نسبت های مالی
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند. نسبت های مالی به دستهبندیهای اصلی زیر تقسیمبندی میشوند:
- نسبتهای نقدینگی
- نسبتهای اهرمی و پوششی
- نسبتهای فعالیت
- نسبتهای سودآوری
- نسبتهای ارزش بازار
نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال میکند:
پیگیری عملکرد شرکت
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
- استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
- استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند.
منظور از نسبتهای نقدینگی چیست؟
نقدینگی را میتوان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
نسبتهای نقدینگی متداول شامل موارد زیر میشوند:
- نسبت جاری: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
- نسبت آنی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جار
- نسبت وجه نقد: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
بررسی نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود. نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
- نسبت بدهی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
- نسبت تسهیلات به سرمایه: میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
- نسبت پوشش بهره: نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
- دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا: دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
- دوره وصول مطالبات: نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با بررسی این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
- دوره گردش عملیات: به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
- گردش دارایی: این نسبت، میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
- گردش داراییهای ثابت: این نسبت، بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
- دوره پرداخت بدهیها: نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
- نسبت گردش سرمایه جاری: سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
- نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
منظور از نسبتهای سودآوری چیست؟
نسبتهای سودآوری، توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
- بازده داراییها: نسبت بازده داراییها نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
- بازده حقوق صاحبان سهام: شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
- حاشیه سود ناخالص: این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
- حاشیه سود عملیاتی: نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
- حاشیه سود خالص: درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
آشنایی با نسبتهای ارزش بازار
این نسبتها منعکس کننده نگرش سهامداران و تحلیل گران در خصوص عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت هستند. انواع متداول نسبتهای ارزش بازار عبارتاند از:
- نسبت ارزش دفتری (P/BV): این نسبت بیانگر ارزش ثبت شده خالص داراییها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.
P/B = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام
- نسبت قیمت به درآمد (P/E): این نسبت، دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت تعیین میکند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست میآید.
P/E = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی
- نسبت قیمت به فروش (P/S): این نسبت که از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت بر کل فروش ۱۲ ماهه ایجاد میشود، به شما میگوید برای هر یک ریال فروش سالانه چقدر هزینه میکنید.
P/ S = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت
- قیمت به جریان نقدینگی (P/CF): این نسبت از توان قابل ملاحظهای برای پیش بینی بازده سهام برخوردار است و معمولا به وسیله سرمایهگذاران نهادی مورد استفاده قرار میگیرد. نسبت قیمت به جریان نقدینگی، مواردی از قبیل استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده حذف میکند.
P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم
جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)
- نسبتPEG: نسبتی است که برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت مبتنی بر نسبت P/E است و چشمانداز رشد یک سهم را در نظر میگیرد. محاسبه بدین شکل است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم میکنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بهطور کامل چشماندازی در خصوص این سهم ندارد.
PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد
محدودیت نسبت های مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای صورتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نمونههایی از محدودیتهای نسبت های مالی
- با توجه به اینکه نسبتها بر مبنای اطلاعات تاریخی هستند، میانگینی از شرایط موجود در گذشته به شمار میروند.
- هنگامی که اطلاعات بر مبنای بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
- از آنجایی که روش محاسبه هر نسبت استاندارد نیست، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
- استفاده از روشهای مختلف حسابداری میتواند بر نسبتها اثرگذار باشد. مثلا استفاده از روش «فایفو» نتیجه متفاوتی نسبت به استفاده از روش «لایفو» ایجاد میکند.
- همچنین تغییرات توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي در اصول و برآوردهای حسابداری – مثلا تغییر از روش فایفو به لایفو – نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند. علاوه بر این، برای استفاده از اطلاعات در روندهای درازمدت، ممکن است نیازمند تبدیل اطلاعات با هدف حذف رویدادهای غیرعادی و غیرمترقبه باشیم.
- با توجه به تفاوتهای موجود در ویژگیهای عملیاتی شرکتهای مختلف مانند خطوط تولید، روش عملیات، نحوه تامین مالی و منطقه جغرافیایی شرکتها مقایسه بین شرکتی دشوار است.توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي
به هنگام استفاده از نسبت های مالی، محتاط باشید!
اگرچه محدودیتهای صورتهای مالی بسیار با اهمیت هستند. اما با این حال، تحلیل نسبتها از تکنیکهای مهم تفسیر صورتهای مالی به شمار میرود. زیرا نسبتها نشانگر ارتباطهایی میان عناصر اساسی صورتهای مالی شرکتها هستند. در هر صورت، نتایج حاصل از نسبت های مالی باید با احتیاط بیشتری مورد استفاده قرار گیرند.
روند خنثی چیست و فهمیدن زمان اتمام آن (بخش 13 پرایس اکشن)
روند خنثی نیز همانند روند نزولی و صعودی بخشی از بازار است و برخلاف تصور برخی معامله گران وقتی بازار در روند خنثی قرار میگیرد نیز میتوان معامله کرد و حتی نسبت به زمان هایی که بازار دارای روند است سود بیشتری برد. در بخش های قبلی کمی راجع به روند خنثی صحبت کرده ایم اما هم اکنون که در بخش قبلی آموزش پرایس اکشن با سوئینگ های SH و SL آشنا شدیم میتوانیم بهتر به تعریف روند خنثی، شناسایی این روند و تشخیص اتمام آن بپردازیم. برای آشنایی با سوئینگ های SH و SL میتوانید بخش قبلی آموزش را مطالعه کنید.
تشخیص روند خنثی و اتمام آن
در بخش قبل با قله های SH و قعرهای SL آشنا شده اید حال با فرض اینکه بازار روندی با قله ها و قعرهای مشخص دارد در صورتی که دو قله SH و دو قعر SL تشکیل شود بازار وارد روند حنثی شده است. برای درک بهتر تصویر زیر را مشاهده کنید.
تشخیص اتمام روند خنثی
برای تشخیص اتمام روند خنثی باید ابتدا روند قبل از تشکیل روند رنج یا خنثی را تشخیص دهید بر اساس صعودی یا نزولی بودن روند سابق دو حالت وجود دارد:
- اگر روند قبلی صعودی بود در پایان روند رنج باید یک قله SH شکسته شود.
- و اگر روند قبلی نزولی بود در پایان روند رنج باید یک قعر SL شکسته شود.
میزان حرکت روند پس از شکست محدوده حمایت و مقاومتی
همانطور که در بخش های قبلی پرایس اکشن گفتیم محدوده حمایت و مقاومت را در تایم فریمی بالاتر از تایم فریم معاملاتی بررسی میکنیم این کار به معاملات ما اعتبار بیشتری می بخشد. برای پیشبینی میزان حرکت بازار پس از خارج شدن از روند خنثی یا رنج نیز همین کار را میکنیم.
به تایم فریم بالاتر رفته یک محدوده حمایت یا مقاومت در جهت حرکت بازار را شناسایی و تعیین میکنیم سپس در تایم معاملاتی انتظار می رود (توجه کنید تنها انتظار می رود و قطعی نیست) حرکت روند کنونی بازار تا رسیدن به اولین حمایت یا مقاومت ادامه داشته باشد.
معمولا بازار میل دارد سطوح حمایت یا مقاومت را لمس کند مگر اینکه نشانه هایی از عدم توانایی حرکت بازار مشاهده شود. البته در این حالت نیز معمولا بازار پس از یک اصلاح قیمت(پولبک) دوباره در جهت لمس سطوح حمایت و مقاومت به روند اصلی باز میگردد. و در آخر پس از رسیدن به سطوح حمایت و مقاومت و عبور از آن معمولا بازار اصلاح قیمت دیگری را تجربه خواهد کرد اما در اینجا الزامی نیست که پس از پولبک دوباره روند اصلی را ادامه دهد بلکه ممکن است روند بازار کاملا بازگشتی شود.
حال که فهمیدیم در صورتی که بازار توان حرکت داشته توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي باشد معمولا تا سطوح حمایت یا مقاومت پیش خواهد رفت باید بتوانیم عدم توانایی حرکت بازار را نیز تشخیص دهیم. عدم توانایی حرکت دارای نشانه هایی است که به شرح آن میپردازیم.
شتاب بازار چیست؟
معامله گران پرایس اکشن از هیچ ابزار کمکی استفاده نمیکنند پسباید روشی وجود داشته باشد که بدون استفاده از ابزار بتوان قدرت و ضعف حرکت بازار را تشخیص داد.یکی از این روش ها بررسی شتاب بازار است. اگر در یک روند صعودی قله ها را با خطوطی به هم وصل کنید. شیب این خطوط میزان قدرت و ضعف بازار نشان میدهد.که اصطلاحا به آن شتاب بازار می گویند.
همانطور که در تصویر بالا میبینید شیب خطوط به مرور کم شده است که در واقعی یعنی شتاب بازار کم شده است که نشانه کاهش قدرت بازار است. در روند نزولی باید کف های قیمتی یا قعرها را به وصل کنیم و شیب این خطوط را برای تشخیص شتاب بازار بررسی کنیم. برخلاف بررسی حمایت ها و مقاومت ها که به تایم فریم بالاتر از تایم فریم معامله مراجعه میکردیم در بررسی شتاب بازار برای دقت بیشتر باید تایم فریم پایین تر بررسی شود. در دو حالت اهمیت بررسی شتاب بازار در تایم فریم پایین تر بیشتر است:
- زمانی که بازار رنج است و رسم خطوط و بررسی شیب خطوط در تایم فریم معامله مشکل توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي است.
- زمانی که بازار به سطوح حمایت و مقاومت نزدیک شده است و نیاز به دقت بیشتری در بررسی شتاب بازار است.
اکستنشن و پروجکشن چیست؟
راه های دیگری نیز برای تشخیص قدرت و ضعف بازار وجود دارد. در یک روند صعودی فاصله بین دو سقف قیمت متوالی و در روند نزولی فاصله بین دو کف قیمت متوالی میتواند میزان قدرت یا ضعف بازار را مشخص کند. اگر در روند صعودی از سقف قیمت اول خطی به سقف قیمت دوم رسم کنیم این خط را پروجکشن می گوییم. مقایسه اندازه دو پروجکشن میزان قدرت یا ضعف بازار را مشخص میکند.
در تصویر بالا خطوط پروجکشن با قزمز مشخص شده است. همانطور که مشاهده میکنید پروجکشن دوم از پروجکشن اول کوتاه تر است که نشان می دهد قدرت خریداران در نتیجه قدرت روند صعودی کاهش پیدا کرده است. فاکتور دیگر شناخت قدرت بازار خطوطی به نام اکستنشن است که در تصویر با رنگ زرد مشخص شده است.همانطور که میبینید خط اکستنشن از کف قیمت به سقف رسم می شود که مقایسه اکستنشن ها با یکدیگر میزان قدرت یا ضعف بازار را نشان میدهد. دقیقا همانند شتاب بازار بهتر است اکستنشن و پروجکشن نیز در تایم فریم پایین تر از تایم معاملاتی بررسی شود.
بهترین سرمایه گذاری چیست؟
اینجا به شما کمک میکنیم سودآورترین بازار مالی را تشخیص دهید.
اگر به دنبال سرمایه گذاری در بهترین و سودآورترین بازار مالی دنیا هستید باید بدانید که موفقیت شما در بازارهای مالی ارتباط زیادی به خود آن بازار نداشته و شما در بازاری موفق و سودآور خواهید بود، که در آن بهتر عمل کنید. پس سوال مهمتری که باید به دنبال جواب مناسب برای آن باشید این است که شما در کدام بازار مالی می توانید عملکرد بهتر و قویتری داشته باشید؟
کالج تی بورس با برگزاری کارگاه ها و ورکشاپ های رایگان آموزشی در مورد بازارهای مالی مختلف که شامل بورس ایران، ارز دیجیتال، آتی کالا، سهام جهانی و بازار فارکس است، به شما کمک خواهیم کرد با درک بهتری که از بازارهای مالی کسب می کنید، بازار مناسب خود را برای سرمایه گذاری و موفقیت در آن شناسایی و انتخاب کنید.
زمان بندی برگزاری کارگاه های رایگان آموزشی
کارگاه رایگان سهام جهانی
- 14 تیرماه
- ساعت 21 – 20
- سخنران پرهام حجازی
کارگاه رایگان ارز دیجیتال
- بزودی اعلام میشود
- ساعت 17 – 20
- سخنران حسین سلطانی
کارگاه رایگان بازار فارکس
- بزودی اعلام میشود
- ساعت 20 – 17
- سخنران محسن محمودآبادی
کارگاه رایگان آتی کالا
- بزودی اعلام میشود
- ساعت 22 – 21
- سخنران حسین شمس
کارگاه رایگان بورس ایران
- بزودی اعلام میشود
- ساعت 17 – 20
- سخنران بهروز باقری
جهت حضور در کارگاهها ثبتنام کنید
آنچه در این کارگاه های آموزشی دنبال خواهیم کرد
کوه نوردی را تصور کنید که قصد فتح قلهای توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي را دارد، قبل از صعود از تمام مختصات آن کوه آگاه میشود و شرایط جوی را ثبت میکند و تمام اطلاعات لازم را برای صعود جمعآوری میکند. روز موعود متوجه خواهد شد اطلاعات ثبت شده وی دچار تغییر شده و برنامههای از پیش تعیین شده وی دیگر کارایی لازم را ندارد.
بازارهای مالی و کسبوکارها دقیقا مانند این کوه یخی است و همیشه یه عنوان یک موجود زنده در حال تغییر است. در مقابل برای رفع این معضل نیاز به یک تفکر جایگزین و حرفهای تر داریم به نام کوله پشتی؛ تفکر کوله پشتی به شما کمک میکند که بدون نگرانی برای تغییرات این موجود زنده آمادگی لازم را داشته باشید.
شما در کوله پشتی خود، تمامی مهارتهای لازم را برای تغییرات پیش بینی نشده را دارید و با استفاده به موقع از آن برای هر حالت این موجود زنده آمادهاید. کوله پشتی شما دارای مهارت و دانشی است که باعث خواهد شد هیچ وقت هیچ شرایطی مانع از صعود و حرکت شما نشود و بتوانید هر بازار مالی را فتح کنید.
در کارگاه های کالج تی بورس ما با تفکر کوله پشتی پیش خواهیم رفت و تمرکز ما بر روی اصول و مهارتهایی خواهد بود که شما برای فتح هر بازار مالی به آن نیاز خواهید داشت.
توضیحات مهندس ایمان صاحبدادی در مورد کارگاهها و ورکشاپهای کالج تیبورس
بهترین بازار مالی برای سرمایه گذاری در سال 1400 کدام است؟
تا حالا به این فکر کرده اید که چه بازار مالی می تواند بیشترین سود را برایتان داشته باشد؟
سرمایه گذاری عنصر اساسی خلق ثروت و رسیدن به اسقلال مالی است. در اصل ما در سرمایه گذاری قصد داریم، کاری کنیم که دارایی های ما برای ما درآمد غیر فعال ایجاد کنند. که این مهم نیازمند آگاهی از شاخص های اقتصادی و بررسی بازار های مالی مختلف است.
در کشور ایران به دلیل شرایط ویژه روابط بین المللی، وضعیت اقتصای و نرخ تورم، مدام دستخوش تغییرات مهمی می شود. که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تأثیرات اساسی بر انواع بازار های مالی در داخل کشور میگذارند. بازار هایی مانند بازار ارز و دلار، طلا، مسکن و مستقلات، بازار بورس ایران و بازار های بورس جهانی مانند فارکس و ارز دیجیتال از جمله بهترین بازارهایی هستند که در صورت تسلط به اصول شان و سرمایهگذاری در آنها، می توانید ارزش دارایی های خود را چندین برابر کنید.
به نظر شما بهترین و پر سود ترین سرمایه گذاری در سال 1400 را در کدام بازار می توانیم تجربه کنیم؟ در ادامه قصد داریم اصول و بهترین راه سرمایه گذاری با پول کم و زیاد را به طور تخصصی در بازار بورس، فارکس و ارز دیجیتال که جزو سودده ترین بازارها محسوب میشوند را مورد توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي بررسی قرار دهیم.
پر سود ترین بازار مالی برای سرمایه گذاری
بهترین بازار مالی برای سرمایه گذاری با پول کم و زیاد، بازار مشخصی نیست. بلکه این بازار می تواند با توجه به میزان سرمایه و ذهنیت مالی هر شخص متفاوت باشد. اما در علم اقتصاد همواره معیارهایی برای تعیین، بهترین بازار مالی برای سرمایه گذاری در بازه های زمانی مختلف وجود دارد.
یکی از مهم ترین معیار های، مشخص کردن پر بازده ترین بازار، میزان ریسک سرمایه گذاری است. رابطه مستقیمی میان بازده یا سود و میزان ریسک سرمایهگذاری در بازار های مالی وجود دارد. به عبارتی هر چقدر ریسک سرمایه گذاری در یک بازار افزایش پیدا کند، ریوارد یا سود دریافتی سرمایه گذاران آن بازار نیز افزایش می یابد.
بسیاری از بازار های مالی مانند مسکن، طلا، بازار سهام و رمز ارز و … برای سرمایهگذاری مناسب هستند. پس اگر بخواهیم منصفانه سخن بگوییم، تمام آنها پتانسیل، رشد ارزش سرمایه شما را دارند. اما نکته حائز اهمیت این است که، کدام بازار می تواند بیشترین سود را داشته باشد؟
بهترین و پر سود ترین سرمایه گذاری در سال 1400
بازار سهام و ارز دیجیتال، انتخاب اول بسیاری از سرمایهگذاران هوشمند به عنوان بهترین راه سرمایه گذاری با پول کمو زیاد است. زیرا ریسک سرمایهگذاری در این بازار نسبت به سایر بازار های مالی بیشتر است. به همین دلیل حاشیه سودی توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي که می توان از آن بدست آورد بیشتر از سایر بازارها است.
البته لازم به ذکر است که این بدین معنا نیست که بازارهای دیگر کمتر از بازار سهام و ارز دیجیتال سودده هستند. بلکه بدین معناست که بر اساس یک برآیند کلی، بازار سهام و ارز دیجیتال، قابلیت بازدهی بیشتری دارد.
تمام بازارهای مالی یک خصلت و ویژگی مشترک دارند. « همواره بعد از یک رشد شارپی، شاهد اصلاح و ریزش قیمت هستیم.» تفاوت یک معامله گر یا سرمایه گذار مبتدی و حرفه ای دقیقا اینجا مشخص می شود.
سرمایه گذاران حرفه ای همواره با تکیه به دانش و تحلیل های خود، در هر بازه زمانی، بهترین بازار را برای سرمایه گذاری انتخاب میکنند، در بهترین نقطه وارد بازار می شوند و در نهایت در بهترین نقطه از بازار خارج می شوند. در ادامه مطالب هر یک از بازار های مالی نام برده را مورد بررسی و واکاوی قرار میدهیم.
مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس
حتی با وجود رشد چشمگیر بازار سرمایه ایران طی چند سال اخیر و کسب سودهای کوچک و بزرگ توسط صاحبان سرمایه، نباید روزهای سخت بازار بورس را فراموش کرد. ذات بازارهای مالی افت و خیز است و افراد باید در جایگاه خود بتوانند با مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس، بهترین نتیجه را از این بازار بزرگ کسب کنند.
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران باشد. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، تفکر منطقی با برنامهریزی دقیق معاملاتی برای فرد الزامی است. در ادامه قصد داریم تا ابتدا مدیریت سرمایه را بررسی کنیم و به خصوص در این زمینه با مدیریت ریسک آشنا شویم. معاملهگری که از آرامش روحی بیشتری در زمان معاملات برخوردار بوده و تمام ریسکهای ممکن را شناسایی و با در نظر گرفتن آنها اقدام به سرمایهگذاری کرده، قطعا موفقیت را بهتر از دیگر معاملهگران لمس میکند.
مدیریت سرمایه چیست؟
دانش و مهارت سرمایهگذاری در بازار مالی با متحمل شدن ریسک حداقلی و نتیجه کسب بازدهی حداکثری را مدیریت سرمایه مینامند. در بحث مدیریت سرمایه کنترل ریسک و حفظ دارایی از اصلیترین قوانین است. برای درک وابستگی مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک جالب است بدانید که حتی برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک مینامند. به عبارتی برای مدیریت سرمایه و به دست آوردن بازدهی مورد انتظار باید مقدار ریسک مشخصی را بپذیرید. اما دقت داشته باشید که باید سطح ریسکپذیری خود را از قبل از ورود به معاملات تعیین کنید. این کار به منظور جلوگیری از ضررهای سنگین مالی انجام میشود. با مشخص بودن بازده مورد انتظار و سطح ریسکپذیری و ایجاد تعادل در این مفاهیم، باید در نهایت برای کسب سود، امکان تحمل ضرری معقول نیز پیش روی شما باشد.
قوانین مدیریت سرمایه در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر زیادی داشته باشد. با ترکیب استراتژی معاملاتی درست و مدیریت سرمایه به مرور زمان شاهد رشد سرمایه خود خواهید بود. جزئیات نقشه راه مدیریت سرمایه وابسته به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی و روحیات شخصی او است. با تعیین این معیارها سرمایهگذار در برابر درجه ریسکپذیری خود در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر قرار خواهد گرفت تا از قواعد مدیریت ریسکی متناسب با شخصیت سرمایهگذاری خود استفاده کند.
امروزه برای مدیریت سرمایه و ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. این روشها فرمول مشخصی ندارند؛ اما برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه وجود دارند.
مدیریت ریسک چیست؟
مفهوم مدیریت ریسک در بازار سرمایه اهمیت زیادی دارد و نقش آن در معاملات پررنگ است. برای یک معاملهگر بهترین کار این است که ریسک را به خوبی بشناسد و آن را درک کند. از آنجاست که به جای ترسیدن میتواند به کنترل ریسک بپردازد.
همیشه ریسک به معنی خطر نیست. شاید به دلیل این که ریسک از نظر برخی از معاملهگران مساویست با خطر، بسیاری افراد دوست دارند تا جایی که امکان دارد از آن پرهیز کنند. اما موضوع این است که میتوان مدیریت ریسک را به کار گرفت تا خطرات موجود معاملات را حذف کرد. ریسک ذات بازار مالی است؛ اما رمز موفقیت در این است که بدانید چه ریسکهایی را باید در نظر بگیرید و برای آنها برنامهریزی کنید.
در زمینه مدیریت ریسک مسئله اصلی این است که افراد یا خیلی زیاد ریسک معاملاتی را میپذیرند و یا اصلا ریسک را نمیپذیرند. در مدیریت ریسک تعادل در این مسئله بسیار اهمیت دارد و یکی از رموز اصلی موفقیت در بازار سرمایه محسوب میشود. اجتناب کامل از ریسک به هر قیمتی میتواند فرصتهای خوب معاملاتی را از بین ببرد.
در تعاریف، ریسک در بازار بورس را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد. انواع دیگر ریسک را میتوان زیرمجموعه این دو ریسک محسوب کرد. ریسکها به طور کلی به ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیم میشوند.
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک از کل سیستم ناشی میشود. وقوع حوادث سیاسی یا اقتصادی میتواند تمام بازار را با ریسک تغییر مواجه کند. ریسک سیستماتیک کل بازار را درگیر میکند و در زمان رخداد آن تفاوتی بین سهام ارزنده بازار با دیگر سهام وجود ندارد. به عنوان مثالی برای ریسک سیستماتیک میتوانیم به شیوع ویروس کرونا در جهان اشاره کنیم. با شیوع کرونا تمام بازارهای مالی جهانی به خصوص در ماههای نخست سال 2020 دچار افت قیمت شدند. ریسک سیستماتیک قابلیت حذف از سرمایهگذاری ندارد. حتی به دلیل این که مدیریت این ریسک از توانایی سرمایهگذار خارج است، آن را ریسک غیر قابل اجتناب نیز مینامند.
ریسک نرخ بهره، ریسک تورم در اقتصاد، ریسک سیاسی کشور، ریسک تجاری یا محدودیت ناشی از قوانین یا تحریم و ریسک نوسانات نرخ ارز از جمله ریسکهایی هستند که در دسته ریسکهای سیستماتیک قرار داده میشوند و اجتناب از آنها ممکن نیست.
ریسک غیر سیستماتیک
دسته دوم از ریسک را ریسک غیر سیستماتیک مینامند. در ریسک غیر سیستماتیک بخشی از بازار تحت تاثیر قرار میگیرد. در حقیقت این بزرگترین تفاوت این دو دسته ریسک است. گاها حتی تنها یک یا چند شرکت با ریسک غیر سیستماتیک تحت تأثیر قرار میگیرند. این ریسک ناشی از مشکلات درونی شرکتها بوده و به موارد داخلی شرکت یا یک صنعت خاص باز میگردد. این نوع ریسک قابل کاهش و یا حتی حذف کلی است. البته برای این کار نیاز به تدبیراندیشی کلان وجود دارد.
برای مثال مشکلات موجود در مدیریت شرکت و یا حتی استفاده نادرست از منابع میتواند هزینهها را افزایش و به تبع سود را کاهش دهد. بنابراین این مدل ریسک مربوط به مشکلات درونی شرکت است و نمیتواند تأثیر منفی روی شرکتهای دیگر یا کل بازار بگذارد. ریسک غیر سیستماتیک را ریسک قابل اجتناب نیز مینامند؛ زیرا توانایی حذف آن وجود دارد.
با توجه به این که کنترل ریسک سیستماتیک از توان ما خارج است، زمانی که صحبت از مدیریت ریسک میشود، مقصود تغییر در ریسک غیر سیستماتیک است. ریسک عملیاتی شرکت، ریسک مربوط به تغییر قوانین مربوط به حوزه فعالیت شرکت، ریسک اعتباری، ریسک خرید مواد اولیه و … نمونهای از انواع ریسکهای غیر سیستماتیک محسوب میشوند.
چطور میتوانیم ریسک را مدیریت کنیم؟
در مدیریت ریسک ما ابتدا باید بتوانیم نوع ریسک را مشخص کنیم. برای مثال باید ریسکهای موجود در شرکت و حتی ریسکهای موجود در بازارهای گوناگون شناسایی شوند. پس از شناخت ریسک باید به دنبال حداقل سازی ریسکهای هر دارایی موجود در سبد دارایی باشیم. حتی پس از شناسایی فرصتها و تهدیدهای موجود، در صورتی که خطر جدی برای سهم شناسایی شد باید تصمیم به فروش آن سهم بگیریم.
برای فعالیت در بازار بورس باید بتوانیم اشتباه کردن را بپذیریم و قبل از اینکه مشکلات توانایی تصمیمگیری را از ما بگیرند، از معامله خارج شویم. در این بین داشتن استراتژی معاملاتی یکی از ضروریترین بخشهای مدیریت ریسک است. معاملهگر موفق باید بداند در چه نقاطی برای خرید و فروش سهم اقدام کند و وارد سهم شود. گاهی به امید درست شدن شرایط و باقی ماندن در یک موقعیت معاملاتی شرایط روز به روز بدتر شده و دارایی از بین خواهد رفت. بنابراین مفاهیمی مانند حد ضرر به وجود آمدهاند که آشنایی با آنها از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه است
تعادل در ریسک چگونه ایجاد میشود؟
برای رسیدن به تعادل در سرمایهگذاری ریسک غیر سیستماتیک باید به حداقل ممکن برسد. این کار را میتوان با ایجاد پرتفویی متشکل از سهمهای گوناگون ممکن کرد. پس از بررسی سهمها و شناسایی ریسکهای موجود باید به بررسی بیشتر دارایی خود بپردازیم تا بتوانیم با ایجاد تغییرات بزرگ و کوچک ریسک را برای سرمایهگذاری خود کاهش دهیم. برای این کار میتوانیم از کنار هم قراردادن سهامی که دارای ریسکهای مشابه هستند، در سبد سرمایهگذاری خود پرهیز کنیم. برای مثال اگر سهام شرکتی دارای ریسکی مشخص است، بهتر است شرکت دیگری با همین ریسک در سبد خود نداشته باشیم و برای پوشش ریسک، سهام شرکتی را خریداری کنیم که شکل دیگری از ریسک غیر سیستماتیک را با خود به دوش میکشد.
این حالت تعادلیترین حالت ممکن در بازار سهام است که با تنوع بخشی و تشکیل سبد سرمایهگذاری به وجود میآید.
از طرفی برای کاهش ریسک بهتر است تا از صنایع نیز بهترین سهمها را انتخاب و خریداری کنیم. اگر تمام سرمایه خود را روی یک شرکت سرمایهگذاری کنیم، تمام دارایی خود را در معرض ریسک آن سهم قرار دادهایم. در صورتی که تشکیل سبد سهامی که سهام مختلف را از صنایع مختلف با میزان ریسک مختلف در خود دارد، نقش مؤثری در متعادل ساختن ریسک و حداکثرسازی سود دارد.
البته برای متعادل ساختن ریسک نباید نقش تنوع بخشی سرمایهگذاری در حوزههای مختلف را فراموش کرد. به عبارتی هر بازار مالی با توجه به رکود و رونق موجود میتواند جذاب باشد. در این شرایط میتوان زمانی که بازار مالی خاصی با ریسک زیادی مواجه شده است، در بازار مالی دیگری سرمایهگذاری کرد و از این طریق نیز به تعادل رسید. یک سرمایهگذار موفق باید بتواند در خصوص بازارهای مالی متفاوت بررسیهای لازم را انجام دهد و شرایط آنها را تحلیل کند. این را نیز مد نظر داشته باشید که در صورت تغییرات ناگهانی یک بازار نیاز به تغییر سریع آن نیست. گاهی پس از مدت کوتاهی شرایط به حالت اولیه باز میگردد.
نکاتی که در زمینه مدیریت سرمایه و ریسک باید رعایت کنید
پس از اینکه مفهوم مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را درک کردیم، باید بتوانیم از آن در معاملاتمان استفاده کنیم. اما مدیریت سرمایه در بازارهای مالی نیاز به رعایت یکسری قواعد مرسوم دارد. در ادامه قصد داریم تا توصیههای رایج در این زمینه را بررسی کنیم:
_ حتما پیش از ورود به موقعیت معاملاتی ریسک و بازدهی که از معامله انتظار دارید را تعیین کنید.
_ تعیین حد ضرر برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر یکی از ارکان اصلی مدیریت ریسک در بازار سرمایه است. با رشد قیمت سهم باید حد ضرر را به صورت پلهای تغییر دهید تا با شرایط جدید هماهنگ باشد.
_ طبق اصول سرمایهگذاری حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی 3 درصد است.
_ در صورت وجود چندین موقعیت معاملاتی باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم کرد.
زمانی که به بازدهی زیاد معاملات میاندیشید، ریسک سنگین آن را نیز مد نظر داشته باشید. زیرا همانطور که میدانید سود بیشتر مساویست با ریسک بیشتر معاملات.
_ برای معاملات خود حد سود تعیین کنید. هیچ سهمی تا ابد رشد نخواهد کرد. بنابراین گاهی به طمع سود بیشتر ممکن است به ناگاه وارد یک شرایط نزولی شده و سود و سرمایه خود را از دست بدهید.
سخن پایانی
به عنوان یک سرمایهگذار موفق در بازار سرمایه باید دیدگاه کاملی راجع به ریسک داشته باشیم و بتوانیم ریسک سهام مختلف را شناسایی کنیم. از ریسک کردن نترسید و به جای توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي آن مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را فرا بگیرید. ریسک عضوی جدانشدنی از بازارهای مالی است و باید از آن استفاده کرد تا با مدیریت درست شرایط بهترین موقعیتهای معاملاتی را شکار کرد. این نکته را نیز فراموش نکنید که برای سرمایهگذاری موفق باید پیش از ورود به بازار دورههای آموزشی لازم را گذرانده باشید و بتوانید بازار را تحلیل کرده تا بهترین مدیریت سرمایه را برای دارایی خود انجام دهید.
تعریف حسابداری
حسابداری فرایند ثبت معاملات مالی مربوط به یک تجارت است. فرایند حسابداری شامل خلاصه، تجزیه و تحلیل و گزارش معاملات انجام شده در سازمان ها می باشد. گزارش معاملات انجام گرفته، به سازمان های نظارتی، تنظیم کننده و نهاد های جمع آوری مالیات ارائه داده می شود. صورت های مالی مورد استفاده در حسابداری، خلاصه ای مختصر از تراکنش های مالی در یک دوره حسابداری است که عملیات، وضعیت مالی و جریان های نقدی شرکت را خلاصه می کند. در حالت کلی، حسابداری عبارت است از ثبت تراکنش های مالی همراه با ذخیره سازی، مرتب سازی، بازیابی، خلاصه سازی و ارائه نتایج در گزارش ها و تحلیل های مختلف می باشد. در این مقاله ببشتر با مفهوم حسابداری آشنا خواهیم شد.
نکات کلیدی
- صرف نظر از اندازه کسب و کار، حسابداری یک عملکرد ضروری برای تصمیم گیری، برنامه ریزی هزینه و اندازه گیری عملکرد اقتصادی می باشد.
- یک حسابدار می تواند نیاز های اساسی سازمان را شناسایی کند و راه حل هایی را برای برطرف شدن آنها پیشنهاد دهد.
- دو نوع حسابداری وجود دارد، حسابداری بهای تمام شده و حسابداری مدیریتی؛ در نوع اول، حسابداری به صاحبان مشاغل کمک می کند تا تصمیم بگیرند که برای یک محصول چقدر باید هزینه در نظر بگیرند، اما حسابداری مدیریتی به تیم های مدیریتی در تصمیم گیری ها تجاری کمک می کند. برای انجام این کارها، شما می تواند از نرم افزارهای حسابداری صنعتی کمک بگیرید.
اهمیت رعایت اصول حسابداری در سازمان
یکی از وظایف کلیدی در هر کسب و کاری، حسابداری است؛ این بخش می تواند توسط یک نفر یا در شرکت های بزرگ توسط چندین نفر انجام شود. گزارش های تولید شده توسط جریان های مختلف حسابداری، در کمک به مدیران برای تصمیم گیری آگاهانه بسیار ارزشمند می باشند. صورت های مالی که عملیات، وضعیت مالی و جریان های نقدی یک شرکت بزرگ را در یک دوره خاص خلاصه می کند، گزارش های مختصر و تلفیقی بر اساس هزاران تراکنش مالی فردی می باشد. در صورتی که کارکردهای اساسی حسابداری می تواند توسط یک حسابدار انجام شود، حسابداری پیشرفته معمولا توسط حسابدارن واجد شرایط انجام می گیرد.
انواع حسابداری
حسابداری در واقع زبان تجارت است و به شما کمک می کند تا انواع گزارشات مالی را توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي برای تصمیم گیری بهتر تهیه کنید. برای تحلیل وضع اقتصادی یک شرکت یا مجموعه تجاری، حسابداری یک شرط اولیه می باشد. حسابداری انواع مختلفی دارد که هر کدام از آنها یک بخش از نیازهای شرکت را برآورده خواهند کرد. در ادامه با انواع حسابداری آشنا خواهیم شد.
حسابداری مالی
حسابداری مالی به فرآیندهایی اطلاق می شود که برای تهیه صورت های مالی میان دوره ای و سالانه استفاده می شود. نتایج تمام معاملات مالی که در طول یک دوره حسابداری رخ می دهند به صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد خلاصه خواهند شد. صورت های مالی اکثر شرکت ها سالانه توسط یک شرکت CPA خارجی حسابرسی می شود. برای برخی، مانند شرکت های سهامی عام، حسابرسی یک الزام قانونی است. با این حال، وام دهندگان نیز معمولاً نتایج یک حسابرسی خارجی را سالانه به عنوان بخشی از تعهدات بدهی خود می خواهند. بنابراین، اکثر شرکت توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي ها به دلایلی حسابرسی سالانه خواهند داشت.
حسابداری مالی دو نوع دارد: حسابداری تعهدی و حسابداری نقدی. در هر دو سیستم از سیستم های حسابداری دو طرفه استفاده می شود در حالی که در مشاغل بسیار کوچک، حسابداری نقدی به صورت مکرر مورد استفاده قرار می گیرد. لازم به ذکر است که شما می توانید به کمک برنامه ریزی منابع سازمانی یا همان نرم افزار erp ، می توانید اطلاعات مورد نیازتان را توانايي تشخيص مفاهيم بازارهاي مالي جمع آوری کرده و به سازمان ها کمک کنید تا عملیات مربوطه را گسترش دهند.
حسابداری مدیریتی
حسابداری مدیریتی از داده های مشابه حسابداری مالی استفاده می کند، اما اطلاعات را به روش های مختلف سازماندهی و استفاده می کند. یعنی در حسابداری مدیریتی، یک حسابدار گزارش های ماهانه یا فصلی تولید می کند که تیم مدیریت یک کسب و کار می تواند از آنها برای تصمیم گیری در مورد نحوه عملکرد کسب و کار استفاده کند. حسابداری مدیریتی بسیاری از جنبه های دیگر حسابداری از جمله بودجه بندی، پیش بینی و ابزارهای مختلف تحلیل مالی را نیز در بر می گیرد. اساساً، هر اطلاعاتی که ممکن است برای مدیریت مفید باشد به کمک حسابداری مدیریتی قابل دسترسی است.
حسابداری بهای تمام شده
همانطور که حسابداری مدیریتی به کسب و کارها در تصمیم گیری در مورد مدیریت کمک می کند، حسابداری بهای تمام شده به کسب و کار کمک می کند تا در مورد هزینه یابی تصمیم بگیرند. اساساً حسابداری بهای تمام شده تمام هزینه های مربوط به تولید یک محصول را در نظر می گیرد. تحلیلگران، مدیران، صاحبان مشاغل و حسابداران از این اطلاعات برای تعیین قیمت محصولاتشان استفاده می کنند. در حسابداری بهای تمام شده، پول به عنوان یک عامل اقتصادی در تولید ریخته می شود، در حالی که در حسابداری مالی، پول به عنوان معیاری برای عملکرد اقتصادی یک شرکت در نظر گرفته می شود.
حسابرسی
در حالی که حسابداری شامل ردیابی و گزارش کلیه فعالیت های مالی برای یک سازمان است، حسابرسی به گونه ای طراحی شده است که تجزیه و تحلیل مستقلی از آن فعالیت های مالی ارائه دهد تا اطمینان حاصل شود که یک کسب و کار در حال ثبت تراکنش ها بر اساس قوانین و استانداردهای قابل قبولی است که اعمال می شود. در حالت کلی، حسابرسی به چند بخش تقسیم بندی می شود:
- حسابرسی رعایت: این نوع از حسابرسی، قوانین استفاده شده توسط یک کسب و کار را بررسی کرده تا استانداردهای حسابداری تعیین شده توسط مدیریت قانون را تایید کند. این مورد در اکثر مواقع توسط حسابرسان استخدامی انجام میگیرد.
- حسابرسی صورت های مالی: این نوع از حسابرسی صورت های مالی را بررسی خواهد کرد.
- حسابرسی عملیاتی: روند ها و متدهای عملیاتی کل سازمان را از نظر بازده عملیاتی و مالی بررسی یا بهینه سازی می کند. این بخش معمولا از خدمات مشاوره مدیریت می باشد.
حسابداری دولتی
حسابداری دولتی مربوط به ادارات درون دولت، منطقه و استان ها می باشد که برای اداره هر چه بهتر کارها از استانداردهایی مطابق با استانداردهای دولتی استفاده می کنند. در این نوع حسابداری، بودجه دولت رصد شده تا به صورت مناسب آن را تخصیص دهند.
حسابداری حقوقی
حسابداری حقوقی بیشتر برای موارد کلاهبرداری مورد استفاده قرار میگیرد. در حسابداری حقوقی علاوه بر اینکه حسابدار مورد نظر مسئول جمع آوری و ارائه گزارشات مالی برای حل پرونده ها است، برای اصلاح کردن اطلاعات مالی نیز از این نوع حسابداری استفاده می شود.
بیشتر بخوانید: برای آشنایی بیشتر با مفهوم حسابداری، مقاله اصول حسابداری پیشنهاد می شود.
مثال هایی از حسابداری
در این بخش می خواهیم با حسابداری دوطرفه آشنا شویم، فرض کنید یک کسب و کار برای یکی از مشتریان فاکتور می فرستد، یک حسابدار با استفاده از روش دو ورودی، بدهی به حساب های دریافتنی را ثبت می کند که به ترازنامه سرازیر می شود، و اعتباری به درآمد فروش به صورت سود و زیان سرازیر خواهد شد.
هنگامی که مشتری فاکتور را پرداخت میکند، حسابدار حساب های دریافتنی را بستانکار کرده و وجه نقد را بدهکار می کند. حسابداری دو طرفه را متعادل کردن دفاتر نیز می گویند، زیرا همه ورودی های حسابداری در مقابل یکدیگر در تعادل هستند. اگر ورودی ها متعادل نباشند، حسابدار می داند که اشتباهی رخ داده است.
تاریخچه حسابداری
تاریخچه حسابداری تقریباً به اندازه خود پول بوده است. تاریخچه حسابداری به تمدن های باستانی در بین النهرین، مصر و بابل برمی گردد. برای مثال، در دوران امپراتوری روم، دولت، سوابق دقیقی از امور مالی خود داشت.
لوکا پاچیولی به دلیل مشارکت در توسعه حسابداری به عنوان یک حرفه، «پدر حسابداری» شناخته شده است. پاچیولی، ریاضیدان ایتالیایی و دوست لئوناردو داوینچی، کتابی درباره سیستم حسابداری دوطرفه در سال 1494 منتشر کرد.
تا سال 1880، حرفه مدرن حسابداری به طور کامل توسط موسسه حسابداران خبره در انگلستان و ولز شکل گرفت و به رسمیت شناخته شد. شکل گیری این موسسه تا حد زیادی به دلیل انقلاب صنعتی رخ داد. بازرگانان نه تنها نیاز به پیگیری سوابق خود داشتند، بلکه به دنبال اجتناب از ورشکستگی نیز بودند.
مسئولیت های یک حسابدار چیست؟
حسابداران به کسب و کارها کمک می کنند تا سوابق دقیق و به موقع امور مالی خود را حفظ کنند. حسابداران مسئول نگهداری سوابق معاملات روزانه شرکت و تنظیم آن معاملات در صورتهای مالی مانند ترازنامه، صورت سود، زیان و صورت جریان وجوه نقد هستند. حسابداران خدمات دیگری مانند انجام ممیزی های دوره ای یا تهیه گزارش های مدیریت موقت را نیز ارائه می دهند.
چه مهارت هایی برای حسابداری مورد نیاز است؟
حسابداران از طیف گسترده ای از زمینه ها می آیند. با این حال، به طور کلی، توجه به جزئیات، یک جزء کلیدی در حسابداری است، زیرا حسابداران باید قادر به تشخیص و تصحیح اشتباهات یا اختلافات ظریف در حساب های یک شرکت باشند. توانایی تفکر منطقی نیز برای کمک به حل مسئله ضروری است. مهارت های ریاضی مفید هستند اما به دلیل در دسترس بودن گسترده رایانه ها و ماشین حساب ها، نسبت به نسل های قبلی اهمیت کمتری دارند.
چرا حسابداری برای سرمایه گذاران مهم است؟
کار انجام شده توسط حسابداران در قلب بازارهای مالی مدرن قرار دارد. بدون حسابداری، سرمایه گذاران نمی توانند به اطلاعات مالی به موقع یا دقیق اعتماد کنند و مدیران اجرایی شرکت ها شفافیت لازم برای مدیریت ریسک ها یا برنامه ریزی پروژه ها را ندارند. به طور خلاصه، اگرچه گاهی اوقات حسابداری نادیده گرفته می شود، اما برای عملکرد روان مالی مدرن کاملاً حیاتی است.
نتیجه گیری
حسابداری یکی از بخش ها مهم و حیاتی در هر سازمانی است. بدون وجود حسابداران حرفه ای یا نرم افزارهای اتوماسیون اداری برای انجام کارها، نمی توانید به راحتی سازمان خود را مدیریت کنید. شماران سیستم با ارائه نرم افزارهای حسابداری، با سال ها تجربه آماده ارائه خدمات به شما می باشد. برای مشاوره و دریافت سفارش، با ما در تماس باشید.
دیدگاه شما