ترید چیست؟ تریدر کیست؟
ترید (Trade) یک واژه انگلیسی است که معنی لغوی آن تجارت یا خرید و فروش می باشد و افرادی که به این کار مشغول هستند را تریدر (Trader) می نامند که عموما بر حسب زمان حضورشان در بازار به چند دسته تقسیم می شوند:
اسکالپر کیست؟
اسکالپرها (Scalper) در تایم فریم های بسیار کوتاه، در بازار معامله می کنند. در طی روز، چندین بار، با ارقام سنگین، معامله نموده، تا شاید سود اندکی را کسب نمایند و پس از هر ترید از بازار خارج می شوند، این دسته از تریدرها مسلط به تحلیل تکنیکال هستند و به روش اسکالپینک (Scalping) عمل می کنند.
تریدر روزانه کیست؟
معمولا بصورت روزانه کار ترید را انجام می دهند و در ابتدای روز وارد بازار شده و با تعریف یک سبد خرید، مشغول به معامله می شوند و در پایان روز هم سرمایه خود بیرون می کشند.
تریدر نوسانی کیست؟
سوئینگ تریدرها، معاملگرهای نوسانی هستند که مدت زمان معاملاتشان معمولا بین یک یا دو روز تا ۱ هفته طول می کشد؛ آنها به دنبال روند های اساسی بازارند و پروسه شناسایی را عموما بوسیله یک سری نرم افزارها انجام می دهند.
تریدر بلند مدت کیست؟
تریدرهای بلندمدت با توجه به روندهای کلان اقتصادی اقدام به معامله می کنند. به طور معمول این دسته از معامله گران بین ۱ ماه تا ۱ سال در معامله باقی می مانند.
تریدرهای بلندمدت معمولا مبتنی بر تحلیل فاندامنتال (بنیادی) عمل می کنند.
دو نوع روش اصلی برای تحلیل بازارهای مالی وجود دارد:
١- تحلیل بنیادین (فاندامنتال) ۲- تحلیل تکنیکی (تکنیکال)
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) بر اساس شرایط و زیر بنای اقتصادی است در حالیکه تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) از قیمت های گذشته برای پیش بینی حرکات آینده قیمت استفاده می کند. از آنجایی که تحلیل تکنیکال اولین رویه تحلیل نمودار قیمتی است (وقتی به نمودار نگاه می کنید اول قیمت دیده می شود سپس اثرات ناشی از فاندامنتال) یک تردید روز افزون در مورد اینکه کدام روش تحلیلی موفق تر است وجود دارد. تریدرهای کوتاه مدت استفاده از تحلیل تکنیکال را ترجیح می دهند، تریدرهای میان مدت استفاده از فاندامنتال را مبنای کار خود قرار می دهند.
بهترین روش ترکیبی از دو روش تکنیکال و فاندامنتال است. گاهی بهترین تحلیل های تکنیکال به علت عدم توجه به اخبار فاندامنتال شکست می خورند و همین طور برای تکنیکال این موضوع صادق است؛ بنابراین برای معامله بر اساس تحلیل تکنیکال هم لازم است که از اخبار فاندامنتال اطلاع حاصل شود. در ادامه این دو نوع تحلیل را مورد بررسی قرار می دهیم.
خط روند چیست؟ نحوه ترسیم + انواع خط روند
اصل و اساس تحلیل تکنیکال بر خط روند (Trend line) استوار است. چرا که جهت حرکت قیمت و سرعت آن را نشان میدهد و شناسایی صحیح خطوط روند، اولین گام موفقیت در معاملات است. با آموزش معامله بر اساس کانال های قیمتی اتصال نقاط کف قیمتی، روند صعودی و با اتصال نقاط سقف قیمتی، روند نزولی شکل میگیرد که به ترتیب به عنوان حمایت و مقاومت عمل میکنند و معرف سطوح تقاضا و عرضه هستند. عصاره تحلیل تکنیکی در این 1 جمله خلاصه میشود که “روند صحیح را شناسایی کنید و در جهت آن به معامله بپردازید“. چرا که طبق اصول سهگانه تحلیل تکنیکال “حرکت قیمتها بر اساس روندها است“. برای مثال کاهش قیمت در یک روند صعودی، فرصت خرید و افزایش قیمت در یک روند نزولی، فرصت فروش خواهد بود. در ادامه مقالات آموزش تحلیل تکنیکال به واکاوی خط روند، انواع آن، نحوه ترسیم، اعتبار و شکست روندها خواهیم پرداخت.
سرفصل آموزشی
خط روند چیست؟
تمامی بازارهای مالی از صعود و نزول های قیمتی شکل میگیرند. حال فرض کنید بازار بعد از یک صعود قیمتی با کاهش قیمت مواجه شود آیا این نزول قیمت به منزله اتمام رالی صعودی است؟ قطعا خیر! Trendline راهگشای ما در تحلیل تکنیکال جهت انجام یک معامله موفق هستند. خط روند بیانگر جهت حرکت قیمت است و برای شناسایی و تایید روند فعلی مورد استفاده قرار میگیرد.
هیچ وقت فراموش نکنید که the Trend is your Friend (روند دوست شماست). از آنجایی که “قیمتها تمایلی به تغییر روند خود ندارد” روند فعلی قیمت تا زمان اعمال یک فاکتور خارجی بازدارنده پابرجا خواهد ماند. برای موفقیت در بازارهای مالی مثل بورس “فقط کافی است در جهت روند فعلی به معامله بپردازید”. یعنی در روند صعودی وارد بازار و در روند نزولی از بازار خارج شوید. البته در بازارهای جهانی مثل ارزهای دیجیتال یا فارکس و … میتوانید در روند نزولی نیز معامله کنید و سود بگیرید! در روند خنثی نیز صرفا نظارهگر باشید و شعر بخوانید 🙂
انواع خط روند
با توجه به تعریف خط روند، سه نوع روند داریم: صعودی، نزولی، خنثی (ساید). تشخیص صحیح این خطوط از اهمیت بالایی برخوردار است. در ادامه به بررسی انواع خط روند و نکات ترسیم آن خواهیم پرداخت.
روند صعودی
با اتصال حداقل 2 نقطه کف قیمتی خطی با شیب مثبت بوجود میآید که به آن خط روند صعودی میگویند. دقت بفرمایید که شیب مثبت بیانگر بالاتر بودن هر کف قیمتی جدید از کف قبلی خود است بنابراین قیمتها تمایل به افزایش دارند. خطوط روند صعودی به عنوان خط حمایت نیز عمل میکند و حوالی آن قیمت با افزایش آموزش معامله بر اساس کانال های قیمتی تقاضا همراه خواهد بود. همچنین علاوه بر اینکه هر کف قیمتی باید بالاتر از کف قبلی باشد عموما هر سقف قیمتی نیز بالاتر از سقف قبلی خود است اما الزامی در آن نیست! هر کاهش قیمت در روند صعودی یک فرصت خرید و ورود به بازار است!
شکلهای زیر به ترتیب مربوط به نمودار روزانه کمپانی توییتر و جفت ارز پوند – دلار است. واکنش قیمت به روند صعودی را در هر دو نمودار مشاهده میکنید.
روند نزولی
با اتصال حداقل 2 نقطه سقف قیمتی خطی با شیب منفی بوجود میآید که به آن خط روند نزولی میگویند. دقت بفرمایید که شیب منفی بیانگر پایینتر بودن هر سقف قیمتی جدید از سقف قبلی خود است بنابراین قیمتها تمایل به کاهش دارند. خطوط روند نزولی به عنوان خط مقاومت نیز عمل میکند و حوالی آن قیمت با افزایش عرضه همراه خواهد بود. همچنین علاوه بر اینکه هر سقف قیمتی باید پایینتر از سقف قبلی باشد عموما هر کف قیمتی نیز پایینتر از کف قبلی خود است اما الزامی در آن نیست! هر افزایش قیمت در روند نزولی یک فرصت فروش و خروج از بازار است! و در بازارهای دوسویه مثل FOREX میتوانید پوزیشن Short بگیرید.
نمودار زیر مربوط به سهام دارایکم (صندوق واسطهگری مالی یکم) است که پس از عرضه اولیه توسط دولت، در یک روند نزولی به سر میبرد!
روند خنثی (ساید)
در روند خنثی، قیمتها نه تمایل به افزایش دارند و نه کاهش! البته نه بدین معنی که قیمتها فقط در یک قیمت خاص معامله شوند! بلکه بدین معنی که قیمتها در یک کانال افقی و بین دو سطح حمایت و مقاومت افقی حرکت خواهند کرد. شیب در این وضعیت تقریبا صفر است و هیچ سقف و کف قیمتی بالاتر و پایینتر از سقف و کف قیمتهای قبلی شکل نمیگیرد.
آموزش نحوه ترسیم خط روند
همانطور که گفتیم برای ترسیم روند صعودی باید کفهای قیمتی و برای رسم روند نزولی باید سقفهای قیمتی را به یکدیگر وصل کنیم اما چند نکته وجود دارد:
- در روند صعودی هر کف جدید باید بالاتر از کف قیمتی قبل خود باشد. لزومی به بالاتر بودن هر قله از قله قبلی خود نیست اما اگر این شرط برقرار باشد ادامه وضعیت فعلی محتملتر است.
- در روند نزولی هر سقف جدید باید پایینتر از سقف قیمتی قبل خود باشد و لزومی به پایینتر بودن هر دره از دره قبلی خود نیست!
- اگر از نمودارهای کندل استیک استفاده میکنید خط روند نباید بدنه کندل را قطع کند! در واقع صرفا میتواند منطبق بر قیمت پایانی یا ابتدایی و کمترین و بیشترین قیمت باشد اما به هیچ وجه نباید بدنه کندل را قطع کند. (هنگام ترسیم خطوط حمایت و مقاومت نیز این قانون برقرار است)
- ترسیم خط روند با حداقل 2 نقطه امکانپذیر است اما برای تایید اعتبار آن، نیازمند حداقل 3 نقطه هستیم!
- هرگز سعی نکنید خط روند را منطبق با تصورات ذهنی خود رسم کنید! تعصب شخصی نباید در تحلیل تکنیکال دخیل شود بنابراین به زور چند نقطه را به یکدیگر متصل نکنید تا خط دلخواه شما تنظیم شود!
اعتبار روند
اعتبار خط روند تا حدودی مشابه اعتبارسنجی خطوط حمایت و مقاومت است هر چه اعتبار آن بیشتر باشد احتمال شکست نیز کمتر خواهد بود. 3 پارامتر مهم برای بررسی اعتبار Trend line عبارت است از: تعداد دفعات برخورد، زاویه خط (شیب)، تایم فریم تحلیل.
زاویه خط روند
هر چه زاویه خط روند بیشتر شود اعتبار و استحکام آن نیز کمتر میشود. البته نه بدین معنی که شیب صفر معتبرترین حالت ممکن است چرا که هر چه شیب کمتر شود وضعیت خنثی به خود میگیرد. بنابراین شاید بتوان زاویه 45± درجه را زاویه مناسب و معتبری برای خطوط روند صعودی و نزولی دانست.
گاهی اوقات شیب خط روند به مرور زمان زیاد میشود که میتوان این افزایش شیب را نشانهای بر اتمام وضعیت صعودی دانست. همچنین میتوان کاهش زاویه خط روند را سیگنال اتمام وضعیت نزولی دانست. در واقع هر چه قیمتها به خطوط روند نزدیکتر باشند میتوان اعتبار بیشتری برای آن خط قائل بود. شکل زیر مربوط به نمودار لگاریتمی 15 ساله سکه است. همانطور که مشاهده میکنید شیب خط روند افزایش محسوسی داشته اما آیا میتوان این وضعیت را سیگنالی بر اتمام افزایش قیمت سکه دانست؟!
تعداد دفعات برخورد کندلها
هر چه قیمتهای بیشتری خط روند را لمس کند، اعتبار آن بیشتر میشود. در واقع هر چه تعداد نقاط برخورد بیشتر شود میتوان اعتبار بیشتری را برای آن خط قائل شد چرا که نشان از عدم تمایل بازار برای شکست آن دارد! و احتمال واکنش مثبت قیمتها در آینده نسبت به این خط زیاد است. برای مثال خطی که از اتصال 20 نقطه ایجاد شده معتبرتر از خطی با 5 نقطه اتصال است.
اهمیت تایم فریم
در تمام دورههای زمانی مختلف (1 دقیقهای تا هفتگی و ماهانه) میتوان خطوط روند را ترسیم کرد. اما اعتبار خط روند ترسیمی در تایم فریمهای بالاتر بیشتر است چرا که نشان از پایداری و استحکام بیشتر آن دارد. ابتدا با تحلیل تایم فریم بالاتر مثل ماهانه یا هفتگی، روند کلی قیمت را شناسایی کنید. سپس بر اساس تحلیل دورههای زمانی پایینتر (مثلا روزانه) نقاط مناسب ورود یا خروج را پیدا کنید. اگر قصد نوسانگیری دارید قطعا تایم فریمهای پایینتر برای شما اولویت دارند. اما اگر اهداف بلندمدت را دنبال میکنید بایستی دورههای زمانی بالاتری را تحلیل کنید. مدنظر داشته باشید که در کنار بررسی تایمفریمهای مختلف، بررسی خط روند در نمودار روزانه نیز توصیه میشود.
برای مثال شکل زیر مربوط به نمودار 25 ساله شاخص کل بورس تهران در تایم فریم هفتگی است. واکنش شاخص به خطوط روند صعودی را به وضوح مشاهده میکنید. طبق این نمودار شاخص کل همچنان در وضعیت صعودی قرار دارد! اما همانطور که در جریان هستید از اواخر مرداد 1399 بورس تهران در روند نزولی به سر میبرد.
حال اگر نمودار شاخص کل بورس در تایم فریم روزانه را مورد بررسی قرار دهیم، مطابق شکل زیر روند نزولی شاخص کل بورس تهران کاملا مشهود است. (نمودار تا تاریخ 11 خرداد 1400 ترسیم شده) بنابراین معیار خرید و فروش شما نباید صرفا واکاوی یک تایم فریم خاص باشد. با بررسی نمودار در دورههای زمانی مختلف، روند قیمتی را شناسایی و سپس با بهرهگیری از ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال در کنار خطوط روند، بهترین نقطه خرید و فروش را پیدا کنید و با استراتژی معاملاتی خودتان شروع به ترید کنید!
شکست خط روند
هیچ روندی تا قیامت ادامه نخواهد داشت! در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که روندها تمایلی به تغییر ندارند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و سیگنالهایی از شکست آن مشاهده شود. وقتی یک خط روند را ترسیم میکنید اگر بدنه یک کندل، خط را بشکند (بیشتر بدنه شمع باید از آن عبور کند) و تایید این شکست توسط الگوهای بازگشتی کندل استیک، اندیکاتور و سایر ابزارهای تکنیکی نیز انجام شود، میتوان پایان روند را اعلام کرد. البته مدنظر داشته باشید که گاهی اوقات، قیمتها با پولبک به خط روند شکست شده سعی در پس گرفتن خط شکسته شده میگیرند. از مهمترین پارامترهای موثر هنگام بررسی شکست خط روند میتوان به افزایش حجم و تعداد معاملات، افزایش شدید تغییر قیمت و همراه شدن شکست با الگوهای بازگشتی اشاره کرد.
شکل زیر مربوط به نمودار معاملات CFD طلا در 15 سال اخیر است واکنش قیمت به خطوط روند و شکست آنها را مشاهده میکنید.
نحوه تایید شکست
گاهی اوقات به علت نوسانات شدید روزانه، کندلها از خط روند عبور میکنند آیا صرفا بررسی نفوذ کندل میتواند معیار مناسبی برای تشخیص شکست آن باشد؟ اکثر تحلیلگران از دو پارامتر مهم فیلتر قیمت و زمان استفاده میکنند. در فیلتر قیمت اگر قیمت پایانی به اندازه 3% قیمت شکسته شدن، در خط روند نفوذ کند شکست تایید میشود! برای مثال فرض کنید نمودار قیمتی سهام شرکت X، روند نزولی خود را در 1000 تومان شکسته باشد حال اگر قیمت پایانی 3 درصد بالاتر از 1000 تومان تثبیت شود (1030 تومان) میتوان شکست را تایید کرد! برای تایمفریمهای کوتاهمدت و بلندمدت به ترتیب از معیار 1% و 3% استفاده میشود. وقتی صحبت از نفوذ کندل میکنیم منظور نفوذ کامل همه قیمتها است نه صرفا سایه شمع!
فیلتر زمان نیز عموما بصورت قانون دو روزه درنظر گرفته میشود بدین معنی که برای تایید شکست خط روند باید قیمتهای پایانی طی 2 روز متوالی در سمت دیگر خط تثبیت شوند.
نکته: جهت تایید شکست خطوط حمایت و مقاومت نیز میتوان از 2 فیلتر قیمت و زمان استفاده کرد.
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش تحلیل تکنیکال را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش تحلیل تکنیکال در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی بوجود آمده است. برای انجام این کار از تجزیه و تحلیل روند آماری که از فعالیت های تجاری جمع شده است استفاده می شود که از جمله آنها می توان به حرکت و حجم قیمت اشاره کرد.
تحلیلگران بر این باورند: فعالیت معاملاتی که در گذشته انجام شده و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار می توانند شاخص های ارزشمندی برای حرکت های بعدی تعیین قیمت محسوب شوند. دقت کنید تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل بنیادی، که بیشتر به الگوی قیمت های شرکت یا روند سهام اشاره دارد، تضاد داشته باشد.
درک کامل تحلیل تکنیکال
بر خلاف تحلیل بنیادی، که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایج آماری تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال برای بررسی و تحلیل قیمت و ظرفیت استفاده می شود و در این زمینه متمرکز است. از ابزارهای تحلیل تکنیکال جهت بررسی دقیق روشهای بدست آوردن و درخواست برای یک اوراق بهادار براساس تغییرات قیمت، ظرفیت و نوسانات استفاده می شود.
تحلیل تکنیکال اغلب برای تولید سیگنال های ترید کوتاه مدت از ابزارهای مختلفی مانند نمودار استفاده میکند، اما همچنین می تواند به بهبود ارزیابی میزان قوت یا ضعف یک مورد تجاری در بازار های تجاری عظیم یا یکی از بخش های آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا تخمین کلی ارزیابی را به صورت کلی بهبود بخشند.
تحلیل تکنیکال را می توان در هر زمینه مهم و امنیتی با داده های موجود مربوط به ترید استفاده کرد. این شامل سهام، معاملات تجاری آتی، کالاها، درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار می شود. در این آموزش، ما معمولاً سهام موجود در مثال های خود را تجزیه و تحلیل می کنیم، اما بخاطر داشته باشید که این مفاهیم را می توان در هر نوع مورد تجاری دیگری به کار برد. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازار کالاها و فارکس که معامله گران (تریدرها) بر حرکت های کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، بیشتر استفاده می شود و کاربرد دارد.
تحلیل تکنیکال اولین بار توسط شخصی به نام چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ میلادی ارائه شد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و جان مگی کسانی بودند که به شکل گیری مفاهیم نظریه داو و در نتیجه ارائه تحلیل تکنیکال کمک کردند. اساس آن در دوران مدرن، تحلیل تکنیکال تکامل یافته است که صدها الگو و سیگنال ایجاد شده طی سالها تحقیق را شامل می شود.
تحلیل تکنیکال با این فرض انجام می شود که کمکی برای تحلیل و تشخیص قیمت و روند فعالیت در معاملات تجاری آینده باشد. چرا که معاملات تجاری که در گذشته انجام شده است و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار می تواند شاخص های ارزشمندی برای حرکات آتی قیمت و تصمیم های تجاری آینده محسوب شود. این تنها در صورتی است که حرکات و تصمیم ها با قوانین سرمایه گذاری یا معاملات مناسب مرتبط آموزش معامله بر اساس کانال های قیمتی شود. تحلیل گران حرفهای در اکثر مواقع از تحلیل تکنیکال همراه با دیگر روش های تحقیق به این منظور استفاده می کنند. معامله گران خرده فروش ممکن است فقط بر اساس نمودارهای قیمت یک اوراق بهادار و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را فقط به تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود می کنند.
در میان تحلیل گران حرفه ای که در حال حاضر وجود دارد، انجمن CMT از بزرگترین مجموعه تحلیلگران خبره یا مجاز است که با استفاده از تحلیل تکنیکال به طور حرفه ای در سراسر جهان فعالیت می کند.
مشخصات تکنیکال انجمن Chartered Market (CMT) را می توان پس از سه سطح آزمون بدست آورد که نگاهی گسترده و عمیق به ابزارهای تحلیل تکنیکال را پوشش می دهد. تقریباً یک سوم دارندگان منشور CMT نیز دارندگان منشور تحلیلگر خبره مالی (CFA) هستند. این نشان می دهد که این دو رشته چقدر یکدیگر را تقویت می کنند و به هم مرتبط هستند.
تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکت قیمت را در هر نوعی پیش بینی کند. تقریباً هر ابزار قابل معامله ای را که عموماً در معرض نیروهای عرضه و تقاضا قرار دارد از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز را در فعالیت خود می گنجاند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه محرک های عرضه و تقاضا می دانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال معمولاً برای تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیلگران، اعداد دیگری غیر از قیمت را نظیر حجم معاملات یا سود باز را با این روش دنبال می کنند.
مطالب مرتبط: ترید چیست؟
به صورت کلی صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از تحلیل تکنیکال تولید شده است. همچنین تحلیلگران انواع مختلفی از سیستم های معاملاتی را به همین منظور برای پیش آموزش معامله بر اساس کانال های قیمتی بینی معاملات در مورد تغییرات قیمت ایجاد کردهاند. برخی از شاخص ها در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار متمرکز هستند از جمله مناطق پشتیبانی و مقاومت. برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستند. شاخص های فنی و الگوهای نمودار مورد استفاده را می توان در خط روند، کانال ها، میانگین های متحرک و شاخص های حرکت خلاصه کرد.
در کل تحلیلگران تکنیکال انواع گسترده ای از اندیکاتور ها یا شاخص های زیر را بررسی می کنند:
• روند قیمت
• الگوهای نمودار
• شاخص های اندازه گیری و حرکت نوسانگرها
• میانگین متحرک
• سطح حمایت و مقاومت
فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال
برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در این زمینه ها دو روش اصلی وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش واقعی یک معامله یا تجارت تعریف میشود، در حالی که تحلیل تکنیکال قیمت یک اوراق بهادار را توسط تمام اطلاعات قدیمی که در دسترس عموم قرار دارد منعکس می کند و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری حرکت قیمت متمرکز می شود. تحلیل تکنیکال سعی دارد با استفاده از جستجوی الگوها و روندها، نه تجزیه و تحلیل ویژگی های اساسی امنیت، احساسات بازار در پشت روند قیمت را درک کند.
چارلز داو مجموعه ای از سرمقاله آموزش معامله بر اساس کانال های قیمتی ها را منتشر کرده که در مورد تئوری تحلیل تکنیکال در آنها به بحث و گفتگو پرداخته است. نوشته های او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای تجارت تحلیل تکنیکال باقی مانده است.
۱- بازارها زمانی می توانند کارآمد باشند که مقادیر نشان دهنده عواملی که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر می گذارند را نشان دهند.
۲- به نظر می رسد حتی حرکات تصادفی قیمت بازار در الگوها و روندهایی حرکت می کنند که تمایل دارند با گذشت زمان تکرار شوند.
امروزه زیرساخت های تحلیل تکنیکال بر اساس کارهای داو بنا شده است. تحلیل گران حرفهای معمولاً سه فرضیه کلی را برای این رشته می پذیرند:
۱- در بازار برای همه چیز تخفیف وجود دارد: تحلیلگران مربوط به تحلیل تکنیکال بر این باورند که همه چیز، یعنی اصول یک شرکت، عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار از قبل در سهام موجود است. این نقطه نظر با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجه مشابهی راجع به قیمت ها مطرح می کند، سازگار است. تنها چیزی که باقی مانده تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است که تحلیلگران فنی آن را محصول عرضه و تقاضای یک سهام خاص در بازار می دانند.
۲- حرکت قیمت در روندها: تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمت ها، حتی در حرکات تصادفی بازار بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر قیمت سهام بیش آموزش معامله بر اساس کانال های قیمتی از نشان دادن حرکت نامنظم، احتمالاً به روند گذشته ادامه می دهد. بیشتر استراتژیهای معاملات فنی بر اساس این فرضیه انجام می شود.
۳- تاریخ تمایل به تکرار دارد: تحلیلگران فنی عقیده دارند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت را اغلب به روانشناسی بازار نسبت میدهند؛ بدین صورت که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش بینی خواهد بود. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و از حرکات بعدی بازار برای درک روند استفاده می کند. در حالی که بیش از ۱۰۰ سال از انواع تحلیل تکنیکال به منظور های مختلف استفاده شده است، اما هنوز هم اعتقاد بر این است که همه آنها مهم هستند زیرا الگوهای تکراری حرکات قیمت را نشان می دهند.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، بزرگترین منابع فکری برای نزدیک شدن به تحلیل بازارها، محسوب می شوند. هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روند آینده قیمت سهام استفاده می شوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی یکی از روش های ارزیابی اوراق بهادار است که با استفاده از اندازه گیری ارزش ذاتی سهام این کار را انجام می دهد. تحلیلگران بنیادی همه چیز را بررسی می کنند، از اقتصاد کلی و شرایط صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها. درآمد، آموزش معامله بر اساس کانال های قیمتی هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها از ویژگی های مهم تحلیلگران بنیادی است.
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی متفاوت است زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی در تحلیل تکنیکال محسوب می شود. فرض اصلی این است که تمام اصول شناخته شده با توجه به قیمت تعیین می شوند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نخواهد بود. تحلیلگران فنی برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار کاری را انجام نمی دهند، بلکه در عوض از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهام های مربوط به آینده کدامند.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که EMH به آنها اطلاعات عملی از داده های تاریخی مربوط به قیمت و حجم موجود را نشان دهد. اگرچه با توجه به این استدلال، هیچ یک از مبانی تجارت نباید به صورت عملی وجود داشته باشند. این دیدگاه ها به عنوان نمونه ضعیف و نیمه قوی EMH شناخته می شود.
انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ در آن دقیقاً تکرار نمی شود، بنابراین مطالعه الگوی قیمت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و نمی توان آن را نادیده گرفت. به نظر می رسد قیمت ها با فرض یک محدوده تصادفی بهتر مشخص شوند.
سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که از آن تنها در برخی موارد می توان استفاده کرد به این دلیل که به عنوان یک پیشگویی عمل می کند. برای درک بهتر برای شما یک مثال می زنیم. بسیاری از تریدر هایی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه مربوط به یک شرکت خاص ثبت می کنند. توجه کنید که اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به قیمت مورد نظر برسد، تعداد زیادی سفارش فروش وجود دارد که سهام را به سمت پایین سوق می دهد. این می تواند یک تایید برای حرکت پیش بینی شده توسط تریدرها باشد.
در این مرحله سایر معامله گران کاهش قیمت را مشاهده می کنند، همچنین موقعیت های خود را می فروشند و قدرت روند را بدین صورت تقویت می کنند. این فشار فروش کوتاه مدت را می توان خود برآورده دانست، اما تأثیر چندانی در تعیین قیمت دارایی در هفته ها یا ماه ها نخواهد داشت. در مجموع اگر تعدادی افراد مشخص از سیگنال های مشابه استفاده کنند، می توانند باعث حرکت پیش بینی شده سیگنال ها شوند، اما در طولانی مدت این گروه از معامله گران نمی توانند قیمت را افزایش دهند.
الگوی کانال قیمت صعودی و نزولی (price channel) در بازار فارکس
الگوی کانال قیمت صعودی و نزولی بسیار ساده اما بسیار پرکاربرد است زیرا تحلیل گر تکنیکال بر اساس نمودار قیمتی تحلیل می کند و اولین چیزی که در نمودار بررسی می شود روند قیمت است که بر اساس روند قیمت کانال قیمت رسم می شود.
روند قیمت همیشه در بازار وجود دارد حال صعودی یا نزولی یا خنثی است در نتیجه کانال قیمت نیز در بیشتر مواقع وجود دارد اگر کانال قیمت براساس روند خنثی رسم شود الگوی مستطیل را تشکیل می دهد که قبلا به آن پرداخته ایم اما اگر براساس روند صعودی و نزولی رسم شود الگوی کانال قیمت صعودی و نزولی را تشکیل می دهد که به تحلیل آن می پردازیم.
آشنایی با الگوی کانال قیمت (price channel)
الگوی کانال قیمت یک الگوی ادامه دهنده روند است که میتواند صعودی یا نزولی باشد.این الگو براساس خط روند رسم می شود خط روند بالای الگو سطح مقاومت و خط روند پایین الگو سطح حمایت الگو را می سازند.برای درک بهتر الگو باید بدانید الگوی کانال قیمت صعودی شیب مثبت و الگوی کانال قیمت نزولی شیب منفی دارد.
در کانال قیمت روند قیمت بین دو خط موازی که سطح حمایت و مقاومت است محصور شده است اگر روند قیمت قبل از تشکیل کانال صعودی بوده باشد و جهت شکست کانال نیز در جهت صعود باشد این الگو یک الگوی ادامه دهنده روند است و بالعکس این برای روند نزولی بازار نیز صادق است.
برای رسم کانال قیمت ابتدا به دو نقطه نیاز داریم تا بتوانیم خط روند را رسم کنیم این دو نقطه در روند صعودی از کف های قیمتی رسم می شوند در واقع در روند صعودی ابتدا سطح حمایت رسم می شود در روند نزولی خط روند از سقف های قیمتی رسم می شود که یعنی ابتدا سطح مقاومت رسم می شود پس از آن باید خط موازی خط روند را که خط کانال نام دارد رسم کنیم.
نقطه مقابل نقاط خط روند در خط کانال باید به گونه باشد که خط روند و خط کانال به صورت دو خط موازی رسم شوند که همیشه این حالت در روندها ایجاد نمی شود و الگوی کانال قیمت در همه روندهای بازار قابل رسم نیست.
شکل ظاهری الگوی کانال قیمت به شکل زیر است.
کانال قیمت در تصویر بالا در امتداد روند صعودی رسم شده است و شیب مثبت دارد که نشان میدهد یک الگوی کانال قیمت صعودی تشکیل شده است.
سقف و کف های قیمتی در بین خطوط موازی کانال محصور است و شکست در جهت صعود رخ داده است که نشان میدهد این الگو یک الگوی ادامه دهنده روند است.
مشخصات الگوی کانال قیمت (price channel)
کانال های قیمتی براساس خط روند معمولا قابل رسم هستند اما کانال قیمتی الگوی کانال قیمت است که دارای شرایط زیر باشد.
خط روند اصلی الگو:برای رسم خط روند الگو دو نقطه قیمتی لازم است ترسیم این خط جهت روند و شیب خط را مشخص می کند.برای خط روند صعودی یک خط افزایشی لازم است که از اتصال دو کف قیمت و برای خط روند نزولی یک خط کاهشی لازم است که از اتصال دو سقف قیمت به دست می آید.
خط کانال الگو:برای رسم یک خط کانال موازی با خط روند در حالت ایده آل دو نقطه قیمتی لازم است اما برخی تحلیل گران با اولین قیمت خط موازی را رسم میکنند.خط کانال در روند صعودی مقاومت و در روند نزولی حمایت را نشان میدهد.
کانال قیمت صعودی:تا زمانی که قیمت ها در کانال پیشروی میکنند کانال صعودی است اولین سیگنال تغییر جهت زمانی است که قیمت نتواند به سطح مقاومت برسد و یا قیمت در محدوده حمایت توقف داشته باشد.در الگوی ادامه دهنده در کانال صعودی قیمت باید از سقف کانال خارج شود و شکست در سطح مقاومت رخ دهد که نشانه پیشروی سریع روند در جهت صعود است.
کانال قیمت نزولی:تا زمانی که قیمت ها در کانال کاهشی باشند کانال نزولی است زمانی که قیمت نتواند به سطح حمایت برسد باید احساس خطر کنید زیرا ممکن است جهت روند تغییر کند زمانی که قیمت در محدوده مقاومت نوسان یا توقف کند نیز نشانه دیگری از تغییر روند است.اگر الگوی ادامه دهنده کانال قیمت نزولی تشکیل شده باشد قیمت باید از حمایت خارج شود و شکست در سطح حمایت رخ دهد که نشانه ای از روند نزولی سریع و پر قدرت بعد از الگو است.
مقیاس نمودار قیمتی:با اینکه دیگر معامله گران توجه ای به نوع نمودار قیمتی از نظر محور عمودی یعنی محور قیمت ندارند اما نمودار نیمه لگاریتمی بهتر از نمودارهای حسابی سقف و کف قیمتی را در کانال قیمت نشان میدهد.اساس تغییر قیمت در نمودار لگاریتمی درصد است یعنی تغییر قیمت از 50تا100 همان 100٪ است و تغییر قیمت از 100تا 200 نیز باز هم 100٪ نشان داده می شود.
رسم خط کانال موازی خط روند از آن جنبه های هنری و ظریف تحلیل تکنکیال است برای رسم خط موازی باید تشخیص دهید سقف و کف قیمت کدام است و کدام سقف یا کف قیمت با پیشروی بیشتر حکم نفوذ به محدوده حمایت و مقاومت را دارد و نباید خط روند یا خط کانال دقیقا از بالاترین قیمت ها رسم شود.
تحلیل الگوی کانال قیمت صعودی و نزولی
نمودار CSCO در تصویر زیر یک کانال قیمت 11 ماهه را نشان میدهد.
در تصویر بالا یک الگوی کانال قیمتی صعودی در ادامه یک روند صعودی تشکیل شده است که دارای شیب مثبت است.
دو نقطه کف قیمتی در ابتدا کانال برای رسم خط روند صعودی مناسب است و خط روند با شیب مثبت رسم می شود.
برای رسم خط کانال در این نمودار از یک سقف قیمت استفاده شده است و خط کانال موازی با خط روند رسم شده است.در این نمودار اگر بخواهیم برای رسم خط موازی خط روند در انتظار نقطه دوم سقف قیمت بمانیم باید مدت زمان زیادی را صبر کنیم اما همانطور که میبنید رسم خط کانال با یک سقف قیمت نیز امکان پذیر بوده است.
در انتهای کانال روند قیمت نمیتواند خط حمایت را لمس کند و از آن فاصله گرفته است و این دلیلی بر پیشبینی شکست سطح مقاومت و ادامه دار بودن روند صعودی است.
و در نهایت پس از 11 ماه روند صعودی توانسته است از سطح مقاومت عبور کند و شکست الگو در جهت ادامه روند صعودی رخ داده است که نشانه پیش روی سریع و قوی روند صعودی است.
هدف قیمت در الگوی کانال قیمت به اندازه عرض کانال قیمت تعیین می شود اما در شکست قیمت در جهت ادامه روند معمولا پیشرفت قیمت سریع و قوی است و حد سود میتواند خیلی بیشتر باشد.
نکات مهم الگوی ادامه دهنده روند کانال قیمت
مهم ترین نکته در رابطه با الگو کانال قیمت نوع معامله با این الگوست برای معامله با کانال قیمت نیازی نیست منتظر اتمام کانال و شکست الگو بمانید بلکه در داخل الگو موقعیت های مناسبی برای ورود به معامله است.
همانطور که متوجه شده اید نوع تحلیل این الگو نیز با دیگر الگوهای بازگشتی یا ادامه دهنده روند متفاوت است و تاکیدی بر شکست روند یا مدت زمان تشکیل الگو نشده است زیرا ممکن است یک الگو کانال قیمت در مدت زمان زیادی حتی بیشتر از یک سال امتداد پیدا کند و منطقی نیست که این همه مدت منتظر شکست یک الگو بمانیم.
- به تصویر بالا توجه کنید از زمانی که روند قیمت در سطح 25 کف کانال را لمس کرده است حدود چهار ماه زمان برده است که روند قیمت به سقف کانال برسد و از طرف دیگر عرض کانال کم نیست و میتوان سود خوبی با ورود به معامله خرید در کف قیمت در سطح 25 کسب کرد.
- در حرکت بعدی قیمت از کف کانال قیمت در فاصله بین سطح 27 تا 30 در تصویر بالا تا زمان شکست الگو نیز 4 ماه فاصله برای رسیدن قیمت از کف تا سقف کنال است و سود ورود به معامله خرید در اینجا حدود 15 واحد است که سود معقولی برای یک معامله میان مدت است.
اگر شرایط به گونه ای بود که در زمان شکست الگو وارد معامله شوید توجه داشته باشید که شکست پس از کانال ممکن است کاذب باشد و باید حتما منتظر یک تایید قوی بمانید و سپس وارد معامله شوید.حرکت قیمت پس از شکست کانال قیمت سریع و قوی ایجاد می شود و معمولا یک حرکت میان مدت تا بلند مدت است پس برای ورود به معامله عجله نکنید و منتظر تایید بمانید با کمی انتظار فرصت معامله را از دست نخواهید داید و ریسک معاملاتی کم می شود.
حد ضرر در معامله با الگوی کانال قیمت صعودی و نزولی بسیار مهم است که میتوان مانند الگوی مستطیل حد ضرر را تعیین کرد:
- کمی زیر سطح شکست الگو که ریسک کم اما احتمال استاپ خوردن زیادی دارد.
- در میان کانال قیمت که ریسک متوسط و احتمال استاپ خوردن متوسط است.
- و در زیر سطح خط روند که مخالف سطح شکست الگو است که ریسک زیاد اما احتمال استاپ خورد کمی دارد.
در صورت شکست کانال، قیمت میتواند به اندازه عرض کانال در همان جهت حرکت کند و معامله گر میتواند حد سود خود را به اندازه عرض کانال در نظر بگیرد.
تحلیل تکنیکال چیست؛ نحوه تحلیل قیمت بیت کوین
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیل قیمت در بازارهای مالی و بازار ارز دیجیتال است. معاملهگران از تحلیل تکنیکال کمک میگیرند تا بتوانند در معاملات خود به سود برسند. برخلاف تحلیل فاندامنتال که بر پایه اخبار، رسانهها و افراد تأثیرگذار صورت میگیرد، در تحلیل تکنیکال، قیمت با استفاده از شاخصهای ریاضی و تفسیر نمودارها صورت میگیرد. تحلیل تکنیکال در بازار رمزارزها به خصوص در خرید و فروش بیت کوین هم جایگاه بسیار مهمی دارد و معاملهگران میتوانند با استفاده از آن معاملات سودآوری انجام دهند.
در مقاله پیشرو به این سوال پاسخ خواهیم داد که تحلیل تکنیکال چیست و به آموزش تحلیل بیت کوین با کمک تحلیل تکنیکال میپردازیم.
انواع روشهای تحلیل بیت کوین
در حالت کلی تریدرها (معاملهگران) برای تحلیل قیمت بیت کوین از ۲ روش استفاده میکنند:
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis): اساس تحلیل بنیادی بر پایه اخبار، اقتصاد و وضعیت جامعه است.
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis): اساس تحلیل تکنیکال قیمتها، روند قبلی بازار و حجم معاملات است.
هر سرمایهگذار و تریدر باید با توجه به ویژگیهای شخصیتی خود یکی از این روشها را برای تحلیل بازارهای مالی انتخاب کند. البته برخی از معاملهگران از هر دو روش کمک میگیرند تا بتوانند معاملات خود را با دقت بیشتری انجام دهند.
اهمیت تحلیل تکنیکال در بازار رمزارزها
اگر میخواهید در بازار رمزارزها و به خصوص بیت کوین سرمایهگذاری کنید، بسیار حیاتی است که بدانید چه زمانی بیت کوین بخرید و چه زمانی آن را بفروشید تا سود کنید. بنابراین، نیاز دارید که از روشهای پیشبینی قیمت بیت کوین و سایر رمزارزها استفاده کنید. پیشبینی کردن حرکات قیمتی ارزها کار سختی است. متاسفانه هیچکس هم همیشه درست پیشبینی نمیکند. بسیاری از تریدرها بخاطر پیشبینیهای نادرست، متحمل ضررهای هنگفتی شدهاند.
با توجه به اینکه تحلیل تکنیکال برای پیش بینی روند کوتاه مدت قیمتها و نوسانگیری استفاده می شود در بین تریدرهای بازار ارزهای دیجیتال از اهمیت ویژهای برخوردار است. فعالین بازار ارز دیجیتال با کمک گرفتن از تحلیل تکنیکال سعی میکنند که درصد خطای خود را در معاملات به حداقل برسانند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای بسیار متداول است که معاملهگران ارز دیجیتال از آن برای تحلیل رفتار قیمت بیت کوین کمک میگیرند. در تحلیل تکنیکال با استفاده سوابق معاملات تجزیه و تحلیل بیت کوین انجام میشود و روی دادهها و نمودار بازار تمرکز دارد تا بتواند الگوها و روندها را شناسایی کند و آینده بازار را پیشبینی کند.تحلیل تکنیکال بر اساس نظریه داوجونز بر سه پایه استوار است:
- همه چیز در قیمت خلاصه میشود. قیمت رکن اساسی تحلیل تکنیکال است و تحرکات قیمتی نشاندهندهی میزان عرضه و تقاضای بازار است.
- قیمت دارای روند است. قیمت دارای روند کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است.
- گذشته تکرار میشود. روندهای قیمت تمایل دارند که تکرار شوند. تحلیلگران ارز دیجیتال با استفاده از الگوهای شکل گرفته روی نمودارها در گذشته، حرکات بعدی بازار را پیشبینی میکنند.
در صورتی که ما در حال حاضر بیت کوین داشته باشیم و یا به فکر این باشیم که مقداری بیت کوین در آینده بخریم، باید بدانیم که چه زمانی آن را بفروشیم یا دوباره بخریم تا بتوانیم در این روند سود کنیم.
انواع نمودار در تحلیل تکنیکال
آنالیز کردن نمودارهای قیمتی و فهمیدن شرایط معامله در دنیای مالی، کار دلهرهآوری است، مخصوصاً برای کسانی که تازه شروع به ترید ارز دیجیتال (Trade) کردهاند. برای اینکه بتوانیم تحلیل تکنیکال (Technical) را براساس قیمت و حجم معاملاتی انجام دهیم، باید از نمودارهای قیمتی که بهطور قابل فهمی اطلاعات را نشان میدهند، استفاده کنیم. برای شروع میتوانید از سایت coindesk کمک بگیرید.
بیشتر نمودارهای پایهای، قیمتها را با خط نشان میدهند. این نمودارها نشان دهندهی قیمت در زمانهای مختلف هستند. از این نمودارها میتوانیم برای تحلیل بیت کوین استفاده کنیم. انواع نمودار در تحلیل تکنیکال که میتوان از آنها برای تحلیل بیت کوین استفاده کرد عبارتند از:
نمودار شمعی (Candlestick Chart)
معروفترین نوع نمودار بین تریدرها، نمودارهای شمعی (candlestick) هستند. نمودارهای شمعی اطلاعات بسیار مهمی را در اختیار معاملهگران قرار میدهند. هر شمع نشان دهنده قیمت شروع، کمترین قیمت، بیشترین قیمت معاملاتی و قیمت پایانی است.
همچنین رنگ شمعها نشان دهنده این است که قیمت پایانی از قیمت شروع بیشتر بوده است یا نه. معمولاً سبز نشان دهنده بیشتر بودن قیمت پایانی از شروع و قرمز نشان دهنده کمتر بودن آن است. نمودارهای شمعی متعلق به خانواده نمودارهای قیمتی (open high, low close) (OHLC) هستند.
نمودار خطی (Line Chart)
یکی دیگر از انواع نمودار تحلیل تکنیکال، نمودار خطی است که قیمت پایانی بیت کوین در یک دوره خاص را ردیابی میکند. نمودار خطی به معاملهگران کمک میکند تا بتوانند روند حرکت قیمت را تشخیص دهند. البته باید توجه داشت که این نمودار، روی قیمتهای پایانی تمرکز دارد، بنابراین نمیتوان اطلاعات زیادی را در مورد حرکت قیمت بیت کوین در طول روز از آن استخراج کرد.
نمودار میلهای (Bar Chart)
نمودار میلهای هر چند بسیار شبیه به نمودار خطی است اما نسبت به آن اطلاعات بیشتری را در اختیار معاملهگران قرار میدهد. این نمودار قیمتها را در طول بازههای زمانی مختلف به شکل مستطیلهایی روی محور طولها (میلهها) نشان میدهند. هر میله در واقع نشاندهنده این است که در طول یک بازه زمانی، قیمت بیت کوین چگونه تغییر میکند.
برای مطالعه بیشتر میتوانید مقاله ابزار تریدینگ ویو را مطالعه کنید.
انواع خط روند در تحلیل تکنیکال
روندهای تغییر قیمت نقش مهمی در تحلیل بیت کوین ایفا میکنند. بسیاری از تحلیلگران ارزهای دیجیتال روند را به عنوان مسیر معاملات خود ترسیم میکنند و اعتقاد دارند که باید در جهت روند معامله کرد. این روندها به تریدرها این فرصت را میدهد تا از الگوهای موجود در دادههای مربوط به تحلیل بیت کوین استفاده کرده و بتوانند تصمیمات بهتری برای معاملات خود بگیرند. روندها به سه نوع تقسیم میشوند:
روند صعودی (uptrend)
در نمودار تکنیکال، اگر قیمت کف بالاتر از کف قبلی و سقف بالاتر از سقف قبلی باشد، برآیند آنها یک روند صعودی را تشکیل خواهد داد. با توجه به اینکه قیمت نسبت به نقاطی که با برخورد به آن نقاط به سمت بالا رشد میکند، واکنش نشان میدهد میتوان گفت که خط روند صعودی به عنوان حمایت عمل میکند.
روند نزولی (downtrend)
در نمودار تکنیکال، اگر قیمت کف پایینتر از کف قبلی و سقف پایینتر از سقف قبلی باشد برآیند آنها یک روند نزولی را تشکیل خواهد داد. از آنجایی که خط روند نزولی، نقاط سقف را به یکدیگر را وصل میکند میتوان گفت که مانند یک مقاومت مورب عمل میکند.
روند خنثی (Sideways Trend)
در نمودار تکنیکال، اگر قیمت حرکت مشخصی به بالا یا پایین نداشته باشد و حرکت بعدی قیمت قابل پیش بینی نباشد، روند خنثی تشکیل خواهد شد. در این شرایط میتوان گفت که بیت کوین بین دو حد حمایت و مقاومت در حرکت است. در این صورت معاملهگران بین کف و سقف معامله میکنند و سود بدست آمده نسبتا ناچیز است.
نکات مهم در معاملهگری روی خط روند
تا اینجا متوجه شدیم که میتوان با رسم خطوط روند میتوان تا حد زیادی تحلیل بیت کوین را انجام داد. به عنوان مثال میتوانیم تشخیص دهیم که قیمت بیت کوین در کانال صعودی قرار گرفته یا نزولی است. بنابراین، میتوانیم تصمیمات بهتری برای معاملات خود اتخاذ کنیم.
اما باید دقت کنید که اگرچه استفاده از روندها در تصمیمگیری مفید است اما اتکا کردن به آنها به عنوان تنها عامل موثر در تصمیمگیری، هوشمندانه نیست. حتی اگر قیمتها در پایینترین سطح ممکن باشند و خرید بیت کوین عالی به نظر برسد، به دنبال مهر تایید از سوی دیگر شاخصها باشید تا مطمئن شوید که این معامله (Trade) برای شما ضرری به دنبال ندارد.
علاوه بر اینها، همیشه به بازههای زمانی کوچکتر و بزرگتر توجه کنید. بعضی وقتها اگر به بازهی زمانی کوچک توجه کنیم، ممکن است به نظر برسد که قیمتها در uptrend قرار دارند. در حالی که اگر در بازههای زمانی بزرگتر به بررسی نمودار بپردازیم، متوجه میشویم که یک روند صعودی برای بازه زمانی کوتاه مدت در دل یک روند نزولی بلند مدت جای گرفته است. خیلی از معاملهگران ترجیح میدهند که خلاف روندها معاملهای انجام ندهند و همیشه به روندها اعتماد کنند.
انواع اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال
اندیکاتورها با استفاده از فرمولهای ویژهای روند حرکتی بازار را پیشبینی میکنند. البته باید توجه داشت که اندیکاتورها تنها میتوانند جهت حرکت بازار را مشخص کنند و برای اندازهگیری میزان حرکت کاربرد ندارند. مهمترین و پرکاربردترین اندیکاتورها که میتوان برای تحلیل بیت کوین هم از آن کمک گرفت عبارتند از:
میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average)
یکی از متداولترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خود انواع مختلفی دارد که سادهترین نوع آن، میانگین متحرک ساده است. همانطور که از نام این اندیکاتور مشخص است سادهترین حالت محاسبه میانگین است. در این اندیکاتور قیمتها در طول یک بازه زمانی مشخص با یکدیگر جمع و بر تعداد دوره تقسیم میشوند.
بولینگر بندز یا باندهای بولینگر (Bollinger Bands)
یکی دیگر از اندیکاتورهایی که تریدرها به استفاده از آن علاقه زیادی دارند بولینگر بندز یا باندهای بولینگر است. این اندیکاتور متشکل از ۲ باند است که در اطراف خط مرکزی، به عنوان یک میانگین متحرک، حرکت میکنند. این اندیکاتور به تریدر کمک میکند تا بتواند مناطق اشباع خرید (Overbought) و اشباع فروش (Oversold) در بیت کوین را شناسایی کند.
شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index)
یکی دیگر از اندیکاتورهایی که برای تحلیل بیت کوین استفاده میشود شاخص قدرت نسبی است. این اندیکاتور از خانواده نوسانگرها است و از میانگین متحرک در محاسبات آن استفاده شده است. اندیکاتور شاخص نسبی برای بررسی Momentum بازار بیت کوین و قدرت حرکت آن است. از نظر برخی از تحلیلگران این اندیکاتور را میتوان به عنوان یک اندیکاتور پیشرو در نظر گرفت.
تحلیل قیمت بیت کوین در سال ۲۰۲۲
در حالی که پیش بینیها نشان میداد که بیت کوین در سال ۲۰۲۲ رشد قیمتی صعودی داشته باشد، اما در چند وقت اخیر، بیت کوین روند نزولی به خود گرفته است و بازار ارزهای دیجیتال متاثر از نوسانات عجیب و غریب بیت کوین است. اگر به تایم فریم ماهانه بیت کوین مراجعه کنید میتوانید این موضوع را به خوبی ببینید.
در حالی که اغلب تحلیلگران انتظار داشتند که از ۹ آموزش معامله بر اساس کانال های قیمتی می سال ۲۰۲۲ قیمت بیت کوین تا پایان سال ۲۰۲۲ روند صعودی به خود خواهد گرفت اما هنوز موفق نشده است مقاومت قوی پیشرو روی خود بشکند و از آن عبور کند. تحلیل بیت کوین نشان میدهد که اگر مقاومت فعلی شکسته نشود همچنان باید شاهد ریزش قیمت بیت کوین در سال ۲۰۲۲ باشیم.
تحلیل قیمت بیت کوین امروز
اگر مدتی است که وارد بازار رمزارزها شدهاید و با خرید و فروش بیت کوین به دنبال کسب سود هستید، حتما متوجه شدهاید که بیت کوین یک دارایی پر نوسان است و قیمت آن میتواند به طور غیرمنتظره و کاملا خلاف با جهت پیش بینیها حرکت کند. شما باید برای انجام معاملات خود یک استراتژی انتخاب کنید و از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای پیشپینی آینده کمک بگیرید. شما میتوانید با عضویت در صرافی ارز دیجیتال والکس، قیمت بیت کوین را به صورت روزانه مشاهده کنید و همگام با بازار جهانی معاملات خود را انجام آموزش معامله بر اساس کانال های قیمتی دهید.
از روشهای تحلیل قیمت در بازارهای مالی و بازار ارز دیجیتال است. بر خلاف تحلیل فاندامنتال که بر پایه اخبار، رسانهها و افراد تأثیرگذار صورت میگیرد، در تحلیل تکنیکال، قیمت بیت با استفاده از شاخصهای ریاضی و تفسیر نمودارها صورت میگیرد.
بله، تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهای مهم برای تحلیل بیت کوین است که معاملهگران با استفاده از آن میتوانند سطوح عرضه و تقاضا را شناسایی کنند و برای هرگونه حرکت صعودی یا نزولی قیمت آماده باشند.
پاسخ به این سوال بستگی به مهارت خود تحلیلگر دارد. بسیاری از تحلیلگران حرفهای تنها از تحلیل تکنیکال برای انجام معاملات خود استفاده میکنند و برخی دیگر از تحلیل فاندامنتال نیز کمک میگیرند.
تحلیل بیت کوین نشان میدهد که اگر مقاومت فعلی شکسته نشود همچنان باید شاهد ریزش قیمت بیت کوین در سال ۲۰۲۲ باشیم. اما در حال حاضر هیچ کدام از تحلیلگران به طور قطع درباره آینده بیت کوین نمیتوانند اظهار نظر کنند.
دیدگاه شما