تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟


تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در چیست؟

قطعاً سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه، بهترین روش برای رسیدن به سودآوری بیشتر است. برخی از افراد ترجیح می‌دهند که در سن بازنشستگی وارد این بازار های مالی شوند و به نوعی هم خود را سرگرم کنند و هم سرمایه خود را بیشتر کنند. البته جوانان زیادی هم وجود دارند که وارد این بازارهای مالی می‌شود و هم‌زمان با کسب و کار خود در این بازارها هم درآمدزایی می‌کنند و ترجیح می دهند بخشی از درآمد خود را وارد سرمایه گذاری کنند.

اگر می‌خواهید در این بازارهای سرمایه رشد خوبی داشته باشید و به موفقیت برسید حتماً باید با روش‌های تحلیل بازار به خوبی آشنا شوید. در غیر این صورت نه تنها سودآوری برای شما نخواهد داشت بلکه متحمل ضرر هم خواهیم شد. تحلیل های بسیار زیادی برای بازارهای سرمایه وجود دارد که از مهمترین آنها می‌توان به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اشاره کرد.

شما با توجه به این دو تحلیل باید بتوانید استراتژی های خود را به تصمیمات واقعی تبدیل کنید. این تصمیمات همان تصمیم های خرید و فروش در بازارهای سرمایه هستند. در ادامه این مقاله سعی داریم به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی بپردازیم.

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

آیا تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی باهم متفاوت هستند؟

همیشه برای اینکه بتوانیم دو چیز را با یکدیگر مقایسه کنیم و تفاوت آنها را متوجه شویم حتماً باید در ابتدا آنها را درک کنیم و به خوبی آنها را بشناسیم. در تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ مورد این دو تحلیل هم همین موضوع وجود دارد، بهتر است قبل از هر چیزی به شناخت و تحلیل بپردازید. توجه داشته باشید که هر کدام از این دو نوع تحلیل بر اساس اطلاعات خاصی بنا شده اند.

هر کدام از این تحلیل ها هدف اصلی و نهایی پیش بینی روند تغییر قیمت ها در سهام بورس، ارز دیجیتال و … را دارند. البته عملکرد این دو تحلیل با یکدیگر متفاوت است در ادامه این مقاله سعی داریم در ابتدا به شناخت این دو تحلیل و سپس به تفاوت های آنها بپردازیم.

تحلیل بنیادی چیست؟

نام دیگر تحلیل بنیادی، تحلیل فاندامنتال است که بر پایه ارزش ذاتی یک سهم بنا شده است. در واقع باید بدانید که شرکت‌ها دارای سهام هایی هستند که این سهام ها در هر بازه زمانی دارای ارزش ذاتی مشخصی هستند. به طور کلی در بازار سرمایه، ارزش این سهام ها به زودی مشخص می شوند. اما با کمک از تحلیل بنیادی می‌توانیم این موضوع را خیلی سریع تر متوجه شویم و تصمیم به خرید یا فروش آن سهم در آن بازه زمانی بگیریم.

تحلیل بنیادی سهام های شرکت را بر اساس ارزش‌های بنیادی آن تحلیل می‌کند به این صورت که می توان سود و یا زیان، بدهی ها و دیگر پارامترهای سهام آن شرکت را مورد بررسی قرار داد که تمامی این موارد جزء ارزش آن شرکت به حساب می آیند و می توان ارزش هر سهم را با این پارامترها مشخص کرد. در نتیجه شما می توانید به کمک تحلیل بنیادی با به کارگیری ارزش نسبی دارایی های مختلف به ارزش واقعی سهام شرکت ها بپردازید.

سعی می کنیم این موضوع را با یک مثال ساده بهتر بیان کنیم. تصور کنید که یک شرکتی به ازای هر سهم حدود 20000 تومان سود آوری دارد. در نتیجه می توانیم بگوییم که ارزش سهام این شرکت نسبت به شرکت دیگری که به ازای هر سهم 10000 تومان سود آوری دارد، دو برابر است. این مثالی که برای شما توضیح داده‌ایم تنها یک برداشت سطحی است و اگر بخواهیم آن سهم را از لحاظ بنیادی و اصول بررسی کنیم حتماً باید از تحلیل بنیادی کمک بگیریم.

همان طور که در قسمت بالاتر هم توضیح داده ایم در تحلیل فاندامنتال و یا بنیادی سرمایه‌گذاران حتماً باید اطلاعات مختلفی از سهام یک شرکت و خود آن شرکت به دست آورند. جریان نقدی تنزیل شده، مدل قیمت گذاری دارایی، ارزش نسبی دارایی، سودآوری و زیان سهام آن شرکت و تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ … همگی از جمله مواردی هستند که در پیش بینی رفتار بازار به سرمایه‌گذاران کمک شایانی می‌کنند. در ادامه سعی داریم به بررسی تحلیل تکنیکال و درک آن بپردازیم.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دارای تفاوت های بسیار زیادی هستند اما از اصلی‌ترین این تفاوت ها می توان به این موضوع اشاره کرد که در تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل فاندامنتال بر روی روند تغییرات قیمت دارایی تمرکز می شود. بر طبق این نوع تحلیل تغییرات قیمت بیشتر از الگوهای خاص پیروی می کنند که این الگوها به طور کاملا واضح با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات مشخص می شوند. در ادامه سعی داریم با توضیح یک مثال اطلاعات بیشتر در مورد معرفی تحلیل تکنیکال به شما بدهیم.

برای مثال تصور کنید که نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در یک شرکت در دوره ۵۰ روزه مشخص شده است. در این بین نمودار میانگین متحرک قیمت همان سهم در دوره ای طولانی تر مثلاً ۲۰۰ روزه بررسی شده است و مشخص شده است که قیمت آن در دوره ۵۰ روزه پیشی گرفته است. در این صورت می‌توان متوجه شد که بهترین فرصت برای خرید آن سرمایه است و در واقع این فرصت را تحلیل تکنیکال به شما نشان داده است.

البته برعکس این موضوع هم امکان پذیر است و شما تصور کنید اگر میانگین متحرک ۵۰ روزه زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه کاهش پیدا کند در این صورت تحلیل گران تکنیکال آن سهم را هشداری برای فروش می دانند. در تحلیل تکنیکال باید به حجم معاملات هم توجه زیادی کرد.

به طور مثال زمانی که روند میانگین حجم معاملات شکسته می شود می تواند نشانه‌ای برای افزایش یا کاهش قیمت آن باشد. به طور کلی باید بدانید که هدف اصلی در تحلیل تکنیکال تمرکز بر قیمت و حجم معاملات است و تحلیلگران در زمان استفاده از این نوع تحلیل باید تصور کنند که تمامی فاکتورهای بنیادی مانند سلامت مالی شرکت ها و صنایع وضعیت اقتصادی و … قبل از این موضوع در قیمت دارایی ها در نظر گرفته شده است. در ادامه این مقاله می خواهیم اطلاعات تکمیلی مفیدی در مورد تفاوت های بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال به شما بدهیم.

تفاوت اصلی تحلیل تکنیکال و بنیادی

تفاوت اصلی تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟

اگر بخواهیم در مورد تفاوت های تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال صحبت کنیم اندازه یک کتاب حرف برای گفتن وجود دارد. زیرا این بحث بسیار گسترده است اما بهتر است بدانید که کدام یک از این تحلیل ها اهمیت بیشتری دارند؟

در واقع باید بدانید که هر کدام از این دو نوع تحلیل تکنیکال و بنیادی طرفداران خاص خود را دارند. در این بین سرمایه‌گذاران موفق هستند که هر دوی این نوع تحلیل‌ها را درک می کنند و آنها را به خوبی می‌شناسند و هنگام ارزیابی سرمایه هایشان از آنها استفاده می‌کنند تا دچار ضرر و زیان نشوند. در تحلیل بنیادی روند مالی بلند مدت شرکت ها و نوع عملکرد آنها در مقایسه با دیگر رقبا اهمیت ویژه ای دارد به همین علت است که توصیه می شود افرادی که می خواهند یک سهم را برای بلندمدت خریداری کنند حتماً قبل از خرید خود تحلیل بنیادی را برای آن سهم در نظر بگیرند.

تصور کنید که یک شرکتی پول بسیار زیادی در می آورد. در این صورت با تحلیل بنیادی به‌راحتی می‌توان افزایش قیمت سهام آن شرکت را پیش بینی کرد. البته برعکس این موضوع هم وجود دارد و اگر شرکتی دچار ضرر و زیان شود با تحلیل بنیادی می‌توان سقوط ارزش آن سهام شرکت را بررسی کرد. توجه داشته باشید که در تحلیل بنیادی جنبه های تکنیکی بسیار بیشتری وجود دارد اما هدف اصلی آگاهی از قیمت هدف بر اساس اطلاعات و نتایج مالی شرکت‌ها است.

در تحلیل تکنیکال سهم، قیمت اخیر سهم برای کوتاه مدت مورد بررسی قرار می گیرد. تحلیل تکنیکال بیشتر برای کسانی است که می‌خواهند سرما خود را در کوتاه مدت به فروش برسانند و می خواهند در این مدت زمان تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ سودآوری داشته باشند. در واقع تحلیل گران تکنیکال خیلی نگران سودآوری شرکت ها در چندین سال آینده نیستند و آنها تنها برای رفتار سرد در هفته های آینده اهمیت قائل هستند. حتماً شما هم می خواهید بدانید که کدام تحلیل برای شما مناسب تر است و بهتر است در ابتدا کدام تحویل را فرا بگیرید؟

در ادامه این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم تا اطلاعات کاملی بدست آورید.

کدام یک از دو نوع تحلیل تکنیکال و بنیادی را فرا بگیریم؟

برای اینکه بدانید ابتدا کدام یک از این دو نوع تحلیل را باید فرا بگیرید ابتدا باید هدف خود را از سرمایه گذاری مشخص کنید. گاهی می‌توان از هر دوی این تحلیل ها برای خرید یک سهم کمک گرفت. اگر شما جزء آن دسته از افرادی هستید که می خواهید بر عملکرد کمپانی ها تمرکز داشته باشید حتماً باید با تحلیل بنیادی آشنا باشید. البته اگر هم میخواهید سهم خود را در مدت زمان طولانی تری نگه دارید بازهم باید از تحلیل بنیادی استفاده کنید.

اطمینان داشته باشید که اگر به خوبی بتوانید رفتار یک سهم را با تحلیل بنیادی در نظر بگیرید و آن سهم را در مدت زمان طولانی نگه دارید حتما به سودآوری خیلی خوبی خواهید رسید. در مقابل هم تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیشتر برای افرادی که می خواهند از تغییرات قیمت دارایی ها استفاده کنند بهترین گزینه است. البته کسانی هم که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کوتاه مدت داشته باشند بر ریسک پذیری بالاتری هم دارند، می توانند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند.

بسیاری از سرمایه گذاران که اطلاعات خوبی در مورد تحلیل های مختلف در بازار دارند معتقد هستند که بهترین روش برای تجزیه و تحلیل قیمت سهام در بورس استفاده از روش ترکیبی است یعنی سرمایه گذار باید بتواند روند گذشته سهم را مورد بررسی قرار دهد و به نتایج حاصل از این تحلیل ها رضایت ندهد و به دنبال عوامل سه‌گانه اثر گذار و قیمت سهام یعنی عوامل مرتبط با صنعت، عوامل محیطی و عوامل درونی هم باشد و به این منظور قیمت سهم را مورد بررسی قرار دهد.

تصور کنید قیمت سهمی در گذشته صعودی بوده است اما بر اثر دخالت برخی از عوامل دیگر ضرر کرده است و تا به سهم زیان ده هم تبدیل شده است البته برعکس این موضوع هم وجود دارد و ممکن است یک سهم از وضعیت نزولی خارج شود و در مسیر رشد قرار بگیرد.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی علاوه بر تفاوت هایی که دارند کاربردهای بسیار مهمی دارند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در کاربرد

همانطور که قبلا هم گفته ایم، تحلیل های بسیار زیادی در بازار سرمایه وجود دارد. یکی از محبوب‌ترین این مسئله را می‌توان به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اشاره کرد. بهترین این نوع تحلیل ها برای تصمیم در سرمایه گذاری است. در واقع تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاریهای بلندمدت و تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد. هر کدام از این تحلیل ها بسته به اهدافی که دارند می توانند موثر عمل کنند. البته توجه داشته باشید به بازارهای سرمایه گاهی غیر قابل پیش بینی می شوند و تحلیل های بنیادی و تکنیکال کار هایی برای هدایت سرمایه‌گذاری‌ها هستند.

نکات بسیار مهم در سرمایه گذاری

توجه داشته باشید که اگر شما هیچ گونه اطلاعاتی در مورد تحلیل های بازار از تجربه تحلیل بنیادی و تکنیکال ندارید به هیچ عنوان سرمایه خود را وارد این بازار های مالی نکنید. زیرا در این صورت شما بیشتر با شانس خود وارد شده اید ممکن است دچار سود و یا ضرر شوید.

اگر اطلاعاتی در مورد این تحلیل ها ندارید، می‌توانید از کارشناسانی که در بازارهای بورس ارز دیجیتال فعال هستند کمک بگیرید تا سرمایه‌گذاری موفق تری داشته باشید.
سعی کنید از تحلیل های مختلف به صورت ترکیبی بهره ببرید تا با ریسک کمتری وارد سرمایه گذاری در یک سهم شوید و به سود آوری بسیار خوبی دست یابید.

سخن پایانی

به طور کلی بهتر است هیچ نوع سهمی را بدون تحلیل های صحیح و دقیق خریداری نکنید و حتماً از کارشناسانی که تجربه بالایی دارند مشورت بگیرید تا در مدت زمان بسیار کوتاهی سود چشمگیری به دست آورید. متخصصین که در این حوزه فعالیت می کنند قطعاً از چند تکنیک برای بررسی سهم استفاده می کنند. امیدواریم با مطالعه این مقاله اطلاعات مفیدی در مورد تفاوت تحلیل بنیادی تحلیل تکنیکال به دست آورده باشید.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

تفاوت هایی بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال وجود دارد که دانستن آن ها می توانید مفید باشد، در این مقاله با مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی شما را با این مفاهیم آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

تجزیه و تحلیل بنیادی به زبان ساده به روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی دارایی با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط با آن گفته می شود.

تحلیلگران فاندامنتال هر چیزی را که می تواند بر ارزش دارایی تأثیر بگذارد ، مطالعه می کنند.

از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل خرد اقتصادی مانند اثربخشی مدیریت شرکت.

هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایه گذار می تواند آن را با قیمت فعلی یک دارایی مقایسه کند تا ببیند آیا ارزش دارایی پایین آمده یا گران شده است.

این روش تجزیه و تحلیل سهام برخلاف تحلیل تکنیکال که از طریق تجزیه و تحلیل داده های تاریخی بازار از جمله قیمت و حجم ، جهت قیمت ها را پیش بینی می کند به بررسی مسائل بنیادی سهم می پردازد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

Technical Analysis روشی برای پیش بینی و تحلیل رفتار بازار های معاملاتی است که با توجه به نمودار ها انجام می شود.

تحلیل تکنیکی یا تحلیل فنی روشی برای پیش ‌بینی قیمت‌ها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است.

در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسان‌های قیمت‌ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا می‌توان وضعیت قیمت‌ها در آینده را پیش‌بینی کرد.

این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گران‌بها کاربرد گسترده‌ای دارد.

متخصصان تحلیل تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، در عوض از نمودارها و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می‌تواند فعالیت آتی سهم را پیش‌بینی کند، بهره می‌جویند.

این نوع تحلیل با استفاده از «مطالعه رفتار و حرکات قیمت و حجم سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده سهم» صورت می‌پذیرد.

تفاوت تحلیل تکنیکی و بنیادی

در تحلیل بنیادی، فرد با استفاده از داده‌های صورت‌های مالی و تجزیه و تحلیل آنها و بررسی پارامترهای اقتصادی موثر (نظیر اخبار و طرح‌های توسعه) وضعیت سهام یک شرکت را مورد بررسی قرار می‌دهد.

طرفداران نظریه بنیادی معتقدند که «قیمت در بلند مدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند.»

بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکاف بین ارزش با قیمت روز ملاحظه کنند از این مساله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و متعاقب آن خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند.

بدین ترتیب در تحلیل بنیادی آنچه اهمیت دارد، تشخیص صنایع برتر از لحاظ رشد سودآوری وپس از آن تعیین شرکت‌هایی است که در صنایع مذکور دارای وضعیت مناسبی هستند.

تحلیل بنیادی معمولا بر اطلاعات و داده‌های گنجانده شده در صورت‌های مالی تمرکز دارد.

از این طریق می‌تواند در خصوص ارزش‌گذاری سهام به سرمایه‌گذاران کمک کند.

اما تحلیل تکنیکال با مطالعه قیمت‌های گذشته و حجم مبادلات، حرکت‌های آینده قیمت سهم را پیش‌بینی می‌کند.

اساس این تحلیل‌ها بر استفاده از نمودار و رابطه‌های ریاضی استوار است تا بدین نحو با کشف روندهای تغییر قیمت، فرصت‌های خرید و فروش مشخص شود.

بنابراین می‌توان گفت تحلیل تکنیکی «فرآیند مطالعه و تحلیل قیمت‌های تاریخی سهام در جهت تعیین قیمت‌های احتمالی آینده است.» این کار به وسیله مقایسه روند تغییرات جاری با حرکت‌های مشابه قیمت در گذشته انجام می‌گیرد تا بدین وسیله روند آتی پیش‌بینی شود.

در خصوص میزان موفقیت این روش‌ها باید گفت که در هر دو زمینه نمونه‌های بسیار موفقی از افراد تحلیلگر و سرمایه‌گذار چه در زمینه بنیادی و چه تکنیکال در بازارهای مالی جهان وجود دارد و از آنجا که اساسا منشاء ایجاد دو روش با یکدیگر متفاوت است، نمی‌توان برتری خاصی برای هریک نسبت به دیگری قائل شد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

جمع بندی مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

به عنوان یک رهنمود کلی روشی ترکیبی را می‌توان مطرح کرد.

که از نظر نگارنده برای فعالیت سرمایه‌گذاران نیمه حرفه ای در بازار سهام راهگشا است.

براساس این روش، ابتدا ارزندگی سهام یک شرکت با روش تحلیل بنیادی مورد تایید قرار می‌گیرد.

سپس با تحلیل تکنیکال زمان مناسب خرید یا فروش تشخیص داده می‌شود.

بدین ترتیب گستره بررسی تکنیکال، تنها بر سهام شرکت‌هایی محدود می‌شود که با پارامترهای تحلیل بنیادی قبلا تایید شده‌اند.

البته به کارگیری این روش نیازمند تسلط نسبی بر مباحث تحلیل بنیادی و تکنیکال به صورت توامان است.

امیدواریم مقاله بررسی تفاوت های تحلیل تکنیکال و فاندامنتال برای شما عزیزان مفید بوده باشد.

تکنیکال یا فاندامنتال؟

تفاوت میان تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال

همیشه دو گروه از معامله گران، سرمایه گذاران وجود داشته اند: تحلیلگران تکنیکال و تحلیلگران فاندامنتال. هر دو گروه معمولاً با هم خوب نیستند چرا که بر عکس هم فکر میکنند و به سختی موافق هستند. بنابراین، کدام یک از این رویکردها برای ما به عنوان معامله‌گران بهتر است؟ پس با ترند ویزارد همراه باشید

تفاوت بین گروه فاندامنتال و تکنیکال

ابتدا باید بگویم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی زیاد است چرا که در هر دو گروه – تحلیلگران تکنیکال و فاندامنتال، افرادی وجود دارند که اعصاب من را خراب می کنند و من به شدت با آنها مخالفم. در میان تحلیلگران تکنیکال، این افراد هستند که از همه شاخص‌هایی که اینترنت پر است استفاده می‌کنند و طوری رفتار می‌کنند که انگار جام مقدسی در میان آنها پیدا کرده‌اند.
اکنون بیایید نگاهی دقیق تر به تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال داشته باشیم. اجازه دهید به شما بگویم که مزایا و معایب کار با آن رویکردهای مختلف را در نظر بگیریم. من همچنین به شما نشان خواهم داد که چگونه هر یک از دو سبک را به بهترین نحو برای پیش بینی حرکات بازار استفاده کنید.

 تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

تحلیل تکنیکال

قابلیت پیش بینی

اگر استراتژی معاملاتی خوبی دارید، تجزیه و تحلیل تکنیکال قطعاً قادر به پیش‌بینی حرکت قیمت در آینده است. می توان آن را با موفقیت در تمام بازه های زمانی انجام داد. همچنین می تواند به ما بگوید که قیمت به کجا تغییر خواهد کرد یا اینکه آیا احتمال ادامه روند فعلی وجود دارد یا خیر. به عنوان مثال استراتژی ولوم پروفایل را که ما آموزش می دهیم در نظر بگیرید – می تواند مکان هایی را که قیمت در آن تغییر می کند را با احتمال زیاد پیش بینی کند. شما می توانید این استراتژی را در هر بازه زمانی و برای هر ابزار معاملاتی اعمال کنید. اما همین مساله رانمی توانم در مورد تحلیل فاندامنتال بگویم!
مطمئناً مواردی وجود دارد که حتی تحلیل تکنیکال نیز با شکست مواجه می شود. این در درجه اول زمانی اتفاق می افتد که اخبار بازار را هدایت می کنند. وقتی یک عامل بنیادی قوی وجود داشته باشد – مانند تغییر غیرمنتظره سیاست نرخ بانک مرکزی، آنگاه تحلیل تکنیکال اغلب با شکست مواجه می‌شود و قیمت از تمام مناطق قوی عبور می‌کند. این فقط به این دلیل است که بازارها در مورد وضعیت جدید و غیرمنتظره دیوانه شدند. اگر یک عامل اساسی مانند این وجود نداشته باشد، قیمت کاملاً قابل اعتماد بر روی حجم ها و در مناطق حمایت و مقاومت قیمت واکنش نشان می دهد.

در مورد سفارشات کوه یخ چقدر می دانید؟

تحلیل فاندامنتال، تکنیکال یا فاندامنتال؟

امکان پیش بینی بازه های زمانی کوتاه مدت و میان مدت

یک نظریه اقتصادی به نام فرضیه بازار کارا وجود دارد که می گوید هر خبر مهم تقریباً بلافاصله در قیمت منعکس می شود و بنابراین تقریباً غیرممکن است که دائماً از آن سود ببرید. من اگر تریدر موفق باشم، تمایل دارم با این نظریه موافق باشم. همانطور که می دانید اخبار قوی وجود دارد، قیمت بالا یا پایین می‌رود (یا هر دو)، و سپس بازارها دوباره آرام می‌شوند. این یک پدیده رایج است. چگونه می خواهید از آن سود ببرید؟ دقیقاً به همین دلیل است که در بازه زمانی کوتاه و میان‌مدت، واقعاً نمی‌توانید با استفاده از استراتژی بنیادی سود ثابتی داشته باشید.
اگر امکان پیش‌بینی اعداد اخبار کلان و واکنش‌ها به آن اعداد وجود داشت، پیش‌بینی حرکت قیمت در کوتاه‌مدت یا میان‌مدت نیز امکان‌پذیر بود. با این حال، در تلاشم برای انجام این کار، به این نتیجه رسیدیم که حدس زدن نتیجه اخبار و پیش‌بینی واکنش بازارها به اخبار تقریباً غیرممکن است. ممکن است چند بار حق با شما باشد، اما در دراز مدت، کار نمی کند. نتیجه‌گیری ما این است که در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت و میان‌مدت نمی‌توان با استفاده از تحلیل بنیادی به سود ثابتی دست یافت.

آموزش کامل تحلیل بنیادی (فاندامنتال)

فرضیه بازار کارآدر معاملات واقعی

چند ماه پیش یک تجزیه و تحلیل EUR/USD را مشاهده کردیم که در آن پیش بینی شد که قیمت EUR/USD به شدت کاهش می یابد. در این میان افرادی بودند که باور نداشتند زیرا همه اصول به تقویت این جفت اشاره داشتند. اما یک چیز مهم وجود دارد! همه اصول اولیه قبلاً قیمت گذاری شده بودند (این نظریه EMH است)! این شگفتی است که قیمت را تعیین می کند، نه چیزهایی که همه می دانند. اگر هیچ عامل بنیادی جدید و غیرمنتظره ای وجود نداشته باشد، بهتر است که صرفاً از تحلیل تکنیکال پیروی کنید – مانند آنچه که ما با EUR/USD انجام دادیم.
یکی دیگر از مواردی که تحلیل فاندامنتال در آن شکست می خورد این است که به ما بگوید قیمت به کجا خواهد رفت. تجزیه و تحلیل تکنیکال می تواند این کار را انجام دهد. به عنوان مثال تحلیل تکنیکال مبتنی بر حجم که ما از آن استفاده می کنیم. تجزیه و تحلیل فاندامنتال تنها می تواند نشان دهد که برخی از دارایی ها کمتر از قیمت یا بیش از حد قیمت هستند، اما نمی تواند به ما بگوید که قیمت به کجا تغییر می کند. این فقط به ما می گوید که قیمت باید تغییر کند، اما واقعاً به ما نمی گوید کجا.

بیشتر بخوانیم: اندیکاتور ها را بهتر بشناسیم

امکان پیش بینی در بازه های زمانی طولانی

تحلیل فاندامنتال در بازه های زمانی طولانی بسیار خوب عمل می کند. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران اغلب از آن برای یافتن دارایی‌ها (سهام، شاخص‌ها، کالاها و…) استفاده می‌کنند که قیمت کمتری دارند. این بدان معناست که یک سرمایه گذار سعی می کند دارایی با ارزش بیشتری را خریداری کند. بنابراین اگر یک شرکت قوی با پایه های قوی پیدا کنید که قیمت آن بیش از حد نباشد، با رشد شرکت و افراد بیشتری ارزش واقعی آن را درک خواهند کرد، درآمد کسب خواهید کرد. این را می توان نه تنها با سهام، شاخص ها یا قراردادهای آتی مختلف انجام داد. چنین تحلیل بنیادی در ارزها نیز کار می کند.

تحلیل تکنیکال وفادندامنتال چیست

تجزیه و تحلیل ارزها با استفاده از تحلیل فاندامنتال

از آنجایی که بیشتر شما در اینجا معامله‌گران فارکس هستید، فکر می‌کنم ممکن است علاقه مند باشید که چگونه به ارزیابی ارزها از نقطه نظر بنیادی نزدیک شوید. در مورد ارزها، باید کل وضعیت اقتصاد کلان کشور/منطقه صادرکننده ارز را در نظر بگیرید. دلیل آن این است که ارز فقط به اندازه اقتصاد پشت آن قوی است. مهمترین عوامل در ارزیابی این موضوع به عنوان مثال سلامت اقتصاد، بدهی ، منابع، قدرت دولت سیاست پولی مستقل، است. بهترین نمودار تحلیل تکنیکال را میتوانید در ترید لایو دنبال کنید

بهترین های ما: ترند تریدینگ و ولوم تریدینگ

نتیجه گیری

نتیجه همه اینها این است: اگر می‌خواهید در بازه‌های زمانی پایین‌تری معامله کنید، به خود زحمت ندهید. هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید با تحلیل فاندامنتال معامله کنید و از آنها به نفع خود استفاده کنید. بهترین کار این است تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ که فقط بر روی تحلیل تکنیکال تمرکز کنید.
اگر بیشتر شبیه یک سرمایه گذار هستید و نه یک معامله گر روزانه، پس به نظر ما بهترین کار این است که تحلیل تکنیکال را با تحلیل فاندامنتال فارکس ترکیب کنید. به این ترتیب می توانید به عنوان مثال، سهام، شاخص ها (با استفاده از تحلیل فاندامنتال) پیدا کنید و سپس می توانید مکان هایی را در نمودار پیدا کنید که در آن این دارایی ها را خریداری خواهید کرد (با تحلیل تکنیکال). بهترین راه برای جستجوی چنین مکان هایی به نظر ما با پرایس اکشن و ولوم پروفایل است که از نظر ترندویزارد بهترین ابزار تحلیل تکنیکال است.

چه تفاوتی میان تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال وجود دارد؟

چه تفاوتی میان تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال وجود دارد؟

فاکتورهای زیادی وجود دارد که معامله‌گران یا تریدرها هنگام انتخاب قرارداد آتی تجاری آن‌ها را در نظر گرفته و تحلیل می‌کنند. برخی از معامله‌گران ممکن است به دنبال گرایشات و تمایلات موجود در نمودار باشند، در حالی‌که سایر معامله‌گران ممکن است به دنبال تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ این باشند که آیا ممکن است تقاضا برای یک کالا در حال افزایش باشد.

شواهدی که معامله‌گران از آن استفاده می‌کنند، به طور معمول به دو دسته تحلیل بنیادی یا فاندامنتال و تحلیل تکنیکال یا فنی طبقه‌بندی می شوند.

هر دو نوع تجزیه و تحلیل به یک معامله‌گر اجازه می‌دهد تا شواهدی را جمع آوری کند، تا در مورد معاملات مورد‌نظر خود برای خرید در بازار تصمیم‌گیری کند. این تجزیه و تحلیل، مبنایی خواهد بود که معامله‌گر یا تریدر فکر تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ می‌کند بازار به چه صورت حرکت می‌کند و بنابراین آیا می‌خواهد سهام مورد نظر را بخرد یا بفروشد.

برخی از معامله‌گران برای انتخاب معاملات و زمان ورود و خروج آن‌ها از یک نوع تحلیل یا ترکیبی از تحلیل‌های بنیادی و تکنیکال استفاده می‌کنند. شواهد توسط معامله‌گران از تمام منابع جمع‌آوری می‌شود و به ندرت فقط در یک دسته قرار می‌گیرد. داشتن داده از منابع متنوع و انواع مختلف به تریدر کمک می‌کند تا یک تصویر کامل از بازار سهام مورد معامله خود ترسیم کنند.

در این مقاله با موضوعات زیر آشنا خواهید شد:

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی به تحلیل عواملی که در عرضه و تقاضای قرارداد آتی کمک می‌کند، اشاره دارد. به عنوان مثال یک معامله‌گر ممکن است موجودی‌های نفت خام را بررسی کند تا فرضیه‌ای در مورد افزایش یا کاهش عرضه آن در آینده ایجاد کند که می‌تواند باعث شود قیمت نفت خام در آینده به سمت بالا یا پایین حرکت کند. این معامله‌گر ممکن است با این فرض که قیمت‌ها بر اساس تحلیل بنیادی وی که از روی موجودی‌ها منابع نفتی حاصل شده است، رو به افزایش خواهد رفت، اقدام به خرید کند.

عوامل زیادی وجود دارد که باعث افزایش عرضه و تقاضا برای یک بازار می‌شود. این عوامل پیچیده به هم پیوسته هستند و تأثیر آن‌ها بر قیمت می‌تواند با گذشت زمان تغییر کند. برای ایجاد یک تصویر کامل و اساسی از بازار، یک مدل و تحلیل دقیق لازم است. عرضه و تقاضا به طور معمول در واکنش نشان‌دادن به تحرکات بازار عمل می‌کنند، زیرا عرضه و تقاضا با یک استراتژی انجام می‌­شود که از ایجاد شوک به بازار در اثر عرضه و تقاضا جلوگیری کند.

این شوک‌ها می‌تواند از حوادثی مانند بلایای طبیعی، مشکلات زنجیره تأمین یا نقص محصول ناشی شود. به عنوان مثال در صورت بروز یک فاجعه طبیعی و ایجاد آسیب به یک بندر بزرگ ممکن است کشتی‌ها نتوانند بارگیری کنند و باعث ایجاد یک هراس و کاهش فوری در عرضه شود، که مدل عرضه و تقاضا پیش بینی نشده است.

تحلیل تکنیکال یا فنی

تحلیل تکنیکال از الگوهای موجود در نمودار که توسط قیمت ایجاد شده است، برای شناسایی تحرکات بازار استفاده می‌کند. حرکت قیمت بر روی نمودارهایی با اندیکاتورها یا الگوهای مختلف دنبال می‌شود تا بتواند تعیین کند که قیمت‌ها به کجا می‌روند.

تحلیل تکنیکال از نمایه‌های بصری قیمت استفاده می‌کند، تا نشان دهد که قیمت در کجا قرار دارد و در آینده ممکن است تا کجا حرکت کنند. مناطق مشترک مورد علاقه تریدرها در نمودارها سطوح حمایت و مقاومت هستند. حمایت و مقاومت را می‌توان با بسیاری از اندیکاتورها از جمله میانگین‌های متحرک، بالاترین و پایین‌ترین سطوح و سطح قیمت قبلی نشان داد که قیمت نمی‌تواند بالاتر یا پایین‌تر حرکت کند.

تریدرها به این سطوح نگاه کرده و تصمیمات خرید و فروش را بر اساس نظر تحلیل‌گر تکنیکال که معتقد است آن سطحی کلیدی برای خرید یا فروش است، اتخاذ می­‌کند. با اینکه هرگونه تحلیل متکی به داده‌ها و فرضیات مختلف است، اما از آنجا که این دو تحلیل در بازار یکسان کاربرد دارد، می‌توان از اطلاعات ارائه شده آن‌ها در کنار هم برای ساختن یک تحلیل کامل تر از بازار مورد نظر استفاده کرد.

شاخص‌ E-mini S&P500

با نگاهی به سود پیش‌بینی شده برای 500 سهام که شاخص S&P500 را تشکیل می‌دهند، می‌توان یک تجزیه و تحلیل اساسی برای قرارداد ES ایجاد کرد. مبنای قیمت سهام، درآمدهای شرکت است. در صورت رشد شرکت و افزایش سود و درآمد آن، قیمت سهام آن شرکت افزایش یابد. اگر درآمد و سود کاهش یابد، قیمت سهام کاهش می­‌یابد و این نشان دهنده کاهش درآمدها است.

قیمت همچنین به درآمد آینده بستگی دارد. اگر پیش بینی شود درآمد آینده به دلیل چشم اندازهای شرکت رشد خواهد یافت، قیمت فعلی سهام ممکن است افزایش یابد تا این رشد اقتصادی پیش بینی شده را منعکس کند. شاخص S&P500 با نگاهی به قیمت 500 سهام ایجاد می‌شود. قیمت هر سهم بر شاخص کل تأثیر دارد. هر سهم بر اساس اندازه سرمایه گذاری در بازار، به این شاخص کمک می‌کند.

اگر سهام کل در یک چرخه رشد قرار داشته باشد و درآمد در کل در حال افزایش باشد، باید قیمت این شاخص بالا برود. به عنوان مثال، یک تحلیلگر ممکن است این عقیده را داشته باشد که درآمدهای آینده باید بالاتر از آنچه در حال حاضر توسط این شاخص در نظر گرفته شده، باشد. اگر درآمد در آینده بیشتر از حد انتظار افزایش یابد، تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ در این صورت قرارداد ES باید افزایش قیمت داشته باشد.

آینده نفت خام

یک مثال در بازار نفت خام است. یک تحلیل‌گر تکنیکال ممکن است معتقد باشد که در برابر هر بشکه نفت 100 دلاری، مقاومت شدیدی وجود دارد، زیرا هر بار که قیمت به آن حد رسیده است، کاهش قیمت را به دنبال داشته است. قیمت نتوانسته است بالاتر از 100 دلار برود زیرا خریداران نمی‌توانند تقاضای کافی برای خرید با آن قیمت و بالاتر از آن ایجاد کنند.

با همان مثال قبل اما از منظر بنیادی ادامه می‌دهیم. تریدر فاندامنتال یا بنیادی ممکن است هزینه‌های تولیدکنندگان مختلف را بررسی کرده و متوجه شود که قیمت در حدود 100 دلار در هر بشکه که بسیاری از تولید کنندگان نفت آن را از چاه‌هایی با هزینه‌های تولید بالاتر تولید می‌کنند مناسب‌تر است، مگر اینکه عرضه افزایش یافته و بنابراین قیمت کاهش یابد.

نفت خام طیف وسیعی از هزینه‌های استخراج دارد. استخراج از برخی از چاه‌ها ممکن است در زیر 40 تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ دلار نیز مقرون به صرفه باشند و برخی دیگر ممکن است تا زمانی که قیمت نفت خام به 60 دلار یا بالاتر برسد، مقرون به صرفه نباشند. دلیل این امر به این دلیل است که تمام نفت از یک منطقه زمین شناسی استخراج نمی‌شوند. برخی از چاه‌های عمیق در زیر دریا و برخی از پوسته زمین، هرکدام با هزینه‌های مختلف اکتشاف و استخراج همراه است.

استفاده توأم از تجزیه و تحلیل بنیادی و تکنیکال

هنگامی که به تقاضا و عرضه آینده می‌پردازیم، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی بارها و بارها ترکیب می‌شوند تا به معامله‌گر تصویر بزرگتری از بازار نشان دهند. تریدرهای زیادی وجود دارند که مدل‌های قیمت‌گذاری را ایجاد کرده و سپس به نمودارها نگاه می‌کنند تا فرضیاتشان را تایید کرده یا نقاط ورودی و خروجی را بیابند.

تریدرهای زیادی نیز وجود دارند که نمودارها را مرور کرده و سپس به اصول بنیادی نظر می‌اندازند تا ببینند آیا عرضه و تقاضای آینده برای گذر قیمت­، از حمایت‌ها و تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ مقاومت‌ها، به منظور ایجاد یک موقعیت در جهت تمایل به ارزش آن برای یک دوره زمانی وجود دارد یا خیر. البته شوک‌هایی نیز می‌تواند به بازار وارد شود که اثراتی بر عرضه و تقاضا دارد که می‌تواند ماه‌ها یا سال‌ها دوام آورد.

بازارهای بهم پیوسته

بازارها به هم پیوسته‌اند؛ در بسیاری از مواقع باید یک تریدر برای ساختن یک تصویر کامل از آنچه در آن تجارت می‌کند، به بیش از یک بازار مراجعه کند. تحلیل‌گر بنیادی رابطه بین دو بازار را الگوبرداری کرده و تلاش خواهد کرد تا درک کند که چگونه عرضه و تقاضا در یک بازار می‌تواند بر عرضه و تقاضا در بازار دیگری تأثیر بگذارد.

یک مثال هزینه خوراک دام و هزینه دام است. اگر هزينه خوراک دام افزايش يابد، هزينه سرانه پرورش دام نيز افزايش می‌يابد. اگر هزینه خوراک بیش از حد بالا باشد، ممکن است کشاورزان گله‌های دام را به فروش رسانده، بنابراین در کوتاه مدت قیمت‌ها کاهش یافته اما شرایطی ایجاد کنند که عرضه در آینده کاهش یابد و قیمت دام‌ها افزایش یابد.

این روابط می‌تواند پیچیده و بعضاً الگوبرداری از آن‌ها دشوار باشد. یک تریدر باید آگاه باشد که عوامل بسیاری وجود دارد که می‌تواند بازار مورد معامله خود را جابجا کند. یک تحلیلگر تکنیکال به همبستگی بین دو بازار علاقه‌مند است. چنین تحلیلگری هر دو کالایی را که علاقه‌مند به تجزیه و تحلیل در یک نمودار واحد هستند ترسیم می‌کند و به دنبال همبستگی بین این دو محصول می‌باشد.

آن‌ها می‌خواهند ببینند که آیا قیمت هر دو بازار به طور همزمان بالا و پایین می‌رود یا اینکه قیمت در بازار مربوط به پایین می‌رود یا نه. این موضوع همچنین می‌تواند نشان دهنده این باشد که هیچ رابطه‌ای بین دو بازار وجود ندارد. مانند هر استراتژی تجارت یا تحلیل، هر تریدر با نگاهی متفاوت به داده‌ها داشته و مجموعه‌ای از قوانین خاص خود را برای تصمیم‌گیری در نظر می‌گیرد.

جمع‌بندی (تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال)

در بازارهای مالی هر تحلیلی جایگاهی دارد. تحلیل تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ تکنیکال تنها به کار سرمایه‌گذاران کوتاه مدت یا تریدرها می‌آید؛ این در حالی است که تحلیل فاندامنتال نه تنها برای تریدر‌ها و معامله‌گران کوتاه مدت مفید است بلکه برای اشخاص HODLR کاربردی حیاتی دارد. با توجه به آنچه گفته شد، افراد باید با در نظر گرفتن شرایط خود یکی از این دو و یا حتی تلفیقی از هردو تحلیل را به کار بندند؛ چراکه هرچه داده‌های پیش از معامله دقیق‌تر باشد طبعاً احتمال کسب سود افزایش و احتمال ضرر کاهش می‌یابد.

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟

آموزش بازیابی کیف پول کوینومی (Coinomi)

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟ سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه از جمله بازار ارز دیجیتال راه بسیار خوبیه برای تولید ثروت و برای سرمایه گذاری در این بازارها آشنا بودن با روش های تحلیل بازار یک امر لازم و ضروریه. فردی که بدون تحلیل اقدام به خرید و فروش ارز دیجیتال میکنه در واقع مانند کسی عمل کرده که در اتاق تاریک به سوی هدف نامعلوم تیراندازی میکنه.

در این صورت احتمال اینکه تیر به هدف برخورد کنه بسیار پایینه. تحلیل در بازارهای مالی مانند چراغ مسیر رو روشن میکنه، بدون این چراغ تریدرها قدم در تاریکی میذارن و احتمال شکستشون بالا میره. بنابراین یک معامله گر برای سرمایه گذاری موفق و رسیدن به سود باید به روش های تحلیل بازار مسلط و قدرت تحلیل بالایی داشته باشه. چون تصمیم اشتباه در بازارهای مالی هزینه های خاص خود را به دنبال داره. چه بسیار کسانی بودن که تمام سرمایه ی خودشونو در بازارهای مالی به خاطر این تصمیم اشتباه از دست دادن.

توجه به این نکته حائز اهمیت هستش که احتمال ضرر کردن رو در بازارهای مالی نمیشه به صفر رسوند. اگه کسی ادعا کنه که چنین توانایی داره کارش بیشتر شبیه سحر و جادو می مونه تا یه کار مبتنی بر علم و دانش. تحلیل ها ابزارهایی هستن که معامله گران به کمک اونها می تونن احتمال ضرر و زیان رو در بازار کاهش و در مقابل شانس سودآوری رو افزایش بدن. لازم به یادآوریه که یک تحلیلگر ماهر پیشگو نیستش بلکه کسی هستش که با چشمان باز گذشته و حال رو مورد مطالعه قرار داده و مبتنی بر اون درباره ی آینده تصمیم گیری می کنه.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو روش تحلیل بازار مالی هستند و به معامله گر کمک می کنن تا استراتژی خودشونو به تصمیمات واقعی خرید یا فروش تبدیل کنن. در این مقاله قصد داریم تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ رو براتون شرح بدیم. برای درک درست این تفاوت باید هر کدوم از این تحلیل ها که بر اساس اطلاعات خاصی بنا شده اند رو به خوبی بشناسیم. پس بیایین قبل از هر چیز نگاهی به تعاریف اون ها داشته باشیم.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental Analysis) به روشی برای پیدا کردن ارزش ذاتی یه دارایی مانند سهام، ارز فیات یا دیجیتال و موارد دیگه گفته میشه. در واقع تحلیل بنیادی بر پایه ی بررسی ارزش ذاتی یک سهم، ارز یا دارایی استواره. یک تحلیلگر بنیادی از تمام ابزارهایی که برای رسیدن به این هدف وجود داره، استفاده می کنه. این عوامل می تونه در زمره اقتصاد کلان باشه و یا در زمینه ی اقتصاد خرد طبقه بندی بشه.

در واقع سهام هر شرکتی در هر بازه ی زمانی دارای ارزش ذاتی هستش. بازار دیر یا زود متوجه این ارزش میشه اما یک تحلیلگر بنیادی به دنبال درک سریع این موضوع و خرید و فروش سهم در زمان مناسب برای دستیابی به سود زیاد هستش.

در واقع روش تحلیل بنیادی صورت های مالی، تاثیرات خارجی، رویدادها و روندهای صنعت رو با هم ترکیب میکنه. توجه به این نکته مهمه که ارزش ذاتی یا ارزش منصفانه یه دارایی یه شبه تغییر نمیکنه و این روش به تحلیلگر کمک میکنه تا خصیصه های کلیدی یه شرکت رو شناسایی و با در نظر گرفتن فاکتورهای خرد و کلان اقتصادی، ارزش واقعی اون رو آنالیز کنه.

در تحلیل فاندامنتال هدف نهایی، تجزیه و تحلیل ارزش و قیمت ذاتی یک دارایی و مقایسه ی اون با قیمت فعلی هستش. اگه ارزش ذاتی از قیمت کنونی اون بالاتر باشه میشه به این نتیجه رسید که قیمت حال حاضر ارزون هستش و موقع خریده و برعکس. با در اختیار داشتن چنین اطلاعاتی قادر خواهیم بود یک تصمیم گیری آگاهانه درباره ی خرید ارز دیجیتال و یا فروش ارز داشته باشیم. این روش در همه بازارها از بورس گرفته تا ارز دیجیتال قابل پیاده سازیست البته در هر کدوم با رویکردی متفاوت پیش میره.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) به روشی گفته میشه که برای پیش بینی قیمت یه دارایی مبتنی بر گذشته قیمت و حجم معاملات اون در بازار صورت می گیره. تحلیل تکنیکال به علم نمودار خوانی معروفه چرا که بخش زیادی از فرآیندهای تحلیل تکنیکال مبتنی بر نمودارهای مختلفی هستش که در خصوص یک دارایی در دسترس قرار داره. این تحلیل تاریخچه ی طولانی در حدود سه قرن داره.

در تحلیل تکنیکال آنچه در بازار اتفاق افتاده بخوبی مورد بررسی قرار می گیره. این یک نکته ی بسیار مهم در معامله گری بازار هستش. هر تریدر باید دید درستی از اونچه که در بازار در جریانه داشته باشه تا بتونه تصمیم درست نسبت به خرید، فروش یا نگهداری یه ارز دیجیتال بگیره. در این قسمت مطالعه مقاله فیبوناچی چیست و چه کمکی به معامله گر می تواند بکند، به شما توصیه می شود.

به کمک تحلیل تکنیکال که قواعد ثابتی بر الگوهای مختلف اون وجود داره و تصمیم گیری مبتنی بر این الگوهاست، یه معامله گر می تونه زمان مناسب خرید و فروش یه دارایی رو مشخص کنه که این یک مزیت هستش. اکنون که با تعاریف هر دو روش آشنا شدیم می رسیم به بخش جذابه این مقاله یعنی " تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟ " این بخش رو از دست ندین.

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟

تا اینجا نگاهی مختصر به تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال داشتیم. در ادامه نوبت به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال می رسه. البته باید به این نکته توجه کنیم که خروجی هر دو تحلیل یک چیزه و اون مشخص کردن ارزش خرید یا فروش یه دارایی برای معامله گره. بسیاری معتقدن که این دو تحلیل خروجی های متفاوتی ارائه میده و در بسیار از موارد با هم در تضاد هستن. اما این برداشت ناشی از نگاه خطی و کوتاه مدت هستش.

یک اعتقاد کلی در بازارهای مالی تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ وجود داره و اون اینه که دارایی های ارزشمند بالاخره یک روز به ارزش واقعی خودشون دست پیدا می کنن. اعتبار این جمله بارها در بازارهای مالی مختلف مانند بازار نوپای ارز دیجیتال به اثبات رسیده. البته ممکنه سیگنال هایی که از تحلیل تکنیکال و بنیادی دریافت میشه در کوتاه مدت تعارض داشته باشن اما در بلند مدت به یک نقطه همگرا میشن. اما تفاوت هایی بین این دو روش وجود داره که به هفت دسته تقسیم میشن و اون ها عبارتند از:

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از نظر مفهوم

در تحلیل تکنیکال تلاش میشه تا با استفاده از الگوها و روندهایی که در گذشته رخ داده، روندهای حرکت قیمت یک دارایی در آینده تشخیص داده بشه. به همین دلیل برای ارائه یک تحلیل تکنیکال درست در مورد یک دارایی باید مدتی از زمان عرضه اون گذشته باشه تا امکان بررسی الگوهای شکل گرفته در گذشته به وجود بیاد.

در تحلیل بنیادی به هیچ عنوان توجهی به حرکت صعودی یا نزولی قیمت یک دارایی نمیشه بلکه تمرکز روی تشخیص ارزش ذاتی دارایی از طریق عوامل موثر بر اون هستش.

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال از نظر زمان

زمان در سرمایه گذاری ارزشی کمتر از پول نداره. در بازارهای مالی از دست دادن یک لحظه ممکنه با از دست دادن یک سود کلان همراه باشه. همچنین یک تصمیم درست در زمان درست میتونه از خسارت های سنگین جلوگیری کنه. تحلیل تکنیکال در ارائه تصویر کوتاه مدت بسیار کارآمد هستش.

نمودارهایی موجودند که به کمک اون ها میشه روند حرکت قیمت دارایی رو حتی در چند روز آینده هم پیش بینی کرد. اما تحلیل بنیادی از ارائه تصویر درست در کوتاه مدت ناتوانه. یک معامله گر نمیتونه با تحلیل بنیادی متوجه بشه که در چند روز یا چند هفته آتی و بعضا در چند ماه پیش رو چه اتفاقی قراره بیوفته. با اینکه اعتبار تحلیل بنیادی بسیار بالاست ولی اعتبار اون بلند مدت هستش و زمان مشخصی برای تحقق اون نمیشه ارائه داد. بعضا ممکنه سال ها طول بکشه تا یک پیش بینی به حقیقت تبدیل بشه!

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال از نظر تمرکز

سومین تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی در موضوعاتی هستش که روی اون تمرکز دارن. در تحلیل تکنیکال تمرکز روی دو مسئله مهمه:

1. حرکت قیمت:

وقتی که صحبت از مهارت نمودارخوانی در تحلیل تکنیکال میشه، در واقع یک بخش عمده ای ناظر بر بررسی سوابق قیمت یک دارایی از روی نمودار هستش. بدین ترتیب میشه تغییرات قیمتی یک دارایی در آینده دور و نزدیک رو پیش بینی کرد.

2. رفتار بازار:

بررسی رفتار بازار همواره در خرید و فروش دارایی موثر هستش. توجه به این واقعیت خیلی مهمه که این تریدرها هستن که به عنوان انسان در بازار مشغول فعالیت هستن و نه نمودارها و نه صورت های مالی شرکت ها. انسان هم کنار عقل قوه ی دیگه ای به نام احساس داره که این احساسات تاثیر زیادی روی تصمیم گیری های اون داره. بنابراین توجه به روانشناسی بازار از اهمیت خاصی برخورداره.

اما در تحلیل بنیادی روی سه موضوع اصلی تمرکز میشه که عبارتند از:

1. صورت های مالی:

بررسی صورت ‌های مالی یک شرکت تصویر واقعی از عملکرد گذشته و فعلی اون رو به معامله‌ گر میده و تریدر می تونه عیار شرکت رو به درستی بسنجه.

2. وضعیت صنعت:

در این مرحله باید بررسی عملکرد رقبای یک شرکت یا دارایی به دقت انجام بشه. به این ترتیب می‌توان ارزشمندی یک دارایی رو در مقایسه با سایر رقیباش سنجید.

3. بررسی چشم انداز اقتصاد:

اقتصاد یک کشور یا در مقیاس بزرگ‌ تر اقتصاد جهانی حتماً در قالب بازارهای مالی خودشونو نشون میدن. اگه معامله‌گر بتونه تصویر درستی از آینده اقتصاد داشته باشه، می تونه تحلیل درستی از روندهای صنایع مختلف هم داشته باشه.

مقایسه تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی از نظر کاربرد

در ادامه بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال میرسیم به تفاوت در کاربرد این دو روش. تحلیل بنیادی برای تریدرهایی مناسب هست و کاربرد داره که اسیر نوسانات مقطعی بازار نمیشن و قصدشان سرمایه گذاری هست و آنقدر صبر و حوصله دارن تا منتظر بمونن تا سود بزرگی از این سرمایه گذاری بدست بیارن.

اما تحلیل تکنیکال بیشتر برای معامله گرانی کاربرد داره که بازار بخشی از زندگی روزانه شون هست و مدام در حال خرید و فروش دارایی هاشون هستن. البته این طور نیست که تحلیلگران تکنیکال و بنیادی به صورت مجزا کار کنن بلکه استفاده از این تحلیل ها برای همه کسانی که در بازارهای مالی فعالیت دارن، ضروری هستش.

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال از نظر هدف

در تحلیل تکنیکال هدف اصلی پیدا کردن زمان ورود و خروج از یه دارایی ست در حالی که در تحلیل بنیادی به هیچ عنوان این موضوع هدف نیست. در تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذار به دنبال کشف ارزش ذاتی یه دارایی هستش. بنابراین تفاوت در اهداف موجب تفاوت در رویکردها رو هم به دنبال داره. رویکردهایی که منجر به ایجاد روحیه معامله‌گری یا سرمایه‌گذاری میشن.

مقایسه تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال از نظر منابع جمع آوری اطلاعات

منابعی که برای جمع آوری اطلاعات در تحلیل بنیادی و تکنیکال مورد استفاده قرار میگیره، متفاوته. مقایسه تفاوت بین این دو روش بدون تصور درست از منابع و مراجع مورد استفاده برای تحلیل ها امکان پذیر نیست. داده ها در تحلیل تکنیکال خودشونو در نمودارها نشون میدن.

نمودارها اطلاعات کاملی درباره گذشته قیمت دارایی به معامله گران میدن و در کنار اون تصویرسازی هم از آینده ی قیمت یک دارایی دارن. اما منبع تحلیل بنیادی از جنس اخبار، اعداد و ارقام هست. کار تحلیلگر بنیادی از این جهت سخته که باید مشابه یک حسابدار، اطلاعات درست رو از دل صورت های مالی خارج کنه و در عین حال مانند یه اقتصاددان تحلیلی از وضعیت اقتصادی پیش رو ارائه بده.

مقایسه تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال از نظر نگاه به بازار

در تحلیل تکنیکال نگاه همواره به آنچه که در بازار رخ داده هستش و بر اساس اون آینده رو تحلیل میکنن. اما نگاه تحلیل بنیادی به طور هم زمان به گذشته و آینده هستش. به این ترتیب که گذشته رو نگاه می کنن تا عملکرد یه شرکت رو بسنجن و در کنار اون آینده رو هم نگاه می کنن تا تصویر کلانی از وضعیت اقتصادی بدست بیارن.

البته باید توجه داشت که استفاده از هر تحلیلی بدون در نظر گرفتن روانشناسی بازار کاملا زیر سوال هستش. در بازارهای مالی از جمله بازار ارز دیجیتال این انسان ها هستن که خرید و فروش ارز دیجیتال انجام میدن و یه تحلیلگر با تجربه نباید این نکته ی ساده رو هرگز فراموش کنه. در ادامه مقاله ی" تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟" به بررسی پاسخ این سوال می پردازیم که تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل بنیادی؟

تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل بنیادی؟

برای بررسی و تحلیل بازار ارز دیجیتال و استفاده از تحلیل تکنیکال و بنیادی نظرات مختلفی بین تحلیلگران و معامله گران وجود داره. کدامیک را برای تحلیل بازار باید انتخاب کرد؟ برخی معامله گران به خواندن نمودارها و مشاهده روندها معتقدن و به تحلیل تکنیکال خوشبین هستن چون تریدر معامله رو برای کسب سود انجام میده و دوست داره این سود رو در زندگیش ببینه و از اون لذت ببره چرا که عمر نوح نداره که سال ها چشم انتظار باشه تا دارایی که خریده به ارزش ذاتی خودش برسه و برخی دیگر طرفدار سرسخت تحلیل بنیادی و سرمایه گذاری بلند مدت. در این قسمت مطالعه مقاله بهترین تحلیل گر ارز دیجیتال کیست به شما توصیه می شود.

در تحلیل تکنیکال به هیج وجه فاکتورهای بنیادی در نظر گرفته نمیشه. جدا از اینکه این مسئله از نظر تحلیلگران نقطه ضعف به شمار میره یا نه، این نکته رو باید در نظر داشت که خواه ناخواه ماهیت بازارهای مالی روی روند قیمت دارایی ها موثر هستش و اغلب در بازه های زمانی طولانی مدت روند حاکم بر بازارهای مالی با متغیرهای کلان اقتصادی هم خوانی دارن و این ناظر بر فرق بین تحلیل تکنیکال و بنیادی هستش.

گرچه این دو تحلیل دید کاملا متفاوت به بازار دارن اما هر دو یک نتیجه رو جستجو میکنن و اون هم کسب سود از بازار هستش. در واقع با وجود تفاوت های زیادی که با هم دارن در تضاد با هم نیستن و باید هم زمان از هر دو برای دستیابی به موفقیت در بازار های مالی از جمله بازار ارز دیجیتال استفاده بشه.

ممکنه این سوال پیش بیاد که کدوم روش نیاز به تخصص بیشتری داره؟ در پاسخ چنین میاد که با توجه‌ به توسعه روش ‌های تحلیل تکنیکال به کمک هوش مصنوعی، تحلیل تکنیکال راحت‌تر صورت می‌گیره. اما تحلیل بنیادی نیازمند دانش تخصصی در زمینه حسابداری، امور مالی و اقتصادی هستش و همچنین باید زمان بیشتری برای دستیابی به نتیجه مناسب صرف کرد.

نکته پایانی

در این مقاله سعی کردیم در مورد اینکه تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟ و مقایسه این دو و اینکه کدامیک بهتر هست با شما صحبت کنیم، آموزش تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال در کنار هم شانس معامله گران رو برای دستیابی به سودهای بیشتر و کاهش ضررهای احتمالی افزایش میده سایت آموزش ارز دیجیتال ارزسنج با برگزاری دوره های آموزشی مختلف از جمله آموزش پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال دستیابی به این هدف رو فراهم کرده. با شرکت در این دوره های آموزشی از گردش در دنیای کریپتوکارنسی لذت ببرید. موفق و پرسود باشید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.