همه چیز درباره چرخه حسابداری : از جمعآوری اسناد تا تراز آزمایشی اختتامیه
عملیات مربوط به ارزیابی عملکرد در هر سال مالی و بررسی وضعیت مالی در پایان سال مالی از جمع آوری اسناد تا تهیه تراز آزمایش اختتامیه را چرخه حسابداری می گویند که شامل ۳ بخش و چندین مرحله است و در این گفتار تشریح شده است.
با ما همراه باشید.
گزارش حسابداری
داده هایی که به سیستم حسابداری یک بنگاه وارد می شود، داده های اولیه بوده که از اسناد و مدارک مثبته راستی آزمایی شده، استخراج می شود. این اطلاعات مالی توسط سیستم حسابداری، پردازش شده و به صورت گزارش های حسابداری به عنوان خروجی سیستم در اختیار مدیران و صاحبان سهام و ممیزان دارایی و غیره قرار می گیرد. در واقع گزارشات حسابداری، مجموع اطلاعات مالی مربوط به یک واحد اقتصادی را به صورت خلاصه و طبقه بندی شده با توضیح و تفسیر ارائه می کند.
هر اندازه نرم افزار حسابداری خوبی داشته باشید، استخراج گزارشات حسابداری دقیق و مطابق با درخواست شما صادر می شود و اشراف اطلاعاتی شما را نسبت به سود و زیان و فعالیت های مالی، افزایش خواهد داد. بخشی از موفقیت یک بنگاه، به واحد حسابداری خوب بستگی دارد که بتواند مدیران و سهامداران را با اطلاعات شفاف، نسبت به وضعیت گذشته، حال و آینده، یاری دهد.
در سیستم حسابداری، کلیه اطلاعات مالی مربوط به یک بنگاه، بایستی شناسایی، اندازه گیری، ثبت و طبقه بندی شده و در قالب صورت های مالی، خلاصه و قابل استناد باشد اگر درخواست کننده ای، این اطلاعات را درخواست کرد، قابل ارائه و قابل استفاده باشد. به منظور بدست آوردن این اطلاعات در هر دوره مالی، عملیات مالی به صورت مستمر انجام شده و به طور منظم، تکرار خواهد شد که به آن چرخه حسابداری می گویند.
الزامی وجود ندارد که دوره مالی (دوره حسابداری) با سال مالی یکسان باشد.
چرخه حسابداری چیست؟
چرخه حسابداری ، مجموعه عملیاتی است که در یک شرکت یا موسسه به منظور ارزیابی عملکرد در هر سال مالی و بررسی وضعیت مالی آن در پایان سال مالی انجام می شود تا دفاتر قانونی یک سال مالی ممیزی و بررسی شده و اطلاعات مالی به دوره بعد، منتقل شود.
همه این کارها بر اساس سلسله اقدامات مالی و استاندارد های حسابداری و هم چنین تنظیم و تحریر دفاتر قانونی پلمپ روزنامه و کل انجام شده و صورت حساب سود و زبان و گزارش تزارنامه تهیه می شود. به همه این فعالیت ها، چرخه حسابداری گفته می شود.
در واقع این چرخه، از جمع آوری اسناد و مدارک مثبته آغاز و تا بستن دفاتر دائمی ادامه می یابد. در همه شرکت ها و موسسات که مشمول مالیات هستند، حسابداران با تهیه تراز آزمایشی از حساب های کل و معین، تساوی جمع عملیات بدهکار و بستانکار حساب های کل و معین را بررسی کرده و ارقام بدست آمده را با جمع ستون های بستانکار و بدهکار که از دفتر روزنامه حاصل می شود، تطبیق می دهند تا صحت ثبت رویداد های مالی محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ را بررسی کنند. این ها نیز بخشی از فرآیند این چرخه را شامل می شود.
(مراحله چرخه حسابداری )
چرخه حسابداری دارای چند بخش است که در ادامه به آن اشاره میکنیم. چرخه حسابداری، شامل ۳ بخش و چندین مرحله است که به آن توجه کنید:
بخش اول چرخه حسابداری : فعالیت های دوره مالی
بخش نخست چرخه حسابداری ، فعالیت هایی است که در طول دوره مالی انجام می شود. در طول دوره مالی، فعالیت ها در شش مرحله جداگانه به ترتیب که در زیر ارائه شده است انجام می پذیرد:
جمع آوری اسناد و مدارک
در مرحله نخست، جمع آوری اسناد و مدارک مثبته است. در واقع، منظور از این مرحله، تهیه فاکتور و فیش و رسیدهای پرداخت بانکی و غیره بوده که برای تهیه اسناد مالی و ثبت در دفتر روزنامه، مورد نیاز است. در واقع اساس کار چرخه حسابداری ، جمع آوری اسناد و مدارک مثبت است. در این مرحله، حسابدار باید مراقب اسناد و مدارک صوری و غیر واقعی که زمینه رد دفاتر و محرومیت بنگاه از بخشودگی ها و معافیت های مالیاتی می شود، باشد. مثلا، شرکت های کاغذی که فاکتور با کد اقتصادی دیگران صادر می کند و اصالت ندارند.
تجزیه و تحلیل درست اسناد و مدارک
در مرحله دوم چرخه حسابداری که در بخش اول و در طول دوره مالی صورت می گیرد، تجزیه و تحلیل اسناد و مدارک مثبته انجام می شود. تجزیه و تحلیل رویداد های مالی یا همان دو دو تا چهار تای حسابداری، به منظور اندازه محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ گیری آثار مالی هر رویداد بر دارایی شرکت و موسسه بوده و تاثیرات بر روی بدهی و سرمایه و تعین حساب یا حساب های بدهکاری و بستانکاری نیز بررسی می شود.
(بعد از ثبت رویداد های مالی در دفتر روزنامه، مبلغ مندرج در ستون بدهکار دفتر روزنامه، به طرف بدهکار دفتر کل و مبلغ مندرج در ستون بستانکار دفتر روزنامه، به طرف بستانکار دفتر کل انتقال می یابد که در عکس بالا مشاهده می کنید)
(تنظیم دفتر روزنامه به ترتیب محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ تاریخ وقوع رویداد های مالی)
توجه کنید که تجزیه و تحلیل رویداد های مالی در این قسمت، اقدامی مهم است که باید به دقت انجام شود.
مرحله سوم، صدور سند حسابداری است. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات در مرحله قبلی، اکنون نوبت سند زدن است از طریق نرم افزارهای موجود. صدور سند ، برای ثبت آثار مالی رویداد ها به ترتیب تاریخ وقوع صورت می گیرد و در بخش بدهکاری و بستانکاری ثبت می شود. مجوز های لازم برای ثبت این رویداد ها در دفاتر قانونی باید اخذ شود. لذا هر اطلاعات مالی شرکت یا موسسه، نمی تواند منجر به صدور سند حسابداری مستند و مستدل شود.
ثبت اسناد حسابداری
مرحله چهارم، ثبت اسناد حسابداری در دفتر روزنامه است. از روی سند حسابداری، دفتر روزنامه که سندی پلمپ شده و از اداره ثبت شرکت ها دریافت می شود و از اسناد قانونی هر شخص حقوقی است، تحریر می شود. دفتر روزنامه، دقیقا همانند سند حسابداری قابل استناد و دارای صلاحیت است.
توجه داشته باشید که ثبت اسناد مالی در دفتر روزنامه به ترتیب تاریخ اسناد با بدهکار و بستانکار کردن حساب هایی که می بایست به دفتر کل منتقل شود انجام می گیرد.
ثبت رویداد های مالی
مرحله پنجم در چرخه حسابداری ، ثبت رویداد های مالی در دفتر کل است. بعد از ثبت اسناد مالی تایید شده در دفتر روزنامه، نوبت به دفتر کل می رسد. مانده هر حساب در دفتر کل که به صورت ریز هر حساب در آن گنجانده شده، منتقل گردد. به زبان ساده تر، نقل کلیه اقلام از دفتر روزنامه به دفتر کل یا انتقال مبلغ مربوط به بدهکاری و بستانکاری در دفتر روزنامه به حساب های مربوطه در دفتر کل، در این مرحله انجام می گیرد.
این مرحله نیز باید بر اساس آیین نامه اجرای تنظیم دفاتر قانون مودیان مالیاتی صورت بگیرد.
انتقال اقلام
در مرحله ششم که پایان بخش اول چرخه در طول دوره مالی مودی مالیاتی است، نقل اقلام از اسناد مالی به دفاتر معین صورت می گیرد. در واقع، انتقال مبالغ بدهکاری و بستانکاری حساب های معین از اسناد حسابداری به حساب های مربوط در دفتر معین، در این بخش صورت می گیرد.
در این مرحله، همه حساب ها که جزییات و ریز اطلاعات دارند مثل تراکنش های بانکی، بایستی به صورت جزء به جزء در دفتر معین ثبت شوند.
بخش دوم: فعالیت هایی که باید در پایان هر ماه باید انجام شود
مرحله هفتم در چرخه حسابداری ، مربوط به فعالیت هایی است که بایستی در پایان هر ماه صورت بگیرد و نباید به ماه بعدی منتقل شود.
مانده گیری از حساب دفتر کل
مانده گیری از حساب های دفتر کل، فعالیتی است که در چرخه حسابداری ، انجام شده و از وظایف حسابداران می باشد. در پایان هر ماه،بایستی حسابداران، تراز های آزمایشی دفتر کل و معین را انجام داده و هدف از انجام این کار، بررسی تساوی گردش عملیات و مانده حساب های کل و معین و آزمون گردش عملیات حساب ها با جمع ستون بدهکاری و بستانکاری در دفتر روزنامه محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ است که بایستی به درستی و با کمال دقت صورت بگیرد.
در واقع بعد از مانده گیری از اطلاعات های دفتر کل، بایستی در سرفصلی تحت عنوان تراز آزمایشی دو ستونی، همه حساب ها گنجانده شود.
بخش سوم چرخه حسابداری : اقداماتی که در پایان دوره مالی انجام می شود.
در بخش سوم چرخه حسابداری ، عملیات مهم مالی که باعث بسته شدن حساب ها در سال مالی می شود، انجام می پذیرد. در پایان هر دوره مالی و پس از ایجاد تراز آزمایشی، نیاز به یک سری اصلاحات هست که بایستی در دفاتر مالی صورت بگیرد. اکثر این اصلاحات، مربوط به :
- استهلاک دارایی های ثابت (fixed assets)
- ذخیره مطالبات مشکوک الوصول
- هزینه اجاره و بیمه پرسنل و حقوق و دستمزد پرداخت نشده
می باشد. بعد از انجام اصلاحات فوق الذکر، بایستی حسابداران محترم، تراز آزمایشی را طراحی کرده که همه اصلاحات اعمال شده نیز در آن درج شود. به این تراز آزمایشی، تراز آزمایشی اصلاح شده گفته می شود.
صورت سود و زیان
مرحله بعدی در چرخه حسابداری ، صورت سود و زیان است. همه فعالیت های یک بنگاه اعم از خصوصی یا دولتی یا عمومی، از طریق صورت سود و زیان مشخص می شود. در هر واحد تولیدی یا خدماتی یا بازرگانی، صورت سود و زیان، متفاوت است.
صورت سود و زیان
مرحله بعدی در چرخه حسابداری ، صورت سرمایه است. در همه واحدهای بازرگانی و خدماتی و تولیدی، صورت سرمایه به یک صورت است. صورت سرمایه در پایان هر دوره مالی باید محاسبه و بررسی شود. هر افزایش سرمایه ای در طول سال مالی انجام گرفته باشد، بایستی در محاسبه صورت سرمایه لحاظ شود . به خصوص در شرکت های سهامی عام که افزایش سرمایه از آورده نقدی یا مطالبات سهامداران یا تجدید ارزیابی دارایی ها انجام می شود.
تهیه ترازنامه
بحث بعدی در چرخه حسابداری ، ترازنامه است. ترازنامه یا بیلان به ۲ صورت تهیه می شود. ترازنامه T ، دارایی در یک طرف و بدهی و سرمایه در طرف دیگر درج می شود. هر دو طرف، بایستی بر اساس استاندارد های حسابداری، برابر و تراز باشد. برای اطلاع از ترازنامه همه ۵۵۰ شرکت پذیرفته شده در بازار بورس و فرابورس است به سامانه جامع ناشران (کدال) مراجعه کنید.
بستن حساب های موقت از دیگر مراحل در بخش سوم چرخه حسابداری است. هر شرکتی، دو نوع حساب دارد. یکی حساب دائم و دیگری حساب موقت. حساب موقت، در هر شرکت یا موسسه تولیدی و خدماتی و بازرگانی، متفاوت بوده و در پایان سال، معمولا به حساب خلاصه سود (زیان) بسته خواهد شد. نکته ای که باید توجه کرد ان است که در همه واحد ها، اقلام هزینه به عنوان حساب موقت می باشد.
تهیه تراز اختتامیه
مرحله بعدی در چرخه حسابداری ، تراز اختتامیه است. پیش از بستن حساب های دائم، بایستی لیستی از آن در صورت حساب تحت عنوان ترازنامه اختتامیه تهیه شود.
در مرحله دیگر، بعد از بستن حساب های موقت، نوبت به بستن حساب های دائم می رسد. عمده حساب های دائمی شامل دارایی ها و بدهی ها و سرمایه ها می باشد. پیش از افتتاح حساب های دائم در سال مالی جدید، بایستی فهرستی از آن در صورت حسابی تحت نام تراز افتتاحیه تهیه شود.
در واقع در مرحله سوم چرخه حسابداری ، بایستی ۶ اقدام انجام شود:
- ثبت کلیه تعدیلات و انتقال رویداد های مالی به حساب های کل و معین به منظور اصلاح حساب های کل و حساب های معین
- تنظیم صورت سود و زیان بنگاه
- بستن حساب های موقت یا همان بستن حساب های سود و زیان و تعیین نتیجه نهایی عملیات بنگاه
- تنظیم صورت حساب سرمایه و ترازنامه بنگاه
- تهیه و تنظیم ترازنامه آزمایشی اختتامی
- بستن حساب های دائمی.
چند نکته مهم حسابداری
- در تراز آزمایشی اختتامیه، صرفا دارایی و بدهی و حساب سرمایه موجود است.
- در تراز آزمایشی اختتامیه، خبری از درآمد ها و هزینه ها و برداشت ها نیست.
- به دلیل آن که حساب های موقت بسته شده، مانده آن ها نیز صفر می شود.
- در تراز آزمایشی اختتامیه، محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ همان حساب هایی که در ترازنامه موجود است، بدست می آید.
- در تراز آزمایشی، مانده بدهکار مربوط به هر یک از حساب دفتر کل در ستون بدهکار و مانده بستانکار هر حساب دفتر کل در ستون بستانکار درج شود.
- علت اصلاح و تعدیل حساب های دفتر کل، موضوع دوره مالی و اصل تطابق است که بایستی درآمد تحقق یافته و هزینه واقع شد در یک دوره مالی شناسایی و مقابله شود.
- هر اقدامی که برای به روز کردن حساب در پایان دوره مالی بر اساس تعهد و رعایت اصل تطابق هزینه با درامد صورت بگیرد، ثبت اطلاحی گفته می شود.
- تراز آزمایشی دو ستون، بر مبنای اقلام بدهکار و بستانکار حساب دفتر کل نوشته می شود.
- تراز آزمایشی چهار ستونی، علاوه بر مانده حساب، گردش بدهکار و بستانکار حساب های دفتر کل را ارائه می کند.
(تراز آزمایشی دو ستونی و چهارستونی)
- برابر جمع موارد بدهکار و بستانکار ستون گردش عملیات و مانده حساب ها در تراز آزمایشی، دلیلی بر عدم اشتباه در تهیه اسناد حسابداری و دفاتر قانونی نیست. چون بعضی از اشتباهات، تاثیری در برابر ستون بدهکار و بستانکار تراز آزمایشی ندارد.
- آنالیز غلط یک معامله یا ثبت نکردن یک رویداد مالی به صورت سهوی یا عمدی در دفاتر یا مشاهده ثبت های تکراری، از جمله مواردی است که در توزان ستون های تراز آزمایشی، تاثیری نداشته و با تهیه این ترازنامه، کشف نخواهد شد.
مواردی که سبب عدم توازن تراز آزمایشی می شود
- ثبت سند حسابداری به صورتی که ارقام بدهکاری با بستانکاری غیر برابر داشته باشد.
- انتقال دادن یک طرف ثبت دفتر روزنامه به دفاتر کل
- انتقال نادرست اطلاعات ثبت دفتر روزنامه به دفتر کل بنگاه
- روند غلط در مانده گیری هر کدام از حساب های مربوط به دفتر کل
- روند غلط در محاسبه جمع ستون های تراز آزمایشی
اگر ستون های تراز آزمایشی، فاقد توازن باشد، موارد زیر را در نظر بگیرید:
- محاسبه مجدد ستون های تراز آزمایشی در دستور کار قرار بگیرد.
- مانده حساب ها به صورت درستی از دفتر کل به تراز آزمایشی انتقال یابد.
- اطمینان از انتقال کلیه اقلام از دفتر روزنامه به دفتر کل با روش بررسی اقلام درج شده در حساب دفتر کل به روزنامه.
پنج رفتار مهم که باید در موعد قانونی انجام گردد
برخی موارد در حسابداری وجود دارد که باید در زمان و مهلت معینی که از طرف دولت و یا سازمان ها تعیین شده انجام شود . عدم انجام این امور باعث تعلق جریمه و یا عدم برخورداری از مزایا و معافیت های مقرر در قانون شود
- ارسال لیست مالیات حقوق کارکنان
- ارسال اینترنتی لیست بیمه حقوق کارکنان
- ارسال اظهار نامه الکترونیکی مالیات بر ارزش افزوده
- ارسال گزارشات خرید و فروش فصلی
- ارسال اظهارنامه عملکرد
اگر سوالی درباره چرخه حسابداری و تنظیم صورت های مالی و دفاتر قانونی و گزارش معاملات فصلی و مالیات بر ارزش افزوده دارید، موارد را از طریق بخش کامنت، درج کنید.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
نسبت شارپ (Sharpe Ratio) چیست؟
در سال ۱۹۶۶، ویلیام شارپ مفهومی انقلابی را در زمینه سرمایهگذاری معرفی کرد که آن را با عنوان «نسبت شارپ» میشناسیم. این مفهوم به سرمایهگذاران کمک میکند تا به شکلی مؤثر، بازده (سود) سرمایهگذاری خود را در مقایسه با میزان ریسک آن تعیین کنند. در واقع سرمایهگذار با کمک این مفهوم، علاوه بر ارزیابی میزان کارآمدی سرمایهگذاریاش، میتواند میزان ریسک آن را هم مشخص کند. بهدلیل اهمیت این نسبت در دنیای امور مالی، در این مطلب بهکمک مقالهای که در وبسایت هجترید منتشر شده است، بهطور کامل درباره نسبت شارپ، ارتباط آن با ارزهای دیجیتال و همچنین مزایا و محدودیتهای این مفهوم صحبت خواهیم کرد.
از زمانی که این نسبت وارد دنیای سرمایهگذاری شد، تا به امروز جزو محبوبترین معیارهای ریسک/ بازده در بین سرمایهگذاران بوده است. بخش عمدهای از این محبوبیت، بهدلیل سادگی این معیار است. البته پس از آنکه جایزه نوبل اقتصاد به ویلیام شارپ تعلق گرفت، اعتبار این مفهوم در بین سرمایهگذاران بیشتر هم شد. این جایزه، پاداش کارهایی بود که شارپ روی مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) انجام داد.
حالا بیایید ببینیم چرا سرمایهگذاران باید به این نسبت توجه ویژهای داشته باشند.
نسبت شارپ و روش محاسبهی آن
با محاسبه نسبت شارپ (Sharpe Ratio)، میتوان مقدار سود سرمایهگذاری را بهازای هر واحد ریسک تعیین کرد. همه افرادی که در بازار سرمایه حضور دارند، از معاملهگران روزانه گرفته تا سرمایهگذاران بلندمدت که دارایی را میخرند و مدتها نگه میدارند، میتوانند از این روش محاسباتی مفید برای ارزیابی عملکردشان بهره بگیرند.
البته منظور از ارزیابی عملکرد، محاسبه مقدار کل سود سرمایهگذاری نیست، بلکه تعیین نسبت مقدار سود به ریسک آن است.
در واقع نسبت شارپ، متوسط مقدار «سود تعدیلشده» بهازای هر واحد نوسان بازار یا مجموع ریسک موجود است. سود تعدیلشده، اختلاف بین سود کل با نرخ بهره بدون ریسک است و نرخ بهره بدون ریسک نیز به درصد سودی گفته میشود که بهصورت قطعی در اختیار سرمایهگذار قرار میگیرد. برای مثال، نرخ سود بانکی و نرخ سود اوراق قرضه دولتی تقریبا بدون ریسک و تضمینشده است. اگر فرض کنیم نرخ سود بانکی یا ارواق قرضه ۲۰ درصد در سال است و از طرفی یک سرمایهگذار بتواند با سرمایهگذاری در اوراق محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ بهادار، ۷۰ درصد سود در سال به دست آورَد، در این صورت نرخ سود تعدیلشده معادل با اختلاف این دو عدد، یعنی ۵۰ درصد، خواهد بود.
افرادی که با فعالیتهای پرریسک در ارتباط هستند، باید به این امر توجه بیشتری داشته باشند. بهطور کلی هر چه نسبت شارپ بزرگتر باشد، «سود تعدیلشده از نظر ریسک» برای سرمایهگذار جذابتر خواهد بود.
بهعنوان یک نمونه خوب از سرمایهگذاریهای بدون ریسک، میتوان به اوراق قرضه دولتی ایالات متحده اشاره کرد. صد البته درباره دو عامل زیر اختلافنظرهایی هم وجود دارد:
۱. آیا نرخ بازده کوتاهمدتترین اوراق بهادار دولتی هم باید در محاسبه اعمال شود.
۲. آیا ابزار سرمایهگذاری بدون ریسک باید کاملا با بازه زمانی که در آن سرمایهگذار انتظار حفظ سرمایهاش را دارد، مطابقت داشته باشد یا نه.
در حقیقت، محدودیت اصلی نسبت شارپ این است که درباره سرمایهگذاریهایی که توزیع سود در آنها نرمال نیست، کار نمیکند. در ادامه، محدودیتهای بیشتر این نسبت را هم مرور خواهیم کرد.
فرمول نسبت شارپ
برای محاسبه نسبت شارپ از فرمول استاندارد زیر استفاده میکنیم:
Sharpe Ratio = (Rp – Rf) / σp
که معادل فارسی آن میشود:
فرمول محاسبه نسبت شارپ
برای محاسبه نسبت شارپ، باید نرخ بهره بدون ریسک (Rf) را از سود سبد سهام (Rp) کم کنید و حاصل را بر انحراف معیار (واریانس یا تغییرات) مازاد سبد سهام (σp) تقسیم کنید. توجه داشته باشید که نرخ بهره بدون ریسک، اغلب به سرمایهگذاریهای ایمن و بدون ریسک مانند اوراق قرضه دولتی و نرخ سود بانکی اشاره دارد.
در اینجا یک سؤال مهم پیش میآید. چه زمانی میتوانیم بگوییم نسبت شارپ محاسبهشده خوب است؟ بهبیان واضحتر، چه چیزی میتواند نشانگر سود بالای یک داراییِ نسبتا کمریسک باشد؟
- هر نسبت شارپ که از ۱.۰ بیشتر باشد، برای سرمایهگذاران در محدوده قابلقبول تا خوب قرار دارد.
- نسبتهایی که از ۲.۰ بیشتر باشند، بسیار خوب هستند.
- نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی است.
- نسبتی که از ۱.۰ کمتر باشد، پایینتر از حد استاندارد است.
متنوعسازی سبد سهام
بنابر نظریه سبد سهام مدرن، اگر داراییهای پرتفوی را به شکلی متنوع انتخاب کنید که همبستگی کمی بین این داراییها وجود داشته باشد، ریسک سبد سهامتان کاهش مییابد. بنابراین همه تخممرغها را در یک سبد نگذارید!
در متنوعسازی سبد سهام، بهجای اینکه کل سرمایهتان را به یک شرکت، صنعت یا دارایی خاص اختصاص دهید، آن را بین ابزارهای مالی و صنایع مختلف توزیع میکنید و به این ترتیب ریسک سبدتان را کاهش میدهید. بنابراین، متنوعسازی میتواند بهشکل بالقوهای نسبت شارپ را افزایش دهد. فقط کافی است نسبت شارپ سبد متنوع خودتان را با سبد مشابهی که تنوع کمی دارد، مقایسه کنید.
برای محاسبه نسبت شارپ، سرمایهگذاران باید این طور فرض کنند که ریسک معادل همان نوسان است. البته این موضوع مشکل خاصی ایجاد نمیکند؛ اما فقط یک ایراد دارد و آن این است که همه معاملات و سرمایهگذاریها لزوما با نوسان مواجه نیستند.
کاربردهای نسبت شارپ
با نسبت شارپ میتوانید عملکرد قبلی سبد سهامتان را هم ارزیابی کنید. برای اینکار باید در فرمول آن، آمار و ارقام مربوط به سرمایهگذاریهای قبل را وارد کنید. به همین ترتیب، میتوانید عملکرد آینده سبد سهامتان را هم پیشبینی کنید؛ با این تفاوت که این بار اعداد واقعی را نمیدانید و باید سود موردانتظار و نیز نرخ بهره بدون ریسک موردانتظار را وارد کنید. در این حالت نسبت شارپی که محاسبه میکنید، عددی احتمالی خواهد بود.
نسبت شارپ به شما کمک میکند منشأ سودهای مازاد سبد سهامتان را پیدا کنید و بفهمید که آیا این سودهای اضافی بهدلیل تصمیمات هوشمندانه شما در سرمایهگذاری به دست آمده است یا نتیجه ریسک بالایی است که پذیرفتهاید. به هر حال، فقط زمانی میتوانید بگویید سرمایهگذاری شما اطمینانبخش بوده است که این بازدههای مازاد صرفا بهدلیل هوشمندی شما و نه بهخاطر ریسک زیاد به دست آمده باشند. سادهتر بگوییم، هرچه نسبت شارپ یک سبد بالاتر باشد، عملکرد بهتری در تعدیل ریسک خواهد داشت. اگر نسبت شارپ منفی شود، دو حالت وجود دارد: یا نرخ بهره بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام بوده است یا کلا بازده سبد منفی بوده است. هر کدام از این دو حالت که باشد فرقی نمیکند، از نسبت شارپ منفی نمیتوان معنای خاصی دریافت.
نسبتهای سورتینو و ترینور
نسبت شارپ به دو شاخه مختلف تقسیم میشود که هر دو بسیار مفید هستند. یکی از آنها نسبت سورتینو (Sortino) و دیگری نسبت ترینور (Treynor) است.
سورتینو سود سبد سهام را بهازای ریسک منفی تعیین میکند، اما با ترینور میتوان مقدار کل بازده مازاد را بهازای هر واحد ریسک که سبد سهام میتواند بپذیرد به دست آورد.
برخلاف نسبت شارپ که کل ریسک مطلوب و نامطلوب سرمایهگذاری را در نظر میگیرد، سورتینو فقط با ریسک نامطلوب سروکار دارد. سورتینو اثراتی را که حرکات قیمتی رو به بالا (مثبت) روی انحراف معیار میگذارند حذف میکند. به همین دلیل، فقط روی توزیع سود کمتر از سود هدف (حرکات رو به پایین) متمرکز است.
برای محاسبه نسبت سورتینو، در صورت کسر فرمول، نرخ بهره بدون ریسک را از سود موردانتظار کم میکنیم و سپس حاصل را بر انحراف معیار بازده منفی دارایی تقسیم میکنیم.
با توجه به فرمول، سود سبد سهام بهشکل قابلتوجهی کمتر از سودی که انتظار داریم میشود. چرا؟ چون سود موردانتظار را از مقدار سود سبد سهام کم کردهایم.
نسبت ترینور، از ضریب بتا یا همبستگی سبد سهام با کل بازار استفاده میکند. نسبت ترینور مشخص میکند که آیا سرمایهگذار در حال سود کردن است یا نه. مخصوصا اگر قرار است ریسک بیشتری را علاوه بر ریسک ذاتی بازار بپذیرد.
محاسبه نسبت ترینور
رابطه نسبت شارپ با ارزهای دیجیتال
اگر با معاملهگری ارزهای دیجیتال آشنا هستید، حتما میدانید که ریسک و نوسان زیادی در این بازار وجود دارد. به همین دلیل تعیین اینکه چه مقدار ریسک میتوانید بپذیرید، در تصمیمات و انتخاب راهبردهای معاملههایتان نقشی اساسی خواهد داشت. با توجه به اینکه نسبت شارپ ابزاری سودمند برای بررسی بازده با ریسک تعدیلشده است، بیشتر معاملهگران ارزهای دیجیتال از آن استفاده میکنند. آنها با این ابزار میتوانند درک بسیار بهتری از میزان ریسکی که باید بپذیرند داشته باشند.
به جز کوینهایی مانند بیت کوین و اتریوم که ارزش بازار بالایی دارند و بهطور نسبی باثباتتر از سایر ارزها هستند، تعداد بسیار زیادی از ارزهای دیجیتال را باید پرریسک قلمداد کرد. در واقع، بسیاری از ارزهای دیجیتال جدیدتر، فاقد ثباتی هستند که بیت کوین و اتریوم دارند؛ آن هم به این دلیل که بازار این ارزها نقدشوندگی کمتری دارد. این امر درباره ارزهای دیجیتالی مانند زیرواکس (0x)، اومیسهگو (OmiseGo)، نئو و دش هم صادق است. نسبت شارپ نمیتواند این بیثباتی را برطرف کند، اما میتواند بینشی از قیمت آینده آنها به ما بدهد؛ با اینکه کاملا غیرقابل پیشبینی هستند.
معامله ارزهای دیجیتال
وقتی پای معامله ارزهای دیجیتال به میان میآید، فقط یک نرخ بازده بدون ریسک داریم. آن هم این است که ارزهای دیجیتال خودتان را بهمنظور تأمین نقدینگیِ یک صرافی، به آن بسپارید. سودی که سالانه از این کار نصیبتان میشود، بهطور متوسط ۱% از مبلغ موردنظر و در قالب همان ارز دیجیتالی است که به صرافی سپردهاید.
برای نمونه، فرض کنیم ارز دیجیتالی که به صرافی سپردهاید، لایت کوین است. در این مورد بخصوص، بهطور متوسط ۱% سود از سپردن این لایت کوینها به صرافی دریافت خواهید کرد. اما حتی سپردن ارزهای دیجیتال به یک صرافی هم نمیتواند به طور کامل «بدون ریسک» باشد. چرا؟ چون همیشه خطر هک شدن یا مسدود شدن حسابتان در صرافی به هر دلیلی وجود دارد.
تعداد بسیار زیادی از صرافیهای ارز دیجیتال، به معاملهگران اجازه دسترسی به ایپیآیها (APIs- رابطهای برنامهنویسی برنامههای کاربردی) را میدهند. بنابراین معاملهگران میتوانند از نسبت شارپ (ترجیحا در دورههای زمانی کوتاه) برای محاسبه نسبت ریسک- پاداش مربوط به یک معامله خاص استفاده کنند.
در دورههای زمانی کوتاه، نسبت شارپ میتواند بهعنوان یک ابزار مدیریت ریسک عمل کند. برای مثال، با کمک نسبت شارپ میتوانید تعیین کنید که یک معامله خودکار باید انجام شود یا نه. اگر امکان ادغام این نسبت بهعنوان بخشی از یک الگوریتم معاملاتی وجود داشته باشد، عالی است. این کار اطمینان میدهد که خودکارسازی معامله ارز دیجیتال، در کنار سایر سیاستهای مدیریت ریسک معاملهگران لحاظ شده است.
فراموش نکنید که استفاده از نسبت شارپ بهمعنای آن نیست که همه چیز بیعیب و نقص پیش خواهد رفت. دلیلش این است که طبق نظریه قوی سیاه، نمیتوان به دقت همه رویدادهای بازار را پیشبینی کرد. مخصوصا در معاملات ارز دیجیتال، پیشبینی بازار کاری بس دشوار است.
محدودیتهایی که نسبت شارپ دارد
اگر یادتان باشد، اشارهای کوتاه به محدودیت اصلی این نسبت داشتیم و گفتیم که در فرمول نسبت شارپ، باید فرض را بر این قرار داد که محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ سرمایهگذاریها توزیع سود نرمال دارند. بنابراین، این نسبت برای آن دسته از سرمایهگذاریهایی که توزیع سودشان نرمال نیست به خوبی کار نمیکند و باید بررسیهای بیشتری درباره آنها انجام دهیم.
نسبت شارپ از انحراف معیار بازده در مخرج کسر بهجای ریسک کل سبد سهام استفاده میکند. فرض اساسی این است که بازدهها توزیع نرمال دارند. توزیع نرمال دادهها تا حد زیادی مشابه انداختن یک جفت تاس است. میدانیم که در طی پرتابهای مختلف، بیشترین احتمال به ظاهر شدن عدد ۷ تعلق دارد. از سوی دیگر، احتمال ظاهر شدن اعداد ۲ و ۱۲ از همه کمتر است؛ چرا که برای هر دوی آنها فقط یک حالت وجود دارد (برای ۲، هر دو تاس باید ۱ بیاید و برای ۱۲، هر دو تاس باید ۶ بیاید).
با این حال، در بازارهای مالی معمولا بازده از حد میانگین فاصله دارد. به این دلیل که سقوط و صعود غیرقابل پیشبینی زیادی در قیمتها اتفاق میافتد. علاوه بر آن، در انحراف معیار، فرض بر این است که حرکات قیمتی در هر دو جهت به یک اندازه ریسکی هستند، چیزی که ممکن است در عمل اتفاق نیفتد.
دستکاری نسبت شارپ بهمنظور مدیریت سبد سهام و بهبود تاریخچه بازدههای تعدیلشده از نظر ریسک، کار آسانی است. برای این کار، کافی است فواصل اندازهگیری بازده را افزایش دهید تا ارزیابی دقیقتری به دست آورید که چندان تحتتأثیر نوسانات قرار نگرفته باشد. برای مثال، انحراف معیار سالانه بازده روزانه، از انحراف معیار سالانه بازده هفتگی و آن هم بهنوبه خود از انحراف معیار سالانه بازده ماهانه، بهشکل قابلتوجهی بیشتر است.
روش دیگری هم برای شناسایی دادههایی که بر بازده تعدیلشده از نظر ریسک تأثیر میگذارند و احتمال دارد اطلاعات درست مربوط به آن را تحریف کنند، وجود دارد. در این روش کافی است برای تجزیه و تحلیل بهترین نسبت شارپ احتمالی، دورههای زمانی خاصی را در نظر بگیریم.
نتیجهگیری
اگر میخواهید بهترین سرمایهگذاریها را برای سبدتان انتخاب کنید، باید ارزیابی ریسک و پاداش را همزمان با هم انجام دهید. در حقیقت، این همان نکته اصلی است که نظریه سبد مدرن ارائه میکند. وقتی پای ریسک به میان میآید، این انحراف معیار یا واریانس است که پاداش (سود) سرمایهگذاران را کاهش میدهد. بنابراین در هر تصمیمی که برای سرمایهگذاری میگیرید، در کنار سود، باید ریسکها را هم بررسی کنید.
به یاد داشته باشید که نسبت شارپ، اطلاعات چندان ارزشمندی را درباره حرکات قیمتی و پیشبینی آنها ارائه نمیدهد. در واقع این نسبت را باید بهعنوان نوعی ابزار پشتیبان بهمنظور ارزیابی ریسک/ بازده در یک سبد در نظر بگیرید. این موضوعِ مهمی است که همه افراد حاضر در بازار ارزهای دیجیتال باید به آن توجه کنند، زیرا اغلب در این بازار با نوسانات پیشبینی نشده روبهرو خواهند شد.
در مجموع، نسبت شارپ ابزاری فوقالعاده برای کمک به شما در یافتن و انتخاب بهترین سرمایهگذاری با بالاترین بازده ممکن است و همزمان ریسکها را هم در نظر میگیرد.
جزئیات خبر
فین تک یا Fintech خلاصه شده عبارت financial technology بوده که به معنی فناوری های مالی جدید است. این فناوری تلاش می کند که با ارائه راه کارهای جدید در حوزه مالی و پرداخت آنلاین قدم های مثبتی برای آسان تر و امن کردن خدمات مختلف حوزه مالی انجام دهد.
در سال های اخیر با رشد سریع اینترنت خدمات گوناگونی در حوزه مالی روی بستر اینترنت ارائه شده است. استفاده از اینترنت بانک، همراه بانک، دستگاه های خودپرداز و دیگر خدماتی که در این زمینه مشاهده می کنیم بخشی از کاربردهای فین تک محسوب می شود. به صورت کلی فین تک در حوزه های مختلف مالی ورود پیدا کرده که و هدف اصلی آن حذف روش های قدیمی و سنتی پرداخت و ارائه راه کارهای جدید در زمینه مالی است.
در گذشته تصور بر این بود که فین تک فقط به عنوان کمک و یاری رسان سیستم های سنتی پا به عرصه گذاشته و رقیب و جانشینی برای بانک ها و مؤسسات مالی محسوب نمی شود ولی با گذشت زمان و ورود سیستم های جدید مانند ارزهای دیجیتال فین تک اثبات کرده که می تواند تمام سیستم های مالی و اقتصادی قدیمی را پشت سر قرار داده و جایگزین های مناسبی برای آن ارائه دهد.
در کل فین تک مزایای زیادی نسبت به سیستم های مالی سنتی دارد که برخی از آن ها عبارتاند از:
1- کاهش هزینه های جاری : فین تک به صورت کامل تکیه بر فناوری و اینترنت دارد و به همین دلیل بسیاری از هزینه های جاری کسب و کار سنتی مانند استفاده از نیروی کار زیاد، اجاره مکان های متعدد و دیگر هزینه ها را حذف می کند.
2- افزایش سرعت و راندمان : در کسب و کارهای سنتی بروکراسی زیادی وجود دارد و مثلاً برای دریافت وام باید بارها به بانک مراجعه کرده و زمان زیادی را سپری کنیم. فین تک می تواند با ارائه راه کارهای نوین علاوه بر حذف بروکراسی، سرعت و راندمان دریافت خدمات مختلف را به صورت چشم گیری افزایش دهد.
3- حذف محدودیت زمانی و مکانی : همان طور که گفته شد فین تک مبتنی بر بستر اینترنت بوده و تمام خدمات می تواند از راه دور ارائه شود. در مدل های سنتی برای دریافت خدمات مختلف محدودیت زمانی و مکانی وجود دارد ولی با استفاده از فین تک می توان این محدودیت ها را به صورت کامل حذف کرد.
4- دریافت فیدبک دقیق : فناوری های فین تک با استفاده از دستگاه های هوشمند مانند تبلت و رایانه ارائه می شود و می توان با به کارگیری روش های مختلف فیدبک های دقیقی از کاربران دریافت کرد و در ارائه خدمات بهتر از آن استفاده کرد.
5- مدیریت ریسک : همان طور که گفته شد در ارائه خدمات فین تک عملکرد سیستم و کاربر به صورت کامل تحت نظر است و می توان مشکلات احتمالی پیش رو را به صورت کامل آنالیز و بررسی کرد و نسبت به رفع آن ها اقدام کرد.
در حال حاضر فین تک به یکی از جذاب ترین خدمات حوزه مالی تبدیل شده که استارت آپ های گوناگونی با ارائه برنامه های مختلف سعی در جذب کاربران به استفاده ازخدمات مختلف مالی به روش جدید دارند و بدون شک در سال های پیش رو این فناوری نقش پررنگ تری در زندگی ما خواهد داشت و از آن بیشتر خواهیم شنید.
نسبت شارپ چیست و چه کاربردی در مالی دارد؟
نسبت شارپ توسط اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل، ویلیام شارپ توسعه یافت. نسبت شارپ به سرمایه گذاران کمک می کند تا بازده تعدیل شده متناسب با ریسک سرمایه گذاری خود را بدست آورند. به بیان دیگر، بازده سرمایه گذاری با میزان ریسک پذیرش شده جهت بدست آوردن آن بازده، مقایسه می شود. نسبت شارپ، اغلب جهت بدست آوردن بازده تعدیل شده متناسب با ریسک مربوط به سرمایه گذاری های مختلف مانند سهام، صندوق های سرمایه گذاری مشترک و سبدهای سرمایه گذاری استفاده می شود.
نرخ بازده بدون ریسک استفاده شده در نسبت شارپ معمولا نرخ بازار پول (مانند سپرده بانکی و اوراق قرضه دولتی) می باشد. نسبت شارپ به سرمایه گذاران می گوید به ازاء ریسکی که در سرمایه گذاری متحمل می شوند چقدر بازده اضافه کسب می کنند. سرمایه گذاران باید بابت ریسک مازادی که در سرمایه گذاری پذیرفته اند پاداشی مازاد بر بازده بدون ریسک کسب کنند.
فرمول محاسبه نسبت شارپ:
انحراف معیار سرمایه گذاری / (نرخ بازده بدون ریسک – میانگین نرخ بازده سرمایه گذاری)
میانگین نرخ بازده سرمایه گذاری می تواند میانگین نرخ بازدهی یک ورقه بهادار یا میانگین نرخ بازدهی یک سبد سرمایه گذاری برای یک دوره معین باشد.
اگر ما بخواهیم نسبت شارپ را برای یک صندوق سرمایه گذاری محاسبه کنیم، اولین کاری که انجام می دهیم کسر بازده بدون ریسک از بازده صندوق می باشد. سپس عدد بدست آمده را بر انحراف معیار بازده صندوق تقسیم می کنیم.
نسبت شارپ از انحراف معیار سرمایه گذاری جهت اندازه گیری ریسک و بازده تعدیل شده استفاده می کند. انحراف معیار، میزان نوسان بازده سرمایه گذاری نسبت به میانگین بازده آن سرمایه گذاری را برای مدت زمان معینی محاسبه می کند. بازدهی یک سرمایه گذاری با انحراف معیار بالا، نسبت به میانگین بازده آن سرمایه گذاری، بسیار متفاوت است.
چرا نسبت شارپ اهمیت دارد؟
نسبت شارپ معمولا به منظور اندازه گیری عملکرد مدیران سرمایه گذاری در مقایسه با ریسک، مورد استفاده قرار می گیرد. یک مدیر ممکن است بازدهی بسیار بالایی را در مدت زمان مشخصی کسب کرده باشد. نقطه مبهمی که نسبت شارپ می خواهد پاسخ آنرا بیابد این است که مدیر جهت کسب این بازدهی چه میزان ریسک را متحمل شده است. این موضوع در شرایط نزولی بازار، بسیار حائز اهمیت است.
نسبت مناسب شارپ چه رقمی است؟
جهت محاسبه نسبت شارپ یک سرمایه گذاری، ابتدا بازده مورد انتظار سرمایه گذاری را محاسبه می کنید. سپس بازده بدون ریسک را از بازده مورد انتظار کسر می کنید. پس از این محاسبه، رقم بدست آمده را بر انحراف معیار سرمایه گذاری تقسیم می کنید. در نهایت، فرمول به شما یک نسبت می دهد. برای مثال، یک سرمایه گذاری با نرخ بازده 6% در مقایسه با بازده بدون ریسک 1% و انحراف معیار 5%، دارای نسبت شارپ 1 می باشد.
- اگر نسبت شارپ 1 باشد، عمکرد قابل قبول است
- اگر نسبت شارپ 2 باشد، عمکرد بسیار خوب است
- اگر نسبت شارپ 3 باشد، عملکرد عالی است
- و اگر نسبت شارپ کمتر 1 باشد، بعنوان عملکرد ضعیف در نظر گرفته می شود
محدودیت های نسبت شارپ
نسبت شارپ سرمایه گذاری چه خوب باشد چه بد، تنها قسمتی از ماجرا را به ما نشان می دهد. نسبت شارپ برای اینکه معنای بیشتری داشته باشد بایستی با موارد دیگری مقایسه شود. با این حال باید اطمینان پیدا کنید که مقایسه شما یک مقایسه قابل قبول است. مقایسه نسبت شارپ یک سبد اوراق قرضه با یک سبد سهام رشدی، فقط به ما می گوید که عملکرد ریسک و بازده تعدیل شده یکی بهتر از دیگری است.
از محدودیت های دیگر نسبت شارپ این است که فرض می کند بازده سرمایه گذاری دارای توزیع نرمال است. اما این فرض، همیشه با واقعیت مطابقت ندارد. برای مثال برخی از صندوق ها نشان داده اند که بازدهی آنها دارای توزیع نرمال نیست.
نسبت شارپ از انحراف معیار به منظور اندازه ریسک استفاده می کند. انحراف معیار، تغییرات بازدهی را نسبت به میانگین می سنجد. واقعیت این است که، تنها نوع نوسان مد نظر سرمایه گذاران، نوسانات منفی می باشد.
مثالی از نسبت شارپ
عملکرد یک صندوق شاخصی که سهام رشدی را نگهداری می کند منتهی به پایان جولای 2019 به شرح زیر است.
- میانگین بازده 10 سال گذشته 16.محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ 14% بوده است
- انحراف معیار بازدهی برای 10 سال گذشته 13.60% می باشد
- این بدان معنی است که سرمایه گذار می تواند انتظار بازدهی بین 29.74% و 2.54% را داشته باشد. زیرا در توزیع نرمال، 68% داده ها در فاصله مثبت و منفی یک انحراف معیار از میانگین قرار دارند.
همچنین جهت مقایسه، میانگین عملکرد همه صندوق های رشدی را برای دوره مشابه به شرح زیر جمع آوری کرده ایم.
- میانگین بازده 10 سال گذشته 14.19% می باشد
- انحراف معیار دوره 10 ساله برابر 14.6% است
- بازده اوراق قرضه دولتی 2%
با توجه به ارقام بالا، نسبت شارپ صندوق شاخصی 1.04 و نسبت شارپ کل صندوق ها در این بخش 0.83 می باشد. بدون محاسبه هم می توانستیم دریابیم که عملکرد صندوق شاخصی بهتر از عملکرد میانگین کل صندوقها بوده است. زیرا هم میانگین بازدهی سالانه بالاتری دارد و هم دارای انحراف معیار کوچکتری می باشد. همانطور که قبلا اشاره شد نسبت شارپ 1 بطور کلی بعنوان یک عملکرد قابل قبول در نظر گرفته می شود.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 5 / 5. تعداد آرا 2
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
آموزش مقدماتی متاتریدر 4 (MT4)
الگوی پرچم و الگوی پرچم سه گوش در تحلیل تکنیکال
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
دیدگاه شما