
به نظر جذاب است نه؟
در بخشهای آینده نیز به بخش تحلیل فاندامنتال و سنتیمنتال با هم میپردازیم.
تا حالا در مورد ۱ سنگ و ۲ پرنده شنیدید؟
شما سنگید و پرندهها … خب، شما منظور را فهمیدید.
چند دلیل که چرا فاندامنتال و سنتیمنتال را در کنار هم آوردیم:
- وقتی به آن سطح برسید، شما به آموزش بیشتر فارکس علاقهمند شدید و آموزشهای کم دیگر کافی نیست.
- اینکه بین تحلیل فاندامنتال و سنتیمنتال یک خط جداکننده بکشیم بسیار سخت است، اما شما با تمرین به آن میرسید.
در نتیجه این مطلب متوجه شدید چیزی به نام بهترین نوع تحلیل ، معنایی ندارد؛ بلکه شما باید از هر نوع تحلیل حداقل دانش پایه داشته باشید و در یکی از آنها (معمولاً تکنیکال) مسلط باشید تا بتوانید بهترین سود را از بازار بگیرید.
دیدگاه شما