استاپ ضرر را چگونه محاسبه می کنید؟


نکته مهم این است که برای هر معامله و مقدار پیپ که سود یا ضرر می کنید ضریب اهرمی یا لوریج هیچ تاثیری در مقدار ارزش هر پیپ ندارد. خیلی از افراد تصور می کنند اگر ۱۰ پیپ سود کنند و ضریب اهرمی بالاتری داشته باشند مقدار بیشتری دلار درامد دارند!

مفهوم نسبت ریسک به ریوارد و فرمول محاسبه آن

آیا اهل ریسک هستید؟ یکی از معدود ابزار معامله گران و نکات معاملاتی، محاسبه نسبت ریسک/ریوارد است.

هر فرد برای تحمل خطر، آستانه خاص خود را دارد. مثلاً ممکن است شما بانجی جامپینگ را دوست داشته باشید، اما شخص دیگری تنها با فکر کردن به آن دچار حمله پانیک شود. پس هر فرد باید با توجه‌ به شخصیت خود میزان پذیرش ریسک را بسنجد.

سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه دارای ریسک بالایی است و اگر قصد قبول این ریسک را دارید باید با تعیین حد ضرر برای خود، پاداش خوبی را نیز برای آن در نظر بگیرید.

مفهوم نسبت ریسک به ریوارد ( پاداش) Risk/Reward از اصول مهم در معاملات است، اما تعداد معدودی از معامله‌گران نحوه استفاده صحیح از آن را می‌دانند.

اصولا نسبت ریسک به ریوارد به معامله‌گر این اجازه را می‌دهد که معاملات خود را طوری تنظیم و فیلتر کند که بتواند به او امید دهد و سود به همراه داشته باشد.

در ابتدا این موضوع را از نظر بازار سهام بررسی می‌کنیم.

فرض کنید تحقیقات در رابطه با انتخاب سهام را انجام داده‌اید و سهامی را که از نظر شما مناسب است پیدا کرده‌اید.

متوجه شده‌اید که سهم XYZ از بیشترین قیمت معامله اخیر که برای مثال 390 تومان بوده کمتر معامله می‌شود و در حال حاضر قیمت معامله 250 تومان است.

شما معتقدید که اگر در حال حاضر خرید کنید، در آینده‌ای نه‌چندان دور، سهم XYZ تا 390 تومان (حداکثر قیمت معامله شده در قبل) مجدد بازمی‌گردد و می‌توانید سود از آن دریافت کنید.

به فرض شما 500 تومان برای سرمایه‌گذاری دارید، بنابراین پس از انجام تمام تحقیقات خود، 20 سهم می‌خرید. اما آیا نسبت ریسک/ریوارد خود را هم می‌دانید؟

هدف از این مقاله آموزش ریسک به ریوارد در بورس است که با ارائه یک نمای کلی از این نسبت، بتوانید از ابتدا شروع کنید و مرحله‌به‌مرحله نسبت ریسک به ریوارد را بررسی نمایید.

نسبت ریسک/ریوارد چیست؟

متأسفانه، برخی از سرمایه‌گذاران خرد وقتی می‌خواهند پول خود را سرمایه‌گذاری کنند، ضرر زیادی را تجربه می‌کنند. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، اما یکی از دلایل آن ناشی از ناتوانی سرمایه‌گذاران در کسب سود، عدم تعیین حد ضرر برای خود و پایبندی به آن و همچنین ناآگاهی از مدیریت ریسک است.

نسبت ریسک به ریوارد یک اصطلاح رایج مالی است، اما مفهوم ریسک به ریوارد چیست؟

نسبت ریسک به ریوارد شاخصی است که توسط سرمایه‌گذاران حرفه‌ای برای مقایسه ریسک‌های یک دارایی با سود مورد انتظار، استفاده می‌شود.

به زبان ساده مفهوم نسبت ریسک/ریوارد نشان‌دهنده احتمالی است که یک سرمایه‌گذار می‌تواند به‌ازای هر ریال ریسکی که در سرمایه‌گذاری می‌کند، سود به دست آورد.

بسیاری از سرمایه‌گذاران از نسبت ریسک/ریوارد برای مقایسه بازده مورد انتظار یک سرمایه‌گذاری در مقایسه با میزان ریسکی که باید برای به ‌ دست آوردن این بازده‌ها انجام دهند، استفاده می‌کنند. مثال زیر را در نظر بگیرید:

یک سرمایه‌گذاری با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) 1: 7 نشان می‌دهد که مایل به ریسک 1 ریال برای چشم‌انداز کسب سود 7 ریال است. از طرف دیگر، نسبت ریسک/ریوارد 1: 3 نشان می‌دهد که یک سرمایه‌گذار باید انتظار داشته باشد که 1 ریال سرمایه‌گذاری کند، به این دلیل که 3 ریال از سرمایه‌گذاری خود سود کسب کند.

معامله گران عمدتاً برای ایجاد یک استراتژی خاص از چنین شاخصی استفاده می‌کنند و اغلب از رویکرد نسبت سود به پاداش برای برنامه‌ریزی معاملات خود بهره می‌برند.

به‌خاطر داشته باشید که حتی بهترین معامله‌گران فقط در 70 درصد مواقع درست عمل می‌کنند.

درواقع سود به این معنا است که ضررهای خود را کاهش و با گذشت زمان سودهای خود را بیشتر کنید. به همین دلیل است که هر زمان که وارد معامله می‌شوید باید نکات مثبت و منفی آن را بشناسید. هدف از این کار به دست آوردن نسبت بالقوه 3 به 1 که بهترین نسبت ریسک به ریوارد است یا بهتر از آن، نسبت استثنایی 2 به 1 برای معاملات روزانه می‌باشد.

محاسبه نسبت ریسک به ریوارد

کارشناسان مالی تاکید می‌کنند که ریسک‌ها و ریواردها (پاداش‌ها) به هم وابسته هستند و یک سرمایه‌گذار برای تصمیم‌گیری نهایی باید این نسبت را محاسبه کند.

محاسبه واقعی برای تعیین ریسک در برابر ریوارد بسیار آسان است. فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که شما به‌سادگی سود خالص (پاداش) خود را بر قیمت حداکثر ریسک خود تقسیم می‌کنید.

با تقسیم سود خالص (پاداش) بر قیمت حداکثر، ریسک معامله محاسبه می‌شود.

برای گنجاندن محاسبات ریسک به ریوارد در پروسه معاملات خود، ابتدا سهمی را انتخاب کنید، اهداف صعودی و نزولی آن را بر اساس قیمت فعلی تعیین کنید و نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کنید.

اگر ریسک به ریوارد زیر آستانه تحمل ضرر شما است، حد ضرر خود را بالا ببرید تا به نسبت قابل قبولی برسید. اگر نمی‌توانید به نسبت قابل قبولی دست پیدا کنید، سهم سرمایه‌گذاری خود را تغییر دهید.

در طول نگهداری سهام، با ادامه تجزیه‌وتحلیل اطلاعات جدید، اگر نسبت ریسک به ریوارد نامطلوب شد، از خروج از معامله نترسید. هرگز در موقعیتی قرار نگیرید که نسبت ریسک/ریوارد به نفع شما نباشد.

فرمول ریسک به ریوارد

روش اول

یک فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که:

حد ضرر - قیمت سهم = ریسک

قیمت سهم - حد سود = ریوارد

سپس مقدار ریسک را بر ریوارد تقسیم کنید و هرچه نسبت محاسبه شده کم تر از 50 درصد باشد، برای خرید مناسب‌تر است.

مثال1:

قیمت سهم افق 61,270 ریال می‌باشد.

حد ضرر: 58,600 و مقاومت 63,100 ریال. هدف اول را 70,000 ریال محاسبه می‌کنید. تعیین ریسک به ریوارد به این صورت است:

2670 = 58600 – 61270= ریسک

1830= 61270 -63100= ریوارد

ریسک / ریوارد= 1.45 که بالا می‌باشد. این عدد از 100 بیشتر است و به همین خاطر، ریسک خریدش بالا است.

مثال 2:

اگر سهمی را در 10,000 ریال خریداری کرده باشید و برای آن حد ضرر 7,500 ریال و حد سود 20,000 ریال قرار دهید، ریسک این معامله به‌ازای هر سهم 2,500 ریال و پتانسیل سود آن 10,000 ریال است.

سپس به مقایسه ریسک با سود می‌پردازید تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:

0.25 = 10000 / 2500 = پاداش/ریسک

بنابراین ریسک به ریوارد این معامله یک به چهار می‌باشد.

البته بهترین ریسک به ریوارد یک به سه تعیین شده است به این معنا که یعنی تحمل یک واحد ریسک در مقابل سه واحد سود وجود دارد.

روش دوم

در ابتدا باید مقدار سرمایه خود را تعیین کنید ( متغیر S )، سپس درصد ضرر خود را مشخص کنید (متغیر N ) .

نقطه ورود معاملات خود را باید مشخص کنید که معمولاً معاملهگران برای تعیین نقطه ورود از تکنیک Triger (تریگر) استفاده می‌کنند.

استفاده از تریگر زمانی کاربرد دارد که شما محدوده مناسب برای ورود را تشخیص داده‌اید اما قیمت دقیق برای ورود را نمی‌دانید، در این زمان استفاده از تریگر مناسب است.

استفاده از اندیکاتورهایی مانند میانگین متحرک، RSI ، MACD و . برای تشخیص نقطه ورود مناسب است. مثلاً زمانی که خط روند با یک کندل صعودی یا نزولی قدرتمند قطع شود می‌تواند سیگنالی برای خرید باشد.

بعد از خریداری سهم برای خود حد سود ( profit target ) برای خروج و حد ضرر فروش تعیین کنید. فاصله بین قیمت خرید و هدف قیمتی فروش را a در نظر بگیرید. مشخص کردن حد ضرر به کمک متغیر N انجام می‌شود.

معمولاً تعیین حد ضرر به این صورت است که کندل، حد موردنظر شما را رد کند و در نقطه پایین‌تر بسته شود و کندل بعدی نیز پایین کندل ایجاد شده قرار گیرد.

محاسبه ریسک نیز به کمک حد ضرر ( stop loss ) انجام می‌شود.

فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر تعیین شده b نامیده می‌شود.

حال با تقسیم مقدار b بر a ، نسبت ریسک به ریوارد محاسبه می‌شود.

X*b = (N/ 100 )*S

متغیر X ، مقداری است که باید خرید انجام شود. در صورتی که حاصل به دست مده از 0.5 بیشتر باشد، معامله توجیه‌پذیر خواهد بود.

اندیکاتور محاسبه ریسک به ریوارد

در موقعیت‌های تحلیل جهت تعیین نسبت ریسک به ریوارد و برای تعیین نقاط ورود و خروج، تعیین حد سود و ضرر و مشخص کردن محدوده زمانی و قیمتی بین دو نقطه مختلف، می‌توان طبق تصویر زیر از اندیکاتور مناسب استفاده کرد:

  • ابزار Forecast یا پیش‌بینی به تحلیل‌گران این امکان را می‌دهد که نقاط ورود و خروج را در معاملات خود تعیین کنند و برای افزایش زیبایی بصری و جذابیت آن می‌توانید از آیکون‌ها استفاده کنید.
  • اندیکاتور Position Size Calculator نیز ابزاری کاربری است که در هر معامله باتوجه‌به حجم معامله بر اساس نقطه ورود، حد ضرر و درصد ریسک‌پذیری شما را تعیین می‌کند و در هر دو پلتفرم 4 MT و 5 MT قابل‌استفاده است.

جمع‌بندی

نسبت ریسک به ریوارد (پاداش)، یا همان نسبت سود به زیان به این معنا است که در برابر چند درصد سود، حاضر به از دست‌دادن چند درصد از سرمایه خود هستید و می‌توانید سرمایه خود را به خطر بیندازید؟

مفهوم نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان در بورس داخل و خارج (فارکس) کاربرد دارد.

اگر سهمی را پیدا کردید که هم از لحاظ تکنیکال و هم بنیاد وضعیت مناسبی دارد، برای تصمیم‌گیری بهتر، نسبت ریسک به ریوارد ( R/R ) را محاسبه کنید. نسبت مناسبی که در نظر گرفته می‌شود، کم‌تر از 50 درصد و بهترین ریسک به ریوارد در معاملات نسبت یک به سه تعیین شده است.

زمانی معامله‌گر وارد معامله می‌شود که سود احتمالی که به دست می‌آورد از ضرر احتمالی‌اش بیشتر باشد. در صورتی که ضرر احتمالی از سود احتمالی بیشتر شد، فرصت دیگری را برای سرمایه‌گذاری بررسی نمایید.

ضریب اهرمی – لوریج (Leverage)

قبل تر در مطلبی با عنوان مفاهیم پایه در بازار فارکس به طور مختصر لوریج یا ضریب اهرمی را معرفی کردیم. حال به طور مفصل و با ذکر مثال هایی سعی می کنیم مطلب را واضح تر برای شما بیان کنیم.

در این مطلب می خوانید:

لوریج (Leverage)

اهرم، ضریب اهرمی یا لوریج ابزار مهمی در بازار فارکس است که توسط بروکر ها یا همان کارگزاری ها در اختیار معامله گران قرار می گیرد تا معامله گران یا همان تریدر ها بتوانند با مقادیر بزرگتری نسبت به موجودی حساب خود وارد یک معامله شوند. زمانی که لوریج حساب معاملاتی شما بر روی ۱:۱۰۰ (یک به صد) باشد شما می توانید با موجودی حساب ۱ دلار وارد یک معامله ۱۰۰ دلاری شوید. در واقع می توان گفت با ضریب ۱:۱۰۰ قدرت معامله حساب شما ۱۰۰ برابر می شود. بروکر های مختلف مقادیر متفاوتی از لوریج را ارائه می استاپ ضرر را چگونه محاسبه می کنید؟ دهند.

مثال از عملکرد ضریب اهرمی

در نظر بگیرید شما می خواهید یک معامله ۱۰۰۰ دلاری انجام دهید. در این وضعیت اگر لوریج شما ۱:۱۰۰۰ باشد تنها موجودی ۱ دلار نیاز است. اگر لوریج شما ۱:۱۰۰ باشد تنها ۱۰ دلار موجودی نیاز دارید و اگر ۱:۵۰۰ باشد تنها ۲ دلار موجودی در حساب خود باید داشته باشید. در واقع شما باید توجه به موجودی حساب خود و مقدار ضریب اهرمی حساب معاملاتی، محاسبه کنید تا چه حجمی می توانید وارد معاملات شوید.

ضریب اهرمی

ضریب اهرمی، خوب یا بد

با توجه به مطالبی که قبل تر گفته شد، ضریب اهرمی یا لوریج این قدرت را می دهد تا چندین برابر موجودی حساب خود وارد معامله شوید. بیان این مطلب ضروری است که شما به همین میزان هم ریسک معامله یعنی سود و ضرر خود را نیز زیاد می کنید. این موضوع که شما می توانید مثلا تا ۵۰۰ برابر سرمایه خود وارد معامله شوید طبیعتا باعث می شود با یک اشتباه کوچک خیلی سریعتر موجودی حساب خود را صفر کنید و اصطلاحا کال مارجین شوید. اهرم بالا این قدرت را در حساب شما ایجاد می کند تا با حجمی بیشتر از مقادیر معمولی وارد معامله شوید و این حجم زیاد یعنی حجم سود و ضرر بیشتر برای شما.

شما با یک حساب ۲۰۰ دلاری و لوریج ۱:۱۰۰ نمی توانید بیشتر از حدود ۰.۲ لات معامله کنید. در این حالت هر پیپ حرکت قیمت ۲ دلار سود یا ضرر می سازد. شما در همین حساب با لوریج ۱:۱۰۰۰ می توانید ۲ لات معامله کنید یعنی هر پیپ حرکت قیمت ۲۰ دلار! بدیهی است اگر در جهت مورد تحلیل شما حرکت کند سود سرشاری عاید شما می شود ولی در صورت اشتباه به سرعت و در چند حرکت حساب ۲۰۰ دلاری شما صفر می شود!

نکته مهم این است که برای هر معامله و مقدار پیپ که سود یا ضرر می کنید ضریب اهرمی یا لوریج هیچ تاثیری در مقدار ارزش هر پیپ ندارد. خیلی از افراد تصور می کنند اگر ۱۰ پیپ سود کنند و ضریب اهرمی بالاتری داشته باشند مقدار بیشتری دلار درامد دارند!

ضریب اهرمی چقدر باشد؟

این طور به نظر می رسد با توجه به مطلب قبلی و مثال های گفته شده درک کرده اید این ابزار چقدر خوب و چقدر بد است! حال اینکه این ضریب چقدر باشد بستگی به شما دارد ولی در حد توصیه می توانیم بگوییم حداقل در اوایل کار و با تجربه کم تا جای ممکن این مقدار را کم کنید. کمترین مقدار در بروکر های مختلف متفاوت است و ممکن است ۱۰، ۲۵ یا ۵۰ باشد که برای شروع مناسب است. بعد از کسب تجربه و زمانی احساس کردید اکثر معاملات شما سود آور است می توانید این مقدار را زیاد کنید تا با حجم های بیشتری وارد معامله شوید.

لوریج

تغییر لوریج (Leverage)

برای تغییر مقدار لوریج ، باید وارد سایت بروکر خود شوید و در قسمت مشخصات حساب تجاری یا دمو خود این مقدار را تغییر دهید. تغییر این مقدار معمولا دارای تاییدیه های دو مرحله است یعنی معمولا از طریق ارسال پیامک یا ایمیل و وارد کردن کد ارسالی تغییر می کند. امیدواریم تا حدی توانسته باشیم درباره این موضوع بسیار با اهمیت شما را راهنمایی کرده باشیم. برای آشنایی بیشتر می توانید به دوره الفبای فارکس مراجعه کنید.

با روش معامله گران لاک پشتی در فارکس معامله کنید!

با روش معامله گران لاک پشتی در فارکس معامله کنید!

استراتژی معامله گران لاک پشتی ، یکی دیگر از استراتژی های بازار فارکس است که مانند یک نقشه راهنما برای افراد عمل می کند. با شنیدن نام لاک پشت، اولین مفهومی که به ذهنتان خطور می کند سرعت کم و کند است. اما از حالا بگوییم که استراتژی معاملاتی فارکس هیچ ارتباطی به سرعت کم لاک پشت ندارد. بنابراین احتمالا اگر دلیل نام گذاری آن را بدانید تمام تصوراتتان به هم می ریزد! در این مقاله از سایت اوپوفارکس علاوه بر دلیل نام گذاری، به طور مفصل استراتژی ترید لاک پشتی را بررسی می کنیم و مزایای آن را هم نام می بریم.

دلیل وجود استراتژی های مختلف در فارکس، راهنمایی و دادن سر نخ به معامله گران است. بنابراین آن ها می توانند با روش های حساب شده و قوانین مشخصی پیش بروند. در نتیجه دیگر از سر احساسات و حدس وارد معاملات نمی شوند.

چرا به آن ها لاک پشت می گویند؟

تا اینجا متوجه شدیم که معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند لاک پشت نامیده می شوند. دلیل آن هم به تاریخچه شکل گیری این استراتژی بر می گردد. پس به خواندن ادامه دهید تا داستان دو معامله گر حرفه ای تاریخ را برای شما تعریف کنیم.

در اوایل دهه 80 میلادی، ریچارت دنیس از برترین معامله گران آن دوران شناخته می شد. دوست او لاکهارت هم در عرصه تجارت و معامله حرفی برای گفتن داشت. این دو دوست، دو دیدگاه متفاوت درباره یادگیری نحوه معامله کردن داشتند. دنیس می گفت: تبدیل شدن به یک معامله گر موفق با آموزش و یادگیری روش و تاکتیک های آن ممکن است. اما لاکهارت می گفت: اینطور ها هم نیست! قدرت معامله یک استعداد ذاتی است و فقط کسی که با این استعداد متولد می شود می تواند معامله گر موفقی باشد.

هر دو برای اثبات نظر خود تصمیم گرفتند آزمایشی را بر روی عده ای از افراد انجام دهند. دنیس آنقدر به روش خودش مطمئن بود که علاوه بر آموزش های تاکتیک های خود، پول های واقعی به افراد داد تا با آن معامله کنند. او یک جمله گفت و باعث شکل گیری نام این استراتژی شد: “همان طور که لاک پشت ها در سنگاپور پرورش داده می شوند، ما نیز می توانیم تریدرهایی را پرورش دهیم”! به همین سادگی! در نهایت گروه دنیس موفق شدند و در عرض چند هفته سود زیادی به دست آورند. آن وقت بود که روش دنیس مورد استقبال قرار گرفت و معامله گرانی که از استراتژی دنیس استفاده کردند، لاک پشت نامیده شدند.

معامله گران لاک پشتی چه قوانینی دارند؟

برای این که استراتژی معامله گران لاک پشتی را به کار ببرید، باید قوانین آن را به خوبی درک کنید. اما ابتدا بد نیست با شعار معروف این معامله گری در فارکس آشنا شوید:

به دنبال روند ها برو و حواست به شکست ها باشد.

حالا دیگر می دانید که تمامی قوانین استراتژی معاملاتی فارکس در چه جهتی هستند و چه هدفی را دنبال می کنند. در ادامه قوانین مهم در استراتژی ترید لاک پشتی را توضیح داده ایم.

تا شکسته شد دست به کار شوید!

معامله گران لاک پشتی چه قوانینی دارند

با شکسته شدن قیمت ها، حتی به اندازه یک پیپ، باید معاملات فارکس خود را آغاز کنید. منظور از شکست موقعیتی است که قیمت از سطوح حمایت و مقاومت فراتر می رود. یعنی قیمت از حداکثر مقدار آن در بازار بالاتر رفته و از حداقل مقدار پایین تر رود. اما هر شکستی را نمی توان نقطه شروع دانست. این معامله گران از دو سیستم کوتاه مدت (20 روزه) و بلند مدت (55 روزه) استفاده می کردند. یعنی به محض شکسته شدن حداقل یا حداکثر قیمت ها پس از 20 یا 55 روز، پوزیشن های خود را باز می کردند.

تا می توانید استاپ لاس بگذارید!

نکته اینجاست که محاسبه و بررسی میزان ریسک و ضرر احتمالی قبل از شروع معامله از هر کاری در فارکس واجب تر است! هر چقدر حجم معامله و میزان نوسان بازار بیشتر باشد، باید نقاط حد ضرر یا استاپ لاس بیشتری قرار دهید. از این رو به توصیه دنیس، افراد همیشه از سفارشات پندینگ یا معلق به جای سفارشات بازار استفاده می کردند.

حجم مناسبی برای پوزیشن انتخاب کنید

معامله گران لاک پشتی از یک فرمول ساده برای ارزیابی حجم پوزیشن ها استفاده می کنند. این فرمول حجم مناسب را برای هر پوزیشن بر اساس میزان نوسانات جفت ارز ها تعیین می کند. هر چقدر این نوسانات بیشتر باشد، پوزیشن حجم کمتری خواهد داشت. این فرمول شامل متغیری است که با حرف N شناخته می شود. این متغیر حرکت میانگین دامنه حقیقی (True Range) را در مدت 20 روز نشان می دهد. اگر مقدار N را در مقدار دلار در معامله ضرب کنیم، عدد به دست آمده می تواند میزان حجم مناسب برای پوزیشن را به ما نشان می دهد.

چرا از استراتژی معامله گران لاک پشتی استفاده کنیم؟

شاید با خود فکر کنید که این استراتژی معامله گران لاک پشتی چه مزایایی برای ما دارد. شما ممکن است وقت زیادی را صرف آزمایش تاکتیک ها و استراتژی های مختلف کنید. در نهایت هم ممکن است اصلا نتیجه دلخواهتان حاصل نشود. اما استراتژی معامله گران لاک پشتی یک استراتژی اثبات شده است که با آن می توان روش های معاملات فارکس مفیدی را فرا گرفت. از همه مهم تر، این استراتژی به ما یاد می دهد که صبر و داشتن دیسیپلین یکی از کلید های موفقیت در بازار فارکس است. پس چرا راهی را که ریش سفیدان فارکس رفته اند شما امتحان نکنید؟!

تفاوت کال مارجین(Call Margin) با استاپ اوت (Stop Out) چیست؟

استاپ اوت و کال مارجین

یکی از سوالاتی که معمولاً برای دوستان پیش می‌آید این است که اعداد و ارقامی که در پنجره‌ی ترمینال نرم‌افزار متاتریدر نمایش داده می‌شود چه معنایی دارند و چه اطلاعاتی را به ما نشان می‌دهند؟ در این آموزش قصد داریم این موارد را به شما آموزش دهیم و مفصل در رابطه با آنها صحبت خواهیم کرد.

اولین موردی که شاید لازم است در رابطه با آن بحث بکنیم بالانس است.

بالانس به چه معناست؟

بالانس (Balance) موجودی شما را نمایش می دهد و به شما می‌گوید که چه مقدار پول در حساب معاملاتی‌تان وجود دارد. در ابتدای کارتان عددی که در بالانس مشاهده می‌کنید، استاپ ضرر را چگونه محاسبه می کنید؟ مساوی با واریزی است که انجام داده‌اید. اما به مرور زمان با سود و زیان شما، این عدد بیشتر یا کمتر می‌شود.

تفاوت بالانس با اکویتی (Equity) چیست؟

همانطور که در تصویر زیر دیده می‌شود، مورد بعدی که در پنجره ترمینال وجود دارد، اوکیتی است. در صورتی که شما وارد هیچ معامله‌ای نشده باشید، یا بهتر است بگوییم تمام معاملات خود را بسته باشید، عدد بالانس شما برابر با اکویتی شما است.

تفاوت بالانس و اکویتی

اکویتی (Equity) در واقع موجودی شناور شما هست. یعنی زمانی که شما وارد معامله می شوید، سود شما به بالانس شما اضافه می‌شود یا سودتان به به آن اضافه می‌شود و عدد حاصل در اکویتی به شما نمایش داده می شود. به عنوان مثال اگر 2 دلار در سود باشید بالانس شما همچنان بدون تغییر 700 دلار باقی خواهد ماند، اما اکویتی شما می‌شود 702 دلار.

همان‌طور که در تصویر زیر می بینید بعد از اینکه ما وارد معامله شدیم میزان سود یا ضرر با بالانس ما جمع شده و در اکویتی نمایش داده می شود.

تفاوت کال مارجین با استاپ اوت

مارجین یا مارژین (Margin) چیست؟

مارجین میزان پول شما که درگیر معامله شده است را به شما نمایش می دهد. در واقع به شما می گوید که در ورود به معامله چه مقدار از بالانس شما بلوکه شده و برای این معامله درگیر شده است. شاید اینجا این سوال پیش بیاید که مارجین چطور محاسبه می‌شود؟

با استفاده از فرمول زیر شما می توانید میزان مارجین را برای معاملات مختلف محاسبه کنید:

مارجین= حجم معامله شما * 100،000 * قیمت فعلی جفت ارز / اهرم حساب معاملاتی شما

در این فرمول حجم معامله شما در واقع همان لات سایز است و با هر حجمی که وارد معامله شدید باید عدد آن را وارد کنید.

۱۰۰،۰۰۰ در واقع اندازه کانتراکت جفت ارزی هست که در اون در حال معامله هستید. خیلی درگیر توضیح این مورد نمی‌شویم، اما بهرحال بدانید که این اعداد تقریباً قراردادی هستند و شما 100،000 را می‌باید در این قسمت اضافه کنید (البته در برخی از موارد ممکن است عدد دیگری باشد).

مورد بعدی قیمت هست و در قیمتی که شما می‌خواهید وارد معامله شوید باید عدد آن را در این فرمول وارد کنید. به عنوان مثال در تصویر بالا قیمت مورد معامله ما عدد 0.89537 است و آن را باید در این فرمول اضافه کنیم.

حاصل‌ضرب این سه را تقسیم بر اهرم معاملاتی حساب خودمان می‌کنیم تا به این شیوه مارجین این معامله شما محاسبه ‌شود. اگر موجودی حساب شما به اندازه مارجین نباشد شما نمی‌توانید این معامله را با این حجم باز کنید.

اما Free Margin یا مارجین آزاد چیست؟

این مورد آن بخش از داراییتان را نشان می‌دهد که درگیر معامله نیست و در واقع به ما می‌گوید که چقدر پول داریم برای باز کردن معاملات جدید. به این صورت محاسبه می‌شود که مارجین شما از اکویتی شما کم می‌شود و فری مارجین به دست می‌آید. اگر سود کنیم این عدد بیشتر می‌شود و هر چقدر ضرر کنیم این عدد به سمت صفر نزدیک‌تر می‌شود و به این معنی است که ما نمی‌توانیم معامله جدیدی را باز کنیم.

مارجین لول (Margin level) چیست؟

مارجین لول هم به این صورت به دست می‌آید که اکویتی شما را تقسیم بر مارجین می‌کند و بعد آن را در 100 ضرب می‌کند تا به صورت درصدی بیان شود. اگر مارجین لول شما به عدد ۱۰۰ نزدیک شود، به این معنی است که شما درحال کال مارجین شدن هستید و نمی‌توانید معامله جدیدی رو باز کنید.

همه این محاسبات را می‌توانید به عنوان تمرین برای خودتان انجام دهید تا با نحوه اندازه‌گیری این موارد در متاتریدر آشنا شوید.

تفاوت استاپ اوت ( Stop out ) با کال مارجین (Call margin) چیست؟

اما دو اصطلاح نزدیک به هم داریم که برایتان توضیح می‌دهیم:

استاپ اوت حالتی است که در آن فری مارجین شما کاهش پیدا می‌کند و نواری که موجود شما را نمایش می‌دهد به رنگ قرمز در می‌آید. در این حالت کارگزاری یا بروکر کعاملات شما را یکی یکی می‌بندد. این کار را هم با معاملاتی شروع می‌کند که بیشتر در ضرر هستند. علت این موضوع این است که معاملات سود ده شما را حفظ کند تا اگر بنا هست معاملات سود ده شما اکانت شما را از ضرر خارج کنند و احیا کنند، این فرصت به آنها داده شود.

اما کال مارجین چبه این گفته می‌شود که موجودی شما به قدری کاهش پیدا کند که دیگر نتوانید با آن معامله جدیدی را باز کنید.

فرق این دو مورد پس به این صورت است. در این آموزش سعی کردیم موارد مختلفی که در پنجره ترمینال نرم افزار متاتریدر به شما نمایش داده می شود را مفصل توضیح دهیم و امیدواریم کهاین توضیحات برای شما مفید بوده باشد.

امیدوارم که هیچ موقع طعم کال مارجین یا استاپ اوت را نچشید و همیشه در بازار سبز و پر سود باشید…

چگونه تریدرها با استفاده از لوریج در فارکس معامله می کنند؟

امکان و قدرتی که در بازار های مالی به معامله گران داده می شود تا بیش از سرمایه اولیه خود تجارت کنند. لیوریج یا لوریج [Leverage] به معنای اهرم است.

لوریج چیست؟

اهرم یا لوریج (Leverage in forex) در بازار فارکس به مقدار سرمایه ای گفته می شود که بروکر در اختیار معامله گران می گذارد تا با استفاده از آن معاملات بزرگتری را انجام دهند.

نکات مهم در مورد لوریج استاپ ضرر را چگونه محاسبه می کنید؟ در فارکس

  • لوریج، سرمایه قرضی است که با استفاده از آن معاملاتی فراتر از موجودی حساب انجام می شود.
  • بروکر این سرمایه را به واسطه مارجین برای تریدر فراهم می کند.
  • تریدرها اغلب با هدف کسب سود از تغییرات کوچک و کوتاه مدت از اهرم در فارکس استفاده می کنند.
  • استاپ ضرر را چگونه محاسبه می کنید؟
  • ریسک همیشه همراه استفاده از اهرم وجود دارد.

اهرم یا لوریج چگونه به معامله گران ارائه می شود؟

بروکرها معمولا نسبت های گوناگونی را برای لوریج ارائه می دهند. اما این سرمایه را بر پایه موجودی حساب معاملاتی تریدر محاسبه می کنند. مثل لوریج 1:100 که موجودی حساب را 100 برابر می کند.

نتیجهاهرمبالانس (موجودی حساب)
10,0001:100100
20,0001:100200
100,0001:200500
500 1:1500

در صورتی که بالانس حساب معاملاتی 500 باشد و تریدر از لوریج استفاده نکند (1:1) در نتیجه تامین کل حجم معامله بر عهد تریدر است. در بازار نسبت های مشخصی برای معامله کردن وجود دارد که باید طبق همان ها ترید صورت بگیرد. (البته برخی از کارگزارها نسبت های دلخواه ارائه می دهند)

رابطه مارجین و لوریج در فارکس

مارجین بخش کوچکی از کل حجم یک قرار داد است که به عنوان تضمین لوریج و ریسک احتمالی در معامله توسط بروکر تا پایان معامله بلوکه می شود.

لوریج و مارجین بخش اساسی یک CFD است که معمولا بین یک ارائه دهنده CFD و یک تریدر بسته می شود. در اینجا یک طرف تعهد می کند اختلاف بین ارزش اوراق را بین موقعیت باز و بستن معامله به طرف دیگر پرداخت کند.

در تصویر زیر نمونه ای از لوریج های ارائه شده به همراه مارجین آورده شده است:

اهرم در بازار فارکس

از سمت چپ استاپ ضرر را چگونه محاسبه می کنید؟ ستون سبز رنگ به این معنا است که اگر از اهرم استفاده نکنیم باید کل حجم یک قرارداد را باید تامین کنیم. در ستون دوم اهرم 1:10 در نظر گرفته شده یعنی اگر هر حجمی برای معامله انتخاب شود یک دهم آن به عنوان مارجین در اختیار بروکر قرار می گیرد.

انجام یک معامله با اهرم در فارکس

بدون در نظر گرفتن نوع پوزیشن (خرید یا فروش و همچنین قیمت) بررسی را ادامه می دهیم. برای باز کردن یک معامله ابتدا باید حجم آن را مشخص کنیم. شرایط زیرا در نظر بگیرید:

  1. یک حساب تجاری در بروکر باز می کنیم.
  2. 100 دلار به عنوان اعتبار اولیه واریز می کنیم.
  3. اهرم 1:200 را برای انجام معامله در نظر می گیریم.

رابطه لوریج و مارجین

اگر بخواهیم 0.01 لات معامله در جفت ارز دلار ین انجام دهیم، اهرم چگونه به ما کمک می کند؟ خب ما باید یک قسمت از 200 قسمت معامله را به عنوان مارجین تا پایان ترید در اختیار بروکر قرار دهیم.

این مقدار برابر با 5 دلار می شود و 995 دلار دیگر را از بروکر قرض می گیریم تا با استفاده ازآن معامله خود را انجام دهیم.

معایب لوریج در بازار فارکس

معایب اهرم فارکس

اگرچه توانایی کسب سود قابل توجه با استفاده از اهرم امکان پذیر است، اما می تواند علیه تریدر نیز کار کند. به عنوان مثال، اگر یکی از معاملات در جهت خلاف آنچه که پوزیشن گرفته ایم حرکت کند، به میزان زیادی احتمالی زیان را تقویت می‌کند. برای جلوگیری از یک فاجعه، معمولاً تریدرها از دستورات توقف ضرر (استاپ لاس) برای کنترل ضرر استفاده می کنند. استاپ لاس یک اوردر برای خروج از موقعیت در سطح قیمتی معین است. به این ترتیب، یک تریدر می تواند زیان یک معامله را محدود کند.

لوریج چگونه در سود و زیان تاثیر می گذارد؟

اشکال اصلی و گسترده اهرم، پتانسیل آن برای افزایش ضررها در صورت معکوس شدن روند بازار نسبت به تفکر معامله گر است. ویژگی اهرم، افزایش قرار گرفتن یک موقعیت خاص در معرض سود یا زیان، فراتر از سطح سرمایه است.

وقتی بازار بر خلاف موقعیت های باز ما حرکت کند، چه با معاملات CFD، شرط بندی، معاملات نقدی فارکس یا هرگونه معامله اهرم دار دیگر، اگر تجربه کافی برای مدیریت موقعیت پیش آمده نداشته باشیم، اهرم تبدل به فشار به تک تک سلول های مغزمان می شود. کنترل این وضعیت بدون درک خاصیت اهرم و برنامه پشتبان بسیار سخت خواهد بود.

لوریج چگونه در سود و زیان تاثیر می گذارد؟ اهرم به صورت مستقیم در سود و زیان تاثیر ندارد، بلکه به واسطه افزایش امکان ریسک زیان بار می شود.

مثال : دو حساب معاملاتی داریم که بالانس هر دو یکسان است ولی در حساب اول اهرم 1:200 و در حساب دوم اهرم 1:500 است، حال اهرم چگونه در سود و زیان تاثیرگذار است؟

زمانی که اهرم 1:500 را به جای 1:200 انتخاب می کنیم به این معناست که در هر ترید مارجین کمتری نزد بروکر بلوکه استاپ ضرر را چگونه محاسبه می کنید؟ می شود و مارجین آزاد بیشتری برای معاملات دیگر به صورت همزمان در اختیار است. این موضوع به ظاهر مناسب است.

با انتخاب اهرم 1:500 به جای 1:200 در واقع داریم توان معاملاتی بالاتر را می پذریم زیرا قصد پوشش ریسک های سنگین را داریم بنابراین به دلیل اینکه با اهرم های استاپ ضرر را چگونه محاسبه می کنید؟ بالا می توانیم حجم های معاملاتی سنگین تر را پوشش دهیم امکان این که حساب معاملاتی را تحت خطر قرار می دهیم بالا می رود.

به عبارت دیگر اهرم های بالاتر محدودیت های کمتری از نظر انتخاب حجم معاملاتی دارند و همین کاهش محدودیت افزایش ریسک را به همراه می آورد.

اگر سقف و محدودیت اهرم 1:100 امکان را رفتن روی زمین باشد سقف اهرم 1:1000 راه رفتن روی طناب در ارتفاع 20 متری است.

پس می توانیم نتیجه بگیریم زمانی اهرم بالا را انتخاب می کنیم به دنبال کسب پول زیاد هستیم (سود زیاد = زیان زیاد)

مزیت لوریج در فارکس

تا به اینجا متوجه آسیب پذیری یک تریدر در استفاده از Leverage و خطرات آن شدیم. موضوع Leverage در خوب بودن یا نبودن خلاصه نمی شود یعنی چیزی به عنوان معایب یا مزایی اهرم وجود ندارد. واقعیت روش و تصمیمات فردی تریدر می باشد که نسبت به شرایط مختلف و با داشتن برنامه های دقیق، مهارت و دانش، از اهرم به عنوان یک ویژگی در جهت کسب سود استفاده می کند.

کیفیت Leverage در برآیند کاری یک معامله گر بررسی می شود.

نحوه استفاده از اهرم کیفیت آن ار مشخص می کند و به نیاز معامله گر پاسخ می دهد که همواره دو نتیجه را در بردارد:

سود و زیان بخشی استاپ ضرر را چگونه محاسبه می کنید؟ از کار می باشد و هر دو حاصل تصمیات یک تریدر است، بنابراین مجموعه رفتار ما حاصل کار را مشخص می کند. مدیریت سرمایه، روانشناسی فردی و بازار، نقشه های معاملاتی و برنامه های بررسی ریسک همه از مواردی هستند که در برآیند کار ما تاثیر می گذارند.

افراد زیادی جذب فارکس می شوند و این امکان را لوریج برای آنها فراهم می کند. این بدان معناست که Leverage توانایی بالایی در جذب سرمایه های کوچک و خرد دارد.

توجه به این دو نکته بسیار مهم است

  • 90 درصد از افرادی که وارد بازار فارکس می شوند با تجربه تلخ از آن خارج می شوند.
  • قابلیت اهرم: توانایی جذب سرمایه های کوچک است.

این دو مورد را در کنار هم قرار دهید تا متوجه خطر Leverage برای سرمایه خود شوید.

اهرم زمانی که تریدر هیچ گونه کنترلی بر روی احساسات خود ندارد همانند یک اسلحه وارد عمل می شود و کار آن را تمام میکند بدون این که متوجه حضورش شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.