موانع بزرگتر برای ورود به بازار
بلاکچین با مقاومت، سوبرداشت و ارتداد روبرو خواهد شد تا زمانی که همه آنرا بپذیرند. بله چالشها و ابهامات زیادی وجود دارد اما ما هم ابهامات و دودلیهایی در سالهای ابتدایی ظهور اینترنت از 1994 تا 1998 داشتیم. پس از 15 تا 20 سال، دیدگاهها در مورد اینترنت تغییر کرد. حالا شرایط به گونهای است که بدون اینترنت انجام بسیاری از کارها غیرممکن است. در مورد وب هم شرایط هینطور بود، و میزان نفوذ آن در سالهای ابتدایی ظهورش غیرقابل پیش بینی بود.
امروزه بلاکچین ها پر از هیجان و شک گرایی هستند. اینترنت ابزاری فوق العاده شده است زیرا گروههای برانگیخته میتوانند شکیات را ایجاد کنند. اما ناگهانی چنین چیزی رخ نداده است، گذشت زمان باعث افزایش اشتیاق میشود. دلیلش این بود که در ابتدا شرکای بازار میتوانستند چالشهای تجاری سازی اینترنت را شناسایی کنند و یک به یک به بررسی آنها بپردازند به گونهای که موانع ورود کوچکتر و کمتر و فرصتها بزرگتر و در دسترس تر شد.
در سال 1994 چنین شرایطی برای اینترنت ایجاد شد و از طریق CommerceNet که تنها هدفش کمک به برداشتن موانع استفاده، گسترش دیدگاه و شناساندن مزایای اینترنت با کار بر روی نوآوریهای فناوری، آموزشی، قانونی و مقرراتی بود، اوضاع دگرگون شد. تکامل بلاکچین بدون شکل تاریخ اینترنت را تکرار خواهد کرد.
چالش های پیش روی بلاکچین را در دسته های زیر می توان بررسی کرد:
فنی:
• فراسازه اکوسیستم توسعه نیافته
• نبود اپلیکیشین های پیشرفته
• کمبود توسعه دهندگان
• میان افزار و ابزارهای ابتدایی
• مقیاس پذیری
• سیستمهای قانونی
• تبادلات با پایگاههای دادهای
• حریم خصوصی
• امنیت
• کمبود استانداردها
بازار/ تجارت:
• انتقال سرمایه به بلاکچین
• کیفیت ایدههای پروژه
• جرائم کاربران
• کیفیت شرکتهای تازه تأسیس
• سرمایه گذاری خطر پذیر
• آسیب پذیری ارز رمزی
• گسترش کاربران جدید
• تعداد کم شرکتهای تولیدکننده اپلیکیشین
• نبود افراد شایسته کافی
• هزینهها
• وضعیت دشوار نوآوران
رفتاری/ آموزشی:
• کمبود اطلاع از ارزش بالقوه
• بینش اجرایی محدود
• تغییر مدیریت
• اعتماد به شبکه
• اقدامات مناسب محدود
• عامل کاربردی پایین
قانونی/ تنظیمی
• قوانین نامشخص
• دخالتهای دولت
• الزامات قانونی
• فریب کاری
• مالیات گذاری و شکایات
مؤسسات خدمات مالی بر اساس میزان تمایلشان برای ترکیب مدلهای تجاری با بلاکچین به چالش کشیده میشوند. موقعیت اصلی آنها به گونهای است که تا همیشه پذیرش کمی دارند و در مقابل به دنبال بیشترین سود هستند. چالش پذیران (بیشتر استارتاپ ها) سعی خواهند کرد تا جای ممکن درهای خود را به سوی ایدههای نو بگشایند و به تعادل متناسبی دست یابند.
بیشتر نوآوری فناوری بلاکچین در خدمات مالی برگرفته از استارتاپ هاست. اما مؤسسات مالی مانند هر صنعت دیگری میتوانند از طریق فناوری به نوآوری دست یابند. استارتاپ ها از نظر بانکها مانند جانوران عجیب هستند. آنها ابتدا بررسی کرده و سپس در نزدیکی ایده جدید قرار میگیرند اما مزایا از طریق همزیستی ایجاد نمیشود. در واقع سازمانهای بزرگ درجاتی هستند که از بیشتر استارتاپ ها گرفته میشوند. علایق ابتدایی آنها مانند تماشای حیوانات در باغ وحش است. آزمایشات صورت میگیرد تا فناوری با اطمینان وارد مرکز شود و کارایی آن ثابت گردد.
در هنگام روبرو شدن با نوآوریهای عمده خارجی که تواناییهای داخلی را برای جذب یا رد آن فشرده میسازد، سازمان بزرگ به چالش کشانده خواهد شد.
اقدامات صنعتی از دو مسیر انجام میشوند. در یک سو استارتاپ ها و شرکتهای تولیدی و خدماتی وارد بازار شده و از سوی دیگر سازمانها به مطالعه بازار و ایجاد فهرست طولانی موارد استفاده و حوزههای هدف خواهند پرداخت. چالش هماهنگی رویکردهای فنی و تجاری صحیح برای موارد استفاده، پروژهها و نوآوریهاست.
بانکها باید مستقیماً شرکت داشته باشند و مستقیماً در مورد فناوریهای جدید اطلاعات کسب کنند. آنها همچنین باید ذهنشان را مخدوش کرده و ایدهها را حتی با وجود ریسک بالا امتحان نمایند. هر چه تجربه بیشتری بدست آورند، سریعتر میتوانند در کار خود پیشرفت کنند.
بررسی شرايط توسعه بازار در سال 95 | امیر حسین کاوه
دبیر سندیکای تولیدکنندگان لوله وپروفیل فولادی
بررسی شرايط توسعه بازار در سال 95 | امیر حسین کاوه
با توجه به صحبت های اخیر ریيس محترم جمهوری آقای دکتر روحانی در خصوص اینکه توافقات دولتمردان با کشورهای 1+5 را همزمان با ابلاغ سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه باید به فال نیک گرفت، بازخوانی مباحث اقتصادی سیاستهای ابلاغی و نتایج مذاکرات وین میتواند تلاقی فکری مثبتی برای بنگاههای اقتصادی کشورمان در دوران پساتوافق ایجاد کند؛ دورانی که قرار است خبری از تحریم، تعلیق و تهدید نباشد.
سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه دارای 80 بند است و سرفصلهای اقتصادی آن در یک برنامه پنج ساله در 31 بند بر محور اقتصاد مقاومتی بیان شده است. یکی از مهم ترین اين سیاستها، رشد اقتصادی شتابان، پایدار و اشتغالزا برای دستيابي به رشد 8 درصدی در طول برنامه ششم است. بندهاي مهم سیاستهای مربوط به امور اقتصادی که در دوران پساتحریم میتواند مورد توجه ویژه مردم خصوصا بنگاههای اقتصادی در کمک به دولت قرار گیرد، موارد ذیل است:
− دانش بنیان کردن شیوههای تولید و محصولات صنعتی و خدمات وابسته به آن، نشان سازی ( برندینگ) تجاری و تقویت حضور در بازارهای منطقه و جهان
− جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور و سرمایهگذاران خارجی با ایجاد انگیزه و مشوقهای لازم
− افزایش نرخ رشد ارزش افزوده بخشهای صنعت، معدن و صنایع معدنی و افزایش صادرات محصولات آنها با اجرای سیاستهای کلی صنعت و معدن
پرسش اساسی این است كه چه کارهایی برای رسیدن به رشد 8 درصدی در طول برنامه ششم و اجرای بندهای فوق به عنوان سند راهبردی باید انجام داد؟ در دولتی که همگی با عزم جدی به دنبال رشد و توسعه همه جانبه کشور و برونرفت نسل فعلی از مشکلات و ترسیم افق روشنتر برای نسل آینده هستند، نقاط ضعف و قوت، چالشها و فرصتهای پیش رو چیست؟ چه موقع این سیاستها تبدیل به برنامهای قابل اجرا و عملیاتی در بین ملت و دولت میشود تا طعم آرامش و خوشبختی توسط آحاد ملت چشیده شود؟ برای نمونه اگر کسی به واحد صنعتی در دوران پساتحریم مراجعه و سوال کندكه آیا در دوران بعد از توافق میتواند سهم بازار بزرگتر و سود بیشتر در داخل کشور و منطقه بهدست آورد، پاسخ واقعی چیست؟ قطعا پاسخ ما آری است، اما مستلزم شرایطی است؛ به شرط آنکه وزارت امور اقتصاد و دارایی به ما قول دهد:
− ساختار بانکی کشور همسو با تحولات مدرن بینالمللی اصلاح و در خدمت تولید باشد،
− منابع بانکی برای حمایت از تولید ملی بسیج شده و بانکها رقیب تولید کنندگان نباشند،
− عملیات بانکی داخل کشورمان مثل همه دنیا بدون ربا باشد و در ریل صحیح قرار گیرد،
− نحوه تامین سرمایه واحدهای صنعتی آسان شود.
از طرف دیگر وزارت صنعت، معدن و تجارت بايد به موانع بزرگتر برای ورود به بازار ما کمک کند:
− بتوانیم شرکتهای بزرگ کشورمان را به عنوان برندهای معتبر ملی معرفی کنیم،
− درتامین منابع و جذب فاینانسهای خارجی موفق عمل کنیم،
− ما را در تامین دانش فنی، تجهیزات و اقلام و گرفتن خدمات از شرکتهای معتبر خارجی مددکار باشد،
− به صنعتگران ایرانی در مطالعه و شناخت بازارهای بین المللی کمک كرده و ورود آنها را به بازارهای جهانی تسهیل کند،
− در بهبود فضای کسبوکار و روان سازی تکالیف مالیاتی، تسهیل ارزش افزوده و مسائل گمرکی، قانون کار و در یک کلام رفع موانع تولید، یاور تولید کنندگان باشد و در موارد مذکور انجمنهای ما نقش ویژه داشته باشند.
در نهایت به شرطی میتوانیم در دوران پساتوافق در مسیر رشد و موفقیت قراربگيريم که ما تولید کنندگان وجدان کاری داشته باشیم، مجموعه دولت به واردات بی رویه مانند کشتارگاه اشتغال نگاه کند و به تولید داخل مانند کشتی نجات بنگرد و بداند اگر ساختارها و سیستم داخلی به همت دولت ترمیم و اصلاح شود، قیمتها هم در بخش خصوصی رقابتی میشود. آن وقت است که کالاهای ایرانی با کیفیت بالا و استانداردهای بین المللی روانه بازار جهانی خواهد شد. این نیز مسیر برد – برد ملت و دولت است که در دوران تحریم یا بدون تحریم با تکیه بر خود می توان به دست آورد.
تاثیر جنگ و تورم بر کریپتو
در بازار کریپتو دو نوع اکوسیستم وجود دارد؛ تورمی و ضد تورمی. در اکوسیستم تورمی کوینهای جدید از طریق استخراج (Mining) یا سهامگذاری (Staking) ایجاد میشوند. بسیاری مدعی هستند که وضعیت ضدتورمی بیت کوین یک مشکل محسوب میشود؛ هرچند جوانب مختلفی در خصوص هر کدام از این مفاهیم وجود دارد که باید مدنظر قرار داده شود در ادامه با مفهوم تورم آشنا خواهیم شد و تاثیر جنگ و تورم بر کریپتو را بررسی خواهیم کرد.
شاید شما هم صحبت های بزرگترها درباره قیمت ناچیز یک خودرو یا خانه در قدیم که امروز دیگر با آن پول به هیچ چیزی نمیتوان خرید را به یاد داشته باشید. اکنون این موضوع برای ما بسیار ملموس است تا ده سال پیش با 20 میلیون میتوانستیم خودرو بخریم اما امروز فقط امکان خرید یک گوشی هوشمند معمولی برایمان فراهم است.
تورم چیست؟
افزایش قیمت کالا و خدمات در یک دوره زمانی را تورم میگویند. با این حال، در یک روند عادی اگر قیمتها خیلی سریع افزایش یابد، مشکلساز میشود. تورم بالا قدرت خرید را کاهش میدهد و ارزش پول شما کاهش مییابد به عبارت دیگر: تورم شما را فقیرتر میکند.
دلیل ایجاد تورم
دو دلیل اصلی که باعث تورم شدید شده است: 1) قرنطینههای تحمیلی توسط دولت. 2) چاپ نامحدود پول.
تورم، پیامد قرنطینههای تحمیلی دولت
اولین دلیل ایجاد تورم، تصمیم سخت گیرانه دولتها جهت مبارزه با کووید19 و اعمال قرنطینه بود. با توجه به مزایای پزشکی، ما نمیخواهیم در مورد این مرحله قضاوت کنیم اما یک چیز واضح است که قرنطینهها آسیب زیادی به اقتصاد وارد میکند. اقتصاد جهانی قبل از شیوع ویروس در وضعیت بدی قرار داشت؛ بنابراین آنچه که قرنطینهها به همراه داشت، تسریع و تشدید مشکلات موجود بود.
وقتی اقتصادهای جهان تعطیل شدند، اتفاقات زیادی افتاد. تولیدکنندگان مواد خام تولید خود را کاهش میدهند. شرکتها کارکنان خود را اخراج کردند. کارخانهها تولید کالا را متوقف کردند و در نتیجه زنجیره تامین مختل شد و این برای این اقتصاد بد بود. زیرا هنگامی که اقتصادها پس از چند ماه دوباره شروع به کار کردند، برخی چیزهای ناخوشایند آشکار شد: 1) کمبود مواد اولیه، 2) نبود کارگر در برخی صنایع، 3) از کار افتادگی برخی از تولیدکنندگان، 4) شکسته شدن زنجیره تامین و ترمیم نشدن آن.
همه اینها تولید و ارسال کالا را بسیار دشوارتر میکند زیرا دنیای ما همانند سیستمی به هم پیوسته است و اختلال در یک بخش موجب اختلال در تمامی سیستم میشود. این اختلال در نتیجه سبب افزایش قیمت کالاها و خدمات میشود.
تورم، پیامد چاپ نامحدود پول
دومین دلیل افزایش قیمتها چاپ زیاد پول است. اما دلیل این کار چیست؟ بهتر است بگوییم کمبود انرژی است. زمانی که بحران شروع شد، تولید مواد خام کاهش یافت. در مورد تولید انرژی نیز چنین بود. اما منابع انرژی مانند چاه نفت و گاز را نمیتوانید بهسادگی استفاده کنید پروسه استفاده از آن زمان بر است.
در نتیجه، کمبود انرژی با چگالی بالا باعث میشود قیمت انرژی بالاتر برود. وقتی هزینههای انرژی افزایش مییابد، قیمت هر چیز دیگری نیز افزایش مییابد. دلیل آن این است که ما به نفت، گاز و زغالسنگ برای اداره امور نیاز داریم.
این دیدگاه کوتاهمدت در مورد چگونگی تأثیر انرژی بر اقتصاد و چگونگی تأثیر بحران COVID-19 بر سیستم است. اما وقتی به بازه زمانی طولانیتری نگاه میکنیم، مسئله دیگری وجود دارد. وقتی انرژی ارزان در دسترس نباشد، رشد اقتصادی راکد میشود. درحالیکه قرنطینه وضعیت را بدتر کرد، مشکل در واقع چیز جدیدی نیست.
پس از سال 2000، اعداد رسمی برای رشد تولید ناخالص داخلی در کشورهای بزرگ توسعهیافته هرگز از 4 درصد بالاتر نرفت. این یک مسئله مهم است زیرا کل سیستم اقتصادی ما بر رشد ثابت استوار است. بدون رشد، نظام سرمایهداری پژمرده میشود و میمیرد.
برای مبارزه با رشد از بین رفته، دولتها سعی کردند با تزریق مقادیر روزافزون پول به سیستم، اقتصاد را تحریک کنند. آنها این کار را با اجازه دادن به خانوارها و مشاغل برای دسترسی به وام ارزان انجام دادند. در دهههای گذشته، دولتها تریلیونها دلار آمریکا، یورو، ین و غیره چاپ کردند و این یک مشکل جدید ایجاد کرد.
اقتصادهای در حال رکود یا انقباض نمیتوانند تمام پول تازه ایجاد شده را جذب کنند. حبابهای مالی در همهجا شروع به شکلگیری میکنند. همانطور که در نمودار زیر میبینید، طی 20 تا 30 سال گذشته این افزایش قیمتها عمدتاً بر موارد ضروری مانند مسکن، آموزش و مراقبتهای بهداشتی تأثیر گذاشته است. تا اینکه COVID-19 آمد.
در کنار کمبودهای ناشی از قرنطینههای تحمیل شده بر اقتصادهای ضعیف، افزایش شدید قیمت در همه زمینهها دریافت خواهید کرد. به طور دقیق، آنچه امروز شاهد آن هستیم، اصطلاحاً رکود تورمی است. این تورم قیمتهاست درحالیکه اقتصاد در حال رکود یا کوچکتر شدن است.
در کنار پیامدهای ناشی از قرنطینههای COVID-19، این بدان معنی است که تورم باقی میماند. پاسخ به تورم ساده است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که پول خود را به دارایی تبدیل کنید که ارزش خود را حفظ کند یا دارایی که ارزش آن افزایش یابد. چندین گزینه وجود دارد که میتوانید از بین آنها انتخاب کنید:
رمزارزها
کریپتو یک محافظ در برابر تورم است فقط به این دلیل که ارزش رمزارزها در مقایسه با پول فیات بسیار افزایشیافته است. برای مثال درحالیکه دلار آمریکا از سال 2019 حدود 10 درصد از ارزش خود را از دست داد، بیتکوین در همان بازه زمانی 800 تا 900 درصد افزایش یافت.
اما دلایل عملی نیز وجود دارد. درحالیکه موانع نظارتی برای سرمایهگذاری در بسیاری از داراییهای سنتی مانند شرکتها و قطعات زمین وجود دارد، هر کسی میتواند با تلاش نسبتا کمی روی رمزارزها سرمایهگذاری کند. برای بسیاری از افراد، قرار دادن پول خود در کریپتو سادهترین شکل سرمایهگذاری در دسترس آنها است.
یکی از جنبههایی که بر علیه رمزارزها بهعنوان محافظ در برابر تورم صحبت میشود، نوسانات بالای آنها است. با این حال، این خطری است که سرمایهگذاران بیشتری آن را میپذیرند.
طلا و سایر فلزات گرانبها
فلزات گرانبها بهطورکلی بهعنوان یک سرمایهگذاری خوب در مراحل تورمی یا زمانی که بحرانهای اقتصادی رخ میدهد در نظر گرفته میشود. نمونههای معروف افزایش قیمت طلا و نقره در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 است که آخرین بحران تورمی به دلیل کمبود انرژی رخ داد.
در سالهای حوالی بحران مالی بزرگ، قیمت طلا سه برابر شد. پس از رکود در اواسط دهه 2010، طلا شاهد افزایش قیمت بزرگ دیگری در سال 2019 بود و اکنون در مرحله تثبیت است. به نظر میرسد امیدوارکننده برای شکست سطح مقاومتی خود است و انتظار میرود فلزات گرانبها نقش مهمی در سالهای آینده ایفا کنند.
زمین و ملک
قیمت خانهها و زمین در 30 سال گذشته فقط در جهت بالا حرکت کردند. در این مورد اشتباه نکنید. بخش مسکن در حباب است. اما این بدان معنا نیست که برخی از قطعات زمین و انواع خاصی از املاک، پوشش خوبی در برابر تورم نیستند.
همه چیز به کیفیت برمیگردد. یا همانطور که سرمایهگذاران در این فضا دوست دارند بگویند: مکان و موقعیت. درحالیکه بهطورکلی در مورد عملکرد بلندمدت این طبقه دارایی تردید داریم، فکر میکنیم قطعات زمین و املاک در مکانهای خوب سرمایهگذاری بسیار خوبی هستند.
بهعنوان یک قاعده کلی، هر چیزی که برای حفظ وضعیت موجود به انرژی زیادی نیاز دارد، احتمالاً سرمایهگذاری خوبی نیست. حواستان باشد اقتصاد واقعی در وضعیت بدی قرار دارد. بدون مداخله مستمر بانکهای مرکزی، بازارهای مالی سقوط خواهند کرد. مسئله این نیست که آیا این اتفاق خواهد افتاد بلکه سوال اصلی این است که چه زمانی؟ آنچه در ادامه میآید یک اصلاح بزرگ خواهد بود.
این حرکت قوی رو به پایین بر بیشتر داراییها تأثیر میگذارد. تصور نکنید که کریپتو از این موضوع دور خواهند ماند. بهعنوان یک مرجع، نگاهی به آنچه در مارس 2020 به دلیل شیوع بحران کووید رخ داد، بیندازید. آنچه در آن زمان شاهد آن بودیم یک اصلاح بزرگ در همه بازارها بود. پس از این حرکت تورمی قوی، شاهد کاهش چندماهه قیمتها خواهیم بود.
آثار جنگ و تورم بر کریپتو
اتفاقات چند سال اخیر بسیار دور از حالت عادی بوده است، یک بیماری همهگیر جهانی جدید، جهان را تحت تاثیر قرار داد که باعث میلیونها تلفات شد. برای اولینبار در تاریخ، دولتها کل کشور را مجبور به قرنطینه کردند. بدهی عمومی و تورم به رکوردهای جدیدی رسید و اکنون جنگ جدیدی در اروپا رخ داده است. بحران اوکراین بازارها را به عقبنشینی از روند صعودی 2021 سوق میدهد، درحالیکه منابع طبیعی مانند طلا و نفت در حال افزایش هستند.
ذخیره ارزش
در طول تاریخ 152 ارز فیات شکست خورده اند به نظر میرسد هر ارز چرخهای را دنبال میکند که با مرگ آن، پایان مییابد و این معمولاً به این دلیل است که رویدادها و جنگهای اقتصادی بزرگ آن ارز را بیارزش و غیر قابل تجارت میکند. این اصل حدود 1000 سال قبل از میلاد صادق بوده است و هنوز هم قابل استناد است.
تورم و جنگ در واقع همیشه دستبهدست هم موانع بزرگتر برای ورود به بازار دادهاند. در آغاز قرن بیستم، آلمان در جنگ جهانی اول شکست خورد و از آنجا که قادر به پرداخت بدهیهای جنگی خود نبود در معرض یک تورم فوقالعاده قرار گرفت که از سال 1921 تا 1923 ادامه داشت.
ارز یک وسیله مبادلهای است که نشاندهنده پول است، اما خود پول نیست. دلار آمریکا، یورو یا پوند پول نیستند. آنها نماینده پول هستند. ارزها قابلحمل هستند، در طول زمان خراب نمیشوند، قابل تقسیم هستند اسکناس یک دلاری قابل تعویض به هر اسکناس یک دلاری دیگر است.
پول همه این ویژگیها را دارد، اما ارزش ثابتی هم دارد، نه میتوان تولید کرد و نه از بین برد. ارزش پول در گردش در سراسر جهان از بدو پیدایش همیشه یکسان بوده و تنها کاری که انجام داده تغییر شکل بوده است. اولینبار توسط کالاها یا حیواناتی که در دوران اولیه مبادله میشدند، سپس توسط اولین ارزهای آسیای صغیر در 600 سال قبل از میلاد، و اکنون توسط ارزهای مدرن فیات مانند دلار نشان داده میشود. شکل پول و نحوه تخصیص آن در بین مردم تغییر کرده است، اما ارزش کل آن ثابت مانده است.
“پول را نمیتوان خلق کرد یا از بین برد، فقط میتوان آن را تغییر داد”
از سوی دیگر، دلار و تمام ارزهای دیگر میتوانند ایجاد شوند و میتوانند نابود شوند. در واقع، این چیزی است که همیشه اتفاق میافتد و در حال حاضر در حالی اتفاق میافتد که دولتها خروار خروار اسکناس چاپ میکند. در کوتاهمدت، فرایند چاپ اسکناسهای بیشتر میتواند به بهبود مختصر اقتصاد کمک کند، اما هرچه تعداد بیشتری از آنها در گردش قرار میگیرند، ارزش آنها کاهش مییابد و باعث تورم میشود.
مقایسه بیتکوین و طلا
طلا تمامی خصوصیات پول را دارد. تمام طلاهای جهان همیشه یکسان بودهاند و این همان چیزی است که آن را به بهترین ذخیره ارزش و شکل پول تبدیل میکند. مدتی در مصر باستان، طلا بهعنوان وسیله مبادله دادوستد شد و از آن زمان، به طور متعارف ذخیرهای از ارزش باقیمانده است که مردم به آن تکیه میکنند. بیتکوین به دلیل خاصی که دارد اغلب بهعنوان “طلای دیجیتال” توصیف میشود. بیتکوینها نیز دارای ویژگیهای موانع بزرگتر برای ورود به بازار پول است اما با طلا هم شباهت هایی دارد.
1) عرضه محدودی دارند.
2) توسط دولتها کنترل نمیشوند.
3) هیچ یک را نمیتوان جعل کرد.
ویژگی هایی که موجب برتری بیت کوین نسبت به طلا شده است:
1) تعداد طلا روی زمین متفاوت است و نمیتوان دقیق آن را مشخص کرد اما تنها 21 میلیون بیتکوین وجود دارد.
2) تشخیص طلای تقلبی ممکن است سخت و گران باشد اما برای بیتکوین، بلاکچین این کار را برای شما انجام میدهد.
3) تقسیم یک دارایی دیجیتال بسیار سادهتر از یک فلز است.
4) انتقال و نگهداری بیتکوین بسیار سادهتر، سریعتر و ارزانتر از طلا است.
اگر به این واقعیت اضافه کنیم که خلاص شدن از استاندارد دلار آمریکا به نفع بسیاری از کشورها برای مستقل شدن بیشتر از ایالات متحده است، بلافاصله متوجه میشویم که چرا بیتکوین را میتوان طلای دیجیتال نیز در نظر گرفت و چرا سرمایهگذاران زیادی تصمیم به سرمایهگذاری در آن گرفتهاند. ما متوجه شدهایم که چرخههای بیت کوین بزرگتر و بزرگتر میشوند و قیمت آن میتواند در آینده ثبات پیدا کند.
در مورد آلتکوینها چطور؟
رمز ارزی که بیت کوین نباشد آلت کوین است، زیرا ماهیت متفاوتی دارد و شامل اتریوم، سولانا، کاردانو، XRP و هر چیز دیگری است. آلتکوینها موارد استفاده جایگزین بلاکچین برای بیتکوین هستند و میتوانند بیشتر بهعنوان فناوریهای بالقوه مخرب در نظر گرفته شوند تا داراییهای دیجیتالی که ذخیرهای از ارزش را فراهم میکنند.
چون یک تیم پشت سر آنها است که میتواند انتخاب کند چه کاری انجام دهد. اتریوم را در نظر بگیرید، بزرگترین آلتکوین است، وقتی تیم آنها تصمیم گرفتند روش اعتبارسنجی خود را از Proof of Work به Proof of Stake تغییر دهند، این امکان وجود داشت.
در مواقع عدم اطمینان اقتصادی، بعید است که مردم پسانداز خود را در داراییهای پرخطر سرمایهگذاری کنند، و حتی اگر ریسک انجام شده به نتیجه برسد، داراییای که پس از خرید افزایش مییابد، بازدهی ایجاد نمیکند. علاوه بر این، رمزارزها بهعنوان روش پرداخت در اکثر کشورهای جهان پذیرفته نمیشوند؛ بنابراین در مواقع کمبود اقتصادی نقدینگی را از مردم میگیرند.
جمعبندی
با وجود این، بیتکوین هنوز به بلوغ کافی نرسیده است که بتوان آن را طلای دیجیتال تلقی کرد، و در کوتاهمدت، چنین روایتی باعث میشود حدس بزنیم که کل بازار کریپتو از تنشهای ناشی از اوکراین آسیب خواهد دید، اما در بلندمدت بیتکوین میتواند به یک ذخیره دیجیتال ارزش تبدیل شود که در بسیاری از جنبهها بر داراییهای فیزیکی غلبه میکند. درحالیکه میتوانیم بهترین تلاش خود را برای پیشبینی آینده انجام دهیم، هیچ پاسخی برای عدم قطعیت وجود ندارد.
به همین دلیل است که سرمایهگذاری بخشی از پول فیات خود در کریپتو و سایر داراییها انتخاب خوبی است اما زمانبندی مناسب بسیار مهم است. در نهایت، یک اصلاح بزرگ در بازار اتفاق خواهد افتاد. باید از قبل بدانید که آیا میخواهید این یکی را بیرون بنشینید یا میخواهید ابتدا نقد کنید تا بتوانید در مرحله بعد دوباره وارد بازار شوید.
چنانچه قصد ورود به بازار ارزهای دیجیتال و شروع خرید و فروش را دارید، اما فرصت کافی یا تخصص لازم برای تحلیل بازار را ندارید، برای سرمایه گذاری موفق در ارزهای دیجیتال میتوانید از دوره های آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو استفاده کنید.
این دورهها بر اساس تحلیل بازار و متناسب با نیاز مخاطبان از پایه تا پیشرفته طراحی و بروز میشوند. تیم همیار کریپتو برای کمک به علاقهمندانی که قصد ورود به این بازار رادارند دوره های آموزش ارز دیجیتال در مشهد را بهصورت حضوری در مشهد و غیرحضوری برای علاقه مندان در نقاط مختلف کشور در فضای اسکای روم برگزارمیکند.
ایرادات طرح رفع موانع تولید کشاورزی مجلس/گره کار کشاورزان چگونه باز می شود؟
ایرادهایی که به طرح پشتیبانی و رفع موانع تولید کشاورزی مجلس می گیرند آن قدر جدی است که اجرای آن را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس اردیبهشت امسال بود که مجلس شورای اسلامی «طرح تقویت امنیت غذایی کشورو رفع موانع تولیدات کشاورزی» را با هدف ارایه راهکارهایی برای ساماندهی زنجیره ارزش بخش کشاورزی از نظر فرایندی، ساختاری، بازاری و مالی به تصویب رساند. این طرح در صدد رفع برخی مشکلات اساسی بخش کشاورزی از جمله بازار، توزیع و خرید تضمینی بود که طی سالهای این بخش را آزرده بود.
بر اساس طرح پشتیبانی و رفع موانع تولید کشاورزی قرار شد ستادی تحت عنوان تنظیم بازار کشاورزی با حضور وزیر جهاد کشاورزی، وزیر امور اقتصاد و دارایی، وزیر صمت ، رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس کل بانک مرکزی، وزیر دادگستری، وزیر راه و شهرسازی، رئیس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی، رئیس اتاق اصناف و نمایندگان عضو کمیسیون کشاورزی به عنوان ناظر و چهار نفر کشاورز خبره تشکیل شود.
اما این طرح که ابتدا با امیدواری هایی بویژه در زمینه خرید تضمینی محصولات اساسی مطرح می شد اکنون منتقدانی دارد که اجرای آن را با شک و تردیدهایی همراه کرده و معلوم نیست گرفتاری های دیرینه این بخش مانند نابسامانی های بازار و توزیع که اکنون به دمل چرکین بخش تبدیل شده چه آینده ای پیدا خواهد کرد.
*منتقدان چه می گویند؟
منتقدان در وهله نخست مغایرت «طرح امنیت غذایی و رفع موانع تولید کشاورزی مجلس» را با اسناد بالادستی مطرح می کنند.
مهدی سروری کارشناس کشاورزی معتقد است: طرح اصلاح ساختار وزارت جهاد کشاورزی به دلیل ایجاد دو سازمان جدید «توسعه تجارت کشاورزی» و «توسعه سرمایه گذاری کشاورزی ایران» مغایر با بند 10 اصل سوم و هفتاد و پنجم در قانون اساسی، بند 10و 11 سیاست های کلی نظام اداری کشور و بند 16 و 23 سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی به دلیل افزایش ساختارهای دولت، عدم استفاده از ظرفیت های مردمی در اداره بخش کشاورزی و عدم طراحی مناسب نظام تنظیم بازار نوین است.
وی می گوید: در فصل اول طرح مذکور مجلس به دنبال ایجاد ستاد تنظیم بازار کشاورزی به مدیریت وزارت جهاد کشاورزی است تا این وزارتخانه توان لازم برای اجرای قانون تمرکز مصوب سال 1390 مجلس را داشته باشد. طی سال های اخیر مدیریت ستاد تنظیم بازار طبق مصوبه دولت برعهده وزارت صمت بود و این موضوع باعث ناهماهنگی در اتخاذ تصمیمات صحیح برای مدیریت بازار کشاورزی می شود.
سروری همچنین تشکیل تجارت داخلی و خارجی کشاورزی را هم تصمیم مناسبی نمی داند و میگوید:کمیسیون کشاورزی مجلس برای مدیریت تجارت داخلی و خارجی کالاهای کشاورزی اقدام به تاسیس سازمان توسعه تجارت کشاورزی ذیل وزارت جهاد کشاورزی کرده است. این سازمان قرار است تمامی وظایف و امور مربوط به تجارت، تامین و توزیع محصولات کشاورزی را برعهده داشته باشد در حالی که چنین سازمانی وجود دارد و این موازی کاری بین سازمان ها خواهد شد.
آن طور که این کارشناس کشاورزی مطرح می کند مدل کمیسیون کشاورزی برای اداره و تنظیم بازار بخش کشاورزی گسترش وظایف وزارت جهاد کشاورزی در تمامی ابعاد مدیریت تولید و بازار است. این در حالی است که تحقیقات نشان داده گسترش سهم دولت در اقتصاد بخش کشاورزی مانند دیگر بخش ها باعث ایجاد نتایج نامطلوب می شود.
* تشکیل شورای قیمت گذاری مداخله بیشتر در قیمت گذاری ها است
به جز موضوع مغایرت با اسناد بالادستی، بعضی کارشناسان معتقدند که این طرح نمی تواند انتظارات جامعه کشاورزی را برآورده کند.
زمانیان کارشناس اقتصادی روز گذشته در برنامه میز اقتصادی شبکه یک گفت: قرار شده است که بر اساس این طرح، شورای قیمت گذاری تشکیل شود در حالی که این اقدام برخلاف نظر کارشناسان است که معتقدند دولت نباید در قیمت ها مداخله کند و اجازه دهد نظام عرضه و تقاضا قیمت را تعیین کند.
این کارشناس گفت: نقش دولت باید به جای قیمت گذاری، تنظیم گری باشد که در این طرح باید اصلاح شود.
وی همچنین درباره تشکیل ستاد تنظیم بازار هم گفت: در ستاد تنظیم بازار کشاورزی همه افراد ستاد قبلی حضور می یابند که در عمل چیزی عوض نمی شود و تنها سیستم اداری بزرگتر می شود که خلاف رویه چابک سازی سازمان ها و نهادهای دولتی است.
* طرح پشتیبانی و رفع موانع تولید کشاورزی، گره ای از مشکلات باز نخواهد کرد
از سوی دیگر اتاق بازرگانی ایران ضمن مخالفت با این طرح می گوید به عنوان نماینده بخش خصوصی با کلیات این طرح مخالف است و نتیجه بررسیهای مرکز مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران که در قالب یک گزارش منتشر شده است حاکی از این است که از منظر کارشناسی و قانونی این طرح دارای ایرادهای جدی است و با تصویب قانون با مفاد فعلی، نه تنها گرهای از مشکلات بخش کشاورزی باز نخواهد کرد که خود سبب افزایش مداخلات اداری دولت در این بخش، تداوم مشکلات ساختاری و حتی بدتر شدن وضعیت این بخش خواهد شد.
* ابراز نگرانی برخی کارشناسان درباره تشدید زمینخواری
برخی کارشناسان معتقدند ماده ۱۲ طرح "پشتیبانی و رفع موانع تولید کشاورزی" کمیسیون کشاورزی که در نوبت بررسی صحن علنی مجلس قرار دارد، میتواند زمینه را برای زمینخواری سوءاستفادهگران مهیا کند.
برخی مواد این طرح که به دنبال تسهیل تولیدات کشاورزی است، از سوی برخی از کارشناسان و فعالانی که در زمینه مقابله با زمینخواری فعالیت میکنند، با انتقاداتی مواجه است؛ از جمله ماده 12 و ماده 13 این طرح که علاوه بر تسهیل زمینخواری از سوی سوءاستفادهکنندگان، شرایط ورود سرمایهگذاران برای کشاورزی را با موانع و مشکلات جدید مواجه میسازد.
* طرح پشتیبانی و رفع موانع تولید کشاورزی چه میگوید؟
به گزارش فارس، طرح "پشتیبانی و رفع موانع تولید کشاورزی" در 14 ماده تصویب شد.
ماده 1 این طرح به تأسیس ستاد تنظیم بازار کشاورزی پرداخته است. این ستاد متشکل از شورایی 19 نفره به ریاست وزیر جهاد کشاورزی وظایفی از جمله تنظیم بازار داخلی کالاهای کشاورزی و نظارت و بازرسی بر قیمتها و تامین و توزیع کالاهای کشاورزی و همچنین مدیریت مطلوب بازار با همکاری اتاق اصناف کشاورزی ایران دارد. از دیگر وظایف این شورا به نظارت بر تامین اعتبارات و تسهیلات بانکی مورد نیاز و نیز نظارت بر امور گمرکی و مالیاتی به منظور روانسازی تأمین و توزیع کالاهای کشاورزی است.
ماده 2 طرح مذکور درباره تشکیل سازمان توسعه تجارت کشاورزی ایران است که از ادغام معاونت بازرگانی وزارت جهادکشاورزی و واحدهای مرتبط با بخش کشاورزی در وزارت صنعت، معدن و تجارت تشکیل میشود. از جمله وظایف آن به توسعه بازارهای صادراتی، مدیریت ذخایر راهبردی، توسعه همکاریهای منطقهای با سایر کشورها بهویژه همسایگان، حذف واسطههای غیرضروری و تشریفات زاید تجارت از بازار کالاهای کشاورزی اشاره است.
براساس ماده 3 این طرح سازمان توسعه سرمایهگذاری کشاورزی ایران از ادغام معاونت توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی و کسب و کارهای کشاورزی و واحدهای مرتبط با وظایف این سازمان در وزارت صنعت، معدن و تجارت تشکیل میشود. از جمله وظایف مهم این سازمان، تأمین و تجهیز منابع مالی مورد نیاز، حمایت و شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری دربخش کشاورزی روستایی و عشایری، حمایت از شرکتهای دانشبنیان و توسعه کسب وکارهای کشاورزی است.
مطابق ماده 4 طرح مذکور قرار است شورای پشتیبانی و رفع موانع تولید کشاورزی در هر شهرستان متشکل از 15 عضو تشکیل شود که وظیفه این شورا تسهیل فضای کسب وکار و رفع موانع تولید در هر شهرستان است.
*طرح پشتیبانی و رفع موانع تولید کشاورزی اجرا می شود؟
اکنون این طرح با توجه به نقایص و ایراداتی که از سوی کارشناسان گرفته شده به منزل نرسیده و اجرای آن در ابهام است. دولت سیزدهم هم تا یک ماه و اندی دیگر آغاز خواهد شد اما مشکلات و گره های نگشوده از جمله بازار، توزیع، دلالی و تجارت در بخش کشاورزی وجود دارد که بر تمام این بخش و عملکرد ک شا ورزان سایه افکنده است.
دولت جدید باید بر تعیین تکلیف این طرح های بر زمین مانده و نجات بخش کشاورزی از حاشیه هایی که مستقیم بر تولید و درآمد کشاورزان تاثیر گذاشته کمر همت ببندد.
چالشهای فرا روی جامعه استارتاپی
کسبوکارهای نوپا (استارتآپها) همواره در مسیر و رشد تعالی خود با چالش های متعددی روبرو هستند. چالش هایی که میتوانند در نهایت منجر به فروپاشیدن کسب و کارهای آنها در بلند مدت شوند. از اینرو تحلیل وضعیت زیستبوم استارتاپی کشور اهمیت بسیاری دارد تا بتوانیم با ریشه یابی و شناسایی علل ایجاد آن، برای حل یا عبور از این موانع و چالش ها راه حلی پیدا کرده و آنها را به هدف های فرامنطقه ای خود نزدیک تر کنیم.
کسبوکارهای نوپا (استارتآپها) همواره در مسیر و رشد تعالی خود با چالش های متعددی روبرو هستند. چالش هایی که میتوانند در نهایت منجر به فروپاشیدن کسب و کارهای آنها در بلند مدت شوند. از اینرو تحلیل وضعیت زیستبوم استارتاپی کشور اهمیت بسیاری دارد تا بتوانیم با ریشه یابی و شناسایی علل ایجاد آن، برای حل یا عبور از این موانع و چالش ها راه حلی پیدا کرده و آنها را به هدف های فرامنطقه ای خود نزدیک تر کنیم.
بررسی ها و پژوهش ها نشان داده اند که چالش ها و مشکلات موجود در فضای استارتاپ ها در بیشتر کشورهای در حال توسعه یکسان هستند. در کشور ما نیز چالش ها و مشکلاتی برای استارتاپ های ایرانی و بومی مطرح هستند که باعث جلوگیری از رشد و پیشرفت بسیاری از فرصت ها شده اند. در ادامه 8 مورد از اساسی ترین مشکلات استارتاپ های ایرانی را به شما معرفی می کنیم.
8 چالش¬ محیطی استارتاپها در کشور
هم اکنون استارتاپ ها با 8 چالش تامین مالی و سرمایهگذاری مخاطره پذیر، عدم وجود نهادهای پشتیبان و همکاری بین سازمانی، دسترسی به زیرساخت فنی، مسایل فرهنگی و اجتماعی، سیاستگذاری و حاکمیت دولت در اکوسیستم استارتاپی، مسایل حقوقی و قانونی، کمبود مهارت و نیروی انسانی متخصص و دسترسی به بازار مواجه هستند. البته دلایل بروز چالشها در محیط استارتاپی با توجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در هر جامعه متفاوت است.
براساس پژوهشهای میدانی موانع بزرگتر برای ورود به بازار انجام شده مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسب و کارهای نوپای فاوا با همکاری هسته پژوهشی نوآوری کسب و کارهای دیجیتال دانشگاه تهران به روی بیش از 500 استارتاپ ثبت شده در کشور، وجود این چالش ها در محیط استارتاپی ایران نیز اذعان شده است. در این میان دو چالش تامین مالی و عدم وجود نهادهای پشتیبانی بیشترین سهم را از چالشهای محیطی اکوسیستم استارتاپی کشور به خود اختصاص داده اند و مابقی چالش ها در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
1)تامین مالی و سرمایه گذاری: طبق پژوهش ها بزرگترین چالشی که دامنگیر فضای استارتاپ های ایرانی شده است، بحث تامین مالی و سرمایه گذاری است. این مساله موضوعی طبیعی برای هر استارتاپ بوده و ممکن است آن استارتاپ به هر دلیلی نتواند به فعالیت خود ادامه دهد و به سودآوری نزدیک شود. از طرفی دیگر پیش بینی چنین موضوعی در هر استارتاپ میتواند سخت و حتی غیرممکن باشد. مشکل دیگر عدم شناخت و آگاهی سرمایه گذاران بخش خصوصی نسبت به فضای کسب و کارهای اینترنتی است که باعث افزایش عدم اطمینان و اعتماد سرمایه گذاران شده است. علاوه بر این تعداد نهادها و اتحادیههای سرمایه گذاری که از طرف دولت پشتیبانی شوند بسیار کم بوده و معمولا هیچ پشتیبانی مناسبی از این بابت صورت نمی گیرد. البته امروزه برای حل مشکلات تامین مالی و سرمایه گذاری اقداماتی در بخش خصوصی رخ داده و شرکت هایی با عنوان “شتاب دهنده ها” شکل گرفته و توانسته اند قسمتی از بار فضای کسب و کار استارتاپی را به دوش بکشند. امروزه اگر شما به معنای واقعی ایده نابی داشته باشید، می توانید از شتاب دهنده ها برای اجرای ایده های خود کمک بگیرید اما لازم است که برای حل قسمت بیشتری از بزرگترین مشکل فضای استارتاپ ها تلاش های بیشتری هم از جانب بخش خصوصی و هم از جانب نهادهای حکومتی صورت بگیرد.
2) وجود نداشتن نهادهای پشتیبان و همکاری بین سازمانی: در یک اکوسیستم رشد یافته، بازیگران مختلفی وجود دارد که در تعامل تنگاتنگ با یکدیگر زمینه رشد و توسعه فعالیت مورد نظر خود را فراهم میکنند. وجود نهادهای پشتیبان در فعالیتهای استارتاپی که اغلب شرکتهای بزرگ را دربرمیگیرد از جمله این بازیگران است که با ارایه خدمات فنی، مشاورهای، لجستیک و بیمهای و . به حمایت از استارتاپها میپردازند؛ چراکه امروزه بقای بسیاری از شرکت های بزرگ وابسته به میزان نوآوری در آنها است و کار با استارتاپها به شرکتهای بزرگ این امکان را میدهد تا بتوانند تکنولوژیها و راهکاری خدماتی جدید را با هزینه و ریسک کمتر برای عملیات اصلی سازمان توسعه داده و بکار گیرند. با این حال دومین موردی که از مهمترین مشکلات استارتاپ های ایرانی محسوب می شود، مشکل کمبود و حتی در بعضی موارد عدم وجود نهاد های پشتیبان و همکاری های بین سازمانی است. اولین مشکل، مربوط به فروشندگان و توزیع کنندگان تجهیزات فنی و شرکت های خدمات فنی است؛ این شرکت ها یا بسیار کم هستند یا خدمات و کالاهای آنها کیفیت قابل قبولی ندارند. مشکل بعدی عدم وجود نهادهای پشتیبان و کمبود شرکت هایی است که خدمات کسب و کاری و تجاری به استارتاپ ها ارایه می کنند. این خدمات می توانند شامل خدمات تولید محتوا، خدمات مربوط به سو یا هر خدمت دیگری در زمینه های مربوطه باشند. یکی از مشکلاتی که با رفع آن میتوان به کمک استارتاپ های جدید و مستعد شتافت، عدم تمایل استارتاپ های موفق و شرکت های بزرگتر برای همکاری و مشارکت با استارتاپ های جدید و کوچک تر است. با برقراری ارتباطات بیشتر بین شرکت های بزرگ و کوچک می توان شاهد رونق گرفتن فضای کسب و کار شد که می تواند برای شرکت های بزرگتر و استارتاپ های رشد یافته نیز مفید و موثر واقع شود.
3) دسترسی به زیرساخت فنی مناسب: داشتن زیرساختهای قوی همچون پهنای باند مناسب، سرعت اینترنت بالا، سرعت در هزینههای پستی و . ، در دسترس بودن آن برای همه و قیمت مناسب آنها باعث ارتقاء وضعیت اکوسیستم استارتاپی میشود. در اکوسیستمهای رشد یافته تر، معمولا این چالشها حل شده است. به عنوان نمونه در کشور سنگاپور و استرالیا زیرساختهای مناسب اکوسیستم استارتاپی به راحتی در دسترس فعالان این حوزه قرار دارد اما در کشور ما همچنان این مساله از موضوعات مهم و دغدغههای اصلی استارتاپهاست. مهمترین موضوعاتی که هر کسی از آن مطلع است، کیفیت نامناسب زیرساخت های ارتباطی مانند پهنای باند و سرعت اینترنت است. علاوه بر اینها چنین خدماتی نسبت به کشورهای دیگر از نظر قیمت و هزینه نیز اصلا وضعیت مناسبی ندارند و زیر ساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات هزینه های بسیار هنگفتی برای استارتاپ های جدید و تازه ایجاد می کنند. در مجموع این هزینهها می تواند یکی از موانع رشد موانع بزرگتر برای ورود به بازار و توسعه استارتاپ ها باشند. همچنین فناوریهای جدید مانند رایانش ابری، اینترنت اشیاء (IoT)، تحلیل داده های حجیم و ارتباطات سیار رشد کافی را در کشور نداشته اند.
4) مسایل فرهنگی و اجتماعی: یکی از ملزومات به وجود آمدن استارتاپ های ایرانی کارآفرینی است. کارآفرینی، پدیده ای است که امروزه باید به آن به چشم یک حرفه نگاه کرد. متاسفانه هنوز روحیه کارآفرینی در زندگی مردم به وجود نیامده است و به کارآفرینی به عنوان یک حرفه و یک مسیر شغلی نگریسته نمی شود. شاید یکی از دلایل آن وجود فرهنگ ریسک پذیری بسیار پایین و ترس از عدم موفقیت در این راه باشد. البته پیشرفت هایی در این زمینه مشاهده شده است اما با رشد استارتاپ ها، به خصوص استارتاپ های ایرانی، شاهد پیشرفت روز افزون آن هستیم و فرهنگ کارآفرینی به خصوص در میان استارتاپ ها در حال جا افتادن است.
5)سیاست گذاری های حاکمیت و دولت: به نظر می رسد که برنامه ای جامع و مدون برای کمک به رشد و پیشرفت استارتاپهای بومی از جانب دولت و سیاست گذاری کلان حکومتی وجود ندارد. مشکلات و چالش های موجود شامل مشکلات مالی و پشتیبانی هستند که در قسمت مشکل تامین مالی برای استارتاپ ها به آنها پرداختیم. دولت می تواند در بخش های نظارتی عملکرد بهتری برای فضای استارتاپی کشور رقم زده اما با دخالت و ورود به اکوسیستم استارتاپی کشور به آن صدمه بزند.
6) مسایل حقوقی و قانونی: موانع و محدودیتهای قانونی در حوزه استارتاپی به دلیل نوپا بودن این کسب و کارها در کشور ما به یکی از موانع جدی پیش روی فعالان این حوزه تبدیل شده است. براساس پژوهش انجام شده در خصوص چالشهای حقوقی و قانونی در این حوزه، بیشترین چالش مربوط به استارتاپهای با عمر 1 تا 3 سال است و به نظر میرسد استارتاپهای با عمر کمتر از یک سال، هنوز با چالش های قانونی مواجه نشده اند و اهمیت این موضوع را درک نکردهاند. از طرفی استارتاپهای با بیش از سه سال عمر، توانستهاند با فضای قانونی کشور، با وجود مشکلات احتمالی، کنار بیایند. بنابراین استارتاپهای با عمر یک تا سه سال بیشترین چالش قانونی را دارند؛ به طوریکه، یک استارتاپ دقیقا نمیداند از چه سازمانهایی باید مجوز اخذ کند. نتیجه این حالت سردرگمی برای استارتاپهاست. همچنین فرایند اخذ مجوز سرعت بسیار پایینی دارد. در این فرایند استارتاپها درگیر پروسههای اداری طولانی و مستهلک کنندهای میشوند و شرایط ویژهای که گاهی برای اخذ مجوز لازم است متناسب با امکانات و منابع در اختیار استارتاپها نیست. همچنین در بسیاری از حوزه ها قوانینی وجود دارد که مدت زمان زیادی است که مورد بازبینی واقع نشده است. با توجه به سرعت بالای تغییرات در حوزه فناوری اطلاعات لازم است برخی قوانین مورد بازبینی قرار گیرد و توسط افراد متخصص و آشنا با این حوزه بازنویسی شود. قوانین مالیاتی و بیمه نیز با توجه به ویژگیهای خاص استارتاپها لازم است تا مورد بازبینی قرار گیرد تا آنها بتوانند مراحل اولیه خود را با سرعت بیشتری پشت سر بگذارند. این چالش در حالی یکی از مهم ترین چالشهای کسب و کارهای نوپا در کشور است که در بسیاری از اکوسیستم های موفق دنیا، شفافیت در فرایند شروع یک کسب و کار به شکل مشخصی وجود داشته و روند مراحل فرایند بسیار سادهای برای فعالان این حوزه است.
7) نیروی انسانی متخصص: عدم دسترسی به برنامه نویسان حرفه ای برای استارتاپ های جدید، کمبود نیروهای متخصص بازار و کسب و کارها، بی کیفیت بودن و تخصصی نبودن آموزش های آکادمیک، متناسب نبودن و مطابق نبودن آن ها با علم روز کسب و کارها و استارتاپ ها از جمله مشکلات موجود در زمینه نیروی انسانی هستند. امروزه اغلب موسسان استارتاپها به عنوان کسانی که همیشه دغدغه راهاندازی و رشد استارت آپ خود را داشتهاند، پیدا کردن نیروی ماهر دارای مهارتهای مورد نظرشان را از دیگر چالشهای اصلی پیش روی استارت آپ خود دانستهاند. در این خصوص دسترسی به نیروی فنی ماهر مانند برنامه نویس حرفهای و نیروهای مجرب بهرهمند از دانش کسب و کار از اولویتهایی است که از استارتاپها آن را مدنظر قرار میدهند. بر همین اساس، آنها کیفیت پایین و عدم تناسب آموزشهای دانشگاهی با نیازهای استارتاپها را مهم ترین دلیل کمبود مهارتها و نیروی انسانی متخصص در کشور عنوان میکنند زیرا با وجود تعداد بالای فارغ التحصیلان در کشور، کیفیت آموزشها به گونهای نیست که بتواند نیازهای واقعی و مورد نیاز اکوسیستم استارتاپی کشور را تامین کند.
8) دسترسی به بازار جهانی: دسترسی بازار یکی از مشکلات اساسی و اصلی اکوسیستم استارتاپی است. این مشکل ها شامل جامع و شفاف نبودن، عدم دسترسی به اطلاعات بازار عرضه و تقاضا هستند. شناخت بازار در چنین شرایطی برای استارتاپها یا غیرممکن یا به سختی امکان دارد. علاوه بر اینها عدم دسترسی گسترده به بازارهای بین المللی، مشکلات اقتصادی و کمبود نقدینگی در اقتصاد کشور از مشکلات دیگری هستند که سد راه پیشرفت استارتاپ های ایرانی شده اند. براساس نتایج بهدست آمده از پژوهش و پیمایش صورت گرفته در الکاماستارز ۹۶ بیشتر از ۹۰ درصد استارتآپهای ایرانی صرفا بازارهای محلی و داخلی را هدف خود قرار دادهاند.
دیدگاه شما